چرا صحابه از حضرت عثمان دفاع نکردند تا جلوی جنگهای داخلی گرفته شود؟



 چرا صحابه – رضی الله عنهم – در همان روزهای محاصره منزل خليفه از ايشان پاسداری نکردند تا بعداً مجبور به  جنگ های داخلی نشوند ؟
اولاً ؛ تمامی صحابه درآن روزها درمدينه منوره حضور نداشتندبه خاطر اينکه موسم حج بود و عده زيادی ازآنها در مکه معظمه بسر می برند .
ثانياً ؛ صحابه تصور نمی کردند که چنين وضعی پيش بيايد و نمی خواستند در شهر پيامبر و در کنار مرقد مبارک رسول الله-صلی الله عليه وسلم- شميشر کشيده و خونی ريخته شود .
ثالثاً ؛ از همه مهمتر اينکه خود حضرت عثمان-رضی الله عنه- اجازه نمی داد کسی در اين امر دخالت کند و دستور داده بود هيچ کس حق ندارد به خاطر پاسداری از من در مدينه منوره خونی بر زمين بريزد و گرنه صحابه حاضر بودند با جان و دل از آن خليفه دلسوز پيامبر -صلی الله عليه وسلم- پاسداری و محافظت نمايند . حکايت حضور حضرت حسن-رضی الله عنه- و حضرت حسين-رضی الله عنه- و ديگر جوانان صحابه در اطراف منزل خليفه که در تمام کتابهای تاريخ به ثبت رسيده گواهی است بر اين مدعا که صحابه مخصوصاً حضرت علی-رضی الله عنه- به هيچ وجه در پاسداری و محافظت از حضرت حضرت عثمان-رضی الله عنه- کوچکترين کوتاهی و تقصيری به خرج نداده است . علامه عبدالشکور لکنوی نيز در زندگانی خلفای راشدين مطلبی را نقل می کند که گواهی ديگر بر اين امر است که صحابه با تمام وجود آماده دفاع و پاسداری بودند اما حضرت عثمان اجازه نمی داد ايشان آورده اند : « حضرت عثمان-رضی الله عنه- روز پيش از شهادت , بالای بام رفته , تنی چند از صحابه کرام را فرا خواند و جهت اتمام حجت احاديثی از رسول خدا-صلی الله عليه وسلم- که در فضايل ايشان شنيده بود خواند و از صحابه پرسيد : آيا شما اين احاديث را از رسول الله -صلی الله عليه وسلم- شنيده ايد يا نه ؟ همه تأييد کردند . بعد از آن انصار عرض کردند : يا اميرالمؤمنين ! مظلوميت شما به انتها رسيده است و برای ما قابل تحمل نيست . اگر شما دستور دهيد تا اين جنايتکاران را از دم تيغ بگذرانيم . ايشان فرمودند : من شايسته نمی دانم که به دستور من خون گوينده « لااله الا الله » به زمين ريخته شود مردم گفتند پس شما از خلافت دست بر داريد وی گفت من نمی توانم چنين کنم زيرا رسول خدا -صلی الله عليه وسلم-  فرموده است ای عثمان ! خداوند به شما پيراهنی می پوشاند که مردم می خواهند آنرا از تن تو در آورند اگر به گفته آنان آن را از تنت در آوری بوی بهشت به مشامت نخواهد رسيد لذا من استقامت خواهم کرد مردم گفتند : پس شما چگونه از اين ظلم نجات می يابيد ؟ ايشان فرمودند وقت نجات نزديک است امروز رسول خدا -صلی الله عليه وسلم-  را بخواب ديدم که فرمود ای عثمان ! امروز با ما افطار کن لذا امروز روزه گرفتم و انشا الله تا وقت افطار نزد رسول الله -صلی الله عليه وسلم-  خواهم رفت[1] .  


[1]  زندگانی خلفاء راشدين ص 187

اسلام آنلاین
برگرفته از کتاب 
حقایقی از جنگ جمل
مطالب مرتبط


0 نظرات:

ارسال یک نظر