چه کسی ملعون است؟ حضرت عمر یا لعنت فرستندگان به عمر؟!



در حدیث صحیح است که رسول الله فرمود: عن النبي صلى الله عليه وسلم قوله: “إن العبد اذا لعن شيئاً صعدت اللعنة إلى السماء فتغلق ابواب السماء دونها، ثم تهبط إلى الأرض فتغلق ابوابها دونها ثم تأخذ يميناً وشمالا فإن لم تجد مساغا رجعت إلى الذي لُعن فإن كان اهلا لها وإلا رجعت إلى قائلها”. رواه ابوداود

یعنی حضرت پیامبر فرمودند: وقتی انسان چیزی را لعنت میکند، لعنت بسوی آسمان میرود و درهای آسمان را بسته میابد به زمین میرود و درهای زمین را بسته میابد، پس به چپ و راست میرود تا راهی بیابد و لکن همه راه ها بسته است. پس به طرف لعنت شده میرود اگر او مستحق لعنت نبود ، برمیگردد و به وجود لعنت کننده داخل میشود!
با توجه به این حدیث، وقتی شیعه ها حضرت عمر را لعنت میکنند، دو حالت پیش میاید و حالت سومی وجود ندارد:
 یا حضرت عمر لعنت شده است!!!!!
 یا کسانیکه ایشان را لعنت میکنند، خودشان ملعون میشوند.
 البته حالت سوم این است که بگوییم که رسول الله معاذالله دروغ  یا بشوخی گفتند!!!! پس دیدید حالت سومی نیست، و چون حدیث صحیح است پس نمیتوانیم بگوییم راوی دروغ گو بوده، پس این حالت  هم منتفی است.
حالا سوال این است که لعنتی کیست؟ حضرت امیرالمومنین عمر، یا لعنت کنندگان  به حضرت عمر ؟

و اما جواب:
جواب آسان است بیایید در زندگی دو طرف دقت کنید، در هر کدام که آثار لعنت را دیدید، پس او لعنت شده است.
اول بیایید مروری بنماییم به زندگی حضرت عمر رضی الله عنه
ما اگر به زندگی حضرت عمر بنگریم هیچ گونه آثار نکبت و  لعنت را در عمر مبارکشان نمیبینیم و  برعکس هرچه میکنیم رحمت رب است  و  موفقیت. 

1-مثلا ایشان داماد حضرت  علی  بود، آیا داماد مردی مثل علی شدن، نشانه چیست؟
2- ایشان شوهر نوه دختری رسول الله است  آیا  با خاندان رسول  و نوه رسول پیوند خویشاوندی بستن نشانه چیست؟  این نشانه لعنت است یا رحمت ؟ جواب را خود شما بگویید!
3- و عجبا اینکه بهترین  مرد، شوهر دخترش شد یعنی  دختر عمر با بهترین انسان عروسی کرد و  تا آخر، همسر  رسول الله  صلی الله علیه وسلم باقی ماند، و  تمام سالهای عمر را در خانه ایشان  بسر برد، آیا این نشانه رحمت است یا لعنت؟
4 -حضرت عمر در وقت مرگ در حالت نماز بود و در مسجد بود، آیا اینها از نکبت  است یا نشانه مرگ خو
ب؟
5 -حضرت عمر در حین نماز؛ بدست مردی شهید شد که تمام عمر یک بار برای الله سجده نکرده بود. آیا شهادت نشانه لعنت رب است؟!!!!
95 درصد مسلمانها ایشان را  از جان و دل دوست دارند و برایشان دعا میکنند،

و شما اگر آیات زیر در سوره الصافات  ببینید، درمیابید که  داشتن نام نیک ( آنهم بعد از  قرنهای متمادی ) دلیل بر نیک بودن  است، آیاتی را در این رابطه ببینید:
وَتَرَكْنَا عَلَیهِ فِی الْآخِرِینَ«78» سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ«79» إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ«80»
«و نام نیک نوح را در میان امتهای بعد باقی نهادیم.سلام بر نوح در میان جهانیان باد! ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم! »
وَتَرَكْنَا عَلَیهِ فِی الْآخِرِینَ«108» سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ«109» كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ«110»
«و نام نیک ابراهیم را در امتهای بعد باقی نهادیم! سلام بر ابراهیم!این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم! »
و قرآن  در مورد موسی و هارون نیز میفرماید:
و نام نیکشان را در اقوام بعد باقی گذاردیم!سلام بر موسی و هارون! ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!
پس  نام نیک، نشانه لعنت نیست، بلکه پاداش رب است  خصوصا که لعنت فرستندگان بر عمر در مقابل دوستدار و دعا کننده گان برای عمر اقلیتی بسیار ناچیز هستند.    

اگر حضرت عمر لعنتی میبود باید در رکاب حضرت پیامبر جهاد نمیکرد،
اگر حضرت عمر لعنتی میبود باید مشاور خاص آخرین پیامبر الله نمیشد و باید در صف دوستان خاص ایشان نمیبود.
و باید جانشین ایشان نمیشد
و باید دو ابر قدرت را شکست نمیداد
و باید  وسیله مبارکی برای  هدایت ملیونها ایرانی و رومی و مصری و غیره ( آنهم نسل اندر نسل) نمیشد،
باید مردم نام او را بر روی فرزندان خود نمیگذاشتند و هزاران باید دیگر......
باید دوستانش علیه او می شوریدند، در حالیکه همه مطیع او بودند حتی  بعد از مرگش مطیع و فرمانبردار او بودند و مردم، 6 نفری را که  ایشان تعیین کرد (تا پس از او خلیفه بعدی را انتخاب کنند،) محترم شمردند و فرمانش را  بعد از وفاتش نیز  پذیرفتند
اگر لعنتی میبود باید الله او را توسط زنان و فرزندانش عذاب میکرد و میدانیم خاندانی مطیع  و مایه روشنی چشم داشت،  اگر لعنتی بود باید در جنگهای پیامبر در صف کافران میبود نه در صف مسلمانان.......
پس هیچ یک از علایم لعنت و نکبت را در زندگانی درخشان حضرت عمر نمیبینیم، این یعنی چه؟ یعنی اینکه مخالفان حضرت عمر  خودشان لعنتی هستند
پس ای شیعه ساده لوح اندیشه کن! و لعنت نفرست تا  از خطر  برگشت لعنت بسوی خودت در امان بمانی، مبادا که تیر لعنت کمانه کند و بسوی تو باز گردد! مبادا با این کار، زندگی را بر خود تلخ کنی، و رنگ موفقیت را نبینی
ای شیعه ساده لوح اگر هنوز در دلت شکی باقی مانده، پس با دقت به زندگانی کسانی که لعنت میفرستند دقت کن ببین آیا لعنت شده هستند یا نه؟ 

دیدی؟ 
 پس عبرت بگیر و از لعنت فرستندگان دور باش. و از فاعلان این عمل جاهلانه، بیزاری  خودت را آشکار کن.
محمد باقر سجودى
islamtxt@islamtxt.net | www.islamtxt.net © 2009-2010


 آيا رسول الله صلی الله علیه وسلم نفرموده اند که از ابوبکر و عمر 

 آيا روايت « أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة» از قول رسول خدا صلی الله علیه وسلم صحت دارد ؟

 آیا حضرت عمر نژاد عرب را بر نژاد عجم برتری میداد؟

 آیا ابوبکر و عمر رضی الله عنهما در عزای کفار مرثیه سرودند

 آیا ابوبکر و عمر و عثمان رضي الله عنهم، جواب پیام دوستی و محبت علی رضي الله عنه را ندادند ؟!!

 آیا الصلاة خير من النوم را حضرت عمر در اذان وارد کرد؟

 آیا الله در قرآن، به حضرت ابوبکر و عمر، وعده داده بود که در زمین حاکم میشوند؟

 آیا حضرت عمر با دختر حضرت علی عروسی کرده بود؟

 آیا فتح ایران در زمان عمر مطابق قانون شرع بود یا خیر؟

 جواب كوبنده در مورد شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر رضی الله عنه (1)

 جواب كوبنده در مورد شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر رضی الله عنه (2)



1 نظرات:

  • مسکرات و جناب عمر

    جناب عمربن‌خطاب از زمان جاهلیت شرب خمر داشته و با وجود این که آیات الهی در موضوع نهی از شرب مسکرات - به نقل‌هایی - در شأن وی نازل‌ می‌گردد و با وجود این که وی علنا اعلام ‌می‌کند که این پایان نوشیدن اوست (1)... با این حال او نمی‌تواند این عادت دیرینه خود را ترک‌ کند



    و آن‌چه بسیار گزارش‌ شده اهتمام بی‌نظیرش به نوشیدن مسکرات است (2)که حتّی پیمانه لحظات احتضار او را نیز پر می‌کند و به نقل‌های تاریخی نبیذ همان نوشیدنی است که جناب خلیفه در بستر مرگ آن را می‌طلبد و می‌نوشد تا آن‌جا که از محل جراحت‌اش سرریز می‌شود (3)...



    این زاویه‌ای بسیار بسته از زندگی فردی است که دوّمین خلیفه مسلمین پس از رسول خداست. از همین زاویه آیا او با کسی که در دامان رسول خدا صلّی الله علیه و آله پرورش یافته و خود را به نجاسات دوران جاهلی هرگز و هرگز نیالوده، می‌تواند برابری ‌کند؟



    پی نوشت:



    1ـ سنن النسائی - النسائی - ج 8 - ص 286 – 287و سنن الترمذی - الترمذی - ج 4 - ص 319 – 320، ح5042 ، مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 53

    قال أنبأنا الإمام أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب النسائی رحمه الله تعالى قال أنبأنا أبو داود قال حدثنا عبید الله ابن موسى قال أنبأنا إسرائیل عن أبی إسحاق عن أبی میسرة عن عمر رضی الله عنه قال لما نزل تحریم الخمر قال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی البقرة ‹ صفحه 287 › فدعى عمر فقرئت علیه فقال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی النساء یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فکان منادى رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا أقام الصلاة نادى لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فدعى عمر فقرئت علیه فقال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی المائدة فدعى عمر فقرئت علیه فلما بلغ فهل أنتم منتهون قال عمر رضی الله عنه انتهینا انتهینا

    2ـ المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 6 - ص 502

    ( 2 ) حدثنا أبو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال : بلغنی أن عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما ، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فیها نبیذ قد خضخضها البعیر ، فشرب منها فسکر ، فضربه عمر الحد ، فقال له : إنما شربت من قربتک ، فقال له عمر : إنما جلدناک لسکرک .

    کتاب الموطأ - الإمام مالک - ج 2 - ص 894

    21 - وحدثنی عن مالک ، عن یحیى بن سعید ، عن عبد الرحمن بن القاسم ، أن أسلم مولى عمر بن الخطاب أخبره ، أنه زار عبد الله بن عیاش المخزومی فرأى عنده نبیذا وهو بطریق مکة . فقال له أسلم : إن هذا الشراب یحبه عمر بن الخطاب . فحمل عبد الله بن عیاش قدحا عظیما . فجاء به إلى عمر بن الخطاب فوضعه فی یدیه . فقربه عمر إلى فیه ثم رفع رأسه . فقال عمر : إن هذا لشراب طیب . فشرب منه . ثم ناوله رجلا عن یمینه . فلما أدبر عبد الله ، ناداه عمر بن الخطاب فقال : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ فقال عبد الله : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی بیت الله ولا فی حرمه شیئا . ثم قال عمر : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ قال : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی حرم الله ولا فی بیته شیئا . ثم انصرف .

    3ـ الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 354، تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 44 - ص 430

    قال أخبرنا محمد بن عبید والفضل بن دکین قالا أخبرنا هارون ابن أبی إبراهیم عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم

    ۵ دی ۱۳۸۹ ساعت ۷:۰۳

ارسال یک نظر