شبهات‌، قديمي يا جديد

شبهات‌، قديمي يا جديد؟

دكتر علاء بكر  (كتاب مذاهب فكريه في الميزان)
ترجمه با تلخيص و اضافه: ابوعمر انصاري

سالها از ظهور پيامبر رحمت و عرضه اسلام بر جهان مي‌گذرد و در اين مدت طولاني انسانهاي مواجه با اين حقيقت بزرگ به سه دسته تقسيم شده اند: دسته مؤمن، دسته كافر و دسته منافق.
مؤمنان همواره با جان و دل پذيراي اسلام بوده و براي انتشار آن بنا به ميزان ايمان و ظرفيتهاي خود كوشيده اند. و منافقان و كافران براي خاموش كردن اين نور از هيچ تلاشي دريغ نكرده اند و امروز كه هزار و چهارصد و بيست و نه سال، از آغاز اولين حكومت اسلامي مي‌گذرد باز هم شاهد تلاش اين دوگروه يعني منافقان و كافران براي جلوگيري از انتشار حقيقت و توحيد هستيم
اما موضوعي كه من مي‌خواهم به آن بپردازم درباره كساني است كه روش شك اندازي و ايجاد شبهه را در پيش گرفته اند تا مسلمانان را نسبت به عقيده و دين خود متزلزل و مشتاقان درك حقيقت را منصرف سازند.
و اكنون كه به خاطر پيشرفت رسانه هاي گروهي همچون شبكه هاي ماهواره اي و اينترنت، سرعت انتشار آن چند برابر شده و گاه و بي گاه دلهاي مؤمنان را به درد مي‌آورد، بد نديدم كه درباره منشاء، اصول و مقاصد آن چند خطي مختصر با توفيق الله سبحانه و تعالي بنويسم...
هركس با دقت و عمق نظر نسبت به شبهه هايي كه امروزه در شبكه هاي ماهواره اي،  اينترنت يا هر وسيله ديگري، مطرح شده و توسط جاهلان به مسائل شريعت يا منافقان مشتاق به فتنه اندازي تكرار مي‌شود، نظر بيفكند به خوبي مي‌فهمد كه اين شبهه ها چيز جديدي نبوده و بلكه تكرار همان اقاويل سالهاي دراز است كه از مشركين مكه گرفته تا مستشرقين و ملحدين امروزي پيوسته با شيوه هاي جديد و رنگهاي متفاوت عرضه مي‌شود تا شايد بتواند قلبهايي را به بيراهه بكشاند.
براي واضح شدن بيشتر ماهيت اين شبهات، مي‌توان سرفصل آنها را به صورت زير دسته بندي كرد:
1. ايجاد شك و ترديد در صحت عقيده اسلامي و مأخذ آن و همچنين شبهه نسبت به دريافت وحي توسط رسول الله صلي الله و عليه وسلم، كه خداوند متعال آنرا از زبان مشركين مكه در آيه هاي مختلف قرآن بيان مي‌كند و از جمله آنها آيه 4 سوره فرقان مي‌باشد:  «وقال الذين كفروا إن هذا إلا إفك افتراه و أعانه عليه قوم آخرون».
كافران مي‌گويند اين ) قرآن (دروغي بيش نيست كه خود آن را از پيش خود به هم بافته و گروهي او را در اين كار ياري داده اند.
2.مشوش نمودن شخصيت مبارك رسول الله صلي الله و عليه و سلم به صورت طعنه و تمسخر و يا تخريب. و اين همان چيزيست كه در اين سالها با شيوع كاريكاتورهاي مزعوم از شخصيت بزرگوار رسول الله صلي الله و عليه و سلم بيشتر احساس مي‌شود. و خداوند متعال هم در قرآن كريم درباره اين افراد اينگونه مي‌فرمايد:« و كذلك جعلنا لكل نبي عدوا من المجرمين») فرقان/  31).
اينگونه براي هر پيغمبري گروهي از بزهكاران را دشمن ساخته ايم.
3.مشوش نمودن چهره پيشگامان اسلام خصوصا مهاجرين و انصار رضي الله عنهم اجمعين كه منزلت و احترام خاصي در قلوب مسلمانان دارند، با ايجاد شبهه در ايمان، اعمال و رفتار آنها و معرفي اين نسل به عنوان هواپرستان دنيا دوست و تفسير مادي از حوادث بوجود آمده در آن زمان.
در حالي كه خوض در آبروي اين صالحان مخصوصا صحابه رضي الله عنهم اجمعين، دشنام دادن يا بي‌حرمتي به آنها سبب عقوبت بيان شده در اين آيه از قرآن مي‌شود :«والذين يؤذون المؤمنين و المؤمنات بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا و إثما مبينا» ( احزاب/ 58).
كساني كه مردان و زنان مؤمن را بدون اينكه كاري كرده باشند و گناهي داشته باشند، آزار مي‌رسانند مرتكب دروغ زشتي و گناه آشكاري شده اند.
4.مشوش نمودن تاريخ اسلام و عرضه آن به صورتي مهمل و تاريك كه هيچ مسلماني نتواند به آن افتخار كرده يا از آن بهره گيرد.
اين كار را با تمركز بر اختلافات داخلي مسلمانان در قرنهاي اوليه و بزرگنمايي اين حوادث و نشان دادن پيشگامان تاريخ اسلام در چهره افراد حكومت طلب و خودخواه كه هيچ توجهي به مصالح امت نداشته و فقط براي مصالح شخصي در تلاش بوده‌اند، به مقصد مي‌رسانند.
و اين درحاليست كه از پيروزيها، پيشرفتها و افتخاراتي كه در سراسر تاريخ اسلام نظير آن كم نيست و بلكه غالب بر نقاط مبهم تاريخ اسلام مي‌باشد، سخني به ميان نياورده و اگر هم از آن يادي كنند به صورت خيلي ساده، گذرا و كم رنگ و يا با تأويلات منحرف خودشان، مي‌باشد و متأسفانه تاريخي كه امروزه بيشتر ما به عنوان تاريخ اسلام فرا گرفته ايم، دست‌پخت همين افراد است.

5.القاي اين تفكر كه اسلام با شمشير گسترش يافته، تا اينكه مسلمانان در دفاع از اين اشتباه ساختگي موضع گيري نموده و بگويند: نه، اسلام فقط براي دفاع از خود مي‌جنگد.
و هدف از اين كار از بين بردن روح جهاد در درون مسلمانان و فرار از اين شبهه دروغين با انكار فريضه جهاد توسط آنها مي‌باشد.
اما آنچه كه آشكار است اين بوده كه مسلمانان هيچگاه كسي را مجبور به پذيرفتن دين نكرده، بلكه با جهاد خويش حكومتهاي ديكتاتور و طاغوت را از سر ملتها برداشته اند تا آنها بتوانند در سايه اسلام آزادانه همانگونه كه فرمان خداوند متعال است در مورد دين خود تصميم بگيرند: «و قاتلوهم حتي لا تكون فتنة و يكون الدين كله لله» ) أنفال/ .(39
با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌اي باقي نماند و دين خالصانه از آن خدا گردد.
6.القاي اين تفكر كه اسلام دوره اش به پايان رسيده و جزئي از ميراث گذشتگان شده. اين سخن در واقع طعنه‌ايست در جهاني بودن اسلام و ختم نبوت رسول الله صلي الله و عليه و سلم.
7.القاي اينكه اسلام دين عربي است كه براي عربها و مناسب با محيط و آداب و رسوم آنها ساخته شده و نفي جهاني بودن آن و اين در حالي است كه در جاي ديگر خودشان اين تفكر را با ادعاي استمداد احكام دين اسلام از مصادر يهودي، نصراني و فارس قديم، نقض مي‌كنند.
8.ادعاي اينكه اسلام دين عقب افتاده و جامدي است كه براي جامعه امروز صلاحيت ندارد و حقوق انسانها مخصوصا زنان را ضايع مي‌كند و سدي است در جلوي آزادي و پيشرفت آنها.
9.اينكه دين اسلام نظم خاصي ندارد، بلكه مجموعه‌اي از رهنمودهاي عام است و از خودش نظام حكومتي خاصي را ارائه نكرده، بلكه نظامش را از روم و فارس گرفته است.  اما هركس با كمي تعمق و انصاف در اصول و قواعد اسلام چه درزمينه عقيده يا احكام فردي يا جمعي نظر بيفكند بطلان اين شبهه برايش آشكار خواهد شد.
10.ربط دادن و خلط ميان حقيقت اسلام و اوضاع كنوني مسلمانان، تا ثابت كنند كه اگر اسلام ديني كامل و داراي صلاحيت بود احوال كنوني مسلمانان اينگونه نمي‌شد، درحالي كه حقيقت كاملا برعكس است و اين ضعف و عقب ماندگي مسلمانان عصر حاضر به خاطر دور شدن آنها از اسلام و پيروي از افكار و عقايد غير توحيدي مي‌باشد.
11.تحريف فهم صحيح اسلامي و دور كردن اسلام از مسائل حكومتي و ادعاي در سلامت بودن آن بدون حكم بما أنزل الله.
12.تلقين اين تفكر كه مسلمانان اگر خواهان پيشرفت هستند بايد اسلام را دور بيندازند و تمدن غربي را به صورت كامل قبول كنند و از اسلام، اسم و رسم آن برايشان كافيست.
13.حمايت از حركتهاي منحرف و تعريف و تمجيد از آنها و بزرگنمايي افكار و عقايدشان.
14.تعريف و ستايش از رهبران و نويسندگان اسلامي كه وابستگي فكري و عاطفي آنها به غرب آشكار است و برعكس تخريب شخصيتهاي مخلص و علماي رباني دنياي اسلام.
بله، اينها تماما راههايي بود براي رسيدن هواپرستان به اهداف شوم خود كه هر ساعت و هر روز فقط ظاهر آن را عوض كرده تا آنرا نو و جديد بنمايانند، و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
در آخر هم چيزي نمي گويم جز كلام الله سبحانه و تعالي كه مي‌فرمايد: «يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم،والله متم نوره و لو كره الكافرون» (الصف/8)
مي خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش گردانند ولي خدا نور خود را كامل مي‌گرداند هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.
پاك و منزه است پروردگار تو از توصيفهايي كه) مشركان ( مي‌كنند، پروردگار عزت و قدرت، و درود بر پيامبران باد، و ستايش الله را سزاست كه پروردگار جهانيان است.

0 نظرات:

ارسال یک نظر