وجوب بيزاری از دشمنان اسلام

وجوب بيزاری از دشمنان اسلام


وجوب بيزاری از دشمنان اسلام
ترتيب: محمد أمين

برأ يعنی دشمنی با غير مسلمانان اصل دوم از اصول ايمان بوده که ما آنرا خدمت شما خوانندگان تقديم ميداريم. حقيقت اين اصل همانا يکنوع موقف گيری هر مسلمان در برابر دشمنان اسلام بوده واين موقف گيری واجب است. پس بيائيد ببينيم که اين اصل چه معنی دارد؟ دلايل آن از قرآن کريم وسنت نبوی صلی الله عليه وسلم چيست؟ واحکام و حدود آن کدامست ؟

 
اول: ادله براء ( دشمنی با کفار ) از کتاب وسنت :
الله تعالی در سوره ممتحنه که در باره حضرت حاطب ابن ابی بلتعه رضی الله عنه نازل شده است،حکم براء را بيان کرده است که بعد از تشريح قصه حضرت حاطب ابن بلتعه رضی الله عنه مطالعه خواهيد کرد.از حضرت علی بن ابی طالب کرم الله وجه روايت است که گفت: رسول الله صلی الله عليه وسلم من وزبير ومقداد را فرستاد وگفت به ( روضه خاخ) برويد ودر آنجا زنی را خواهيد يافت که به هودجی نشسته است و بهمراه او نامه يی است، نامه را از وی بگريد. حضرت علی کرم الله وجه می فرمايد: ما سه تن در دويدن با همديگرمسابقه می کرديم تا آنکه به ( روضه خاخ) رسيديم ،در آنجا زنی را ديديم که در هود جی نشسته است،برايش گفتيم: نامه را بيرون کن،گفت با من نامه يی نيست، گفتيم: يا نامه را بيرون آر و يا لباست را تلاشی خواهيم گرفت. وی نامه را از بين موهايش برون کرد و بما داد و ما آنرا به نبی اکرم صلی الله عليه وسلم آورديم، رسول الله آنرا گشودند و محتوای آن عبارت بود از : اطلاعی از طرف حاطب ابن ابی بلتعه برای اشخاص از مشرکين مکه در باره بعضی از اسرار رسو ل الله صلی الله عليه وسلم. رسول الله صلی الله عليه وسلم خطاب به حاطب فرمودند: ای حاطب! اين چيست؟ حاطب گفت: يارسول الله صلی الله عليه وسلم در باره من عجله کار مگير اينک موضوع را تشريح ميدهم: من شخصی بودم که در بين قريش زندگی ميکردم، ولی از جمله ايشان نبودم و به همراه تو مهاجرينی هستند که در مکه اقاربی دارند و ايشان اهل و اموال مهاجرين مذکور را در مکه حفاظت می‌نمايند و من که در آنجا حمايتگری ندارم و در بين قريش صاحب نسب نيز نمی باشم خواستم که وسيله‌يی بيابم تا ايشان خويشاوندان مرا که در مکه‌اند حمايت کنند و آزار نرسانند، و من هرگز اين کار را از روی کفر و ارتداد از دين انجام نداده‌ام. باشنيدن سخنان وی، رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمودند: حاطب راست می گويد.حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: ای رسول خدا صلی الله عليه وسلم مرا بگذار که گردن اورا بزنم. رسول الله عليه وسلم فرمودند: وی در غزوه بدر حضور يافته بود وتو خبر نداری که الله تعالی استقامت وثابت قدمی اهل بدر را در آينده نيز ميدانست لذا برای ايشان گفت،هر چه می خواهيد بکنيد ،من شما را آمرزيدم. عمرو بن دينار که از راويان اين حديث است ميگويد آيه کريمه: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء }[الممتحنة : 1]. يعنی" ای مسلمانان دوست ميگريد دشمنان مرا ودشمنان خود را ". در باره حاطب رضی الله عنه نازل شده است وابن عباس رضی الله عنه نيز گفته است آيات ممتحنه در باره حاطب رضی الله عنه وراجع به همين حادثه نازل شده است، چنانچه حاکم با اسنادش که به حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما ميرسد،در باره آيه کريمه :{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَاداً فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ َن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ } [الممتحنة : 1-3].
روايت می کند که آيه مذکور در باره مکاتبه حاطب ابن ابی بلتعه و کسانی با او بودند، وچنين مکاتبه ميکردند نازل شده وايشانرا از اين عمل بر حذر می دارد. معنی آيه کريمه فوق چنين است: " ای مؤمنان،مگيريد دشمنان مرا ودشمنان خود را دوستان،پيغام ميفريستيد به ايشان به منظور دوستی ( حال آنکه) کافر شدند به آنچه آمده است بشما از دين راست ميکشند رسول را وشما را برای آنکه ايمان آورديد به الله که پروردگار شما ست،اگر بر آمده ايد( از اوطان خود) برای جهاد در راه من وبطلب رضامندی من ( دوست مگيريد آنها را) پنهان ميکنيد وآنچه را ظاهر مينمائيد وهر که بکند اين کار را از شما،پس به تحقيق غلط کرده است راه راست را،اگر ظفر( غالب شوند) بيابند برشما،باشند مر شما را دشمنان ودر از ميکند بر شما دستهای خود را و زبانهای خود رابه بدی ودوست دارند که شما نيز کافر شويد،فائده نميدهد شما را خويشاوندان شما ونه فرزندان شما،در روز قيامت،فيصله ميکند خدا در ميان شما ،والله به آنچه ميکنيد بيناست".حاکم در باره حديث مذکور می گويد که صحيح است وشروط شيخين( بخاری ومسلم) بر آن تطبيق می شود ولی آن دو امام اين حديث را روايت نکرده اند،وامام ذهبی صحت حديث را تاييد کرده است. در آيات ممتحنه الله تعالی مسلمانان را از داز مردن دست دوستی به سوی کفار بر حذر ميدارد،کفاری که به دشمنی رسول الله صلی الله عليه وسلم ومسلمانان پرداختند که گناهی جز ايمان به الله تعالی نداشتند. بناءً الله تعالی حکم موالات با کفار ودوستی با ايشان را در حالتی که چنين ظلم وتجاوز در حق مسلمانان روامی دارند،بيان کرده واين عمل را گمراهی وانحراف از صراط المستقيم ايمان ناميد،به تعقيب آن الله تعالی حکمت اين نهی را چنين بيان می دارد:{ إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاء وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ}[الممتحنة : 2]. يعنی: " اگر غالب بيايند بشما باشند مر شما را دشمنان ودر از ميکنند بسوی شما دستهای خود را وزباهای خود را به بدی ودوست دارند شما نيز که کافر شويد".خلاصه مطلب آيه کريمه اين است که هر گاه کفار مذکور بر مسلمانان غالب آيند،هر گز مسمانان را معاف نخواهند کرد وبر احدی از ايشان رحم نخواهند نمود وعلاوه براين ايشان می کوشند مسلمانان را از دين شان بيرون کرده،دوباره کافر بسازند،پس چگونه برای مسلمانان موالات ونصرت ومحبت ايشان جواز دارد. بدنباله آيت،الله تعالی مسلمانان را از اين موضوع نيز با خبر می سازد که اقارب و اولاد کافر نمی توانند در روز قيامت منفعتی برای اقارب مسلمانان خويش برسانند واين بدانجهت است که الله پاک در روز قيامت مسلمانان وکفار را از هم جدا می سازد ولو روابط دنيوی وقرابت خيلی نزديک با هم داشته باشند.سپس الله تعالی حضرت ابراهيم عليه السلام وآنانی را که با او بودند بر سبيل سر مشق واسوهء مسلمانان ذکر می کند ومی فرمايد:{ قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إ} [الممتحنة : 4]. (رفتار وکردار ابراهيم) "ابراهيم وکسانی که بدو گرويده بودند ،الگوی خوبی برای شما است،بدانگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما واز چيزهائی که بغير از خدا می پرستيد بيزار وگريزانيم،وشما را قبول نداريم ودر شما بی اعتنائيم،و دشمنانگی وکينه توزی هميشگی ميان ماو شما پديدار آمده است،تا زمانی که به خدای يگانه ايمان ميآوريد واو را به يگانگی می پرستيد".اين آيه کريمه مؤمنان را دستور می دهد ای مؤمنان بر شماست که در امر بيزاری وبرائت از کفار واعلان عداوت ودشمنی با ايشان تا هنگاميکه بر کفر وشرک خود قايم اند،از حضرت ابراهيم عليه السلام ومؤمنانی که باوی بودند، پيروی کنيد وايشان را در اين مسئله سر مشق خود قرار دهيد. اينها همه آيات واضح وروشن در وجوب بيزاری از کفار ووجوب اعلان دشمنی با ايشان وکراهيت از ايشان می باشد.الله تعالی در آيات ديگری مسلمانان را از اين امر بر حذر داشته وايشان را آگاه کرده است که موالات ودوستی با کفار بر ضرر اسلام ومسلمانان کفر وخروج از دين است چنانچه می فرمايد: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} [المائدة : 51].
ای مؤمنان! يهود وومسيحيان را به دوستی نگيريد،ايشان برخی دوست برخی ديگرند وهر کس از شما با ايشان دوستی ورزد بيگمان او از زمره ايشان بشمار است وشک نيست که خدواند افراد ستمگر را هدايت نميکند .در آيه مبارکه فوق جمله (وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) . صراحتا به ک... کسی دلالت دارد که دشمنان دين را بخود دوست وولی ميگيرد. ونيز خداوند پاک می فرمايد: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ }[التوبة : 23].
ای مؤمنان پدران وبرادران را ياوران خود نگيريد واگر کفر را بر ايمان ترجيح دهند. کسانی که از شما ايشان را ياور ومددگار خود کنند مسلماً ستمگرند.اين آيات ونظاير آنها که در قران کريم بکثرت موجود است بطور آشکار وجوب برائت وبيزاری از کفار را بيان ميدارد و موالات با ايشان را ولو از اقارب وخويشاوندان بوده باشند ويا از ايشان اميد نصرت وتاييدی برود منع می کند،چنانچه در جای ديگری الله تعالی می فرمايد: { لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }[المجادلة : 22].
مردمانی را نخواهی يافت که به خداوند وروز قيامت ايمان داشته باشند،ولی کسانی را به دوستی بگيرند که با خدا وپيغمبرش دشمنی ورزيده باشند،هر چند که آنان پدران،ياپسران،يا برادران،ويا قوم وقبيله ايشان باشند،چرا که مؤمنان،خدا بر دلهايشان رقم ايمان زده است،وبا نفخه ربانی خود ياريشان داده است وتقويتشان کرده است ،وايشان را به باغهای بهشتی داخل ميگرداند که از زير آنها رود بارها روان است ،وجاودانه در آنجا ميمانند. خدا از انان خوشنود،وايشان هم از خدا خوشنودند،اينان گروه يزدانند. هان! گروه يزدان،قطعاً پيروز ورستگار است.اينها همه آيات صريح وروشنی است در بيان اين امر که مودت ومحبت وياری دادن وموالات با کسی که باخدا ورسولش مخالفت ودشمنی پيشه کرده است،جواز ندارد ولو چنين شخصی از نزديکترين اقارب بوده باشد. واين مطلب نيز از آيات مذکور آشکار است که مؤمنان مخلص بر خوردار از ياری وتاييد وتوفيق الهی بيائيد ببينيم که مفهوم موالات منهيه با کفار در آيات چيست ودقيقاً برائت از ايشان چه معنی دارد؟.

دوم: بيزاری( برائت) از دشمنان خدا را چگونه در ساحه عمل پياده مي‌کنيم؟

1
ـ وجوب پابندی به همه احکام اسلام: واين بدانجهت که دين کفار باطل است چه در اصول و عقايد و چه در فروع از قبيل تحليل، و تحريم، راه و روش و اخلاق مگر آنچه که موافق با فطرت درست و مطابق با شرع الهی باشد و از همين سبب الله تعالی بما دستور داده است که به کفار هنگاميکه ما را به دين خود دعوت می کنند چنين بگوئيم:{ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ}[الكافرون : 2] "بگو: ای کافران پرستش نمی کنم آنچه شما ميپرستيد..."الله پاک در آيات بسياری رسولش را از اطاعت کفار ولو در بی اهميت ترين چيزيکه به آن دعوت ميکنند،بر حذر داشته است زيرا در اين کار مخالفت با دستور الهی نهفته است،ونيز خداوند می فرمايد: { وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ} [المائدة : 49].ودر ميان آنان طبق چيزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است،واز اميال وآرزوهای ايشان پيروی مکن،واز آنان بر حذر باش که تو را از برخی چيز هائی که خدا بر تو نازل کرده است بدور ومنحرف نکنند.اينها همه آياتی اند که رسول الله صلی الله عليه وسلم را از اطاعت مشرکين وکفار ولو در چيزی کوچک منع می کنند،چه در اطاعت کفار ومشرکين مخالفت است با چيزيکه الله تعالی فرو فرستاده است،الله پاک در اينجا رسولش را در صورتيکه اين عمل را انجام دهد،با انواع تهديد ها مواجه می سازد. وشکی نيست که فرمانبرداری از کفار در چيزی از قوانين شان از بزرگترين انواع موالات ودوستی وتابعيت به آنان است .

2
ـ وجوب بيزاری ( برائت) از کفار اين امر لا.مئ امر اول ( وجوب پابندی به همه احکام اسلام) است، چه در حاليکه مسلمان دارای دين خاص ومشخص است،پس اگر پای بند اين دين نباشد،از آن خارج می شود وطبعا هر کسيکه از دين راستين اسلام بعد از ثبوت حقانيت آن بنزد وی،از آن خارج می شود ،ودر ک... ترديدی نيست ودر اين هم شکی نيست که کافر در زندگی خود دارای عقيده وروشی می باشد،وهر عقيده وراه وروشی که سوای عقيده اسلام است،باطل می باشد،چنانچه خداوند پاک می فرمايد:{ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ} [البقرة : 256] پس هر که منکر بت شود وايمان آورد بخد پس هر آئينه چنگ زده است به دست آويزی محکم .طاغوت عبارتست از هر کسيکه از حد خود تجاوز نموده ومردم را به پرستش خويش دعوت کند وحق پروردگار در پرستش وفرمانبرداری را از آن خود گرداند.قران کريم از حضرت ابراهيم عليه السلام حکايت ميکند که خطاب به قوم خود گفت:{ َقالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}[الشعراء : 77].
آيا مي بينيد که چه چيز را می پرستيد؟! هم شما وهم پدران پيشين شما . همه آنها دشمن من هستند بجز پروردگار جهانيان.وهمينگونه ابراهيم با ايشان ميگويد: { كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ} [الممتحنة : 4].
ملاحظه می فرمائيد که الله تعالی در اين گفتار حضرت ابرهيم را سر مشق ونمونه برای ما قرار داده است در روشنی اين آيات می توان گفت که اعلان بيزاری از دشمنان اسلام واز کفر ايشان قدم دوم در جهت تحقق برائت از کافران ولازمه پابندی به دين خدای واحد وپيروی صراط المستقيم اوست پس هر کسيکه از صراط المستقيم پيروی کند وراه وروش رسول پاکش صلی الله عليه وسلم را نمونه خود قرار دهد بروی واجب است که اعلان دوری وبيزاری از کفر کفار کند و کلا با راه ودين ايشان مخالفت نمايد.

3ـ عدم جواز کمک با کافر به ضرر مسلمان:
امر سومی که بيزاری وبرائت از کفار وعدم موالات با ايشان آنرا ايجاب می کند،عدم جواز همکاری با آنان در امريست که به ضرر مسلمانان باشد واين در هيچ حالتی جائز نيست،چه در صورتيکه ريختن خون وآبرو وعصب مال مسلمان بر برادر مسلمانش حرام است وفحش دادن مسلمان فسق وابطال واتلاف حقش موجب دخول در جهنم وريختن خونش ظلم وباعث با قيماندن در از مدت در دوزخ ميباشد، پس همکاری با کافر عليه مسلمان مطلقا وسيله نا درست وخروج از دين است وآياتی که در آغاز اين بحث آورديم خاص بهمين مطلب دلالت دارد.

4
ـ عدم جواز انتخاب مشاورين وهمکاران ازايشان:موضوع چارمی که الله تعالی در رابطه با بيزاری از کفار ،ما را از آن منع کرده است وبما اطلاع داده که اين کار نوعی موالات با ايشان است،برگزيدن مشاورين وهمکاران از آنان ومقرر کردن و ..... وکارمندان بلند پايه از جمله ايشان وخلاصه توظيف افراد بيگانه در کار های حساس می باشد.از آنچه گفته آمد،آشکار می گردد که معنی بيزاری از کفار اينست که در امور دين اسلام هيچ نوع تنازلی برای ايشان نکنيم واينکه هر گز ايشان را دوست نداشته باشيم زيرا اين کار بمعنی دوست داشتن دشمنان اسلام است واينکه آنها را در امری که به ضرر مسلمانی تمام ميشود،کمک نکنيم.آنانيکه اصول برائت وبيزاری از دشمنان اسلام را مطلقاً می پذيرند واستثنا اتی را که در اين مورد است رعايت نميکند احيانا مرتکب ظلم وجور می گردند.

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر