اگر ابوبكر و عمر با خلافت امير المؤمنين مخالفت نمي‌كردند، چه مي‌شد؟

اگر ابوبكر و عمر با خلافت امير المؤمنين مخالفت نمي‌كردند، چه مي‌شد؟

شبهه  شيعه:
1 - هدايت مردم به صراط مستقيم و بهشت:
به اقرار اهل سنت و طبق روايات ايشان در صورتي که امير مومنان را به خلافت مي‌رساندند، مردم را به راه راست و به سوي بهشت هدايت مي نمودند:.
2 - رهنمود مردم به راه روشن هدايت:
بعد از دور شدن مردم از انتخاب امير مومنان به خلافت، در مورد راه راست نظرات مختلفي پيش آمده و هر گروه خود را بر راه راست مي پندارد
3 - رهنمود جامعه به سوي حق.
4 - احياي سنت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم
يکي از فوايدي که بر انتخاب امير مومنان مترتب مي گشت، احيا شدن تمامي سنت هاي رسول خدا بود ؛ امير مومنان بعد از به دست گرفتن خلافت ظاهري سعي در از بين بردن بدعت هاي خلفا نمودند، که اين قضيه با مخالفت مردم ناکام ماند ؛ اما اگر از همان ابتدا حق به حضرت داده مي شد حضرت سنت رسول خدا را زنده مي گردانيدند:
5 - موجب اتحاد جامعه اسلامي
مهمترين عامل تفرقه در بين مسلمانان، اختلاف ايشان در مورد دين است؛ و به همين جهت اگر کسي مي توانست اين اختلاف را از بين ببرد همه مسلمانان با يکديگر متحد شده و همگي به ريسمان محکم الهي چنگ مي زدند و از تفرقه دوري مي کردند.
بنا بر اين اگر به ايشان فرصت بيان دين داده مي شد ديگر کسي در دين اختلاف نمي کرد:
آيا در صورت بيعت مردم با امير مومنان کسي با ايشان مخالفت نمي نمود؟
رواياتي که گذشت نشان مي دهد که اگر امامت امير مومنان را قبول مي کردند تمامي مسلمانان با هم متحد مي شدند . و ديگر کسي براي خود ادعاي خلافت نمي نمود .
بنا بر اين بيعت ابتدايي با امير مومنان به طور کامل شکل مي گرفت و صدايي براي مخالفت به گوش نمي رسيد وقتي در مدينه چنين حکومتي شکل مي گرفت ديگر کسي جرات مخالفت با اين حکومت قدرتمند مرکزي را پيدا نمي کرد؛ در همين حال امير مومنان لشکر اسامه را براي اجراي فرمان رسول خدا به سمت مرز روم و براي درگيري با ايشان مي فرستاد؛ (همان لشکري که ابوبکر ايشان را براي کشتار - به اصطلاح ايشان - مرتدين فرستاد) و همين سبب گسترش بسيار سريع اسلام در سراسر جهان مي گرديد .
6- فزون شدن بركات الهي بر مردم:
بلاغات النساء باب کلام فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و[آله] وسلم
قسم به خدا اگر دست خود را از زمامي که رسول خدا به او داده بود بر مي داشتند، آن را با دست خود مي گرفت و ايشان را به راهي آرام مي برد که مرکبش آزار نبيند و سوارش اذيت نشود؛ و ايشان را به نزد آبشخوري پر آب و جوشان مي برد که هر دو سوي آن پر باشد (از آب) و ايشان را از آن سيراب بيرون مي آورد؛ او سيرابي ايشان را خواسته بود و براي خود چيز زيادي نمي خواست مگر ظرف کوچکي آب و مقداري غذا که تنها سختي گرسنگي را مانع شود . و براي ايشان برکاتي از آسمان و زمين گشوده مي شد . اما خداوند ايشان را به (گناهاني) که کسب کرده اند خواهد گرفت (عذاب خواهد کرد).
اگر اهل شهرها ايمان آورده و پرهيزکاري مي نمودند بر ايشان برکاتي از آسمان و زمين مي گشوديم ولي دروغ پنداشتند پس ما ايشان را به سبب آنچه کسب کردند گرفتيم (عذاب کرديم). ( آيه 96 سوره اعراف)

و فاطمه زهرا عليها السلام اين آيه را به عنوان نمونه اي از اثرات قبول همگاني خلافت امير مومنان مطرح نموده اند . همان مضموني که در روايت رسول خدا و کلام عمر نيز بدان اشاره شده بود ؛ زيرا اگر علي را انتخاب مي کردند همگي ايشان را به راه راست هدايت مي کرد اما چنين نکردند .


پاسخ اهل سنت:
ما پاسخ شیعه را فشرده و کوتاه کرده و بعد نقل کردیم، اما باز میبینیم که در همین متن خلاصه نیز یک گفته را 6 بار تکرار کرده اند
خلاصه حرف آنها این است که اگر علی رضی الله عنه را از اول، انتخاب میکردند ، مسلمانان گمراه نمیشدند
اما منظور سوال کننده چیز دیگری بود! او پرسیده بود که اگر بجای ابوبکر علی انتخاب میشد چه گلی بر سر امت میزد که ابوبکر نزده بود ؟ و چه خدمتی به اسلام میکرد که ابوبکر نکرده بود ؟!!
بلاخره اونها علی را انتخاب کردند و علی کارنامه ای درخشانتر از ابوبکر نداشت .
اگر بگویید نگذاشتند علی ! خب ابوبکر را هم آرام نگذاشتند بلکه خلیفه اول در موقعیتی خطرناکتر قرار داشت
اما ایشان مشکلات را از بین برد و علی هم البته تا لحظه آخر انسانی موفق و در حال تهاجم بر دشمنانش بود.
اما علی هم عملا نشان داد که توانش در حد ابوبکر است
بعد علی در مقابل پیامبر که وزنی ندارد .
پیامبر نتوانست همه مردم را براه راست هدایت کند علی چرا باید میتوانست؟ پیامبر نتوانست باعث شود تا برکات آسمان به همه برسد . چرا ادعا میکنید که علی دو قدم از رسول الله بهتر امت را هدایت میکرد
بعد که حق که دادنی نیست! گرفتنیست!! یک استعداد برجسته و مشترک رهبران بزرگ این است که خودشان رهبری جامعه را با لیاقت خویش بدست میگیرند .
اعراب دو دستی به حضرت محمد سکان کشتی شبه جزیره عربستان را ندادند، بلکه ایشان با استعداد و تدبیر خودشان از دست ابوجهل و ابوسفیان و دیگران حکومت را گرفتند و بلکه آنها و فرزندان آنها را تابع خود و خادم دین خود کردند
خود آدم باید کوشش کند و سخت بکوشد شب و روز بکوشد، نه اینکه برود وزیر گمراهان شود و دختر به آنها بدهد و مشروعیتشان را تثبیت کند و شیعه امروزی را در رنج بیاندازد و بیچاره نتواند ادعای خود را ثابت کند
طبعآ خواننده باهوش میداند، منظورم این است که حرفهای شیعیان درباره گمراهی فلان و بهمان حرفی بی سند و متضاد با رفتار مردی است که اینها خود را شیعه و دوستدار او میدانند
حاشا که علی این محبان را دوست داشته باشد
به یقین،علی ننگ دارد که چنین دوستداران بی منطقی داشته باشد دوستدارانی که به هیچ صراطی مستقیم نیستند
........ وَإِنْ یرَوْا كُلَّ آیةٍ لَا یؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ یرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَإِنْ یرَوْا سَبِیلَ الْغَی یتَّخِذُوهُ سَبِیلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآیاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ
....... آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه‌ای را ببینند، به آن ایمان نمی‌آورند؛ اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی‌کنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می‌کنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند
«الأعراف/146»

0 نظرات:

ارسال یک نظر