زورگویی عجیب شیعه!

زورگویی عجیب شیعه!

نویسنده: 
محمد باقر سجــــودی
قرآن راهنمای ماست و  الله،  این کتاب آسمانی چنین معرفی میکند:(ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ) (البقرة/2) آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.پس  این کتاب هدایت است و  با آن  باید که راه  را بیابیم حالا  فرقی ندارد ....
که گمراه چه کسی هست, فرقی نمیکند زیرا قرآن این قدرت را  دارد که گمراه را هدایت کند  البته بشرطیکه گمراه  درگمراهی خود صادق بوده و خواهان حقیقت باشد.
شیعه  میگوید: امام و ما ادراک  ما امام؟!! و میگوید امامت اصل دین  و مهمترین اصل است و  اول  و آخر و مقصود دین همین است!
و سنی میگوید: برو خدا پدرتو را بیامرزه! حرف بیخود نزن و سخن سنجیده بگو! اسلام اصلی بنام امامت ندارد.
اما شیعه  روی حرف خود محکم ایستاده و میگوید:
کلمه امامت در قرآن هم  آمده و  الله  فرموده: (وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)(البقرة/124)
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد!
پس از این معلوم میشود  مقام امامت غیر از  مقام پیامبری است!!! و بالاتر از مقام پیامبری است  و مختص 12 امام است.
هرچند که این حرف زور و قول زور است اما باز به شیعه میگوییم:
بسیار خوب! بیا در قرآن بگردیم و ببینیم امام باید چه صفاتی داشته باشد!
گفتیم که قرآن کتاب هدایت است اگر سنی گمراه باشد  او را هدایت میکند و  اگر شیعه گمراه باشد او را نیز  هدایت میکند پس بیایید و رشته سخن را بدهیم به قرآن عظیم، به قرآن هدایت کننده؛ و ببینیم منظور قرآن از امام چیست و کیست؟
خوشبختانه در چند جای قرآن کلمه امام ذکر شده، مثلا در سوره قصص آمده: (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ(القصص/4)  وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ(القصص/5)  وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا یحْذَرُونَ)(القصص/6)
«فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده نگه می‌داشت؛ او به یقین از مفسدان بود! ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها [ بنی اسرائیل‌] بیم داشتند نشان دهیم! »

این سوره بما میگوید که الله اراده کرد که بنی اسراییل را امام های زمین کند! و بعد توضیح هم داده که بنی اسراییل مستضعف را، میخواهم امامان کنم.
ببینید! وقتی شاه بگوید من میخواهم سجودی را وزیر خود کنم مستلزم این وزیر شدن این است که سجودی اختیاراتی هم داشته باشد مثلا شاه میگوید میخواهم سجودی را وزیر کنم و اختیار خزانه را بدستش بدهم. از این سخن شاه ما میفهمییم که وزیر اختیاراتی دارد

این ناممکن است که شاه بگوید من سجودی را وزیر خود نمودم و سجودی از ترس یک پلیس همان شاه،  در هزار سوراخ خود را پنهان نماید!! اینطور اگر شود یک جای داستان دروغ است یا شاه نگفته یا  شاه گفته و قدرت اجرا ندارد!!
حالا شاه شاهان اراده کرده بنی اسراییل را ائمه کند (وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً ) و بعد منظورش را از امامت بیان میکند و میگوید میخواهیم  آنها را وارث شأن  و شوکت فرعون کنم میخواهم به آنها قدرت و تمکین و فرمانروایی در زمین بدهم میخواهم بوسیله آنها دشمنانش را بترسانم و دچار غم کنم و  دشمنان را از بین ببرم و خلاصه حرف اینکه در زمین به بنی اسراییل پادشاهی بدهم  ( رجوع کنید به آیات فوق )
و به اراده خود عمل کرد.
پس معنی امام و امامت معلوم شد همانطور که معنی آزاد و زندانی معلوم است همانطور که معنی زن و مرد معلوم است همانطور که معنی کودک و بالغ مشخص است، همانطور که معنی جوان و پیر  و سالم و مریض معلوم است!

با این حساب یک نانوا اگر بگوید من دکترم این حرف زور است یک مرد اگر بگوید من  زنم، این سخنی نادرست است یک مستضعف هم  اگر بگوید من امام هستم  هم حرفش، حرف مفت است.
با توجه به آیات فوق، اطلاق کلمه امام (بمعنی قرآنی آن) به  حضرت  باقر و صادق و  موسی کاظم و  و علی بن موسی و  باقی ائمه شیعه اصلا درست نیست
زیرا آنها هیچگونه  تمکین و قدرتی در زمین نداشتند (به ادعای شیعه)
 و دشمنانشان از آنها نمیترسیدند
آنها وارث شآن و شکوت دشمنان نشدند
مستضعف به دنیا امدند و مستضعف از دنیا رفتند!!!
پس همانطور که الله بنی اسراییل را قبل از قدرت گرفتن ائمه ننامید، ما هم حق نداریم دوازده معصوم شیعه را امام بنامیم  زیرا به ادعای شیعه  آنها قدرت نداشتند و از اول تا آخر مستضعف بودند!
البته شیعه متوجه اشکال است و وعده سر خرمن میدهد و میگوید مهدی میاید و زمین مال او میشود و دشمنان میترسند و امام به معنی واقعی امام میشود!
بفرض که راست بگویند باز  این ربطی به صادق و باقر و موسی کاظم و تقی و نقی ندارد

علاوه بر این ،مهدی شما  1200 ساله شد، اما  نیامد  و  پدران ما را چشم به انتظار کشت!
بعد از مرگ من هم ، میخواهم هزار سال سیاه نیاید!! بیایید و نیایید هیچ فرقی برای ما ندارد ما که مردیم و رفتیم!!

شیعه متوجه این اشکال هم شده و در دستگاه خیالبافی خود برای این هم راه حلی پیدا کرده و میگویید غصه نخورید امام زمان میایید مرده ها زنده میکند( رجعت) و مستضعفین امام میشوند . و حسین دوباره یزید و یزیدیان یان را میکشد  و پادشاه میشود ..... یعنی مثل بازی کامپیوتری  در خیال، بازی زندگی  را از نو و  از سر شروع میکنند!!!
شیعه در مقام مجادله  حتما خواهد گفت شما چرا احمد حنبل و امثال او لقب امام داده اید؟
جواب این است که سنی امامت را بعنوان یک اصل از اصول دین، به رسمیت نمیشناسد  بعنوان فرع دین هم برسمیت نمیشناسد!!و مقام و نام امام در نزد ما، مثل نام و مقام  امام در نزد شیعه نیست. این فقط یک تشابه اسمی است برای مطالعه بیشتر

اهل سنت سند امامت 4 امام خود را از دست چه کسی گرفته اند؟

مراجعه کنید 

0 نظرات:

ارسال یک نظر