آیا نگه داشتن مردم در زیر آفتاب سوزان در غدیر خم تنها برای این بود که علی را دوست بدارید؟

آیا نگه داشتن مردم در زیر آفتاب سوزان در غدیر خم تنها برای این بود که علی را دوست بدارید؟

اولي: آيا پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در گرماي غدير مردم را نگهداشت كه بگويد: علي را دوست داشته باشيد؟
دومي: ولي عجيب است كه پيامبر اكرم 120 هزار نفر مسلمان را به قول شما در آن گرماي زياد نگهداشت تا موضوع خلافت حضرت علي علیه السلام را اعلام كند ولي با تمام اين مقدمات و... وقتي موقع بيان اصل مطلب فرا مي رسد از كلمه اي براي بيان اين موضوع مهم استفاده مي كنند كه داراي 27 معني مختلف است. براستي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در ابلاغ و تفسير كدام يك از آيات الهي در پرده و به كنايه سخن گفتند كه اين بار دومشان بوده باشد؟ آن هم موضوع به اين مهمي!! و اگر اينچنين نيست پس اين اختلاف ناشي از چيست؟
جدليون شيعه مي گويند: مگر مي شود پيامبر در آن گرماي شديد مردم را نگهدارد كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟
البته ما پاسخ علمي و عقلي مي دهيم لطفاً با يك روايت و حديث پاسخ ندهيد و شما نيز تنها پاسخي علمي و منطقي و عقلي بدهيد.
پاسخ:
– در غدير، هيچگاه سرماي شديد حاكم نبوده و همه روزها گرما بوده هم قبل از آن و هم بعد از آن و مثل اين است كه بخواهيم مرتب بگوئيم: در آن سرماي شديد قطب جنوب!!! خوب مسلم است كه هوا در قطب هميشه سرد است.
– قبايل عرب، هميشه زير آفتاب سوزان عربستان در حال مسافرت و تجارت بوده يا در جستجوي آب مرتب در حال کوچ بوده اند. بعيد است براي کساني که بتها و خدايان خود را شکسته و مسلمان شده اند، ايستادن زير آفتاب، خيلي ناراحت کننده بوده باشد.
– چطور شما معتقديد موضوع آنقدر مهم بوده که پيامبر اکرم ص مردم را در آن گرماي شديد نگه داشته ولي وقتي نوبت به بيان اصل مطلب مي رسد اين موضوع مهم را در پرده اي از ابهام و با واژه ي (مولي) اعلام مي‌کنند كه داراي 27 معني متفاوت است. و هيچکدام از آن 27 معني معناي خلافت را نمي دهد!!!
– رسم هميشگي عربها در مسافرتها اين بوده است كه پس از طي مسافتي براي استراحت، مي‌ايستاده اند تا ضمن آن، كاروان پشت سر هم برسد. ولي شما با هياهو مي گوييد: پيامبر گفت كاروان قبلي بيايد (نيازي به گفتن نبوده است خودش مي آمده!!!‌) و كاروان رفته برگردد و گرماي شديد حاکم بود و...ولي بالاخره بايد در جايي نماز ظهر خوانده مي شد يا نه؟ ضمن اينکه پيامبر خطبه اي طولاني خوانده (که يک کلمه از آن سخن از خلافت و تعيين جانشين نيست) و در انتهاي خطبه مردم را به دوستي با علي سفارش کرده پس هدف از توقف در غدير: خواندن نماز، خواندن خطبه و آخرين سفارش به مردم و در انتها معرفي علي بوده و هدف از توقف فقط سفارش علي نبوده که بگوييد چرا پيامبر در آن گرما مردم را نگهداشت.
– پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم از آنجا كه هميشه طبق شرايط واقعي (رئال) عمل مي كرده و بر خلاف ما از خواب و خيالهاي ايده آليستي به كلي دور بوده براي همين در هر شرايطي موارد پيش آمده را به بعد موكول نمي كرده و طبق مديريت زمان از هر لحظه براي بيان حقيقت يا عملي كردن طرحهاي خودش استفاده مي كرده است. اگر بنا بوده به كارواني حمله كنند دستور حمله مي‌داده اگر بنا بوده آيه اي در مذمت منافقان خوانده شود خوانده مي شده و هيچگاه مسائلي مانند گرماي شديد يا غيره براي ايشان در بيان حقيقت هر قدر كوچك يا بزرگ تاثيري نداشته است. سئوال مهمتر اينكه: حقيقت، حقيقت است و كوچك و بزرگ و کم اهميت و پراهميت، ندارد و بيان آن نيز واجب است (به خصوص از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم) ضمن اينكه آن سال، آخرين سال حيات پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بوده و موقعيت ديگري براي بيان حقانيت علي وجود نداشته است. براي نمونه به قرآن کريم نگاه کنيد که مثلاً براي دعواي زن و شوهر آيه نازل مي شود! براي اينکه اعراب صدايشان را جلوي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بلند نکنند آيه نازل مي شده! براي يک اخم پيامبر به يک شخص کور، آيه نازل شده و پيامبر به شدت در آن توبيخ شده اند . پس کم اهميت يا پر اهميت بودن وقايع از ديد ما صحيح نيست و بايد وقايع را طبق شرايط همان زمان و آن هم از ديد الهي بررسي کرد.
– پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در آخرين سالهاي حيات خود به تبوک، سرزميني با فاصله زياد لشکر کشي کرده و ضمن صرف هزينه اي سنگين بدون هيچگونه درگيري و نبردي باز مي گردند. بله اين عمل ايشان در نگاه ما (در قرن 20) تعجب آور است. ولي آيا بايد بگوييم: ايشان اهداف و نيات ديگري، مطابق با علايق و سلايق امروزي ما داشتند؟و چرا در آن گرماي شديد هيچ جنگي صورت نگرفت؟ و اينهمه هزينه بيهوده شد! و هدف پيامبر چيز ديگري بود! آري، چنين رفتارهاي خارق العاده اي پيش از اين نيز از پيامبر ديده شده ايشان دو بار دستور هجرت به حبشه مي دهد با 300 نفر در بدر مقابل سپاه 1000 نفري کفار مي ايستد، مسجد ضرار را تخريب مي‌کند. با کفار در حديبيه صلح مي کند و... پس مي تواند براي احقاق حق علي و جلوگيري از شايعه پراکني عليه او و سفارش به دوستي با او در گرماي شديد هم مردم را نگهدارد و حتي از آنها بيعت دوستي با علي را بگيرد.
– وقتي بناست مردم در آن گرماي شديد حر کت کنند و آنرا تحمل نمايند آيا چند دقيقه کمتر و بيشتر تفاوتي مي کند.
– اگر از نرم افزارهاي رايانه اي براي محاسبه زمان واقعه غدير استفاده کنيد متوجه مي شويد 18 ذي الحجه يعني واقعه غديرخم در روز 29 اسفند بوده و نمي توانسته چندان گرماي شديدي در محيط وجود داشته باشد. من مدت 2 سال، سايت هواشناسي عربستان را در اين خصوص، بررسي کردم و متوجه شدم از فاصله زماني 25 اسفندماه تا 10 فروردين ماه اين دوسال (سال 1384و 1385 شمسي)درجه هواي منطقه رابغ (که غدير در آن واقع است) در گرمترين ساعات روز از 30 درجه بيشتر نمي‌شود و با توجه به اينکه هواي زمين طي هزار سال گذشته دو درجه گرمتر شده با اطمينان قريب به يقين، مي توان گفت: درجه هواي غدير خم در 29 اسفند سال 10 هجري: 28درجه يا چيزي نزديک به آن، بوده است و چنين درجه حرارتي نه تنها گرماي شديد و حتي گرماي معمولي نيست بلكه بسيار فرح انگيز و روح بخش است. (جالب است كه طي اين محاسبه رايانه اي معلوم مي شود غدير خم روز سه‌شنبه يا چهارشنبه بوده و براحتي احاديثي كه مي گويد غدير در روز پنجشنبه و يا جمعه بوده دروغ محض است هر چند به اشتباه در كتب اهل سنت هم آمده باشد).
– و به عنوان تلنگر آخر به مغز شما: چرا راوي آن حديث جعلي كه مي گويد هوا گرم بود اين همه روي گرمي هوا تاكيد داشته مگر گرماي هوا براي عربها چيز تازه و جديدي بوده پس متوجه مي شويم كه ريگي به كفش راوي بوده....
                                                                                                   (برگرفته از کتاب سرخاب وسفید آب، نوشته علی حسین امیری)

0 نظرات:

ارسال یک نظر