امام مودودی: عقیده امامت شیعه ساختگی است!..


نویسنده: 
سید حسین حسینی
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTrlGJPaL0Lvo97zcTm7X2cKN6ug-m316Rh9P8zPI0DwnCJ72c0ابو الأعلی مودودی از شاخصترین دعوتگران معاصر است که جنجالهای بزرگ و تهمتهای ناروا و دشنامهای ناسزایی چه در زمان زندگی و چه پس از مرگش بدرقه راهش شد. در ایام حیاتش او با سینه گشاده دشنامها را پذیرا بود و با لبخند شادمانه می‌گفت: پیامبران را با سنگ زدند، اگر مرا با دشنام بزنند چه ایرادی دارد؟! و مخالفت اهریمن را دلیلی بر صدق مدعای خود می‌دانست. (نگا: کتاب درختان سایه دار ـ حمیرا مودودی، نشر احسان 1386)
از جمله اتهاماتی که به ایشان وارد شده، دفاع از شیعه و همسویی با خمینی است. بطوری که برخی از مخالفان او را برادر خمینی می‌خوانند!.. (البته بعدها سیاستهای ساده‌لوحانه جماعت اسلامی که مودودی بنیانگذار آن بود، در مقابل حکومت استبداد ولایت فقیه در قدرت گرفتن این شایعات بی تأثیر نبوده است).


نگارنده بسیاری از سخنان منسوب به ایشان را ادعاهای بی‌اساس مخالفان می‌شمارد. بدین دلیل که مولانا مودودی در5/ خرداد/1358 برای علاج به آمریکا رفت، و در 22/ سبتامبر/1979 (مصادف با 31 شهریور 1358) وفات کردند و ستاره خمینی در بهمن 1357 شروع به درخشیدن کرد!
البته اگر هم در این میان سخنانی بمیان آمده باشد به دلیل بر ملا نبودن چهره واقعی خمینی است که در آن زمان بسیاری از اندیشمندان مسلمان شیفته شعارهای او شده حقیقت او را درک نکرده بودند. و اگر چنین حرفهایی زده شده، بدون شک ناشی از این ابهام بازار سیاست بوده است. و اگر چنانچه شخصیتی چون مودودی پس از برملا شدن واقعیت خمینی می‌زیست بدون شک موقفی به مراتب تندتر از دوستانش امثال: ابو الحسن ندوی و منظور نعمانی ـ رحمهم الله ـ می‌داشت.
جدا از سیاست مولانا مودودی عقاید و اندیشه‌های بی‌اساس تشیع را مورد بحث و بررسی قرار داده است. در تفسیر نمونه‌اش "تفهیم القرآن" بی اساس بودن افکار تشیع و ذوب شدن عقاید آنها را در مقابل خورشید تابان قرآن به روشنی می‌بینیم. با دو مثال از تفسیر مولانا مودودی این ادعای خود را برای شما خواننده عزیز روشنتر می‌سازم:


                                                                               ---------اول--------------
آیه / 33 سوره مبارکه احزاب : «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»
مهمترین آیه‌ای است که شیعیان صفوی با کج کردن گردن آن در پی اثبات معصومیت ائمه بودند. آنها این آیه را میخ کرده، به تصور خود عصمت ائمه را ثابت نموده، بر مبنای آن امامانی با تصورات جدید تراشیده‌اند. آنها با امامان فرابشری خود مفهوم خاتمیت پیامبر را زیر سؤال برده‌اند؟!

برداشت شیعیان صفوی از امامت این است که پیامبر اکرم تنها برای پایه‌ریزی اسلام آمده، هدف از بعثت او تنها مهیا کردن فضایی از تقدس مآبی و شخصیت پرستی و جایگاه و منزلت طلبی برای تعداد انگشت شماری از خانواده‌اش که در درجه اول افرادی انتخاب شده از فرزندان حضرت امام حسین، و در درجه دوم تعداد اندکی از فرزندان امام حسن قرار دارند، باشد!!
حال اجازه بدهید بنگریم امام ابو الاعلی مودودی در تفسیر "تفهیم القرآن" خود چگونه این تصور پوچ و بی‌اساس عصمت برای امامان ساختگی را مطرح ساخته است.
اول آیه را در سیاق آن با یک آیه قبل و یک آیه بعد آن با هم می‌خوانیم:
« يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿٣٣﴾ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿٣٤﴾ »
«ای زنان پیامبر شما اگر پرهیزگاری کنید مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید پس در گفتار خود نرمی ‌نکنید تا کسی که مرضی در دل دارد طمع نیاورد و گفتاری پسندیده گوئید(32) و در خانه‌های خود برقرار باشید و جلوه‌گری جاهلیت پیشین را پیش مگیرید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید همانا خدا می‌خواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و شما را کاملا پاکیزه گرداند(33) و بیاد آرید آیات خدا و حکمتی که در خانه‌های شما خوانده می‌شود زیرا خدا دقیق و آگاه است (و لطف دارد و کار دانست)(34) » -ترجمه از تفسیر تابش علامه ابوالفضل برقعی-


شیعیان صفوی تنها یک جمله را از نهایت آیه /33 بریده، از محتوی و سیاق آن جدا کرده ادعا می‌کنند: « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» به این معناست: "جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام‌اند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند." (ترجمه همراه ادعاهای اضافه بر ترجمه از مترجم شیعه مذهب آقای انصاریان است)!
امام مودودی در رد این تصور بی اساس می‌گوید:
از سیاقی که آیه آمده بدرستی واضح و روشن است منظور از اهل بیت پیامبر در این آیه همسران آن حضرتند. چرا که در ابتدای خطاب خداوند همسران پیامبر را مورد سخن قرار داده است: « يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ ـ ای زنان پیامبر ـ » و در قبل و بعد آیه تماما موضوع به آنها تعلق دارد و روی سخن با آنهاست.
دیگر اینکه در لغت عربی نیز «اهل بیت» درست به همین معناست. همانطور که ما می‌گوئیم: «اهل خانه»، که در مفهوم آن همسر و فرزندان شخص شاملند. کسی کلمه «اهل خانه» را بدون در نظر گرفتن همسر استعمال نمی‌کند!
این کلمه در قرآن مجید در دو جای دیگر نیز آمده که در هر دو مورد نه اینکه همسر فرد شامل است، بلکه در اولویت قرار دارد. در سوره هود وقتی فرشتگان به حضرت ابراهیم مژده فرزندی دادند، همسر او از شنیدن خبر واماند که در آن سن و سال چگونه صاحب فرزندی شویم. فرشتگان در جواب او گفتند:« قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّـهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ ﴿٧٣﴾ ». «(فرشتگان با او گفتند:) آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است».


در سوره قصص حضرت موسی به عنوان نوزادی شیر خواره به قصر فرعون رسید، زن فرعون در پی زن شیردهی بود که بتواند به کودک شیر دهد. خواهر موسی سر رسید و به آنها گفت:« .. هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿١٢﴾»«آیا شما را به خانواده‌ای راهنمایی کنم که می‌توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!».
پس زبان محاوره و لغت، و استعمالات قرآن، و سیاق و سباق خود آیه، و همه موارد بر این دلالت قطعی دارند که در مفهوم "اهل بیت" پیامبرصلی الله علیه وسلم همسران پاک ایشان و همچنین فرزندانشان شاملند.
و در این مورد باید گفت که درست آن است که اصل خطاب آیه درباره همسران پیامبر است و فرزندان ایشان از مفهوم لغت شامل می‌شوند. بر این اساس است که حضرت ابن عباس و عروه بن زبیر، و عکرمه می‌گویند که در این آیه مراد از اهل بیت همسران آن حضرتند.
اما اگر کسی بگوید: مراد از کلمه "اهل بیت" در اینجا تنها همسران آن حضرتند، و دیگران شامل نیستند. این سخن نیز اشتباه است. نه تنها بخاطر اینکه در کلمه "اهل بیت" اهل و عیال انسان شاملند، بلکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  خود تصریح کرده‌اند که آنها نیز شاملند.
ابن ابی حاتم در روایتی از حضرت عائشه آورده است که باری از ایشان در مورد حضرت علی پرسیده شد. ایشان گفتند: «تسألنی عن رجل کان أحب الناس إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم و کانت تحته ابنته و أحب الناس إلیه؟!». ( آیا در مورد مردی از من می‌پرسی که عزیزترین مردم نزد پیامبر خدا بود، و دختر پیامبر و عزیزترین انسانها نزد پیامبر همسر او بود؟!)


سپس عائشه گفت: روزی پیامبر حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد. پارچه‌ای را روی آنها انداخت و دعا کرد:«اللهم هؤلاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا». ـ بار الها اینها اهل بیت من هستند، رجس و آلودگی را از آنها دور کن و آنها را خوب پاک گردان).
حضرت عائشه می‌فرمایند: من خدمت ایشان عرض کردم من نیز از اهل بیت شمایم (یعنی مرا نیز زیر چادر ببر و برایم دعا کن). آن حضرت فرمودند: شما جدا باشید. شما در خیر هستید.
احادیث زیادی با همین مفهوم را امام مسلم، ترمذی، احمد، ابن جریر، حاکم، بیهقی، و سایر محدثان از ابوسعید خدری، حضرت عائشه، حضرت انس، حضرت ام سلمه، حضرت واثله بن اسقع، و دیگر صحابه نقل کرده‌اند که از آنها برمی‌آید که پیامبر خدا، حضرت علی و فاطمه و دو فرزندشان را از اهل بیت قرار داده‌اند.پس کسانیکه گمان می‌برند این افراد از مفهوم آیه بدورند در اشتباهند.

همچنین برداشت آنهایی که با توجه به احادیث بالا همسران پیامبر را از «اهل بیت»" خارج می‌دانند نیز اشتباه است!
1.اول به این دلیل که هر آن چیزی را که قرآن کریم صراحتا ثابت کرده باشد را نمی‌توان بر اساس هیچ حدیثی رد یا انکار کرد.
2.دوم اینکه مفهوم احادیث وارده نیز آن چیزی نیست که آنها برداشت کرده‌اند.
در برخی روایات آمده پیامبر اکرم، حضرت عائشه و حضرت ام سلمه را زیر آن چادری که آن چهار تن بودند قرار نداد. معنای آن به هیچ وجه این نیست که پیامبر آنها را از «اهل بیت» خارج کرده باشد. بلکه مفهوم آن این است که همسران اساسا از اول در «اهل بیت» شامل بودند، چرا که قرآن آنها را مورد خطاب قرار داده است. (و نیازی بر تأکید این معنا نیست). ولی پیامبر بر این فکر بودند که نکند برخی بنا به ظاهر آیه قرآنی دچار این اشتباه شوند که آن افراد (علی و فاطمه و حسن و حسین) از مفهوم آیه خارجند. برای همین ایشان احساس کردند نیاز به تصریحی در حق آنهاست نه در حق همسران پیامبر ( که آیه به صراحت آنها را اهل بیت شمرده است)!
گروهی نیز تنها به این آیه چنین ستم نورزیده‌اند که همسران پیامبر را از«اهل بیت»  خارج کرده، مفهوم آنرا تنها در حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنها قرار دهند! بلکه ستمی فراتر بر  آیه روا داشته‌اند، و آن اینکه؛ از لفظ : « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» «خدا می‌خواهد که از شما زشتی را دور کند و شما را بدرستی پاک گرداند» نتیجه گرفته‌اند که حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان چون پیامبران معصومند! آنها می‌گویند: منظور از "رجس" گناه و خطا است که بنا به فرموده الهی اهل بیت از آن پاک شده‌اند!!
در حالیکه آیه نمی‌گوید «رجس» از شما دور کرده شد، و شما کاملا پاک شده‌اید. بلکه آیه می‌گوید: خداوند می‌خواهد از شما رجس (پلیدی) را دور کند و می‌خواهد شما را پاک گرداند.

سیاق و سباق آیه نیز به هیچ وجه نمی‌گوید در اینجا مدح و ثنا و تعریف اهل بیت بیان می‌شود، بلکه در اینجا نصیحتهایی به اهل بیت می‌شود. که چنین کنید و چنین نکنید. چرا که خداوند می‌خواهد شما را پاک گرداند. به عبارت دیگر یعنی اینکه: اگر شما فلان روش را اختیار کنید از نعمت پاکیزگی برخوردار خواهید شد در غیر اینصورت نه!
تازه اگر ما از « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» این را برداشت کنیم که خداوند آنها را معصوم قرار داده، پس هیچ دلیلی نیست که تمام مسلمانانی که وضو، یا غسل، و یا تیمم می‌کنند را معصوم تصور نکنیم!! چرا که خداوند متعال درباره آنها نیز در آیه/6 سوره المائده می‌فرمایند: «... وَلَـٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ...» «... و لیکن می‌خواهد تا شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند... »!!! (تفهیم القرآن، سید أبوالأعلی مودودی، اداره ترجمان القرآن، لاهور، چاپ/40، جلد/4، صفحه/92-94)
.

                                                                             ---------دوم--------------
آیه دیگری که شیعیان با تحریف معنای آن اسلام را از دینی جهانی برای تمام بشریت جدا ساخته آنرا دینی برای کسب جاه و مکانت تعداد معدودی از افراد خانواده پیامبر قلمداد کرده‌اند آیه / 23 سوره مبارکه شوری است.
آنها با کج کردن گردن آیه بطرف مذهب ساختگی خود استنتاج کرده‌اند که پیامبر در مقابل رساندن پیام الهی از مسلمانان هیچ اجر و پاداشی نخواسته مگر اینکه به خانواده یا خاندان او محبت ورزند! این هدف رسالت نزد شیعیان صفوی است!
خداوند پیامبر می‌فرستد تا بشریت را به دینش بخواند، و پس از هدایت از آنها مزدی طلب می کند و آن این است که در مقابل این خدمتی که به آنها کرده افرادی که شیعیان معین می‌کنند را دوست بگیرند! با دیدی گزرا به جامعه ایران و عراق امروز و بازار گرم امام زاده‌ها و درآمد سرشار قبرپرستی در این کشورها هدف از بافتن این مفکوره را باید بدرستی درک کرده باشید!..بهر حال؛ برای روشن شدن مفهوم درست آیه، بیائید آیه را با هم بخوانیم:
«ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّـهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ شَكُورٌ »﴿الشوری/٢٣﴾
«این است آنچه خدا به بندگان خود بشارت می‌دهد آنان را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، بگو من از شما برای رسالتم مزدی نمی‌خواهم مگر دوستی کردن در امری که موجب قرب به سوی خداست و آنکه کار نیکی کند برای او در آن کار نیک بیافزائیم (یعنی مضاعف کنیم) زیرا خدا آمرزندة شکر گزار است». (ترجمه از تفسیر تابش علامه ابوالفضل برقعی است).

امام ابوالاعلی مودودی در تفسیر این نقطه می‌آورد:مفسران در تفسیر کلمه "قربی" اختلاف نمایانی دارند:
1.گروهی آنرا به معنای "قرابت ـ رشته داری" دانسته آیه را چنین فهمیده‌اند: من در مقابل این کارم از شما هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهم، البته از شما (یعنی قریش) این انتظار را دارم که حداقل رابطه خویشاوندی که بین من و شماست را مراعات کنید. لازم بود شما دعوت و حرف مرا قبول می‌کردید، ولی اگر حرفم را قبول ندارید این ظلم و ستم را روا ندارید که قبل از همه عربها شما به دشمنی با من برخیزید!
این تفسیر حضرت ابن عباس از این آیه است که امام احمد، بخاری، مسلم، ترمذی، ابن جریر، طبرانی، بیهقی، وابن سعد و غیره از راویان متعددی آنرا از ایشان نقل کرده‌اند. و این تفسیر بسیاری دیگر از مفسران شاخص امثال: مجاهد، عکرمه، قتاده، سدی، ابو مالک، عبدالرحمن بن زید بن اسلم، ضحاک، عطاء بن دینار و غیره است
.

2.گروهی دیگر«قربی» را از قرب و نزدیکی گرفته‌اند و از آیه چنین فهمیده‌اند: من از شما در مقابل این کار هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهم مگر اینکه در شما محبت نزدیکی به پروردگارتان پیدا شود. یعنی اینکه: شما درست شوید، این تنها مزد من است.
این تفسیر از حضرت حسن بصری نقل شده، و یک رأیی از قتاده نیز در تأیید آن آمده. طبرانی در یک روایتی این تفسیر را به ابن عباس نیز منسوب کرده است. در خود قرآن کریم نیز از این معنا به الفاظی دیگر بیان شده است. «قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا »﴿الفرقان/٥٧﴾.«بگو: من از شما امّت مزد رسالت نمی‌خواهم، اجر من همین بس که هر که بخواهد (از پی من) راهی به سوی خدای خود پیش گیرد».


3.گروه سوم «قربی» را در«اقارب ـ خویشاوندان» معنی کرده‌اند. و معنای آیه را چنین بیان کرده‌اند: من از شما در مقابل این کار هیچ مزدی نمی‌خواهم مگر اینکه شما با خویشاوندان من محبت کنید!!
برخی از این گروه خویشاوندان پیامبر را همه فرزندان عبدالمطلب دانسته‌اند. وبرخی دیگر آنرا تنها در علی و فاطمه و فرزندان آنها محدود کرده‌اند.
این تفسیر از سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب نقل شده است. و در برخی روایات نیز این تفسیر به ابن عباس و علی بن حسین ـ زین العابدین ـ نیز منسوب گردیده.


ولی بنا به دلایل متعددی این تفسیر بهیچ وجه نمی‌تواند قابل قبول باش
د:
أ‌.اول اینکه وقتی سوره شوری در مکه نازل شد در آن زمان حضرت علی و فاطمه هنوز ازدواج نکرده بودند چه رسد که آنها را فرزندانی باشد!!
و فرزندان عبدالمطلب همه نیز با پیامبر خدا همراه نبودند، بلکه برخی از آنها به صراحت با دشمنان پیامبر همراه بودند. همه دنیا از دشمنی ابولهب اطلاع دارند.
ب‌.دوم اینکه خویشاوندان یا رشته داران پیامبر تنها فرزندان عبدالمطلب نبودند. ایشان از طرف مادر بزرگوار، و پدر بزرگوارشان و همسر گرامیشان با همه خانواده‌های قریش خویشاوند یا رشته‌دار بودند. و در همه این خانواده‌ها همانطور که بهترین یاران ایشان بودند بدترین دشمنانشان نیز بودند. حال برای پیامبر چطور امکان داشت از میان همه آن خویشاوندانش تنها فرزندان عبدالمطلب را برای خویشاوندی خود انتخاب کرده، از مردم بخواهد تنها با آنها محبت ورزند!!


ت‌.مسأله سوم که از همه اینها مهمتر است این است که؛ بنگریم پیامبر در چه مقام و منزلت بسیار بالایی ایستاده، بسوی دعوت پروردگارش مردم را می‌خواند، در آن مقام والای دعوت الهی، و بر بلندای آن کار بزرگ درخواست اینکه در برابر آنچه برایتان می‌کنم از شما تنها می‌خواهم با خانواده من محبت ورزید؛ آنچنان سخن بیهوده و افتاده‌ای است که صاحب هیچ ذوق و سلیقه درست و سلیمی آنرا نمی‌تواند تصور کند که خداوند پیامبرش را چنین حرفی بیاموزد و او در مقابل قریشیان ایستاده از آنها چنین درخواستی کند!!
در همه قصه‌های پیامبران که در قرآن مجید آمده است می‌بینیم پیامبری پس از پیامبری دیگر آمده تا به مردم بگوید: من از شما هیچ مزدی نمی خواهم، اجر و مزد من نزد پروردگار من است. ( نگا: سوره یونس آیه/12، سوره هود آیه/29 و 51، سوره الشعراء آیات/ 109 ، 127 ،145 ، 164 ، 180). سوره مبارکه یس معیار صداقت پیامبر و شناخت او را چنین معرفی می‌کند که؛ او در مقابل دعوتش هیچ نمی‌خواهد ( آیه /21 سوره یس).
قرآن کریم نیز از زبان پیامبر خدا بارها این جمله را می‌گوید که: من از شما هیچ مزدی نمی‌خواهم. ( آیه/90 سوره الأنعام، آیه/104 سوره یوسف، آیه/72 سوره المؤمنون، آیه/57 سوره الفرقان، آیه/47 سوره سبأ، آیه /86 سوره ص، آیه/40 سوره الطور، آیه/46 سوره القلم).

پس از همه اینها چه جایی می‌ماند برای این گفته که: من در مزد کار دعوت به سوی پروردگار از شما می‌خواهم با خویشاوندانم محبت کنید!!
این سخن وقتی بسیار پوچ و بی‌مایه تر جلوه می‌کند، که بدانیم مخاطبان این سخن مؤمنان نیستند، و سخن خطاب به کافران بیان می‌شود!!
آیات پیشین و آیات بعد و سیاق و سباق آیات، و خطاب و روی سخن تنها متوجه کافران است! در این سلسله سخنان جای درخواست هیچگونه اجر و پاداش و مزد و مقابلی از چنین مخاطبانی نیست. اجر و پاداش را می‌توان از آن افرادی درخواست کرد که در نگاه آنها آن کاری را که شخصی برایشان انجام می‌دهد قابل ارزش باشد. برای کافران این کار پیامبر چه ارزشی داشت تا او به آنها بگوید در مقابل خدمتی که برایتان انجام می‌دهم شما با خویشان من محبت کنید؟! بر عکس در تصور آنها این کار پیامبر یک کار نادرست و جرم محسوب می‌شد که آنها در پی مجازات و کشتن پیامبر خدا  بودند...} ( تفهیم القرآن، ج/4، ص/ 501-502)
آری!

این است امام ابو الأعلی مودودی.. مرد آهنینی که در مقابل باطل و اندیشه‌های پوچ و بی‌اساس نه تنها مدارا نمی‌کند، بلکه با دلیل و برهان و علم حق را به حقدار می‌دهد و باطل را سرنگون می‌کند.  رحمت و رضوان الهی بر او و بر همه عالمان و دعوتگران نیکو سرشت و پارسا بادا ...

0 نظرات:

ارسال یک نظر