ایراد شیعه: سنی ها به پیامبر توهین میكنند و مدعی هستند که از ایشان خطاهای زیادی سر زده است و میگویند که پیغمبر خدا معصوم نیست , و یا میگویند نماز صبح رسول الله قضا میشد (صحیح بخاری کتاب وضو) یا اینکه ؛سنی ها میگویند که رسول الله بی جهت به مردم فحش میداد( صحیح مسلم باب من لعنه النبی) باز میگویند که رسول الله جلوی مردم برهنه راه میرفت.( بخاری کتاب صلاه) باز میگویند که پیامبر در نمازهایش شک میکرد ( بخاری کتاب صلاه) باز میگویند که رسول الله قرآن را فراموش میکرد ( صحیح بخاری کتاب شهادات ) حتی که سنی ها میگویند: پیامبر در حالت جنابت نماز خواند!!! ( صحیح بخاری کتاب غسل)
پاسخ اهل سنت :
اولا: «سُبْحَانَكَ هَـٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ» [خداوندا،] تو منزهى، اين بهتانى بزرگ است.
دوما: ما درباره عصمت انبیاء در اینجا نوشته ایم:
http://islameonline.blogspot.com/2010/07/blog-post_8401.html
سوما: این شیعه است که در همان حالی که رسول خدا را معصوم میداند در همان حال بدترین خطاها را به حضرت رسول نسبت میدهد و میگوید او با زنان منافق عروسی کرد و تا آخر عمر با آنها زندگی کرد و حتی بعد از وفاتش نیز زنان منافق را رها نکرد و گفت تمام عمر برای من عده نگه دارید.
این شما هستید که میگویید رسول خدا با بدترین مردمان وصلت کرد و از بدترین خانواده ها دختر گرفت و با بدترین افراد بشر دوستی کرد، پس شما به زبان و در ظاهر، رسول خدا را معصوم میدانید ولی در دل و عملا، بدترین خطاها را به ایشان نسبت میدهید و کارتان شبیه است به کار حسنی مبارک که در بین مصری ها کارش ضرب المثل است او در سخنرانیش میگفت انور سادات کبیر که خدایش رحمت کند مرد بزرگی بود ولی این خیانت را کرد و آن جنایت را کرد!!!
اما حالا برگردیم به احادیثی که اشاره کردید
---در آن احادیثی که سخن از نسیان و فراموشی میکند هیچ توهینی به رسول الله نیست زیرا الله او را بشری مثل ما دانسته و بشر گاهی دچار نسیان و فراموشی میشود و البته در نسیان پیامبر، همیشه یک حکمت هم بود مثلا وقتی که نماز 4 رکعتی را دو رکعت خواندند، همین باعث شد تا به دنبال آن روش تکمیل کردن نماز و سجده سهو را به ما آموزش دهند.
و بعد این قرآن است که جلوی ماست در سوره کهف موسی علیه السلام شرط آن مرد صالح را قبول میکند که سخنی نگوید, و سوالی نپرسد اما سه بار عهد خود را فراموش میکند, قرآن در این باره میگوید:
(قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا) ﴿كهف/70﴾
«گفت اگر مرا پيروى مىكنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم»
(فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا )﴿كهف/71﴾
« پس رهسپار گرديدند «تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد [موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى»
(قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا) ﴿ كهف/72﴾
«گفت آيا نگفتم كه تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى»
(قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا) (كهف/72) .
«[موسى] گفت به سبب آنچه فراموش كردم مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير»
(فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا) ﴿ كهف/74﴾
«پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى»
(قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا) ﴿ كهف/75﴾
«گفت آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى»
(قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا) ﴿ كهف/76﴾
«[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود»
ملاحظه فرمودید؟ خود قرآن، صفت نسیان را با ذکر مثال به انبیاء الهی نسبت میدهد آیا قران قصد توهین به پیامبران را دارد ؟ یا این شما هستید که غلو و زیاده روی را مذهب خود قرار داده اید پس فراموش کردن لحظه ای آیه قران یا رکعات نماز یا حتی اینکه وضو دارد یا نه، غسل کرده یا نه، مهمتر از نسیان موسی علیه السلام نیست، که با وجودیکه سه بار عهد و پیمان بسته در فاصله زمانی نزدیک، هر سه بار عهد خود را فراموش نمود و پس این گناه نیست و این توهین نیست و الحمد لله
اولا: «سُبْحَانَكَ هَـٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ» [خداوندا،] تو منزهى، اين بهتانى بزرگ است.
دوما: ما درباره عصمت انبیاء در اینجا نوشته ایم:
http://islameonline.blogspot.com/2010/07/blog-post_8401.html
سوما: این شیعه است که در همان حالی که رسول خدا را معصوم میداند در همان حال بدترین خطاها را به حضرت رسول نسبت میدهد و میگوید او با زنان منافق عروسی کرد و تا آخر عمر با آنها زندگی کرد و حتی بعد از وفاتش نیز زنان منافق را رها نکرد و گفت تمام عمر برای من عده نگه دارید.
این شما هستید که میگویید رسول خدا با بدترین مردمان وصلت کرد و از بدترین خانواده ها دختر گرفت و با بدترین افراد بشر دوستی کرد، پس شما به زبان و در ظاهر، رسول خدا را معصوم میدانید ولی در دل و عملا، بدترین خطاها را به ایشان نسبت میدهید و کارتان شبیه است به کار حسنی مبارک که در بین مصری ها کارش ضرب المثل است او در سخنرانیش میگفت انور سادات کبیر که خدایش رحمت کند مرد بزرگی بود ولی این خیانت را کرد و آن جنایت را کرد!!!
اما حالا برگردیم به احادیثی که اشاره کردید
---در آن احادیثی که سخن از نسیان و فراموشی میکند هیچ توهینی به رسول الله نیست زیرا الله او را بشری مثل ما دانسته و بشر گاهی دچار نسیان و فراموشی میشود و البته در نسیان پیامبر، همیشه یک حکمت هم بود مثلا وقتی که نماز 4 رکعتی را دو رکعت خواندند، همین باعث شد تا به دنبال آن روش تکمیل کردن نماز و سجده سهو را به ما آموزش دهند.
و بعد این قرآن است که جلوی ماست در سوره کهف موسی علیه السلام شرط آن مرد صالح را قبول میکند که سخنی نگوید, و سوالی نپرسد اما سه بار عهد خود را فراموش میکند, قرآن در این باره میگوید:
(قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا) ﴿كهف/70﴾
«گفت اگر مرا پيروى مىكنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم»
(فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا )﴿كهف/71﴾
« پس رهسپار گرديدند «تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد [موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى»
(قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا) ﴿ كهف/72﴾
«گفت آيا نگفتم كه تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى»
(قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا) (كهف/72) .
«[موسى] گفت به سبب آنچه فراموش كردم مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير»
(فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا) ﴿ كهف/74﴾
«پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى»
(قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا) ﴿ كهف/75﴾
«گفت آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى»
(قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا) ﴿ كهف/76﴾
«[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود»
ملاحظه فرمودید؟ خود قرآن، صفت نسیان را با ذکر مثال به انبیاء الهی نسبت میدهد آیا قران قصد توهین به پیامبران را دارد ؟ یا این شما هستید که غلو و زیاده روی را مذهب خود قرار داده اید پس فراموش کردن لحظه ای آیه قران یا رکعات نماز یا حتی اینکه وضو دارد یا نه، غسل کرده یا نه، مهمتر از نسیان موسی علیه السلام نیست، که با وجودیکه سه بار عهد و پیمان بسته در فاصله زمانی نزدیک، هر سه بار عهد خود را فراموش نمود و پس این گناه نیست و این توهین نیست و الحمد لله
البته در اينجا هم عالم شيعه قضيه را شور كرده مثلا گفته که (سنی عقیده دارد رسول الله نماز صبح شان قضا میشد)
و این دروغ است! این عقیده ما نیست، و هرگز سنی فعل استمراری را به کار نبرده بلکه گفته یکبار قضا شد و تازه علتش هم جهاد با دشمن بوده و رسول الله و یاران خسته اش قبل از خواب کسی را مامور کرده بودند که نخوابد و آنها را برای نماز صبح بیدار کند و شخص مذکور (حضرت بلال ) خوابش برد که تفصیلش در کتابها است، پس گناهی متوجه رسول خدا نبود و تازه در این حکمتی بود تا امت روش خواندن نماز قضا شده را عملا بیاموزند اما شیعه با دست بردن به متون هرچیز را عوض میکند و دروغ های میگوید که نشانه بی تقوایی اوست.
اما از همه عجيب تر تهمتي است كه به اهل سنت زدند و مدعی شدند که سنی ها میگویند پیامبر لخت و عریان قدم میزد و جالب است که حواله میدهد به فصلی از بخاری که تحت این نام است (ممنوع بودن لخت شدن در نماز و جاهای دیگر!!)
و این حدیث را از آن باب بیرون کشیدند:
روى البخاري و مسلم أن جابر بن عبد الله حدّث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أنه كان ينقل مع قريش الحجارة للكعبة وعليه إزاره ، فقال له العباس عمه : يا ابن أخي ، لو حللت إزارك فجعلت على منكبيك دون الحجارة ، قال : فحله فجعله على منكبيه ، فسقط مغشيا عليه ، فما رؤي بعد ذلك عريانا صلى الله عليه وسلم .
بخاري و مسلم از جابر بن عبدالله روایت کرده که رسول الله با قریش داشت سنگ حمل میکرد برای ساختن کعبه و شلوار پوشیده بود و عمویش عباس به او گفت ای برادر زاده ا شلوارت در آر و بر دوشت بگذاری تا سنگینی و تاثير سنگ بر دوش و کتفت کم شود و چنین کرد، و افتاد و بیهوش شد و بعد از این هرگز رسول الله عریان ديده نشد.
شیعه از فقه حدیث چیزی نمینویسد و حدیث های مشابه در این مورد را نیز نمیبیند
این واقعه مال وقتی است که هنوز اسلام ظهور نکرده و رسول الله نزدیک سن بلوغ بود امام احمد واقعه را با وضوح بيشتري بيان ميکند:
الإمام أحمد بسند قوي عن أبي الطفيل رضي الله عنه : " فبينا النبي صلى الله عليه وسلم يحمل حجارة من أجياد وعليه نمرة ، فضاقت عليه النمرة ، فذهب يضع النمرة على عاتقه فيُرى عورته من صغر النمرة ، فنودي : يا محمد خمّر عورتك ، فلم يري عريانا بعد ذلك.
و اصل واقعه به اين صورت است كه قريش دو نفر دو نفر میرفتند از کوه اجیاد سنگ میاوردند تا کعبه را بسازند، و همراه عباس برادر زاده اش محمد بود و رسول الله نوعی شلوار پشمی داشتند که خواستند با گذاشتن آن بر دوش بین گوشت شانه و سنگ حائلی قرار دهند تا حمل سنگ آسان باشد ولی از کوچکی شلوار عورتش نمایان شد ( نه اینکه کسی دید و فقط دو نفر بودند) و ندایی شنید که عورت خود را بپوشان.
وفي رواية البزار و الطبري بسند حسن لغيره عن العباس بن عبد المطلب رضي الله عنه قال : لما بنت قريش الكعبة ، انفردت رجلين رجلين ينقلون الحجارة ، فكنت أنا وابن أخي ، فجعلنا نأخذ أزرنا فنضعها على مناكبنا ونجعل عليها الحجارة ، فإذا دنونا من الناس لبسنا أزرنا ، فبينما هو أمامي إذ صُرع ، فسعيت وهو شاخص ببصره إلى السماء قال فقلت لابن أخي : ما شأنك ؟ ، قال : ( نُهيت أن أمشي عريانا ) ، قال : فكتمته حتى أظهر الله نبوته .
و در حدیث دیگر آمده که عباس عموی پیامبر میگوید که ما با این تدبیر را بکار میبردیم تا تاثیر سنگینی سنگ به هنگام حملش کم شود ولی به قوم که نزدیک میشدیم لباس خود را درست میپوشیدیم که ناگهان محمد به زمین افتاد و بیهوش شد عباس گفت به او نزدیک شدم و گفتم ای برادر زاده چه شده که مدهوشی و به آسمان نگاه میکنی؟ گفت امر شدم که عریان نباشم و عباس ميگوید تا آنوقت که رسول الله مبعوث نشده بود، با کسی از این واقعه سخن نگفتم.
پس تامل در احادیث فوق و احادیث مربوطه دیگر به ما میفهماند که که آن دو دور از چشم مردم شلوار خود را بر دوش خود انداختند تا تیزی سنگ دوش آنها را نخراشد و عورت عباس معلوم نمیشد زیرا درازی شلوار از دوش تا عورت میرسید و وقتی نزدیک مردم میشدند برای اطمینان بیشتر شلوار خود را درست میپوشیدند
اما شلوار رسول الله کوتاه بود لذا ندا آمد که خود را بپوشان و این خود بهترین دلیل است که اهل سنت عقیده دارند که رسول الله قبل از بعثت نیز تحت الطاف خاص الهی بوده تا از زشتی ها بدور باشد اما به هرحال ایشان در میان قومی بودند که عادتهای داشتند و این حدیث اصلا دلیل است بر اینکه رسول الله از کودکی دارای مکارم اخلاقی بودند و شیعه بما تهمت میزند و سخن را از مجرایش منحرف میکند و چیزی را بما نسبت میدهد که عقیده ما نیست.
یک نکته لازم در این باره:
ممکن است قومی خود را متمدن بداند و اما کارهای انجام دهد که برای خودش عادیست و برای دیگران عجیب و باور نکردنی
مثلا فرهنگ لخت بودن در غرب این روزها برای یک انسان مسلمانی که ناگهان و بدون سابقه ذهنی به این تمدن داخل شود باور نکردنیست حتی که نمیتواند چشم خود را تصدیق کند و گمان میکند که شاید دارد خواب میبیند
این فرق حتی بین شیعه و سنی هم هست، وقتی که من تازه سنی شده بودم در خانه یکی از دوستان جدیدم شلوارم را در آوردم تا پیژامه بپوشم او اینطور روی خود را برگرداند که من به شک افتادم که نکند زیر شلواری من پاره است!! ولی عیبی در خود ندیدم و علت این حرکت عجیبش را پرسیدم!
گفت در نزد اهل سنت از بالای زانو تا ناف عورت است و این تنبان تو همه عورت ترا نمیپوشاند و بالای زانوی تو معلوم است و این چیز تازه ای بود که میشنیدم در مذهب شیعه اینطور نبود.
این واقعه را از یاد برده بودم تا امسال که در سایت زندیقان دیدم که دارند این حدیث را مسخره میکنند که چرا سنی ها از بالای زانو را عورت حساب میکنند!!!
منظورم از این مثال این است که اقوام مختلف در پوشاک با هم فرق های اساسی دارند، در ززمان جاهلیت وقت حج بعضی ها عریان حج میکردند و این را ثواب میدیدند و یا ساختن کعبه را بالاترین کار میدانستند ودر مقابل ثواب آن کار نمایان شدن عورت برایشان دشوار نبود
اما دیدیم که رسول الله از اول تحت مراقبت فرشته بودند تا حدالمقدور از عادات بد قوم خود بدور باشند.
و در آخر این تهمت را پاسخ میدهیم که میگویند سنی ها معتقدند رسول الله بی دلیل مردم را دشنام میدادند این یک دروغ زشت است و شیعه از دروغ گویی خسته نمیشود، اصل حدیث این است:
«اللهم إني أتخذ عندك عهدا لن تخلفنيه فإنما أنا بشر فأي المؤمنين آذيته شتمته لعنته جلدته فاجعلها له صلاة وزكاة وقربة تقربه بها إليك يوم القيامة»
رسول الله فرمود : بار الها من از تو در خواستی دارم حتمأ بپذیر و آن اینکه من بشرم پس اگر حکم بشر بودن خطا کردم و مومنی را فحش دادم یا لعنت کردم یا اذیت کردم یا زدم پس در عوض این آزار ، به او اجر نماز و زکات و تقرب به خودت را در روز قیامت بده
ملاحظه کردید معلم بشریت میگوید من بشرم اما در صدد چاره جویی است و پیشاپیش خطای خود را جبران میکند و بدی را پیشاپیش تبدیل به خوبی میکند و این نشانه عظمت است و این است عقیده اهل سنت درباره آخرین پیامبر الله
و الحمدلله رب العالمین
محمد باقر سجودی
«اللهم إني أتخذ عندك عهدا لن تخلفنيه فإنما أنا بشر فأي المؤمنين آذيته شتمته لعنته جلدته فاجعلها له صلاة وزكاة وقربة تقربه بها إليك يوم القيامة»
رسول الله فرمود : بار الها من از تو در خواستی دارم حتمأ بپذیر و آن اینکه من بشرم پس اگر حکم بشر بودن خطا کردم و مومنی را فحش دادم یا لعنت کردم یا اذیت کردم یا زدم پس در عوض این آزار ، به او اجر نماز و زکات و تقرب به خودت را در روز قیامت بده
ملاحظه کردید معلم بشریت میگوید من بشرم اما در صدد چاره جویی است و پیشاپیش خطای خود را جبران میکند و بدی را پیشاپیش تبدیل به خوبی میکند و این نشانه عظمت است و این است عقیده اهل سنت درباره آخرین پیامبر الله
و الحمدلله رب العالمین
محمد باقر سجودی
0 نظرات:
ارسال یک نظر