آیا فتح ایران در زمان عمر مطابق قانون شرع بود یا خیر؟

آیا فتح ایران در زمان عمر مطابق قانون شرع بود یا خیر؟


شبهه شيعه :در پاسخ بايد گفت : بلی ،متأسفانه همين فتوحاتی که اين همه اهل سنت به آن بها مي دهند و مباهات مي کنند، يکي از بدعت هاي است که ايشان وارد دين مبين اسلام کرد و ديني را که خداوند دين رحمت، عطوفت، دوستي و مهرباني، و پيامبرش را رحمت اللعالمين معرفي مي کند ، عمر بن الخطاب اين دين را دين شمشير و سر نيزه، معرفي کرد.
به جرأت مي توان گفت که همين فتوحات، يکي از موانعي بود که سرعت پيشرفت اسلام را در سراسر جهان گرفت؛ زيرا جناب عمر بن الخطاب و فرماندهان او در اين جنگ‌ها جناياتي را مرتكب شدند كه مردم را از دين اسلام منزجر و متنفر كرد . عمر تنها كاري كه كرد سر زمين‌هاي مردم را فتح كرد ؛ اما قلوب مردم را از دين اسلام منزجر كرد. و هنوز که هنوز است، غير مسلمان، دين مبين اسلام را دين شمشير و مسلمان را خونريز و خونخوار مي شناسند.
بدون شك تمامي جنگ‌های رسول خدا با مشركان، يهوديان و ... به اين دليل بوده است كه آن‌ها يا به محدودۀ اسلام تجاوز كرده بودند و يا عهد و پيماني را که ميان رسول خدا و آن ها بسته شده بود ، نقض مي کردند .
به عبارت ديگر: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي مسلمان كردن ديگران هيچ گاه با آن ها نجنگيد و خون کسي را نريخت. هيچ‌گاه پيامبر اسلام شروع كنندۀ جنگ نبوده است اما عمر بن الخطاب چه كرد ؟
الف: جنگ ذات العيون :
در جنگ فتح الانبار، خالد بن وليد، از فرماندهان عمر بن الخطاب به تير اندازان خود دستور داد كه چشمان مردم را هدف بگيرند و آنان در آن روز هزار نفر را كور كردند ؛ تا حدي كه اين جنگ به جنگ «ذات العيون» معروف گشت.
ابن اثير در الكامل مي‌نويسد :
وقتي كه شهر انبار فتح شد، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد ( اين شهر از آن جهت انبار ناميده مي‌شد كه محل ذخيره مواد غذائي بود ) ولي پيشاپيش لشكريان ولي شخصي بود به نام اقرع بن حابس كه به مجرد رسيدن به شهر، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت. او مردي كم صبر بود، تير اندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد و آنان به دنبال او چشم‌ها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت . از اين رو ، اين واقع «ذات العيون » نام گرفت.

پاسخ اهل سنت:
 
ببینیم شیعه کجا دروغ گفته
اول بگویم از کجا میدانستم که دروغ گفته؟!
ملی گراها ، در تاریخ گشتند و تمام بی رحمی اسلام بخیال خودشان را ردیف و ذکر کردند و این در میانشان نبود زیرا ناسیونالیست ها عاقل تر از شیعه هستند و میدانند دروغگو آخر رسوا میشود !
ما کاملآ به روش شیعه در ایجاد شبهه آگاهیم، آنها متن اصلی را نصفه مینویسند یا غلط معنی میکنند اما باز برای اطمینان به اولین آدرسی که داد رجوع کردیم :
در متن اصلی دیدیم حادثه در میدان جنگ بود که چشم دشمن را هدف قرار میدادند (چون دشمنان زره پوشیده بودند )
جمله را بخوانی میبینی, بعدش نوشته کفار درخواست صلح کردند پس اسیر نبودند و در حالت جنگ چشم هایشان هدف قرار گرفت پس شیعه دروغ میگوید بینید نوشته شیعه را:
«ذكر فتح الأنبار ثم سار خالد على تعبيته إلى الأنبار ، وأنما سمي الأنبار لأن أهراء الطعام كانت بها أنابير ، وعلى مقدمته الأقرع بن حابس . فلما بلغها أطاف بها ، وأنشب القتال ، وكان قليل الصبر عنه وتقدم إلى رماله أن يقصدوا عيونهم فرموا رشقا واحدا ، ثم تابعوا فأصابوا ألف عين ، فسميت تلك الوقعة ذات العيون . »
وقتي كه شهر انبار فتح شد ، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد ( اين شهر از آن جهت انبار ناميده مي‌شد كه محل ذخيره مواد غذائي بود ) ولي پيشاپيش لشكريان شخصي بود به نام اقرع بن حابس كه مجرد رسيدن به شهر، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت . او مردي كم صبر بود، تير اندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد و آنان به دنبال او چشم‌ها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت. از اين رو، اين واقع «ذات العيون » نام گرفت .
الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 394 .
و حالا ببینید نوشته کتاب را «ذكر فتح الأنبار»
«ثم سار خالد على تعبيته التي خرج فيها من الحيرة إلى الأنبار، وإنما سمي الأنبار لأن أهراء الطعام كانت بها أنابير، وعلى مقدمته الأقرع بن حابس. فلما بلغها أطاف بها وأنشب القتال، وكان قليل الصبر عنه، وتقدم إلى رماته وأوصاهم أن يقصدوا عيونهم فرموا رشقاً واحداً ثم تابعوا فأصابوا ألف عين، فسميت تلك الوقعة ذات العيون. وكان على من بها من الجند شيرزاد صاحب ساباط، فلما رأى ذلك أرسل يطلب الصلح على أمر لم يرضه خالد، فرد رسله ونحر من إبل العسكر كل ضعيف وألقاه في خندقهم، ثم عبره، فاجتمع المسلمون والكفار في الخندق،.......»
ماجرای فتح شهر انبار
(پس از ان (پس از فتح حیره) خالد از راهی که حیره را به شهر انبار وصل میکرد بسوی انبار حرکت کرد ( اين شهر از آن جهت انبار ناميده مي‌شد كه محل ذخيره مواد غذائي بود ) ولي پيشاپيش لشكريان ولي شخصي بود به نام اقرع بن جابس كه مجرد رسيدن به شهر ، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت . او بیصبرانه در پی فتح شهر انبار بود، تير اندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد وسربازانش به دنبال او، چشم‌ها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت . از اين رو ، اين واقع «ذات العيون » نام گرفت .
و در سپاه شیرزاد ، جناب کلانتر سابات نیز بود او که این را دید( که چشم ها هدف قرار میگیرد ) پس نماینده ای برای صلح فرستاد که خالد شرایطش را قبول نکرد و نماینده را برگرداند و سپس خالد دستور داد که شترهای ضعیف را بکشند و در خندق بیاندازند تا خندق پر شد سپس ازلشکرخالد داخل خندق شد و لشکر کفر و اسلام در خندق به جنگ پرداختند ......)
همانطور که دیدید شیعه داستان را اینطور ترجمه کرده که شهر فتح شده بود و پس از فتح شهر مسلمانها هزار چشم را هدف قرار دادند!!!!!
در حالیکه این در میدان جنگ بود و و در میدان جنگ ،تک تیراندازان حق هر کاری را دارند ،خصوصا اگر دشمن سر تا پا زره پوشیده باشد !!
این است شیعه!! که بی شرمانه متون را عوض میکند تا اسلام را بد معرفی کند و مجوسی ها را خوب!
این است آیت الله قزوینی!
این است حوزه علمیه قم و نجف !
حرف دیگر ما این است که خواننده خود قضاوت کند و ببیند علمای شیعه چگونه دروغ و تحریف متون را مذهب خود قرار داده اند

حالا دنباله حرفهای رافضی را بخوانید:

میگوید :
ب : جنگ طالقان :
در اين جنگ ، فرماندهان به ظاهر مسلمان، چنان جنايتي را مرتكب شدند كه در طول تاريخ سابقه نداشته است ؛ حتي چنگيز و اسكندر هم چنين جناياتي را مرتكب نشده‌اند .
ابن اثير در الكامل مي‌نويسد :
الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 4 ، ص 545 .
قتيبه از فرماندهان نظامي به نيشابور و شهر‌هاي ديگر نامه نوشت كه به لشكر او بپيوندند و آنان قبل از رسيدن او به طالقان به او پيوستند . نيزك ( يك از غلام‌هاي حاكم طالقان ) اقدام به خلع قدرت حاكم كرده بود. وقتي كه قتيبه به آن‌جا رسيد با مردم درگير شد و حمام خون به راه انداخت و انبوهي از مردم را به قتل رساند و صفي از مردم را به طول چهار فرسخ به دار آويخت .
چهل فرسخ مردم را را به صف كردند و همۀ آن‌ها را اعدام كردند !!! جل الخالق ! عجب جنايتي !! حالا خودتان ماشين حساب به دست بگيريد و حساب كنيد كه چند نفر در اين روز كشته شده است ؟
هر فرسخي تقريبا 6 كيلومتر ، هر كيلومتري ، هزار متر . اگر در هر متر دو نفر ايستاده باشند ، چند نفر كشته شده است ؟
ج : جنگ گرگان :
در اين جنگ هم جنايت عظيمي اتفاق افتاد . غير مسلمان ، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست كردند كه ما درهاي شهر را بر روي شما مي‌گشاييم ، به شرطي كه حتي يك نفر از ما كشته نشود ؛ اما لشكريان خليفه چه كردند ؟ بلي ، همه را كشتند جز يک نفر و گفتند كه ما گفته بوديم كه يك نفر از شما را نمي‌كشيم .!!!
ابن اثير در الكامل مي‌گويد :
الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 110 .
به گرگان وارد شدند و با گرفتن 200 هزار دينار با آنان مصالحه كردند . سپس به اطرافه طميسه كه شهري در كنار ساحل دريا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود ، رفتند . با مردم آن‌جا جنگ كردند . نماز خوف كه حذيفه كه كيفيت خواندن آن را مي‌دانست خوانده شد و با آنان نيز به مقابله برخواستند و سعيد با شمشير بر سر مردم كوبيد كه از زير بغل او درآمد و آنان را محاصره كردند . آنان درخواست امان كردند كه به آنان اين امان دده شد تا كسي از آنان را نكشند و لذا قلعه را باز كردند؛ ولي آنان همه را كشتند به جز يك مرد . سپس آن‌چه كه در قلعه بود تصرف كردند .
جل الخالق !!! آن‌ها از فرمانده دين عطوفت و مهرباني ، امان خواسته بودند ، با چه مجوزي به آن‌ها امان دروغ داده شد ؟ با چه مجوزي عهد خود را شكستند ؟ ، با چه مجوزي همۀ آن‌ها را كشتيد ؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند، با چه مجوزي آن يك نفر را باقي گذاشته شد ؟ !
آيا در زمان پيامبر چنين جنايتي سابقه داشته است ؟ پيامبر اسلام از بدترين دشمنان خود خود گذشت و آن روز كه بر آن‌ها مسلط شد همه را را آزاد كرد ؛ اما مسلمانان چه كردند ؟!
آيا به چنين فتوحاتي مي توان مباهات کرد ؟ معاذ الله !
د : جنگ فلسطين :
در اين جنگ ، بازهم جنايت عظيم ديگري اتفاق افتاد كه حقيقتاً از كافر زنديق هم سر نمي‌زند؛ چه رسد به كسي كه خود را خليفۀ خدا در روي زمين مي‌داند .
ابن اثير در الكامل نقل مي‌كند :
مروان ، رماحس بن عبد العزي الكنانيس را بر فلسطين گماشت و او بر ثابت پيروز گشت و بعد از دو ماه در حالي كه به زنجير بسته شده بود ، او را نزد مروان فرستاد ، دست‌ها و پاهاي او و سه فرزندش را قطع كرد و به دمشق فرستاد . در شهر دمشق آنان را در ورودي مسجد قرار دادند .
در كجاي قرآن گفته شده است كه بايد دست و پاي مردم را قطع كرد ؟! مگر نه اين است كه مثله کردن دشمن حرام است ؟!
هـ : تمام مردم شهر را كشتند :
ابن كثير در البداية و النهاية نقل مي‌كند :
آن‌گاه عبد الله و اصحابش را محكم بست و همه يك صدا تكبير گفتند. آنان را به طرف شهر بردند. سپس اعراب از ناحيۀ ديگر شهر تكبير گفتند و مردم شهر در حيرت ماندند و راه فرار را از دهاي كه به طرف دجله بود در پيش گرفتند و با اياد و نمر و تغلب برخورد كردند و آن را به شكلي فجيع كشتند. عبد الله بن معتم با يارانش از در ديگري وارد شد و همه اهل شهر را كشت و كسي از اعراب اياد ، تغلب و نمر سالم نماند ، مگر اين كه اسلام آورد .
كلاه خود را قاضي قرار بدهيد و قضاوت كنيد كه آيا چنين بي‌رحمي‌هاي از مسلمانان كه دينشان دين رحمت و پيامبرشان پيامبر رحمت است ، انتظار مي‌رود ؟
حال ببنيد كه عمر ، پيامبر اسلام را که خداوند او را رحمت اللعالمين معرف کرده بود، چگونه به جهانيان معرفي كرده است . تعجبي ندارد كه پاپ مي گويد : دين اسلام را دين شمشير است . شايد او هم اين روايات را ديده باشد ؟!
سؤال ما از دوستان اهل سنت اين است که : خداوند در كجاي قرآن گفته است كه اگر كسي اسلام را قبول نكرد ، چشمانش را کور کنيد ؟! آيا چنين اعمالي در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سابقه داشت يا از بدعت‌هاي عمر بوده است ؟
جواب اهل سنت:
در ایراد اول شیعه نشان دادیم ، اونها چگونه متون را عوض میکنند حتما در ایرادهای بعدی نیز چنین کرده اند !
و مشت نمونه خروار است ما بارها مشت این علمای شیعه را باز کردیم و آنها را رسوا نمودیم و به امت اسلام نشان دادیم که این ها دروغ میگویند؛ با بی شرمی و در روز روشن؛دروغ میگویند
شما بقین بدانید که بقیه متون را هم تغییر داده اند.....
اما جواب بهتر اينكه!!
فرضا که عمر رضي الله عنه با زور چنین کرده آیا این کار بد است ؟
اگر بد است پس امام زمان شما بدتر میکند؟ ببینید بعضی از کارهای امام زمان را:
در روایات شیعه آمده امام زمان آنقدر آدم میکشد که مردم عادی می گویند این از آل رسول نیست! که اینقدر بی رحم است!
در روایات شیعه آمده که امام زمان دو سوم بشر را میکشد
روایات را ببینید
ابوجعفر گفته است: وقتی قائم ما ظهور کند، بسيارى از مردم خواهند گفت كه اين از آل محمد نيست والا رحم ميكرد.
ارشاد مفيد ص 364 وبحار مجلسى 52/338
احسائى از ابوعبدالله نقل ميكند كه فرمود: اين كار به اتمام نميرسد مگر اينكه دوسوم مردم كشته شوند! واز او سؤال ميشود كه بعد از رفتن دوسوم جهان چه ميماند؟ ميگويد كه آيا از اينكه شما يك سوم بقيه باشيد خشنود نميشويد!؟
الرجعة احسائى ص 51
امام زمان مجروحان دشمن را كشته واز كسى توبه هم نميپذيرد
الغيبة نعمانى ص 153 وبحار مجلسى 52/353
ابوجعفر ميگويد: پيامبر صلي الله عليه وسلم در ميان امتش با نرمى رفتار كرده است وبا مردم به خوبى وآرامش رفتار نموده است اما قائم ما، با قتل وكشتار عمل ميكند ودر كتابى كه با او ميباشد آمده: كه از كسى توبه نپذيرد وكشتار كند و واى بركسى كه با او مخالفت نمايد.
الغيبة نعمانى ص 153 وبحار مجلسى 52/353
حالا اگر کار عمر رضي الله عنه را بد میدانید کار امام زمان را چگونه توجیه میکنید ؟
تازه ما ثابت کردیم که شما دارید دروغ میگویید و با تحریف متون عمر رضي الله عنه را ظالم جلوه میدهید!
یعنی ما قبول نداریم اسلام بزور ایران را گرفته، اگر میگرفت، پس اسلام نیز بسرنوشت مغول و تاتار دچار میشد یعنی همین که تسلط ظالمان مغول و تاتار کم رنگ شد، ایرانی ها از یوغ آنها خود را نجات دادند باید با ظهور سلسله های ایرانی، اسلام نیز از ایران میرفت پس ایرانی ها بزور مسلمان نشدند تا از آن بیرون بروند و الا حالا چرا مجوسی نمیشوند ؟
والسلام

0 نظرات:

ارسال یک نظر