تاویل و تفسیر های علمای شیعه، در حقیقت تمسخر نمودن قرآن است ( 2)

تاویل و تفسیر های علمای شیعه، در حقیقت تمسخر نمودن قرآن است ( 2)

نویسنده: 
محمد باقر سجودى
یکی از بزرگترین خیانت شیعه در طول تاریخ این بوده است که قرآن را به انحصار شخصی  اهل بیت در آورده  و علت نزول آن را  ذکر اوصاف خانواده ی چند نفر ه ی  اهل بیت  دانسته اند.  مثل اینکه قرآن فقط  وتنها  برای ستایش واعلام  عمومی اوصاف آنها نازل شده...
که مردم جهان به حقانیت آنها ایمان بیاورند!! و قرآن میفرماید:
(فَوَىلٌ لِلَّذِىنَ ىكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَىدِىهِمْ ثُمَّ ىقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِىشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِىلًا فَوَىلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَىدِىهِمْ وَوَىلٌ لَهُمْ مِمَّا ىكْسِبُونَ) (البقرة/79)
پس واى بر کسانى که کتاب رابا دستهاى خود مي‏نويسند سپس مى‏گوىند اىن از جانب خداست تا بدان بهاى ناچىزى به دست آرند پس واى بر اىشان از آنچه دستهاىشان نوشته و واى بر اىشان از آنچه [از اىن راه] به دست مى‏آورند.بیایید چند نمونه دیگر از تحریف ها شیعه  با کمک  ابن تیمیه رحمه الله علیه جواب داده ام را با هم بخوانیم:
شیعه میگوید:
 آیه (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـٰنُ وُدًّا) ﴿٩٦﴾
«مسلما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مى‏دهد». درباره حضرت علی است
سنی هم این را قبول دارد
حافظ قرآن ابو نعیم اصفهانی به روایت از ابن عباس رضی الله عنه می‌گوید: این  درباره علی نازل شده و ود محبتی است که در دل‌های مؤمنان شکل می‌بندد. در تفسیر ثعلبی هم از زبان براء بن عازب روایت شده که می‌گوید: رسول خدا به علی فرمود: ای علی! بگو خداوندا برای من در نزد خودت عهدی، و در سینه مؤمنان برایم ودی (محبتی) قرار بده، پس خداوند آیه نازل کرد که: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـٰنُ وُدًّا ﴾. و این در مورد کسی غیر از علی روی نداده است، پس او امام است.

پاسخ اهل سنت:
این دو حدیث دروغ است و اهل سنت آنها را قبول  ندارد و احتمالا شیعه های قدیم این دو حدیث راجعل کرده اند  و سند آن درست نیست.
دوما جاعل حدیث گویا خبر از این نداشته که صیغه آیه جمع است و میگوید:
 آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مى‏دهد». در حالیکه علی یک نفر است نه آنها

سوما: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـٰنُ وُدًّا ﴾ یک جمله شرطی است یعنی هر کسی  شروط را انجام دهد  ( ایمان و عمل صالح ) جایزه  شرط را میگیرد، حضرت علی میتواند تنها یک مصداق آیه باشد اما اختصاص آیه فقط و فقط  به حضرت علی بسیار عجیب است!!
چهارما: اگر این آیه درباره علی است، پس یعنی اینک علی محبوب سنی هاست ، اگر علی محبوب سنی ها نباشد ( چونکه اکثریت ماییم ) پس این آیه را درباره او دانستن بی معنی بود،
 پس حالا که میگویید آیه درباره علی است یعنی اینکه اعتراف میکنید سنی محب علی  است، پس چرا دم به دم سنی را دشمن علی میدانید؟

پنجما: وقتی نادانسته اعتراف کردید سنی دوستدار  و محب علی است، پس باید قول کنید که دوستدار، هرگز حق او را ضایع نمیکند، یعنی باید قبول کنید آنچه ما درباره حق علی میگوییم همان درست است  و آنچه که شما میگویید غلو است.
شیشما: ابوبکر وعمر و اصحاب دیگر نیز پیش ما محبوبند، پس مصداق بارز این آیه اصحاب و بعدش علما و مومنین هستند.

شیعه میگوید:
آیۀ:  (فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) ﴿البقرة: ٣٧﴾
«سپس آدم از پروردگارش كلماتى درىافت داشت; (و با آنها توبه كرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت».
دلالت بر امامت علی دارد . دانشمند فقیه ابن مغازلی شافعی با اسناد به ابن عباس از زبان او روایت می‌کند که گفت: از پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت کرد تا خدا بر او ببخشد، پرسیدند، فرمود: آدم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از پروردگار خواست تا وی را ببخشاید و خدا او را بخشود. و این فضیلتی است که احدی از صحابه به آن نرسیده است. لذا او امام است چون در توسل به خداوند متعال با پیامبر صلی الله علیه وسلم برابر و هم شأن گردیده است.

پاسخ اهل سنت:
در بخش اول این مقاله، ما ابن مغازلی را بشما معرفی نمودیم، اما حالا گیرم که او علامه دهر باشد باز تنها روایت ابن مغازلی - به اتفاق علمای فن - مجوز استدلال و استناد  نمی‌شود.
دوم: حدیث مذکور به اتفاق علمای فن کذب و ساختگی است، ابوالفرج ابن جوزی هم آن را در کتاب «الموضوعات» (بر ساخته‌ها) ذکر کرده است.
سوم: کلماتی که آدم دریافت کرد در فرموده دیگر الهی تفسیر شده است که فرماید:
﴿ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴾. (الأعراف: 23).
«گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود».
از سلف هم همین و چیزی شبیه آن روایت شده است و در هیچ یک از نقل‌ قول‌های صحیحی که از ایشان در دست است، سوگندی که شیعه ادعا کرده، نیامده است.
چهارم: معلوم و روشن است که هر فرد کافر یا فاسقی که توبه کند، خداوند او را می‌بخشاید بدون اینکه نیاز باشد خدا را به حق کسی سوگند بدهد، حال چطور آدم ؛ برای توبه‌اش به کاری نیاز دارد که هیچ گناهکاری برای توبه به آن محتاج نیست؟!!!

پنجم: پیامبر صلی الله علیه وسلم برای توبه کردن کسی را به گفتن چنین دعایی سفارش نکرده است، و برای امت خویش قانون نگذاشته که خدا را به یک مخلوق قسم بدهند و اگر این دعا مشروع بود حتماً آن را به امت خویش می‌آموخت و آن را سنت می‌کرد.
ششم: هیچ کس بر خدا حقی ندارد، شما بگویید حضرت علی چه حقی سر خداوند دارد که به او نداده است ؟!!!!!
هفتم: مقام حضرت  آدم از حضرت علی بالاتر است، پس چرا او باید محتاج علی شود؟

شیعه میگوید:
آیه ﴿ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴾. (النجم: 1-2).
«سوگند به ستاره (ثریا) هنگامى كه افول (غروب) مى‏كند. كه هرگز (محمد) از حق و هدايت منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است»
علی بن مغازلی شافعی فقیه با اسناد به ابن عباس روایت می‌کند که گفت: همراه با گروهی از جوانان بنی هاشم نزد پیامبر نشسته بودم که ناگاه ستاره‌ای فرود آمد، رسول خدا فرمود: (هر کس که این ستاره در منزل او فرود آمده باشد. وصی و جانشین بعد از من است). جوانانی از بنی هاشم برخاستند و دیدند که آن اختر در منزل علی فرود آمده است، پس گفتند: ای رسول خدا، به راستی تو در عشق علی گمراه شده‌ای، پس خداوند متعال چنین نازل فرمود: ﴿ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴾. (النجم: 1-2).

پاسخ اهل سنت :
اولا گفتیم ابن مغازلی نماینده اهل سنت نیست،  او بدون سند این حدیث را روایت کرده است  ما او را در بخش اول مقاله به شما شناساندیم ، یکی از شیعه بپرسد که کی به ابن مغازلی این حق را داده که هرچه دلش خواست تحت عنوان تفسیر بگوید؟ ابن مغازلی نه محدث است نه مفسر.
دوم  اینکه حدیث مذکور به اتفاق دانشمندان علم حدیث کذب است،
سوما اینکه این قرآن شیعه چرا همیشه داستان را از نیمه دوم تعریف میکند  و نیمه اول را رها میکند؟!!
 در این داستان  ..... یعنی  نشستن جوانان بنی هاشم نزد پیامبر را  ..... فرود آمدن ستاره‌ای را...... فرموده: (هر کس که این ستاره در منزل او فرود آمده باشد. وصی و جانشین بعد از من است).  را ...... و فرود آن در خانه علی را ........... و مخالفت جوانان بنی هاشم  با رسول الله را و گمراه خواندن رسول الله را ............. هیچ ذکر نمیکند و فقط آخر داستان را ذکر میکند که  «سوگند به ستاره  هنگامى كه افول مى‏كند. كه هرگز محمد از حق و هدايت منحرف نشده است!
آیا این دلیل بر این نیست که  یا قسمت اول را شیعه خودش ساخته است یا این آیه ربطی به علی ندارد ؟
و سیاق قرآن  هم  این است که کافران همیشه پیامبر را گمراه  و دیوانه میگفتند و الله میفرمود که تو گمراه  و دیوانه نیستی  و این هم بر همان سیاق است
وای بر شیعه وای بر شیعه چگونه درقیامت با الله روبرو خواهد شد؟

چهارما: سوره نجم مکی است  و ابن عباس رضی الله عنه در زمانی که پیامبر وفات فرمود، هنوز نوجوانی نابالغ بود و این در صحیحین آمده است. پس نتیجه می‌گیریم که یا ابن عباس در زمان نزول این آیه هنوز به دنیا نیامده بوده، و یا اگر بوده کودکی نابالغ بوده است. وقتی پیامبر هجرت فرمود، ابن عباس حدود پنج سال داشت. پس ای این مغازلی و ای شیعه اول دروغ گفتن را یاد بگیرید!!!
پنجما: اینکه سوره نجم در همان اوایل اسلام نازل شد و علی هنوز خانه نداشت !!! پس ای این مغازلی و ای شیعه اول دروغ گفتن را یاد بگیرید!!!
شیشما: مسأله وصیت به امامت اگر حقیقت داشته باشد چنانکه در روز غدیر خم ادعایش را کرده‌اند در اواخر دوران نبوت بوده است، پس چطور ادعا می‌کنند که این سوره در چنان زمانی نازل شده است؟
هفتم:  حالا میدانیم ستاره  ها کره های آتشین خیلی بزرگ هستند  و بر زمین سقوط نمیکند البته شهاب سنگ سقوط میکند اما آن مثل برق میاید و خانه را خراب میکند  مثل صاعقه!

هشتما: مفسران تفسیر شان هست بروید ببینید که آیا کسی چنین گفته که شیعه میگوید؟
نهم: آن کسی که به رسول خدا صلی الله علیه وسلم بگوید: «گمراه شده‌ای» کافر است، و کافران را پیامبر قبل از بیان شهادتین و وارد شدن به اسلام امر به فروع نمی‌فرمود.


جمله ای که در اول این مقاله آوردم گفته های برادر گرامی ما  هابیل است  که دوست دارم در آخر باز نقل کنم:
<< بزرگترین خیانت شیعه در طول تاریخ این بوده است که قرآن را به انحصار شخصی  اهل بیت در آورده  و علت نزول آن را  ذکر اوصاف خانواده ی چند نفر ه ی  اهل بیت  دانسته اند
مثل اینکه قرآن فقط  وتنها  برای ستایش واعلام  عمومی اوصاف آنها نازل شده که مردم جهان به حقانیت آنها ایمان بیاورند!!>>

0 نظرات:

ارسال یک نظر