چرا نام امامان دوازده‌گانه در قرآن مجید نیامده است؟



پاسخ آیت‌الله العظمی سبحانی: روش آموزشی قرآن بیان كلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد.، بنابراین، انتظار این كه مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است كه انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی كشور ذكر شود.
پاسخ اهل سنت:
از این حرف آیت الله شیعه نتیجه میگیریم که نه علی از کلیات است نه حسین و نه مهدی!!
اگر اینطور است پس چرا ایمان به امامت را از اصول دین میدانید؟!

پاسخ دوم آیت الله شیعه:
گاهی وضعیت ایجاب می‌كند كه قرآن فردی را به نام معرفی كند، چنان‌كه می‌فرماید:
«وَمُبَشّراً برَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ أَحْمَد».
«(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم كه پس از من می‌آید و نامش احمد است».
در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌كند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید.
بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است كه فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی كند؛ چنان كه پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی كرده است.
«الّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُول النّبیَّ الأُمّی الّذی یَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدهُمْ فِی التَّوراةِ وَالإِنْجِیل یَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ ویُحِلُّ لَهُمُ الطَّیّبات وَیُحَرّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِث وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتی كانَتْ عَلَیْهِمْ...».
«كسانی كه از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌كنند كه نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، كه آنان را به نیكی دعوت كرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاكی‌ها را برای آنان حلال كرده و ناپاكی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منكر می‌كند و بارهای گران و زنجیرهایی كه بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...».
و گاهی موقعیت ایجاب می‌كند كه افرادی را با عدد معرفی كند، چنان كه می‌فرماید:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِیثاقَ بَنی إِسرائیلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً...».
«و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم».
با توجه به این روش، انتظار این كه اسامی دوازده امام با ذكر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف.
پاسخ اهل سنت:
سبحان الله! این است سواد آیت الله العظمی شیعه!!
اولا که مثال اول و دوم بر ضد خودت است  زیرا در این دو آیه، رسول الله هم با اسم معرفي شده و هم با رسم! هم اسمش را انجيل و قران آورده اند و هم صفاتش را، يعنى نور على نور  ......
سبحان الله! این مرد چه میگوید؟  اين چرند گویی فقط گناه او نیست، مخاطبانش هم گناه کارند که زمام امور دین خود را بدست مردی تا این حد بیسواد داده اند.
و مثال سومش هم  هیچ  ربطی به سوال ندارد، یعنی   قرآن نام 12 نقیب بنی اسراییل را براي اين ذکر نکرده، چون كه آنها مربوط به گذشته بودند و مربوط به قوم بنی اسراییل!  ولی امامان مال آینده مسلمانان بودند و مربوط به زمان  حال!
و بعد اگر خداوند نام  نشان 12 نقيب را  برای بنی اسراییل بیان نمیکرد باز شیعه میتوانست دست و پایی بزند !! اما وقتی الله بنی اسراییل را 12 گروه کرد و بر سر هر گروه یک نفر مشخص  را با نام و نشان و  عملا  امير كرد  پس این آیت الله شیعه چرا میگوید که قرآن با اشاره، 12 نقیب را تعیین کرده؟ آیا عقل ندارد یا مخاطبانش را بی عقل تصور نموده است؟!!!
و بعد این دو آیه را ببینید که الله میگوید برای آن 12 قوم بنی اسراییل 12 چشمه هم درست کردیم و هر قوم  حتي چشمه  اختصاص يافته به خود را میشناخت، پس به طریق اولی امیر خود را نیز میشناختند:
(وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَینًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ) «البقرة/60»
و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آن‌گونه که هر یک (از طوایف دوازده‌گانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را می‌شناختند!
(وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَینَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَینًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ) «الأعراف/160»
ما آنها را به دوازده گروه -که هر یک شاخه‌ای (از دودمان اسرائیل) بود - تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را می‌شناخت.
و نكته مهم دیگر اینکه بفرض ما تسلیم این استدلال سست آیت الله شیعه شویم، باز حق داریم بگوییم که ای برادر!! دست کم همان عدد را نشان بده یعنی آیه ای از قرآن را نشان بده که نوشته باشد که مسلمانان 12 امام خواهند داشت یعنی 12 امام شما، شان و ارزششان پیش الله از 12 نقیب بنی اسراییل هم کمتر بود؟!!
جواب سوم آیت الله شیعه:
اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید كلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذكر كند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود; در این صورت باید صدها مسأله كلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذكر شده باشد، مسائلی كه قرن‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع ـ كه ریشه‌كن كنندة نزاع باشد ـ سخن نگفته است،.
پاسخ اهل سنت: 
چرا به بیراهه میروی ای آیت الله شیعه؟
چرا حرف بیخود در دهان ما میگذاری ای آیت الله العظمی شیعه؟
 ما کی گفتیم که همه مسایل اختلافی باید در قرآن ذکر شود؟  ما فقط از تو نام علی را  در قرآن خواستیم، نام آن علی را  که از نظر شما از همه انبیاء مقامش بالاتر است! حرف زور چرا میزنید ای مرجع تقلید شیعه؟
پاسخ چهارم آیت الله شیعه:
معرفی به نام، برطرف كننده اختلاف نیست
پرسشگر تصور می‌كند كه اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی كه این اصل كلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاكم گشته است. بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین كند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا كه گفتند:
«إِذْ قالُوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِی سَبیلِ اللّه»
«آنان به یكی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروایی معین كن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...».
پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی كرد و گفت:
«إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلكاً...».[6]
«به راستی كه خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است».
با این‌كه نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشكال تراشی پرداختند و گفتند:
«أَنّى یَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ...».[7]
«از كجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن كه ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...».
این امر، دلالت بر آن دارد كه ذكر نام برای رفع اختلاف كافی نیست، بلكه باید موقعیت جامعه، آمادة پذیرایی باشد.
چه بسا ذكر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد كه آزمندان حكومت و ریاست به نسل كشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری كنند، چنان كه این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:
صد هزاران طفل سر ببریده شد  تـا كلیـم اللّه مـوسی زنـده شـد
دربارة حضرت مهدی كه اشاره‌ای به نسب و خاندان ایشان شد، حساسیت‌های فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسكری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.

پاسخ اهل سنت: 
حرف مفت گفتی ای آیت الله!  اولا دیدی موسی طالوت را پادشاه کرد و دیدی با وجود مخالفت قوم، باز او پادشاه و امیر لشکر باقی ماند و دیدی بر جالوت پیروز هم شد، پس تمام فلسفه ایکه تا حالا رشته بودی را، طالوت پنبه کرد!!!
دوما  موسی هنوز دنیا نیامده بود و پادشاه زمان موسى  هم فرعون بود ، اما علی هم دنیا آمده بود  و هم پادشاه زمانش، رسول الله بود، پس مساله نسل کشی كلا منتفی بود !  پس دیدی جواب ندارى اى عزیز !جواب ندارى اعتراف كن! با ماست مالى از عذاب قبر  و آتش جهنم نجات نميابي!
 به ریش سفیدت نگاه کن همین امروز و یا فرداست که در حفره قبری فرو بروی، حفره ای که پنجره ای بسوی جهنم دارد ! پس از الله بترس! پس  قبل از آنکه دیر شود، به خودت رحم کن.  آخر شیطان بتو چه داده که کمر به خدمت او بسته ای؟!   
محمد باقر سجودی

0 نظرات:

ارسال یک نظر