چرا از شیعه بخاطر سب اصحاب بدگویی میکنید ولی معاویه را دوست دارید در حالیکه او نیز یک صحابی بزرگ را سب میگفت؟


نویسنده: 
محمد باقرسجودى
دوست عزیزی این ایراد را بر نوشته های اسلام تکس داشته اند، بخوانید:در مقاله ماجرای شهادت حسین، از کتابهای اهل سنت (3) آورده اید : "حضرت سعد در مجلس امیر معاویه، وقتی که معاویه از او پرسید چرا از علی بدگویی نمیکنی؟ گفت از پیامبر صلی الله علیه وسلم سه سخن درباره علی شنیدم که حاضرم تمام دنیا را بدهم و یکی از آن سه سخن در حق من میبود!"
این نشان از آن دارد که معاویه در مجلسی حضور داشت که در آن به بهترین صحابه رسول خدا که در آن هنگام زنده بود (در آن موقع هیچ صحابه ای به منزلت حضرت علی زنده نبود) لعنت می فرستادند و معاویه نیز بجای منع آنان کسی را که لعن نمی فرستاد را مورد سئوال قرار داد.
این را مقایسه کنید با گفتمان حضرت علی در نهج البلاغه آنجا که می فرماید: در روزهای جنگ صفین امام رضی الله عنه وقتی گروهی از یارانش را دید که اهل شام را ناسزا می گویند، فرمود: «دوست ندارم که شما فحش بدهید و ناسزا بگویید، ولی اگر شما کارها و حالت آنها را بیان می کردید و به جای ناسزا گفتن به آنها، می گفتید: بارخدایا خون های ما و خون های آنان را حفظ کن و در میان ما آشتی برقرار کن، و آنان را هدایت ده تا کسی که حق را نشناخته آن را بداند، و کسی که در گمراهی و سرکشی فرو رفته از آن بیرون بیاید، بهتر بود»این نشان از آن دارد که ایشان نه تنها در مجلسی که در آن لعن می فرستادند شرکت نمی کرد بلکه اگر با این موضوع مواجه می شد لعن کنندگان را مورد عتاب قرار می داد.
اگر شیعه به دلیل فرستادن لعن به صحابه رسول از جمله حضرت ابوبکر و حضرت عمر و نیز حضرت عثمان از دایره عدل و انصاف خارج می شود و نیز با نص صریح قرآن به مخالفت می پردازد، اینجا نیز حکم معاویه چنین است . اما شما می گوئید معاویه و علی هردو عادل بودند. این حرف با رویه و قضاوت های شما متناقض است.
اما برادران اهل سنت با شیعیان به دشمنی می نشینند چرا که به خلفای مورد اعتقاد شما ناسزا و لعنت می فرستد. بعضا شاید شیعیان مورد دشنام و لعنت برادران اهل سنت نیز قرار بگیرند. اما چگونه از شیعیان توقع دارید در برابر ناسزاگویی معاویه به امام شان سکوت پیشه کنند و معاویه را دوست بدارند.اینجانب موافق افراط شیعه در مورد معاویه نمی باشم. اما نمی توانم قبول کنم که حضرت علی با معاویه در یک راستا و هم اندازه عادل بوده اند. معاویه کارهای شایسته انجام داده است درست. اما لازم است به اندازه همان کارهای شایسته نام او نیز آورده شود اما ناسزا و لعنت به بهترین صحابه رسول در آن زمان کافیست تا او را از دایره عدل و انصاف خارج کند.


پاسخ اهل سنت:
دوست بسیار عزیز ما ببینید  پس بدگویی در هنگام جنگ و نزاع  چیزی است و لعنت کردن چیزی دیگر به هرحال وقتی شمشیرها علیه هم باشد زبانها هم خواهد بود   بدگویی همان انتقاد است!
در این شکی نیست که بین حضرت علی و حضرت معاویه جنگی جریان داشت پس معاویه به علی انتقاداتی داشت و از رفتار ایشان بدگویی میکرد  ولی حضرت سعد بیطرف بود و امیر معاویه سعی میکرد سعد را از بیطرفی بیرون آورد و مثلا بهش میگفت نمیبینی قاتلان عثمان با علی هستند،  مالک اشتر با علی است ابن ملجم مرادی با علی است و پس چرا ای سعد طرف حق را نمیگیری و از علی انتقاد نمیکنی؟( معاویه گمان میکرد حق با اوست) بعد از صلح  با حسن دیگر معاویه از علی بدگویی نکرد بلکه  حتی قبل از صلح نیز از شنیدن شهادت ایشان گریان شد، پس لطف کنید بین انتقاد که حق طبیعی شهروندان است و لعنت و فحش دادن فرق بگذارید و تازه یادتان باشد که در ماجرای کشمکش بین علی و معاویه ما حق را به علی داده ایم دیگر چه  کنیم، خود بنده که معاویه را حضرت میگویم اگر با علم امروزم  در زمان کشمکش میبودم، حتما  در لشکر علی میبودم ولی این به آن معنی نیست که مخالف علی را شیطان بدانم این درست نیست آنها باغی بودند و بر ما لازم میبود که اول صلح بیاوریم و اگر طرف باغی گردن به حق ننهاد با او بجنگیم .

حالا میدانم میگویید که چرا سعد بیطرف بود چرا فلان صحابی در طرف مقابل بود، عزیز من قرار نیست که اصحاب معصوم باشند سعد با وجودیکه  اذعان داشت به برتری علی، گمان میکرد که وقت فتنه نشستن  و بی طرفی بهتر از طرف بودن است، این برداشت ایشان از یک فرمان دیگر  پیامبر بود و گفتم قرار نیست که اصحاب معصوم باشند در جنگ با یهود بنی قریظه رسول الله وقتی فرمان بسیج عمومی را دادند فرمودند نماز عصر را نخوانید مگر پای دیوار بنی قریظه و مسلمانان حرکت کردند، اما برخی نتوانستند به موقع برسند  و وقت نماز عصر فرا رسید عده ای گفتند نماز میخوانیم؛ منظور پیامبر این نبود که نماز نخوانید منظور این بود که عجله کنید،عده ای گفتند نمیخوانم الا پای دیوار زیرا پیامبر فرمود عجله کنید پس  هرکس به فتوای خود عمل کرد!  پیامبر نه این گروه را ملامت کرد نه آن  گروه را. 

دوما: شما فرمودید حضرت علی به یارانش میگفت به معاویه فحش ندهید، پس نتیجه میگیریم که ما پیرو و مطیع امر  حضرت علی هستیم و شیعه نافرمان است
این حدیث  که حاکم روایت کرده در عین حالی که صحیح  است بعض جاها اضطراب  دارد، زیرا معاویه در سال 51 سعد را در مدینه دید و معقول نیست در آن وقت طلب سب کند، اما در هر حال و در هر حالت، سه حدیثی که از زبان سعد در فضیلت  علی   آمده کاملا درست است زیرا این  هر سه  حدیث، به تواتر در کتب معتبر تر، حتی که بخاری و مسلم ذکر شده است  و هدف ما ذکر فضایل علی بود اما شما به حاشیه توجه فرمودید پس حالا گوش کنید:
ما از این حدیث نفهمیدیم که معاویه علی را فحش میداد،  اما اگر چنین کرد با صدایی بلند میگوییم  کارش خیلی بد است و این گناهی بزرگ است و اگر تا آخر عمر بر این روش بود پس سوغاتی بدی را با خود به آخرت برد
ولی آیا معقول است که این انسان باهوش  سال ها بعد از گرفتن حکم از علی رضی الله عنه  بد بگوید در حالی که در تاریخ ما یک نمونه نداریم که معاویه بعد از صلح با حسن رضی الله عنهما  یک طرفدار علی را آزار داده باشد بلکه میدانیم که هدایای زیادی برای حسن میفرستاد.

دیگر اینکه شما میگوید چرا با معاویه بد نیستید با  شیعه بد هستید، شما دیگر میخواستید اهل سنت با معاویه چه کنند؟ بزرگترین جنگی که  اصحاب بعد از پیامبر (از لحاظ کثرت و تعداد) بعد از وفات ایشان در آن شرکت کردند ، همانا که جنگ صفین  و در طرفداری از علی بود است؟ یعنی ما میخواستیم معاویه به جرم نافرمانی بکشیم دیگر چه میخواهید؟!
اگر میگویید حالا که جریان طغیان تمام شده و حسن با معاویه صلح کرد باز او را فحش دهیم این درست نیست،  آری اگر امروز کسی بیاید بگوید حق با علی نبود حق با معاویه بود آنوقت ما صدا بلند میکنیم که بیخود میگویی؛ آری اگر امروز یکی بیایید علی را سب کند ما او را ملامت میکنیم  ولی امروز کسی به این  صحابی بد نمیگوید برای همین است که ما به خوارج کاری نداریم.
اما شیعه زخم مستمر است ول کن نیست، و به استمرار از  زنان و اصحاب درجه یک پیامبر بدگویی میکند ( معاویه فقط بهانه است) هدف آنها ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه است پس ما از شیعه بدگویی می کنیم ولی از معاویه بدگویی نمیکنیم زیرا  اولا  معاویه فقط در فقط فتنه با علی بد بود  و دوما امروز کسی تحت عنوان دفاع ار معاویه حضرت علی  را فحش نمیدهد، ولی  اگر میداد آنوقت آن جریان را هم مثل شیعه بد میدیدیم. آیا موضوع روشن شد؟


یک نکته مهم
بین خودمان باشد دور برتان را نگاه کنید در بین ما نام معاویه بیشتر است یا علی؟ نام حسین بیشتر است یا  معاویه ؟
پس خودمان در بین خودمان  به برتری اهل بیت واقفیم، اما چون شیعه حرف مفت میزند لذا ما از حضرت معاویه دفاع میکنیم  و  این امر را بشما مشتبه میکند که ما علی و معاویه را در یک سطح میدانیم، نه اینطور نیست.
این مثال روشنگر تر است
روزی در بحثی در یکی از این سایت ها، نادانی از من پرسید:
بگو ببینم اگر قرار باشد شما را مخیر کنید که در قیامت همراه عمر باشید یا همراه علی با کدام خواهید بود؟
 من جواب دادم با عمر
در حقیقت فرقی ندارد هر دو بهشتی هستند چه عمر باشد چه علی یک چیز است.  منتهی برای اینکه عصبانی کردن آن نادان خودش ثواب مضاغف داشت این را گفتم  در حقیقت این داستان ما با شیعه است چون در بدگویی از اشتباهات حضرت معاویه غلو میکند ما هم نیکی هایش را میگوییم زیرا مخالفت با اهل بدعت خودش ثواب مستقلی دارد والا همانطور که گفتم از تعداد و نحوء نامگذاری فرزندان مان  شما میتوانید فرق بین منزلت علی و معاویه رضی الله عنهما را در پیش ما دریابید.

0 نظرات:

ارسال یک نظر