نگاهی به مسئله تقریب


 
مؤلف:
عبدالرحمن بن شثری

برادر مسلمانم
بدان که در میان ما و فرقه­های مخالف قرآن و سنّت ملاقات و دیدار جز بر اساس اصول و قواعد شرعی جایز نیست که در این آیه منصوص است؛ آنجا که خداوند متعال فرموده:
{ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلا نَعْبُدَ إِلا اللَّهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (٦٤)} (آل عمران:64).
یعنی: بگو: ای اهل كتاب ! بیائید به سوی سخن دادگرانه‌ای كه میان ما و شما مشترك است (و همه آن را بر زبان می‌رانیم ، بیائید بدان عمل كنیم ، و آن این) كه جز خداوند یگانه را نپرستیم ، و چیزی را شریك او نكنیم ، و برخی از ما برخی دیگر را ، به جای خداوند یگانه ، به خدائی نپذیرد . پس هرگاه (از این دعوت) سر بر تابند ، بگوئید : گواه باشید كه ما منقاد (اوامر و نواهی خدا) هستیم .
و این اصول عبارتند از: پایبندی به توحید و  پرهیز از شرک ورزیدن به خدا و اطاعت از خداوند متعال در حکم و تشریع، و پیروی از خاتم پیامبران محمّد صلی الله علیه و سلم .
بنابراین باید این آیه شعار هر مجادله و گفتگویی باشد  که بین مسلمین و اهل کتاب، و بین اهل سنّت و دیگر فرقه های منتسب به اسلام انجام می­شود، و هر تلاشی جهت محقق کردن غیر از این اصول صورت گیرد باطل است ... باطل است ... باطل است[1].
شیعیان امروز ادعا می­کنند با مسلمانان اختلافی ندارند و از مسلمین می­خواهند که به کتابهای آنها مراجعه کنند. چگونه مسلمین می­توانند به کتاب های شیعه اعتماد کنند و از آنها استفاده نمایند، حال آنکه در این کتابها روایات متعدّدی وجود دارد که کتاب خدا را ناقص و تحریف قلمداد می­کنند، و به آن طعنه می­زنند و می­گویند: «کتاب خدا ناقص و تحریف شده است!. چگونه ما و شیعه می­توانیم بر محور کتاب خدا جمع شویم در حالی که آنها تفسیرهای انحرافی و باطنی از قرآن ارائه می­دهند، و سپس چگونه مسلمین می­توانند ادعاهای شیعه را باور کنند که می­گویند: بعد از قرآن کتاب های آسمانی و الهی بر ائمه ایشان نازل شده است. چگونه ما می­توانیم با شیعه بر محور سنّت جمع شویم که آنها ادعا می­کنند گفته های ائمه ایشان همچون کلام خدا و پیامبرش می­باشد، و می­گویند: پیامبر صلی الله علیه و سلم  بخشی از شریعت را پنهان کرده و آن را به ائمه سپرده است، و به حکایات سند و امضاء و رقعه­ها ایمان دارند و دینشان را بر اساس آن بنا می­کنند، و روایات دروغگویان وفریبکاران را می­پذیرند، و به بهترین و برگزیده­ترین انسانها بعد از پیامبران طعنه می­زنند، و همسر بزرگوار رسول ربّ العالمین را به زنا متهم کرده و بر ایشان طعنه می­زنند.
چگونه ما وشیعه به هم نزدیک می­شویم در حالی که آنها اجماع را قبول ندارند و عمداً با مسلمین مخالفت می­ورزند، چون معتقدند که مخالفت با مسلمین راه درست و هدایت است. چگونه ما و شیعه می­توانیم متحد شویم و حال آنکه آنها همه مسلمین و در رأس آنان صحابه رسول خدا صلی الله علیه و سلم   خصوصاً سه خلفه­ی راشد و همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم  را کافر می­دانند.[2]
چگونه می­توانیم به شیعه نزدیک شویم و با آنها متحد شویم، حال آنکه می­گویند: «خدا و پیامبر و امام ما با خدا و پیامبر و امام اهل سنّت یکی نیست، و می­گویند: خدای اهل سنّت کسی است که محمّد پیامبر او می­باشد، و ابوبکر خلیفه پیامبرش است، و ما چنین خدا و پیامبری را قبول نداریم، بلکه می­گوییم: «خدایی که خلیفه­ی پیامبرش ابوبکر است؛ خدای ما نیست، و آن پیامبر هم پیامبر ما نیست»[3].

این امّت مورد مرحمت خداست
بدانید که این امّت هرگز بر گمراهی اتفاق نخواهد کرد.[4]
الحمدلله همواره در میان این امّت اسلام گروهی برحق خواهند بود تا وقتی که قیامت بر پا می­شود، گروهی از اهل علم و قرآن و هدایت و بیان و روشنگری که تحریف افراطی­ها و ادعای ناروای جعل­کنندگان آثار و تأویل جاهلان را از آن می­زدایند، بنابراین تعلیم و روشنگری و خیرخواهی و نصیحت و راهنمایی و جلوگیری از تجاوز متجاوزان به دین اسلام وظیفه و مسئولیت همه ما مسلمانها است. و هرکس که بر حذر داشت به راستی که بشارت داده است.[5]
«و خداوند هر کسی را که بخواهد خوشبخت کند او را توفیق عنایت می­کند که از آنچه دیگران بدان آن مبتلا شده­اند عبرت بگیرد، و راه کسانی را در پیش می­گیرد که خداوند آنان را یاری کرده است و از راه کسی که خداوند او را خوار و ذلیل کرده پرهیز می نماید..»[6].
بار خدایا از ارتداد و از مبتلا شدن به فتنه به تو پناه می بریم.[7]
رئیس کمیته دائم افتا در کشور عربستان سعودی شیخ عبدالله بن باز و نائب او شیخ عبدالرزاق عفیفی رحمهما الله و اعضای آن؛ شیخ عبدالله غدیان - وفقهم الله- در فتوای شماره 7808 می­گویند: «فرقه­های دروز، نصیریه، اسماعیلیه و دیگر کسانی که در راه آنها پیموده­اند؛ همچون بابیه و بهائی­ها نصوص قرآن و سنّت را بازیچه خویش قرار داده اند، و آئین و دستوراتی برای خود ساخته­اند که خداوند به آن فرمان نداده است، و در تحریف و تغییر راه یهود ونصارا را در پیش گرفته­اند و از هوای نفس خود پیروی کرده و از رهبر فتنه اول عبدالله بن سبأ حمیری که در رأس بدعت­گذاری وگمراه کردن و ایجاد فتنه بین مسلمین قرار داشت؛ تقلید نموده اند، شر وبلای ابن سبأ گروههای زیادی را در برگرفت ، و بعد از پذیرفتن اسلام کافرشدند و به علت آن بین مسلمین تفرقه ایجاد شد، بنابراین دعوت تقریب بین این گروهها و بین مسلمین راستین و واقعی؛ دعوتی بی­فایده است، و تلاش برای نزدیک کردن این فرقه ها با مسلمین تلاشی شکست خورده می­باشد، چون این فرقه­ها در انحراف و الحاد و کفر و گمراهی و دشمنی با مسلمین و توطئه علیه آنان همچون یهودیان هستند گرچه اهداف و امیال آنان و قضایایی که با آن درگیر هستند متفاوت است، بنابراین همچون یهود و نصارا هستند.
 بعد از جنگ جهانی دوم؛ گروهی از علمای دانشگاه ازهر مصر با آخوندهای شیعه قم ایران برای تقریب تلاش کردند، و تعداد اندکی از علمای بزرگ و صادق و پاکدل فریب این ادعا را خوردند، و مجله­ای صادر کردند و آن را تقریب نامیدند، امّا دیری نگذشت که قضیه برای فریب خوردگان روشن شد، و کار گروه تقریب به شکست انجامید، جای تعجب هم نیست، چون قلب­ها از هم فاصله زیاد دارند و افکار متضادند، و عقایدشان با همدیگر متناقض­اند و هرگز دو چیز ضد و نقیض جمع نمی شوند.[8] و شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز رحمه الله را پرسیدند:
س - با توجه به شناختی که جنابعالی از تاریخ رافضه دارید موضع شما در مورد تقریب بین اهل سنّت وآنها چیست؟
ج - تقریب بین اهل سنّت و رافضه ممکن نیست، چون عقیده ها با هم فرق دارند، اهل سنّت به توحید خداوند و خاص کردن عبادت برای الله تعالی، و به اینکه هیچ فرشته و پیامبر همراه خدا به فریاد خوانده نمی­شود، و فقط خداوند غیب می­داند معتقدند، و همچنین اهل سنّت صحابه را دوست دارند، و ایمان دارند که اصحاب بعد از پیامبر بهترین افراد این امّت هستند، و برترین آنها ابوبکر،  سپس عمر و سپس عثمان و سپس علی رضی الله عنهما  می­باشد، و عقیده رافضه برعکس عقیده اهل سنّت است، بنابراین جمع کردن میان آن دو امکان ندارد، و همانطور که نمی­توان یهود و نصارا و بت پرستان را با اهل سنّت جمع کرد،  تقریب بین رافضه  و اهل سنّت هم ممکن نیست.

س - : آیا می­توان برای ضربه زدن به دشمن خارجی همچون کمونیسم وغیره  با آنها عامل و همراهی کرد ؟
 ج  – به نظر من این کار ممکن نیست، بلکه اهل سنّت متحد شود و رافضه را به آنچه قرآن و سنّت بر آن دلالت دارد دعوت دهند، و وقتی رافضه به آن پایبند شدند برادر ما هستند، و بر ما همکاری کردن با آنها واجب می­شود، اما وقتی که بر عقاید خود همچون دشمنی با صحابه و ناسزا گفتن به آنها، و دشنام دادن به صدیق و عمر و عموم اهل بیت همچون علی علیه السلام  و فاطمه و حسن و حسین رضی الله عنهما  اصرار می­ورزند، و معتقدند که دوازده امام معصومند وغیب می­دانند، همه این چیزها باطل­ترین باطل هستند، و مخالف با عقیده اهل سنّت و جماعت می­باشند.[9]   
از ابی سعید خدری علیه السلام  روایت است که گفت: «پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم  در میان ما ایستاده سخنرانی کرد و فرمود: هان آگاه باشید ترس از مردم فردی را از گفتن حقی که می­داند باز ندارد، می­گوید: آنگاه ابو سعید گریست و گفت: سوگند به خدا چیزهایی دیدیم و ترسیدیم».[10]
و پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود:«هر قومی بدعتی را پدید آورند، خداوند در مقابل سنّتی را از قلب آنها در می­آورد»[11].
و پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: «سنّت من و سنّت خلفای راشدین هدایت یافته را لازم بگیرید؛ و به آن تمسک جوئید، و با دندان به آن چنگ بزنید و از بدعتها دوری کنید، که هر چیز تازه ایجاد شده ای در دین بدعت است، و هر بدعتی گمراهی است».[12]
و شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله:گفت: «برحذر داشتن مسلمین از بدعت ها و از کسانی که به بدعت ها معتقدند به اتفاق مسلمین واجب است»[13].
و کتابم را با حدیث حذیفه بن یمان علیه السلام  پایان می­دهم که فرمود: «مردم در مورد نیکی از پیامبر صلی الله علیه و سلم  می­پرسیدند، و من او را از شر می پرسیدم از بیم اینکه مبادا مرا بگیرد، بنابراین عرض کردم: ای رسول الله ما در جاهلیت و شرارت به سر می­بردیم، آنگاه خداوند این خیر را برای ما آورد، آیا بعد از این خیر شری هست؟
پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: بله! گفتم: آیا بعد از آن شر خیری هست؟فرمود: بله، و در آن دود و غباری هست؟ گفتم: دود و غبار آن چیست؟  فرمود: قومی می­ایند که به غیر از سنّت من عمل می­کنند، و به غیر از رهنمود من راهنمایی می­کنند، بعضی کارهایشان درست است و بعضی نادرست! گفتم: آیا بعد از این خیر شری هست؟ فرمود: بله، دعوتگرانی بر درهای جهنم خواهند بود، هر کسی دعوت آنان را بپذیرد او را به جهنم می برند! گفتم: ای رسول خدا آنها را برای ما توصیف کن؟ فرمود: قومی هستند از ما و به زبان ما سخن می­گویند! گفتم: ای رسول خدا به نظر شما اگر این زمان مرا فرا گرفت چه کار کنم؟ فرمود: همراه جماعت مسلمین و امامشان باش! گفتم: اگر مسلمین جماعت و امامی نداشتند؟ گفت: از همه این فرقه ها کناره­گیری کن حتی اگر بر ریشه درختی چنگ زده باشی تا اینکه مرگ تو فرا رسد و تو بر آن حالت باشی[14].
ابو العالیه می­گوید: اسلام را یاد بگیرید، وقتی آن را یاد گرفتید؛ از آن روی گردانی نکنید، و بر شما لازم است صراط مستقیم را انتخاب کنید که اسلام است، و از آن به چپ و راست منحرف نشوید، و بر شما لازم است که از سنّت پیامبرتان صلی الله علیه و سلم  پیروی کنید، و از این هوا پرستی ها بپرهیزید.
 در کلام ابی العالیه تأمل کنید، چه سخن بزرگ و مهمی است و چقدر او زمانش را شناخته است که از هواپرستی بر حذر می­دارد؛ که هر کس از آن پیروی کند از اسلام رویگردان شده است، و اسلام را به سنّت تفسیر می­کند، و از این می­ترسد که تابعین و علمایشان از قرآن و سنّت فاصله بگیرند، وقتی در سخن او تأمل کنید معنی ایات الهی را می­فهمی که می­فرماید:
{ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (١٣١)} (بقره:131)
یعنی: آن گاه كه پروردگارش بدو گفت: اخلاص داشته باش.گفت: خالصانه تسلیم پروردگار جهانیان گشتم.
و می­فرماید:
{ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (١٣٢)} (بقره:132)
یعنی: و ابراهیم فرزندان خود را به این آئین سفارش كرد ، و یعقوب طفت: ای فرزندان من ! خداوند ، آئین (توحیدی اسلام) را برای شما برگزیده است. و نمیرید جز این كه مسلمان باشید.
و فرمود:
{ وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (١٣٠)} (بقره:130)
یعنی: چه كسی از آئین ابراهیم رویگردان خواهد شد مگر آن (نادانی) كه خود را خوار و كوچك داشته.
این اصول مهم و امثال آن که اصل اصول هستند؛ ولی مردم از آن غافل­اند و باشناخت این اصول؛ معنی احادیثی که در این مورد هستند روشن می­گردد، اما فردی که این ایات و احادیث را می­خواند مطمئن است که شامل او نمی­شوند و فکر می­کند که در مورد قومی گفته شده اند که از بین رفته!:
{ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (٩٩)}(اعراف:99)
یعنی: آیا آنان از چاره نهانی و مجازات ناگهانی خدا ایمن و غافل شده‌اند ؟ در حالی از چاره نهانی و مجازات ناگهانی خدا جز زیانكاران (و از دست‌دهندگان عقل و انسانیت) ایمن و غافل نمی‌گردند[15].
بار خدایا در این مورد هر مسلمانی را که قدر خویش را می­داند و به الله جل شأنه  به عنوان پروردگار بر حق و به اسلام به عنوان یگانه دین حق و به محمّد صلی الله علیه و سلم  به عنوان پیامبر ایمان دارد نصیحت می­کنم بار خدایا گواه باشد.[16]  
از اساتید و برادران طلبه­ام خواهش می­کنم که در بر حذر داشتن از بدعت­ها بخصوص بدعت تقریب بین ادیان وتقریب بین فرقه های منتسب به اسلام بکوشند.

از خداوند متعال خواستارم مسلمانان گمراه را هدایت کند و عذاب را از ما و آنها دور نماید، و ما و آنان را از توطئه دشمنان و از فتنه­ها و زشتی­های پنهان و آشکار نجات دهد، و همه ما را بر اسلام ثابت قدم و استوار بدارد.
و خاضعانه در پیشگاهش تمنّا دارم که اخلاص در گفتار و کردار را به این بنده عنایت فرماید و نیتم را درست و فرزندانم را اصلاح نماید و خاتمه­ام را نیک بگرداند، و مرا و پدر و مادر و خانواده­ام و همه مسلمین را بیامرزد، بدون تردید او شنوای دعا است.
یارب لک الحمد کما ینبغی لجلال وجهک و عظیم سلطانک و الحمد لله رب العالمین و صلی الله و سلم علی عبده و رسوله  محمّد و علی آله و صحبه اجمعین.

مؤلف :عبدالرحمن بن شثری، خداوند او و والدین و اولاد و اساتید او و همه مسلمین را بیامرزد. آمین.




[1]- ن ک الابطال للنظریه الخلد بین دین الاسلام و غیره من الادیان عتر شیخ بکر ابوزید شفا الله تعالی ، ص 29 .
[2] - مسألة التقریب بین اهل سنت و الشیعه ناصر قفاری ج 1 / 375 – 390 با اندکی تصرف .
[3] - الانوار النعمانیه ج 2 / 278 – 279 .
[4] - حدیث ابن عمر روایت ترمذی ج 2167 وآلبانی آن را المشک ج 3/11 صحیح قرار داده است .
[5] - الابطال للنظریه الخلط بین دین الاسلام وغیره من الادیان شیخ بکرابو زید شفاه الله تعالی .
[6] - اثنین مجموع الفتاوی 35/388.
[7] - از دعای ابن ابی ملیکه رحمه الله (بخاری ج 6641 باب ما جاء فی قول الله تعالی : لا واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة) . و ما کان النبی (ص) یخدر من الفتن ومسلم 2293 باراثبات حوض نبینا صلی الله علیه وسلم و صفاته.
[8] - فتاوی اللجنة الدائم ج 2/133-134.
[9] - مجموع فتاوی ابن باز ج 5/130-131.
[10] - احمد ج 11516 ابن ماجه ، ج 4007  ، ترمذی 2191 ، آلبانی در الصحیحه ، ش 168 آنرا صحیح دانسته است .
[11] - روایت امام أحمد ح16970  حافظ ابن حجر  اسنادش را جیّد توصیف کرده، ت852  فتح الباري ج13/267 .
[12] - ابوداود ، ج 4607 و ابن ماجه ، ج 42 و ترمذی ک العلم ، ج 2676 و گفته است این حدیث حسن صحیح است و حاکم در مستدرک سند آن را صحیح قرار داده است 1 / 95 – 96 و آلبانی آنرا صحیح دانسته است (ابن ماجه 42) .
[13] - مجموع فتاوی ،ج 28 / 231 .
[14] - بخاری ج 3411 ، مسلم ج 1847 .
[15] - فضل الاسلام  ، شیخ محمد بن عبدالوهاب ، ص 28- 29 .
[16] - کتاب الابطال بکر ابو زید با اندکی تصرف .



به نقل از: سؤال و جوابهایی در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف:  عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر