تاویل و تفسیر های علمای شیعه، در حقیقت تمسخر نمودن قرآن است(1)

تاویل و تفسیر های علمای شیعه، در حقیقت تمسخر نمودن قرآن است(1)

نویسنده: 
محمد باقر سجـــــودی
تصور کنید اگر من خدای ناخواسته  بخواهم فرقه ای درست کنم و روش تفسیرم ، سبک علمای شیعه باشد، براحتی میتوانم حقانیت  فرقه خود را از  قرآن کریم ثابت کنم !! مثلا میگویم این آیه درباره  من مخالفان من است:(یوْمَ یكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یسْتَطِیعُونَ) «القلم/42»

(روزی را که ساق پا برهنه می‌گردد و دعوت به سجود می‌شوند، اما نمی‌توانند)
و تاویل میکنم که آیه میگوید روزی  که سجودی ظهور میکند و مردم بسوی او  فراخوانده  میشوند اما معاندان قبول نمیکنند!!!!
تعجب نکنید  زیرا تفسیرهای محمد باقر مجلسی و دیگر علمای شیعه هزار بار از این بی ربط تر و احمقانه تر و مجرمانه تر  است. 

حالا چند نمونه از تفسیر شیعه را ببینید:
شیعه میگوید:
سوره بقره آیه 124 (قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)از طریق سنیان در این آیه دو حدیث وارد است  یکی رابه طور اجمال ذکر میکنیم:
ابن مغازلی شافعی به سند خود از ابن مسعود نقل میکیند که پیغمبر گفت من جزء دعای ابراهیم هستم که گفت خدایا مرا و اولاد مرا ازبت پرستی دور کن آنجا که خدا گفت که عهد امامت به ظالمین نمی رسد و در دعای ابراهیم مرا و علی را شامل کرد هیچ یک ما بت پرستی هرگز نکردیم پس خدا مرا پیغمبر و علی را و صی کرد».

جواب اهل سنت:
شما این تفسیر را قبول دارید  اما نه به این خاطر که اهل سنت راوی آن است، به این سبب آنرا باور دارید که در کتب شیعه ها نوشته شده یا مطابق هوای نفستان است.
پس چه در کتب ما باشد یا نباشد این عقیده شماست
اما بدان که ما نمی دانیم این  ابن مغازلی شافعی  از کدام تیمارستان فرار کرده که چنین تفسیر نموده است تفسیر های ما معلومند، اما این را میدانیم که ما دانشمندی بنام ابن مغازلی ندارم
به هرحال ای خواننده گرامی بیا و ابن مغازلی را بشناس:

او همان کسی است که کتاب «مناقب» را در ذکر فضایل علی بن ابی طالب رضی الله عنه  نوشت. او معتقد بود که علی قبل از خلقت آسمانها و زمین به صورت نوری خلق شده بود. او نیز، مانند شیعیان آیات را تاویل می کرد؛ مثلاً آیه نور  را این طور تفسیر کرده است :
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَیتُونِةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ یكَادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یشَاءُ وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ » سوره نور آیه 24
مشکاه ؛ یعنی، فاطمه... مصباح؛ یعنی، حسن... و زجاجه؛ یعنی، حسین... و کوکب دری باز؛ یعنی، فاطمه... نور علی نور باز؛ یعنی، فاطمه ای که  در شکمش امام حسن است.
از دیگر کشفیاتش، یکی هم این است که کسی از پل صراط نمی گذرد، مگر آنکه از علی ورقۀ عبور داشته باشد این بابا از شیعه هم یک قدم جلوتر بود.
این مفسر آیۀ: (اِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ) «سوره زخرف آیه /43»-
را تفسیر کرده است که پیامبر بر راه علی بن ابی طالب است!!!
 و منظور از « ه = او » در آیۀ (وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ) «سوره زخرف آیه/ 44 »- را علی می داند!!!!

او در نزد اهل سنت هیچ اعتباری ندارد نه در قدیم نه در حالا ، و کتابش هیچ ارزش علمی ندارد. هرکس که بگوید من سنیم که دانشمند نمیشود ، و میدانیم شیعه تقیه دارد  و میگوید من سنیم و حرفهای میزند که هیچکس نزده تفسیر های این ابن مغازلی شافعی هم  را قبل از او وبعد از و اهل سنت نگفته اند البته بهایی ها و شیعه ها و احمدی ها بروش او تفسیر کرده و میکنند 
ای ملای شیعه وقتی استاد هست چرا میروی پیش شاگرد مگر نمیگویی این مغازلی شافعی مذهب است پس  چرا نظر رییس مذهب شافعی را نمیاوری درباره خلافت علی و درباره شیعه
امام شافعی میفرماید: دروغگوتر از شیعه قومی ندیدم.
 بعد از شنیدن نظر ابن مغارلی شافعی  و امام شافعی  حالا بیاییم تفسیر شیعه از آیه  (قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ) را نقد کنیم
ای خواننده گرامی, شیعه این آیه را  درباره امامان خود میداند در حالیکه آیه درباره ابراهیم و ذریه ابراهیم است در ذریه ابراهیم  علیه السلام اشخاص خوبی مانند  یعقوب و اسحاق و  حضرت محمد و علی هم هستند عمر و ابوبکر هم هستند عثمان هم هست و  اشخاص بدی چون ابوجهل هم هست و ابولهب هم هست  و ملیونها نفر دیگر هم هستند ، اگر با این آیه علی بخواهد مقامی  را برای خود  ثابت کند  بقیه هم میتوانند
انسانی که از بت پرستی توبه کند بهتر است از کودکی است  که در اسلام متولد شده و  یا خاطر سرپرستش مسلمان است.
حضرت لوط هم قبل از پیامبری بت پرستیده، اما به آن مقام عظیم رسیده بود.
و کسی که توبه کند ظالم نیست تا این درباره او نباشد
اینکه آیه از ذریه ابراهیم صحبت میکند، من گویم درباره علی است و لاغیر!! به این شبیه است که من بگویم این آیه که درباره اولاد آدم صحبت میکند فقط درباره من است و لا غیر
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ  «الأعراف/172»
پس ای خواننده گرامی وقتی شیعه میگوید سنی هم تفسیر ما را قبول دارد منظورش از سنی، امام شافغی و امام ابوحنیفه  نیست منظورش این مغازلی هاست
این نکته همواره یادتان باشد که منظور شیعه از سنی کیست!!!

شیعه میگوید:
در سورهء معارج آیه یک آمده (سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ) نعمان بن حرث چون شنید پیغمبرامیر المومنین را روز غدیر به امامت نصب کرد.
آمد پیش پیغمبر گفت تو ما را از جانب خدا امر کردی که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو دهیم و امر کردی به جهاد و حج و روزه ونماز و ما نیز قبول کردیم بعد از اینها راضی نشدی تا آنکه این بچه را نصب کردی برای امامت. گفتی که هرکس که من مولی او هستم علی هم هست این گفته را از خود آوردی یا از طرف خدا است؟
 پیغمبر سوگند خورد ازطرف خدا است، نعمان بن حرث روی برگرداند و گفت:
خدایا اگر این راست است از آسمان به سر من سنگ ببار ناگهان خدایا سنگی بر سر او زد و او را کشت و این آیه نازل شد.
 امام ثعلبی در تفسیر کبیر خود و علامه مصری شپلنجی در کتاب نور الابصار و حلبی در جز سوم از سیره خود در حجت الوداع و حاکم در مستدرک ص502 از جز ثانی این قصیه نقل نمودند و اینها از معتبرین اهلسنت هستند».

پاسخ اهل سنت:
این نعمان بن حرث چه هیزم تری به الله فروخته بود که سرش سنگ آمد درحالیکه از نظر شما جرم حضرت ابوبکر و حضرت عمر خیلی بزرگتر از جرم نعمان بن حرث بود، اما دیدید الله به عوض آنکه به سر شان سنگ بگوبد آنها را عزیز کرد و نام نیکشان تا قیامت باقی ماند!
شرح واقعه عذاب مخالف علی در قرآن و در همان حال عدم ذکر امامت علی بخاطر ترس از مخالفت مردم حرف غریبی است درست مثل اینکه بگوییم یک دختر و پسر از ترس حکومت عروسی خود را در دفتر ازدواج ثبت نکردند.اما بچه که به دنیا آمد رفتند از حکومت برایش شناسنامه بگیرند! والله که تفسیر شیعه از آیه از اینهم خنده دار تراست.
اگر ما قبول کنیم که آیه (سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ)درسوره معارج درباره امامت علی است باید همراهش قبول کنیم که قرآن بزرگترین کتاب معما وچیستان دنیاست کتاب معمایی که فقط علمای شیعه میتوانند آن را حل کنند با این تفسیر سنگ روی سنگ بند نمیشود.

شیعه میگوید:
سورهء آل عمرآن آیه 103 (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)از طریق اهلسنت 4 حدیث نقل شده که حبل الله که مردم مامورند به او متمسک شوند علی بن ابی طالب است».
جواب اهل سنت:
آخر این انصاف است؟ که الله مردم را مامور کند که به حبل الله چنگ برنند، مردم را تکلیف به این امر کند اما ازترس بعضی از مردم مشخص نکند حبل الله چیست و کیست و بعد روز قیامت مردم را بخاطر چنگ نزدن به حبل الله عذاب کند آیا درآن روز مردم به الله نخواهند گفت که بار الها تو که خالق مردم و جهان هستی از ترس عمر و ابوبکر نام حبل خود را نگفتی چطور از ما انتظار داشتی نام او را به زبان آریم بلکه انتظار داشتی از او پیروی کنیم؟
اگر علمای سنی مثل علمای جرأت داشتند و این آیه را تحریف میکردند و به نفع عمر تفسیر میکردند آن وقت تکلیف مردم چه بود و این قرآن ساکت برای مردم چه فائده ای داشت؟

شیعه میگوید:
سوره توبه آیه/ 119 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ)،7 حدیث از اهلسنت واردشده که این آیه درباره علی است،ابن شهرآشوب از طریق سنیان از تفسیر ابو یوسف یعقوب بن سفیان نقل می کند که گفت: مالک ابن انس از نافع از ابن عمر حدیث کرده که خداوند به اصحاب پیغمبر امر کرده که از خدا بترسید و با صادقین باشید یعنی با محمد صلی الله علیه وسلم و اهل بیت او».

جواب اهل سنت:
صادقین، راکعین، متقین، مومنین، مسلمین، موقنین همه علی شدند پس قرآن فقط نازل شده تا به طور رمزی و اشاره درباره علی صحبت کند و اصحاب را امر کند که از علی پیروی کنند اما از ترس همان اصحاب نام او را صریحاً ذکر نکند این (ترس) و آن (امر) چطور با هم جور میاید آیا این مردم سرسام گرفته اند که این گونه هذیان میگویند؟.
در سورهء حجرت آیه 15آمده:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ)
«به درستی مومنانی که ایمان به الله و رسولش آوردند و سستی نکردند و با مال و جان خود جهاد کردند در راه الله ایشان از جمله صادقین هستند».
الله مثل این در چندین آیات کلمه صادقین را تفسیر می کند اما ملای شیعه دو پایش را در یک کفش کرده و میگوید صادقین یعنی علی و اولادش و حواله هم از اهلسنت میدهد آنهم از طریق ابن شهر آشوب شیعی!آیا لعنتی به نام شرم را میشناسد؟!
خداوند در سورهء حشر آیه 8 می گوید صادقین آنهایی هستند که از دیار و مال خود اخراج شدند و درجستجوی کسب فضل و رضایت خدا شدند و الله و رسولش را یاری کردند یعنی تمام صحابه مصداق این آیه هستند و صادق میباشند و دلیلی نداریم که آن را فقط مختص به حضرت علی بدانیم.

شیعه میگوید:
سورهء صافات آیه 24/ (وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ)
8 حدیث از طریق سنیان وارد است که مردم را نگاه میدارند روز قیامت و از ولایت علی ابن ابی طالب از آنها سوال میکند و دربعض از روایت است که از همان ولایتی را که پیغمبر برای علی ثابت کرد وگفت من کنت مولاه فعلی مولاه در روز قیامت سوال میشود».

جواب اهل سنت:
این آیه درباره حضرت علی نیست
هرکس شک دارید آیات قبل و مابعد از آن را نیز ببینید تا شکش برطرف شود.
 این درباره تکذیب کنندگان روز قیامت است. آیات از حالت مردمی صحبت میکند که منکر روزقیامت ودند و حالا با آن روز روبرو شدند و هیچ ربطی به علی ندارد و ملای شیعه  دروغ بزرگی  گفته!!
  اگر این آیه در بارهء علی است پس تمام آیات مربوط به روز قیامت هم در بارهء او است.
شیعه میگوید:
سوره نحل آیه/ 43 (فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)از طریق سنیها 3 حدیث و ارد شده که اهل ذکر علی بن ابی طالب است.
جواب اهل سنت:
اگر این آیه را کامل بخوانیم و آیات پیش از آن را ببینیم مشاهده می کنیم که بحث سر این است که مشترکین قبول نمی کردند که خدا وند، انسانی را پیغمبر کند و گمان میکردند که پیغمبر باید از جنس فوق بشر باشد و مثلاً غذا نخورد و در این آیه ای که ملای شیعه –طبق عادش- نصفش را آورده اول الله میفرماید که ای مشرکین قبل از محمد صلی الله علیه وسلم هم هر پیغمبری که آمد از جنس بشرو مرد بود، اگر حرف محمد صلی الله علیه وسلم را قبول ندارید که پیغمبر میتواند از جنس بشر باشد از اهل کتاب بپرسید، حالا ملای شیعه میگوید که الله فرموده که: ای محمد به مشرکان بگو اگر باور ندارید بشری مثل من میتواند پیغمبر باشد از علی که پیرو من است بپرسید آیا این حرف عاقلانه است، مشرکین که محمد صلی الله علیه وسلم را قبول نداشتند حرف علی را چطور قبول میکردند که الله بگوید فاسئلوا اهل الذکر (یعنی بپرسید از علی)!!
پس اهل الذکر همانا اهل کتاب بودند که باوجود دشمنی با محمد صلی الله علیه وسلم ناچار بودند شهادت بدهند که پیامبران آنها نیز طعام میخورند و در بازار میرفتند
و در آخر ما آیه را کامل میاوریم تا سند رسوایی ملای شیعه باشد.
(وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ  ﴿٧﴾  وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ).
 «سورهء الانبیا آیه 7 و 8 »
«وما پیش از تو نیز جز انسانهای مرد کس دیگری را به پیامبری نفر ستادیم از اهل کتاب بپرسید اگر نمی دانید و آنها را نیز(پیامبران پیشین) را نیز اینطور بدن نداریمکه غذا نخورند یا جاویدان باشند» (یعنی آدمهایی مثل شما بودند و فرشته نبودند)


شیعه میگوید:
در سورهء بقره آیه/ 43/ (وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ).از طریق اهلست 4 روایت وارد است آیه درباره پیغمبر و علی است».جواب اهل سنت:
شکر خدا در اینجا پیغمبر را با علی شریک کردید ونگفتند فقط دربارهء علی است . خواننده خودش برود و قرآن را باز کند و بیبیند آیات خطاب به بنی اسرائیل است و اول و آخر آن ربطی به علی ندارد اگر منظور از این آیه علی باشد پس منظور همه آیات قرآن، علی است.

شیعه میگوید:
سورهء رعد آیه/ 7 (إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) 7 حدیث از اهلسنت وارد شده که منذر پیغمبر و هادی علی است از آن جمله ابراهیم حموینی که از بزرگان اهلسنت است به سند  خود از ابوهریره نقل میکند که پیغمبر می گفت (إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ) و دست بر سینه خود نهاد پس دست به دست علی گذاشت و گفت «لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ».

جواب اهل سنت:
یعنی پیغمبر هادی نبود و فقط منذر بوده آیا مسلمان این حرف را می گوید؟
آیا میدانید بهائیها برای اثبات پیغمبری بها الله کتابی دارند به نام اثبات پیغمبری بها الله از آیات قرآن؟ و در آن مثل ملایان شیعه آیات را به نفع پیغمبر کذاب خود تقسیر میکنند تعجبی ندارد زیرا مذهب بهائی چون مذهب شیعه هردو مذاهب باطنی هستند و هر دو سر و ته یک کرباسند.
جالب است بدانید یکی ازدلا یل بسیار مهم بهائیها-به زغم خود شان- بر پیغمبری بها الله کذاب همین آیه است. وقتیکه تفسیر (من در آوردی) باشد آخر کار بآنجا هم میرسد. ادعای امامت و پیغمبری که سهل است با تفسیر (من درآوردی) میشود ادعای خدایی هم کرد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر