وظايف زن و مرد نسبت به يكديگر
مؤلف: شهيد شيخ علي دهواري
حقوق زوجين :
خانواده، خشت اول جامعه است كه اگر اصلاح شود، تمام جامعه اصلاح ميشود، و اگر فاسد شود، تمام جامعه فاسد ميشود، لذا اسلام توجه زيادي به خانواده كرده و بر زن و مرد چيزهايي را واجب نموده است كه سلامت و سعادت آنها را تأمين ميكند. بنابراين اسلام خانواده را همچون موسسهاي ميداند كه دو نفر (زن و مرد) در آن شراكت دارند و مرد مسولئيت آن را برعهده دارد: ) الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما أنفقوا من أموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله((نساء/34).
« مردان بر زنان سرپرستند- و در جامعهي كوچك خانواده حق رهبري دارند و صيانت و رعايت زنان برعهدهي ايشان است- بدان خاطر كه خداوند- براي نظام جامعه، مردان را بر زنان در برخي از صفات برتريهايي بخشيده است و- بعضي را بر بعضي فضليت داده است، و- معمولا مردان رنج مي كشند و پول بدست مي آورند و- از اموال خود- براي خانواده- خرج مي كنند. پس زنان صالح آناني هستند كه فرمانبردار- اوامر خدا و مطيع دستور شوهران خود- بوده واسرار- زنا شويي- را نگه ميدارند : چرا كه خداوند به حفظ- آنها- دستور داده است».
اسلام براي هريك از زن ومرد حقوقي را واجب كرده است كه با رعايت آنها، استقرار و پايداري اين موسسه وشركت، تضمين ميشود و هريك از زن وشوهر را تشويق كرده است كه وظايف خود را انجام دهند و از كوتاهيهاي يكديگر چشم پوشي كنند.
خداوند متعال مي فرمايد : ) ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة((روم/21).
« و يكي از نشانههاي - دال بر قدرت و عظمت- خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني را براي شما آفريد تا در كنار آنان بياراميد و در ميان شما و ايشان محبت ومهرباني قرار دارد».
محبت ورحمتي كه بين زن وشوهر وجود دارد، بين هيچ دو نفر ديگري ديده نميشود، خداوند سبحان دوست دارد كه اين محبت و مهرباني بين زنان وشوهران تداوم پيدا كند، لذا حقوقي را براي زنان واجب كرده كه رعايت آنها، محبت ومهرباني را- تداوم بخشيده- و آن را از نابودي حفظ ميكند، خداوند متعال ميفرمايد : )ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف((بقره/228).
« و براي همسران- حقوق و واجباتي- است- كه بايد شوهران ادا بكنند- همانگونه كه برآنان- حقوق وواجباتي- است كه- بايد همسران - بهگونهاي شايسته ادا كنند».
اين كلام با وجود اختصاري كه دارد در برگيرنده مفاهيمي است كه بيان آنها نياز به نوشتن كتاب بزرگي دارد. اين قاعدهاي كلي است وتبيين كنندهي اين مسئله است كه زن در تمام حقوق با مرد مساوي است مگر در يك مورد كه خداوند آنرا در آيه) وللرجال عليهن درجة(« ومردان را برزنان برتري است» بيان فرموده است.
خداوند بزرگ شناخت حقوق و وظايف زنان را به عرف و عادتي كه ميان مردم دربارهي معاشرت و رفتار آنها با يكديگر وجود دارد، واگذار كرده است، و شيوهي عرف بين مردم تابع شرايع و عقايد و آداب و عاداتشان است، پس اين جمله ميزاني به مرد ميدهد تا با آن رفتارش را با همسرش در تمام شئون واحوال زندگي بسنجد، پس اگر از او خواست كاري را انجام دهد به ياد آورد كه او نيز در مقابل همسرش وظايفي به عهده دارد.
از ابن عباسt روايت است كه ميگويد: ( إني لأتزين لإمرأتي كما تتزين لي )(ابن جرير طبري/2/453).
« من خودم را براي همسرم ميآرايم همچنان كه او خودش را براي من مزين ميكند».
مسلمان واقعي به حقوقي كه همسرش بر او دارد، اعتراف ميكند، همچنانكه خداوند متعال ميفرمايد:) ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف((بقره/228).
« و براي همسران- حقوق و واجباتي- است- كه بايد شوهران ادا بكنند- همانگونه كه برآنان- حقوقي و واجباتي- است كه- همسران- به گونهاي شايسته ادا كنند». و پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد :
( ألا إن لكم علي نسائكم حقا ولنسائكم عليكم حقا)(صحيح ابن ماجه/1501 وترمذي/2/315/1173).
« آگاه باشيد همسرانتان برشما حقي دارند همچنانكه شما برآنان حقي داريد».
مسلمان فهميده هميشه تلاش ميكند كه حق همسرش را ادا كند، بدون توجه به اينكه آيا حق خودش را دريافت كرده است يا نه، چون اسلام برتداوم محبت ومهرباني بين زوجين وفرصت ندادن به شيطان براي پاشيدن بذر اختلاف بين آنان حريص است.
از باب (الدين النصيحة)«دين نصيحت است». اكنون حقوق زن بر مرد را بيان ميكنيم وپس از آن حقوق مرد بر زن را ذكر ميكنيم به اميد اينكه زوجين از آن درس بگيرند و همديگر را به حق و صبر وصيت كنند.
( إن لنسائكم عليكم حقا)«به راستي زنان شما برشما حقي دارند».
خانواده، خشت اول جامعه است كه اگر اصلاح شود، تمام جامعه اصلاح ميشود، و اگر فاسد شود، تمام جامعه فاسد ميشود، لذا اسلام توجه زيادي به خانواده كرده و بر زن و مرد چيزهايي را واجب نموده است كه سلامت و سعادت آنها را تأمين ميكند. بنابراين اسلام خانواده را همچون موسسهاي ميداند كه دو نفر (زن و مرد) در آن شراكت دارند و مرد مسولئيت آن را برعهده دارد: ) الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما أنفقوا من أموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله((نساء/34).
« مردان بر زنان سرپرستند- و در جامعهي كوچك خانواده حق رهبري دارند و صيانت و رعايت زنان برعهدهي ايشان است- بدان خاطر كه خداوند- براي نظام جامعه، مردان را بر زنان در برخي از صفات برتريهايي بخشيده است و- بعضي را بر بعضي فضليت داده است، و- معمولا مردان رنج مي كشند و پول بدست مي آورند و- از اموال خود- براي خانواده- خرج مي كنند. پس زنان صالح آناني هستند كه فرمانبردار- اوامر خدا و مطيع دستور شوهران خود- بوده واسرار- زنا شويي- را نگه ميدارند : چرا كه خداوند به حفظ- آنها- دستور داده است».
اسلام براي هريك از زن ومرد حقوقي را واجب كرده است كه با رعايت آنها، استقرار و پايداري اين موسسه وشركت، تضمين ميشود و هريك از زن وشوهر را تشويق كرده است كه وظايف خود را انجام دهند و از كوتاهيهاي يكديگر چشم پوشي كنند.
خداوند متعال مي فرمايد : ) ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة((روم/21).
« و يكي از نشانههاي - دال بر قدرت و عظمت- خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني را براي شما آفريد تا در كنار آنان بياراميد و در ميان شما و ايشان محبت ومهرباني قرار دارد».
محبت ورحمتي كه بين زن وشوهر وجود دارد، بين هيچ دو نفر ديگري ديده نميشود، خداوند سبحان دوست دارد كه اين محبت و مهرباني بين زنان وشوهران تداوم پيدا كند، لذا حقوقي را براي زنان واجب كرده كه رعايت آنها، محبت ومهرباني را- تداوم بخشيده- و آن را از نابودي حفظ ميكند، خداوند متعال ميفرمايد : )ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف((بقره/228).
« و براي همسران- حقوق و واجباتي- است- كه بايد شوهران ادا بكنند- همانگونه كه برآنان- حقوق وواجباتي- است كه- بايد همسران - بهگونهاي شايسته ادا كنند».
اين كلام با وجود اختصاري كه دارد در برگيرنده مفاهيمي است كه بيان آنها نياز به نوشتن كتاب بزرگي دارد. اين قاعدهاي كلي است وتبيين كنندهي اين مسئله است كه زن در تمام حقوق با مرد مساوي است مگر در يك مورد كه خداوند آنرا در آيه) وللرجال عليهن درجة(« ومردان را برزنان برتري است» بيان فرموده است.
خداوند بزرگ شناخت حقوق و وظايف زنان را به عرف و عادتي كه ميان مردم دربارهي معاشرت و رفتار آنها با يكديگر وجود دارد، واگذار كرده است، و شيوهي عرف بين مردم تابع شرايع و عقايد و آداب و عاداتشان است، پس اين جمله ميزاني به مرد ميدهد تا با آن رفتارش را با همسرش در تمام شئون واحوال زندگي بسنجد، پس اگر از او خواست كاري را انجام دهد به ياد آورد كه او نيز در مقابل همسرش وظايفي به عهده دارد.
از ابن عباسt روايت است كه ميگويد: ( إني لأتزين لإمرأتي كما تتزين لي )(ابن جرير طبري/2/453).
« من خودم را براي همسرم ميآرايم همچنان كه او خودش را براي من مزين ميكند».
مسلمان واقعي به حقوقي كه همسرش بر او دارد، اعتراف ميكند، همچنانكه خداوند متعال ميفرمايد:) ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف((بقره/228).
« و براي همسران- حقوق و واجباتي- است- كه بايد شوهران ادا بكنند- همانگونه كه برآنان- حقوقي و واجباتي- است كه- همسران- به گونهاي شايسته ادا كنند». و پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد :
( ألا إن لكم علي نسائكم حقا ولنسائكم عليكم حقا)(صحيح ابن ماجه/1501 وترمذي/2/315/1173).
« آگاه باشيد همسرانتان برشما حقي دارند همچنانكه شما برآنان حقي داريد».
مسلمان فهميده هميشه تلاش ميكند كه حق همسرش را ادا كند، بدون توجه به اينكه آيا حق خودش را دريافت كرده است يا نه، چون اسلام برتداوم محبت ومهرباني بين زوجين وفرصت ندادن به شيطان براي پاشيدن بذر اختلاف بين آنان حريص است.
از باب (الدين النصيحة)«دين نصيحت است». اكنون حقوق زن بر مرد را بيان ميكنيم وپس از آن حقوق مرد بر زن را ذكر ميكنيم به اميد اينكه زوجين از آن درس بگيرند و همديگر را به حق و صبر وصيت كنند.
( إن لنسائكم عليكم حقا)«به راستي زنان شما برشما حقي دارند».
حقوق زنان بر مردان عبارتند از:
1- مرد با همسرش به خوبي معاشرت كند به دليل فرمودهي خداوند متعال: ) وعاشروهن بالمعروف((نساء/19).
« وبا آنان-زنان- به خوبي معاشرت كنيد». ومعاشرت خوب يعني اينكه اگر غذا خورد به او نيز غذا بدهد، واگر براي خود لباسي خريد، براي او لباس بخرد و اگر زن نافرماني او را كرد، به روشي كه خداوند براي تأديب زنان مقرر كرده، او را تأديب كند، به اين ترتيب كه نخست او به روشي نيكو بدون فحش و دشنام و حرف زشت نصيحت كند، اگر از او اطاعت كرد چه بهتر، در غير اين صورت بستر-خواب- خود را از او جدا كند، اگر در اين حالت از او اطاعت كرد چه بهتر، در غير اين صورت او را بزند، ولي بايد از زدن بر سر و صورت و ضربهي شديد خوداري نمايد. به دليل فرمودهي خداوند متعال: ) واللاتي تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ واهجروهنّ في المضاجع واضربوهنّ فإن أطعنكم فلاتبغوا عليهنّ سبيلا إن الله كان عليا كبيرا((نساء/34).
« و زناني كه از سركشي و سرپيچي ايشان بيم داريد پند و اندرزشان دهيد و- اگر مؤثر واقع نشد- از همبستري با آنان خود داري كنيد و بستر خويش را جدا كنيد- و با ايشان سخن نگوييد و اگر باز هم مؤثر واقع نشد و راهي جز شدت عمل نبود- آنان را -تنبيه كنيد و كتك مناسبي- بزنيد، پس اگر از شما اطاعت كردند -ترتيب سه گانه را مراعات كنيد و از اخف به أشد نرويد و جز اين- راهي براي –تنيبه- ايشان نجوييد – و بدانيد كه- بيگمان خداوند بلند مرتبه و بزرگ است».
و به دليل فرمودهي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم وقتي از او سوال شد، كه حق همسران برما چيست ؟ فرمود: ( أن تطعمها إذا طعمت و تكسوها إذا اكتست و لاتضرب الوجه ولا تقبح ولاتهجر إلا في البيت)(صحيح ابن ماجه/1500 وابوداود/6/180/2128).
« هرگاه غذا خواست به او غذا بدهي و هرگاه لباس خواست براي او لباس بخري – غذا و پوشاك را فراهم كن- و صورت او را نزني و به او ناسزا نگوئي و تنها درخانه بسترش را ترك كن». از نشانههاي تكامل اخلاقي و رشد ايماني مرد اين است كه با همسرش رفيق و نرم خو باشد. همچنان پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
( أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا وخياركم خياركم لنسائهم)(صحيح ترمذي/928).
« كاملترين مؤمنان از لحاظ ايمان، خوش اخلاقترين آناناند و بهترين شما كساني هستند كه براي همسرانشان بهترند».
بنابراين، احترام به زن نشانهي كمال شخصيت مسلمان است و اهانت به او نشانهي پستي و فرومايگي است. از جمله احترام به زن اين است كه به پيروي از پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم نسبت به او مهربان باشيم و با او بازي و شوخي كنيم، چون پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم با عائشه ملاطفت ميكرد و با او مسابقه ميداد تا اينكه عائشه گفت: (سابقني رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فسبقته فلبثنا حتي إذا أرهقني اللحم سابقني فسبقني، فقال هذه بتلك)(صحيح ابو داود/7/243/2561).
« پيامبر با من مسابقه داد از او پيشي گرفتم، بعد از مدتي كه گوشت بدنم زياد شد-چاق شدم- پيامبر با من مسابقه داد و از من پيشي گرفت و فرمود: اين به آن».
پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بازي كردن بجز با همسر را باطل ميدانست و ميفرمود: ( كل شئ يلهو به ابن آدم فهو باطل، إلا ثلاثا: رميه عن قوسه، وتأديبه لفرسه، وملاعبته أهله، فإنهن من الحق) (صحيح ابن ماجه/4534).
« هر چيزي كه انسان با آن بازي كند باطل است مگر سه چيز: تيراندازي، اسب سواري، بازي با همسر، چون اين سه واقعيت هستند».
2- از حقوق زن بر مرد اين است كه در برابر اذيت و آزار او صبركرده و از اشتباهاتش درگذرد به دليل فرمودهي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم : ( لايفرك مؤمن مؤمنة إن كره منها خلقا رضي منها آخر)(مسلم/2/1091/469).
« هيچ مرد مؤمني نبايد كينهي زن مؤمني را به دل بگيرد، چون اگر رفتاري را از او نپسندد، رفتار ديگري را از او ميپسندد».
درحديثي ديگر ميفرمايد: ( إستوصوا بالنساء خيرا، فإنهنّ خلقن من ضلع، وإن أعوج ما في الضلع أعلاه، فإن ذهبت تقيمه كسرته، وإن تركته لم يزل أعوج، فاستوصوا بالنساء خيرا )(متفق عليه).
« (همديگر را نسبت به رعايت حقوق) زنان به خير سفارش كنيد آنان از استخوان دنده آفريده شدهاند. و كجترين دندهها بالاترين آنها است اگر بخواهي آنرا راست كني، آنرا مي شكني و اگر به حال خود رها كني همواره كج خواهد ماند، پس -نسبت به- زنان به خير سفارش كنيد».
بعضي از سلف گفتهاند :« بدان كه خوش رفتاري با زنان، دفع اذيت از آنان نيست بلكه عبارت است از اينكه به پيروي از پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم اذيت و آزار آنان را تحمل كرده و درمقابل كم عقلي و خشم آنان صبر پيشه كنيم. چون پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم سخنانش را تكرار ميكرد-يعني براي اولين بار سخنان او را اجرا نميكردند- و بعضي از آنها او را از روز تا شب ترك مي كردند».(مختصر منهاج القاصدين ص/78و79).
3- يكي ديگر ازحقوق زن برمرد اين است كه او را از هرچيزي كه شرف او را لكهدار و ناموس او را ميشكند و به كرامت او لطمه ميزند، محافظت كند و او را از بيحجابي وآرايش -براي بيگانگان- منع كند، و از اختلاط با مردان نامحرم او را باز دارد همچنانكه بر او-مرد- واجب است كه به اندازهي كافي وسايل و امكانات عفت را برايش فراهم كند و از او مراقبتي كافي به عمل آورد و اجازه ندهد كه از نظر اخلاقي وديني فاسد شود وفرصت و مجال خارج شدن از دستورات خدا و رسولصلي الله عليه و آله و سلم يا رويگرداني از حق را به او ندهد، چون او سرپرست و مسئول زن است و وظيفه دارد از او نگهداري و محافظت كند، زيرا خداوند متعال ميفرمايد: ) الرجال قوامون علي النساء((نساء/34).
« مردان سرپرست زنان هستند». وپيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
( و الرجل راع في أهله و هو مسئول عن رعيته)(متفق عليه).
« مرد سرپرست خانواده است ونسبت به آنان سؤال ميشود».
حق ديگر زن بر مرد اين است كه ضروريات دين را به او آموزش دهد يا به او اجازه دهد تا در مجالس علم حضور يابد؛ چون نياز زن به اصلاح دين و تزكيهي روح كمتر از نياز او به خوردن و آشاميدن نيست، به دليل فرمودهي خداوند متعال:) يا أيها الذين آمنوا قوا أنفسكم و أهليكم ناراً و قودها الناس و الحجارة ([1] «اي مؤمنان، خود و اهل و خانوادهي خويش را از آتش دوزخي بركنار داريد كه هيزم آن، انسانها و سنگها هستند››، همسر جزو اهل و خانواده است، و حفاظت او از آتش بوسيلهي ايمان و عمل صالح ممكن است و عمل صالح نياز به علم و شناخت دارد تا اداي آن به شيوهاي مطلوب و مشروع ممكن باشد.
5. حق ديگر زن بر مرد اين است كه او را به برپاداشتن دين خدا و مواظبت بر نمازها امر كند، به دليل فرمودهي خداوند متعال:)وأمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها( [2]«اهل خانوادهي خود را به برپايي نماز دستور بده و نيز بر اقامهي آن ثابت و ماندگار باش».
6. حق ديگر زن بر مرد آن است كه هنگام ضرورت و نياز به او اجازه دهد از خانهاش خارج شود؛ مثلاً اگر بخواهد در نماز جماعت حاضر شود يا به ديدن خانواده و نزديكان يا همسايگانش، برود به شرطي كه او را به پوشيدن چادر و حجاب كامل توصيه كند و او را از آرايش و بيحجابي و استفاده از عطر و بوي خوش (هنگام خروج از منزل) منع كند و از اختلاط با مردان و دستدادن با آنان و نگاه كردن به برنامههاي زشت تلويزيون و گوشدادن به آواز و موسيقي منع كند.
7. حق ديگر زن بر مرد آن است كه از فاش كردن اسرار و بازگو كردن عيوب او خودداري كند؛ چرا كه مرد، امين و مدافع و حامي زن است. و از مهمترين اين اسرار، اسرار زناشويي است، لذا پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم از افشاي اين اسرار نهي فرمودهاند، به دليل حديث اسماء بنت يزيد كه گفت: نزد رسول اللهصلي الله عليه و آله و سلم بودم، گروهي از مردان و زنان كنار او نشسته بودند كه فرمود: ( لعل رجلاً يقول ما يفعل بأهله و لعل إمرأة تخبر بما فعلت مع زوجها؟ فأرمّ القوم فقلت: إي و الله يا رسول الله: إنهن ليفعلن و إنهم ليفعلون. قال فلا تفعلوا، فإنما ذلك مثل شيطان لقي شيطانة في طريق فغشيها و الناس ينظرون)[3] « شايد بعضي از مردان و زنان اسرار زناشويي خود را بازگو كنند؟ مردم ساكت شدند، گفتم: بله، به خدا قسم، اي رسول خدا! زنان و مردان اين كار را ميكنند، پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين كار را نكنيد، چون اين كار مانند كار شيطاني نر است كه شيطاني ماده را در راه ميبيند و در حاليكه مردم به آنها نگاه ميكنند، با او آميزش ميكند».
8. حق ديگر زن بر مرد آن است كه به پيروي از پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در كارها با او مشورت كند. بويژه در مواردي كه مربوط به او و فرزندانش ميشود، چرا كه پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم با همسرانش مشورت ميكرد و نظر آنان را قبول ميكرد، از جمله مشورتهاي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم با همسرانش اين بود كه بعد از قرارداد صلح حديبيّه به اصحابش فرمود:( قوموا فانحروا ثم احلقوا) «بلند شويد، ذبح كنيد و سپس سرهايتان را بتراشيد». به خدا قسم تا سه بار اين جمله را تكرار كرد، كسي از آنان بلند نشد، وقتي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ديد كه كسي بلند نشد، نزد امسلمه رضي الله عنها رفت و رفتاري را كه از مردم سرزده بود، برايش تعريف كرد، امسلمه گفت: اي پيامبر خدا! اگر اين كار (ذبح و تراشيدن سر) را دوست داري، بيرون برو و تا شتر خود را ذبح نكردهاي و آرايشگرت را صدا نزدهاي كه سرت را بتراشد با هيچ كس حتي يك كلمه حرف نزن، پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بيرون رفت و تا اين عمل را انجام نداد، با هيچ كس از آنها صحبت نكرد. وقتي كه اصحاب اين وضعيت را ديدند، بلند شدند و ذبح كردند و سر يكديگر را تراشيدند، بهطوري كه نزديك بود از روي ناراحتي (وسرعت كار) يكديگر را بكشند››[4]. به اين صورت خداوند نظر امسلمه، همسر پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم را براي او مايهي خير قرار داد، بر خلاف ضربالمثلهاي ظالمانهاي كه در ميان مردم رواج دارد و آنها را از مشورت با زنان برحذر ميدارند و ميگويند: مشورت با زنان اگر سود داشته باشد، به ويراني يكسال و اگر سود نداشته باشد، به ويراني تمام عمر منجر ميشود.
9. يكي ديگر از حقوق زن بر مرد آن است كه بعد از عشاء فوراً نزد او برگردد و تا ساعات آخر شب، به شبنشيني خارج از منزل مشغول نشود؛ چون اين امر اگر موجب وسوسه و شك و ترديد در دل زن نگردد، حداقل موجب تشويش و اظطراب او بخاطر شوهرش ميگردد. بلكه از جمله حق زن بر مرد آن است كه در خانه، دور از همسرش شب را سپري نكند اگرچه هنگام نماز باشد تا حق او را ادا كرده باشد. و از اين رو پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دوري از زن در شب را انكار كرد و فرمود:(إن لزوجك عليك حقاً)[5](همانا همسر شما بر شما حق دارد).
10. يكي ديگر از حقوق زن بر مرد اين است كه بين او و هوواش- اگر هوو داشت- در خوردن و نوشيدن و لباس و مسكن و شبگذراني در بستر، عدالت برقرار كند و در اين زمينهها مرتكب ظلم و بيعدالتي نشود. چون خداوند اين اعمال را حرام دانسته است، پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
( من كان له إمرأتان فمال الي إحداهما دون الأخري جاء يوم القيامة و شقه مائل)[6] « اگر كسي دو زن داشته باشد و به يكي از آنها بيش از ديگري توجه كند روز قيامت در حالي ميآيد كه يك طرفش كج است».
برادارن مسلمان! اين بود حقوق همسرانتان بر شما، پس در اداي آنها بكوشيد و كوتاهي نكنيد؛ چرا كه رعايت اين حقوق اسباب خوشبختي زندگي زناشويي و آرامش خانوادگي شما را فراهم كرده و مشكلاتي را كه باعث سلب آرامش و محبت و مهرباني شما ميشود، از بين ميبرد، و به زنان يادآوري ميكنيم كه از تقصير و كوتاهي شوهرانشان چشمپوشي كنند و در مقابل كوتاهي شوهرانشان، در خدمت كردن به آنها دريغ نورزند؛ چون با اين كار، زندگي مشترك آنها با خوبي و خوشبختي تداوم پيدا ميكند.
حقوق مردان بر زنان عبارتند از:
حق مرد بر زن بسيار بزرگ است، رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اهميت آن را در فرمايشاتشان روشن كرده است. حاكم و غيره از حديث ابوسعيد روايت ميكنند كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:(حق الزوج علي زوجته أن لو كانت به قرحة فلحستها ما أدت حق)[7]«حق شوهر بر همسرش آن قدر است كه اگر زخمي بر شوهرش باشد وآن را با زبانش پاك كند باز همحق او را ادا نكرده است».
زن خردمند و هوشيار زني است كه آنچه را خداوند و رسولش بزرگ دانستهاند بزرگ بداند و حق شوهرش را به خوبي ادا كند و در اطاعت از او كوشش نمايد، چون اطاعت از شوهر موجب وارد شدن به بهشت ميشود، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:( إذا صلت المرأة خمسها، و صامت شهرها، و حفظت فرجها، و أطاعت زوجها، قيل لها ادخلي الجنة من أي أبوابها شئت[8]) «اگر زن نمازهاي پنجگانه را بهجا آورد و روزهي رمضان را بگيرد و شرمگاهش را حفظ كرده و از شوهرش اطاعت كند به او گفته ميشود از هر دري از درهاي بهشت كه ميخواهي داخل شو».
پس اي زن مسلمان! دقت كن كه چگونه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اطاعت از شوهر را از موجبات دخول به بهشت دانسته و آن را در رديف نماز و روزه قرار داده است، پس از او اطاعت كن و از نافرماني او بپرهيز، چون نافرماني از او، خشم خداي سبحان را به همراه دارد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (و الذي نفسي بيده، ما من رجل يدعوا امرأته إلي فراشه فتأبي عليه إلا كان الذي في السماء ساخطاً عليها حتي يرضي عنه)[9] «قسم به ذاتي كه جانم در دست او است هر مردي كه همسرش را به بسترش فراخواند و او سر باز زند، ذاتي كه در آسمان است از او ناراض ميشود تا وقتي كه شوهرش از او راضي شود».
پس اي زن مسلمان! بر تو واجب است كه1. در هر چيزي كه شوهرت امر ميكند و خلاف شرع نيست از او اطاعت كني، البته با وجود اين، از افراط ورزيدن در فرمانبرداري بقدري كه منجر به ارتكاب معصيت شود، دوري كن، چون اگر در مخالف با شرع با او اطاعت كني گناهكار ميشوي.
از جمله فرمانبرداري در معصيت اين است كه مثلاً هنگام آرايش براي او، در كندن موي صورتت از او اطاعت كني چون پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم زني را كه موي صورت زنان ديگر را ميكند و زني كه موي صورتش كنده ميشود، را لعنت كرده است[10].
يا در برداشتن روسري هنگام خروج از خانه، از او اطاعت كني؛ چرا كه دوست دارد كه به زيبايي شما در ميان مردم افتخار كند، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (صنفان من امتي أهل النار لم أرهما، قومٌ معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات مميلات، مائلات رؤسهن كأسنمة البخت المائلة، لا يدخلن الجنة و لا يجدن ريحها، و إن ريحها ليوجد من مسيرة كذا و كذا)[11] «دو دسته از امت من از اهل آتشاند كه هنوز آنها را نديدهام، دستهاي كه شلاقهايي مانند دم گاو در دست دارند و با آن مردم را ميزنند و دستهاي ديگر زناني هستند كه در عين اينكه لباس بر تن دارند، عريان هستند، از اطاعت خدا رويگردان هستند و مردم را بر اين كار تشويق ميكنند، سرهايشان را مانند كوهان شتر خميده ميكنند. اين گروه از زنان وارد بهشت نميشوند و بوي بهشت به مشامشان نميرسد در حاليكه بوي آن از فاصلهي فلان و فلان به مشام ميرسد».
همچنين براي زن حرام است كه اگر شوهرش در زمان قاعدگي يا از طريق غير مشروع قصد آميزش جنسي با او داشت، از او اطاعت كند؛ چون پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (من أتي حائضاً أو إمرأة في دبرها، أو كاهناً فصدقه بما يقول فقد كفر بما أنزل علي محمد)[12] «هر كس در زمان قاعدگي يا از غير محل نسل با همسرش آميزش كرد يا نزد كاهني برود و آنچه را (كاهن) ميگويد تصديق كند، به آنچه بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده كافر شده است».
زن همچنين بايد در رفتن به ميان مردان و اختلاط و دستدادن به آنان از اطاعت شوهرش اجتناب كند، چون خداوند متعال ميفرمايد: (و إذا سألتموهن فسألوهن من وراء حجاب)[13] «هنگامي كه از آنان چيزي از وسايل منزل خواستيد از پس پرده از ايشان بخواهيد».
و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (إياكم و الدخول علي النساء قيل يا رسول الله: أفرأيت الحمو- و هو قريب الزوج كأخيه و ابن أخيه و عمه و اين عمه و نحوهم- قال: الحمو الموت ) «از داخل شدن بر زنان بپرهيزيد، گفته شد اي رسول الله! نظرت دربارهي حمو (نزديكان شوهر برادر و پسر برادر و عمو و پسر عمو و مانند آنها) چيست؟ فرمود: حمو مرگ است».
پس هرچيزي را كه مخالف شرع پروردگار است بر اين اقياس كن، لذا به آنچه تو را به اطاعت از همسرت مجبور ميكند فريب مخور، بطوريكه در گناه هم از او پيروي كني، چون اطاعت در معروف است، و در نافرماني خالق نبايد از مخلوق پيروي شود.
2. حق ديگر شوهر بر همسرش اين است كه ناموس او را حفظ و از شرف خود مواظبت كند، و از مال و فرزندان و ديگر شئونات منزل همسرش پاسداري نمايد. به دليل فرموده خداوند متعال:)فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله[14] («پس زنان صالح آناني هستند كه فرمانبردار (اوامر خدا و مطيع دستور شوهران خود) بوده و اسرار (زناشويي) را نگه ميدارند چرا كه خداوند به حفظ (آنها) دستور داده است». و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (والمرأة راعية في بيت زوجها و مسئولة عن رعيّتها)[15] «و زن در خانه شوهرش نگهدار و در برابر زيردستانش مسئول است».
3. حق ديگر مرد بر زن آن است كه زن خود را براي شوهرش بيارايد و هميشه در رويش بخندد و عبوس نباشد و خودش را طوري نشان ندهد كه شوهرش از او بدش بيايد، طبراني از حديث عبدالله بن سلام روايت كرده كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: (خير النساء من تسرك إذا أبصرت، تعطيك إذا أمرت، و تحفظ غيبتك في نفسها و مالك)[16] «بهترين زنان زني است كه وقتي به او نگاه ميكني، تو را خوشحال و وقتي كه به او امر ميكني تو را اطاعت كند و در غياب تو حافظ خود و مال شما باشد».
بسي جاي تعجب است كه زن در خانه خود و در كنار همسرش به خودش نرسد، ولي هنگام خارج شدن از خانه در آراستهكردن خود مبالغه كند طوريكه در مورد او اين گفته صادق است كه: (ميمون خانه و آهوي خيابان) است، پس اي كنيز خدا! دربارهي خود و شوهرت از خدا بترس كه شوهرت مستحقترين مردم به زينت و آرايش تو است. و پرهيز كن از اينكه خود را براي مردان نامحرم بيارايي؛ چون اين كار نوعي بيحجابيو حرام است.
4. حق ديگر مرد بر همسرش آن است كه در خانه بماند و بدون اجازه شوهرش خارج نشود حتي اگر براي رفتن به مسجد باشد. به دليل فرموده خداوند متعال:)و قرن في بيوتكن[17](«و در خانههايتان بمانيد».
5. يكي ديگر از حقوق مرد بر زن اين است كه بدون اجازه شوهرش كسي را به خانه راه ندهد، رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم فرموده: (فحقكم عليهن ألا يوطئن من تكرهون، و لا يأذن في بيوتكم لمن تكرهون)[18] «حق شما بر زنانتان اين است كه ناموستان را حفظ كنند و كسي را كه دوست نداريد به خانههايتان راه ندهند».
6. حق ديگر مرد بر زن آن است كه از دارايي شوهرش مواظبت كند و بدون اجازه ا آن را صرف نكند، به دليل فرمودهي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم : (و لا تنفق امرأة شيئاً من بيت زوجها، إلا بإذن زوجها، قيل و لا الطعام؟ قال: ذلك أفضل أموالنا)(حسن، ص.ج 18/59)«زن نبايد از مال شوهرش مصرف كند، مگر اينكه شوهرش به او اجازه دهد، گفته شد حتي غذا؟ فرمود: آن بهترين اموالمان است».
بلكه حق شوهر بر همسرش اين است كه حتي از مال شخصي خود هم بدون اجازه شوهرش مصرف نكند. به دليل فرمودهي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : (ليس للمرأة أن تنتهك شيئاً من مالها إلا بإذن زوجها)[19] «زن نميتواند در مال خودش تصرف كند مگر به اجازه شوهرش».
7. حق ديگر مرد بر زن آن است كه در حضور شوهرش روزهي نفلي نگيرد مگر اينكه به او اجازه دهد؛ به دليل فرمودهي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم : (لا يحل للمرأة أن تصوم و زوجها شاهد إلا بإذنه)[20] «جايز نيست كه زن در حضور شوهرش روزه بگيرد مگر به اجازهي او».
8. حق ديگر مرد بر زن آن است كه وقتي زن از مال خود براي خانه يا فرزندانش مصرف ميكند بر شوهرش منت نگذارد چون منت نهادن اجر و پاداش را از بين ميبرد، خداوند متعال ميفرمايد:)يا أيها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذي[21]( : «اي كساني كه ايمان آوردهايد بذل و بخششهاي خود را با منت نهادن و آزار رساندن پوچ و تباه نسازيد».
9. حق ديگر مرد بر زن آن است كه به كم راضي شود و به آنچه موجود است قناعت كند و چيزي را كه خارج از توان شوهرش است از او نخواهد، خداوند متعال ميفرمايد: )لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله لا يكلف الله نفساً إلا ما آتاها سيجعل الله بعد عسر يسراً[22]( : آنان كه دارا هستند از دارايي خود (براي زن شيرده به اندازهي توان خود) خرج كنند و آنان كه تنگدست هستند از چيزي كه خدا بديشان داده است، خرج كنند. خداوند هيچ كسي را جز بدان اندازه كه بدو داده است مكلف نميسازد، خداوند بعد از سختي و ناخوشي، گشايش و خوشي پيش ميآورد».
10. حق ديگر مرد بر زن آن است كه فرزندانش را به خوبي تربيت كند و در حضور شوهرش از فرزندانش ناراحت نشود و برآنها دعاي شر نكند وآنها را دشنام ندهدچوناينكار باعث ناخرسندي شوهرش ميشود، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: (لا تؤذي امرأة زوجها في الدنيا إلا قالت زوجته من الحور العين: لا تؤذيه قاتلك الله، فإنما هو دخيل عندك يوشك أن يفارقك إلينا)[23]
«هر زني كه شوهرش را در دنيا اذيت كند، همسرش از حوريان بهشتي ميگويد: خدا ترا بكشد! او را اذيت نكن! او اينك نزد تو است و به زودي از تو جدا ميشود و نزد ما ميآيد».
11. حق ديگر مرد بر زن آن است كه با پدر و مادر شوهر او خوش برخورد باشد؛ زيرا زني كه با پيامبر و مادر و نزديكان شوهرش بدي كند در واقع به شوهرش بدي كرده است.
12. حق ديگر مرد بر زن آن است كه هرگاه شوهرش او را به بستر خودش فراخواند، امتناع نورزد، به دليل فرمودهي رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم : (إذا دعا الرجل إلي فراشه فلم تأته فبات غضبان عليها لعنتها الملائكة حتي تصبح)[24] «هرگاه مرد از همسرش خواست تا در بسترش حاضر شود و همسرش امتناع ورزيد و شوهرش از او خشمگين شد، ملائكه تا صبح او را لعنت ميكنند».
و در حديثي ديگر ميفرمايد: (إذا دعا الرجل زوجته لحاجته فلتأته و إن كانت علي التنور)«هرگاه مرد همسرش را براي نيازش فراخواند، بايد نزد او برود اگر چه بر تنور باشد(مشغول پخت و پز باشد)».
13. حق مرد بر زن آن است كه در افشاي اسرار خانوادگي خودداري كند. از مهمترين اسراري كه زنان در پوشيده نگهداشتن آن سهلانگاري ميكنند و آن را فاش ميكنند، اسرار و كارهايي است كه زن و مرد در بستر انجام ميدهند، در حاليكه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از اين كار نهي كرده است. از اسماء بنت يزيد رضي الله عنها روايت است كه گفت: نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بودم و زنان و مرداني هم دور او نشسته بودند، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: (لعل رجلاً يقول ما يفعل بأهله و لعل إمرأة تخبر بما فعلت مع زوجها؟ فأرم القوم فقلت: إي و الله يا رسول الله: إنهن ليفعلن و إنهم ليفعلون. قال فلا تفعلوا، فإنما ذلك مثل شيطان لقي شيطانة في طريق فغشيها و الناس ينظرون)[25] « شايد بعضي از مردان و زنان اسرار زناشويي خود را بازگو كنند؟ مردم ساكت شدند، گفتم: بله، به خدا قسم اي رسول خدا! زنان و مردان اين كار را ميكنند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين كار را نكنيد چون اين كار مانند كار شيطاني نر است كه شيطاني ماده را در راه ميبيند و در حاليكه مردم به آنها نگاه ميكنند، با او آميزش ميكند».
14. حق ديگر مرد بر زن آن است كه بر تداوم و گذراندن زندگي با او حريص باشد و بيمورد از او تقاضاي طلاق نكند. از ثوبان t روايت است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: (أيما امرأة سألت زوجها الطلاق من غير ما بأس فحرام عليه رائحة الجنة)[26] «هر زني كه بدون سبب از شوهرش تقاضاي طلاق كند، بوي بهشت بر او حرام است».
و در حديث ديگري ميفرمايد: (المختلعات هن المنافقات)[27]«زناني كه خلع (تقاضاي طلاق) ميكنند، منافقاند».
اي زن مسلمان! اين بود حقوق شوهرت بر تو؛ لازم است كه با تمام توان در اداي آنها تلاش كني و از كوتاهي شوهرت در حق خودت چشمپوشي كني؛ چون با اين كار محبت و رحمت پايدار ميماند و خانوادهها اصلاح ميشوند و با اصلاح خانوادهها جامعه اصلاح ميشود.
www.Bidary.com
بيداري اسلامي
-------------------------------------------
زيرنويسها:
[1]. التحريم (6).
[2]. طه (132).
[3] .صحيح (آداب الزفاف72).
4 .صحيح: خ (2732، 2731/329/5)
[5] . متفق عليه خ (1975/218،217/4)، م (1159-182-813/2)، نس (211/4).
[6] . صحيح: (الإرواء 2017)، (ص،جه 1603)، د (2119/171/6)، ت (1150/304/2)، نس (63/7)، جه (1969/633/1)، ابوداود و ترمذي و نسائي و ابنماجه با الفاظي متقارب اين حديث را روايت كردهاند.
[7] . صحيح (ص، ج 3148)، أ (247/227/16).
[8] . صحيح: (ص.ج 660)، أ (250/228/16).
[9]. صحيح: (ص.خ 7080)، م(1436-121-1610/2)
[10]. متفق عليه خ(4886/630/8)، م(2125/1678/3)، د(4151/325/11)، نس(146/8)، ت(2932/193/4)، جه(1989/640/1).
[11] . صحيح:(ص.ج 3799)،(مختصر 1388)، م(2128/1680/3).
[12]. صحيح:(آداب الزفاف31)، جه(639/209/1) در روايت ترمذي (فصدقه بما يقول) وجود ندارد.
[13]. الاحزاب (53).
3.متفق عليه خ(5232/330/9)، م(2172/1711/4)، ت(1181/318/2).
3. النساء (34).
[15] . قسمتي از حديث (والرجل را…) كه قبلاً بيان شد.
[16] . صحيح: (ص.ج 3299).
[17]. الاحزاب (33).
[18] . اين حديث قسمتي از حديث (ألا إن لكم علي نسائكم حقاً…) است كه قبلاً بيان شد.
[19] . آلباني اين حديث را در (الصحيحة،775) تخريج كرده و گفته است: تمام در كتاب (الفوائد 10/182/2) از طريق عنبه بن سعيد از حماد مولي بني أميه از جناح مولي وليد از وائله روايت كرده است، سپس گفته است: سند اين حديث ضعيف است ولي اين حديث شواهد ديگري دارد كه بر ثبوت آن دلالت ميكند أهـ.
[20] . صحيح (ص.ج 7647)، خ(5195/295/9).
[21] .البقرة (264).
6. الطلاق (7).
[23]. ت (1184/320/2)
[24] . متفق عليه: خ(5194/294/9)، م(1436/1060/2)، د(2127/179/6).
[25]. صحيح: (آداب الزفاف 72)، أ(237/223/16).
[26] . صحيح: (الإرواء 2035)، ت(1199/329/2/2)، د(2209/308/6)، جه(2055/622/1).
[27] . صحيح (ص.ج 6681)، (الصحيحة 632)، ت(1198/329/2).
[1]. التحريم (6).
[2]. طه (132).
[3] .صحيح (آداب الزفاف72).
4 .صحيح: خ (2732، 2731/329/5)
[5] . متفق عليه خ (1975/218،217/4)، م (1159-182-813/2)، نس (211/4).
[6] . صحيح: (الإرواء 2017)، (ص،جه 1603)، د (2119/171/6)، ت (1150/304/2)، نس (63/7)، جه (1969/633/1)، ابوداود و ترمذي و نسائي و ابنماجه با الفاظي متقارب اين حديث را روايت كردهاند.
[7] . صحيح (ص، ج 3148)، أ (247/227/16).
[8] . صحيح: (ص.ج 660)، أ (250/228/16).
[9]. صحيح: (ص.خ 7080)، م(1436-121-1610/2)
[10]. متفق عليه خ(4886/630/8)، م(2125/1678/3)، د(4151/325/11)، نس(146/8)، ت(2932/193/4)، جه(1989/640/1).
[11] . صحيح:(ص.ج 3799)،(مختصر 1388)، م(2128/1680/3).
[12]. صحيح:(آداب الزفاف31)، جه(639/209/1) در روايت ترمذي (فصدقه بما يقول) وجود ندارد.
[13]. الاحزاب (53).
3.متفق عليه خ(5232/330/9)، م(2172/1711/4)، ت(1181/318/2).
3. النساء (34).
[15] . قسمتي از حديث (والرجل را…) كه قبلاً بيان شد.
[16] . صحيح: (ص.ج 3299).
[17]. الاحزاب (33).
[18] . اين حديث قسمتي از حديث (ألا إن لكم علي نسائكم حقاً…) است كه قبلاً بيان شد.
[19] . آلباني اين حديث را در (الصحيحة،775) تخريج كرده و گفته است: تمام در كتاب (الفوائد 10/182/2) از طريق عنبه بن سعيد از حماد مولي بني أميه از جناح مولي وليد از وائله روايت كرده است، سپس گفته است: سند اين حديث ضعيف است ولي اين حديث شواهد ديگري دارد كه بر ثبوت آن دلالت ميكند أهـ.
[20] . صحيح (ص.ج 7647)، خ(5195/295/9).
[21] .البقرة (264).
6. الطلاق (7).
[23]. ت (1184/320/2)
[24] . متفق عليه: خ(5194/294/9)، م(1436/1060/2)، د(2127/179/6).
[25]. صحيح: (آداب الزفاف 72)، أ(237/223/16).
[26] . صحيح: (الإرواء 2035)، ت(1199/329/2/2)، د(2209/308/6)، جه(2055/622/1).
[27] . صحيح (ص.ج 6681)، (الصحيحة 632)، ت(1198/329/2).
0 نظرات:
ارسال یک نظر