شيعه میگوید در مذهب ما لعن کردن حرام است!!!

شيعه میگوید در مذهب ما لعن کردن حرام است!!!

نویسنده: 
محمد باقر سجودی
‏آیت الله قزوینی نماد سنی ستیزی و دشمنی با صحابه، در ایران است،
اما این مرد مدعی است که در مذهب شیعه، سب و لعن حرام است، بیایيد این سخن نو را از زبان خود آیت الله قزوینی بشنویم
:
آخوند قزوینی میگوید:
يكى از اتّهاماتى كه همواره از طرف اهل سنّت به شيعه نسبت داده شده، داستان سبّ ولعن بعضى از اصحاب و ياران پيامبر اكرم (ص) است، كه اين امر در طول تاريخ باعث رنجهاى فراوان و گرفتاريهاى بى‏شمارى براى شيعه گرديده است،
اتهام سبّ خلفا به ابزارى براى فتوا به قتل شيعه شده است سرخسى از فقهاء بزرگ اهل سنّت اين چنين فتوا داده است: هر كس در باره خلفا سخنى بگويد كه در آن طعن و اعتراض باشد، ملحد و بى‏دين است و از مسلمانى خارج شده است، و دواى درد چنين شخصى اگر توبه نكند، شمشير است
اصول السرخسى : 2 / 134 .
فاريابى از دانشمندان اهل سنت مى‏گويد : كسى كه أبو بكر را سبّ و شتم كند كافر است ومن بر جنازه او نماز نمى‏خوانم . سؤال كردند: چنين شخصى گوينده «لا إله إلّا اللّه » است، پس با جنازه او چه كنيم؟
‏ گفت : دست به بدنش نزنيد، بلكه به وسيله چوب او را برداريد و در ميان خاك پنهان كنيد
المغنى : 2 / 419، الشرح الكبير : 10 / 64 - الصارم المسلول از ابن تيميّة : 575 .
نتيجه اين فتواهايى كه به قلم مدّعيان فقاهت صادر شده، جز قتل و خون ريزى انسانهاى بى‏گناه نبوده است .
‏ به يك نمونه از جنايات تاريخى كه محصول اين انديشه‏هاى دروغين است اشاره مى‏كنيم.
‏ در زمانه سلطان مراد، چهارمين پادشاه عثمانى،يك جوان دين فروش به نام «نوح افندى » كه بويى از فقه و انسانيّت به مشامش نرسيده بود، در كمال وقاحت و بى‏شرمى فتوايى صادر كرد كه متن فتواى او چنين است :
‏ هر كس يك نفر از شيعيان را بكشد بهشت بر او واجب مى‏شود.
با صدور اين فتوا دهها هزار نفر به قتل رسيدند، و تنها در حادثه خونين «حلب » چهل هزار نفر از شيعيان اين شهر كشته شدند
مجلّه تراثنا ج 6، ص 32،
حالا بعد از پرداختن به موضوع تهمتى كه اهل سنّت در سبّ و لعن همه أصحاب پيامبر به شيعه نسبت داده‏اند، بدون هيچ توضيح و تفسيرى به بحث از روايات و سخنان ائمّه اهل بيت ( ع ) مى‏پردازيم و به نمونه‏هاى مختلف و متنوع اشاره مى‏كنيم :
امام معصوم ميفرمايد:
اى ابوذر! دشنام دادن و لعن مسلمان باعث فسق و جنگ با او سبب كفر مى‏شود .
أمالى طوسى : 537، وسائل الشيعة : 12 / 281 .
امام باقر ( ع ) و آن حضرت از جدّش رسول خدا ( ص ) نقل مى‏كند كه فرمود :
سبّ مؤمن فسق و جنگ با او كفر است، خوردن گوشت او گناه، و مالش مانند خون او حرام است‏
كافى : 2 / 36 ح 2، ومن لا يحضره الفقيه : 3 / 569، و4 / 377
حضرت باقر ( ع ) كه فرمود:
خداوند دشمن انسانهاى بدزبان و فحّاش است .
كافى : 2 / 324 .
مولا على بن ابى طالب (ع ) كه آن حضرت در وصيتى فرموده است :
به ناسزا سخن نگوييد، چون سزاوار شأن و مقام ما و شيعيان ما نيست، و همانا فحش دهنده راستگو نمى‏باشد .
مستدرك الوسائل : 12 / 82 ح 13575، دعائم الاسلام : 2 / 352
امام بزرگوار امام صادق ع وقتى كه مى‏شنود يكى از ياران آن حضرت در مسجد با صداى بلند از دشمنان اهل بيت بدگوئى مى‏كند مى‏فرمايد :
چه شده است او را، خدا لعنتش كند، چرا زبان دشمنان ما را عليه ما باز مى‏كند؟ مگر سخن وحى را در كتاب حق قرآن مجيد نشنيده است كه خداوند مى‏فرمايد : به افرادى كه غير از خدا را مى‏خوانند ناسزا نگوئيد، زيرا آنها متقابلاً بدون علم و آگاهى به خدا ناسزا خواهند گفت . بحار الانوار : 71 / 217 .
نويسنده: دكتر سيد محمد حسيني قزويني

پاسخ اهل سنت:
ما سعی نداریم ثابت کنیم، ادعای قزوینی دروغ است،زیرا نیازی به اثبات نیست!
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟
اما میخواهیم ببینیم چرا شیعه شب تاریک را میگوید روز روشن ؟ !
قزوینی ها حتما از این انکار واضحات، مقصودی دارند. مقصود آنها چیست ؟
یادم میاید وقتی که شیعه بودم دعاهای مفاتیح الجنان را میخواندم،
در اول آن، این دعا بود:
حسبی الله، حسبی الخالق من المخلوقین.
حسبی الرازق من المرزوقین. و امثال این نوع کلمات توحیدی !
اما در آخر دعا این جملات بود :
یا محمد و یا علی اکفیانی و انتما لی کافیان !!
یا محمد یا علی، نصرانی و انتما لی ناصران
اول میگوید خالق مرا کافیست نیازی به مخلوق ندارم. رازق مرا بس است نیازی به روزی خور ها ندارم.
ولی در آخر دعا،حضرت محمد و علی را صدا میکند که هردو مخلوق و مرزوق هستند و میگوید:
ای مرزوقین و ای مخلوقین مرا کفایت کنید که شما دو نفر مرا بس و کافی هستید! و مرا یاری کنید، چون فقط شما دو نفر یاری دهنده من هستید!!!
شیخ عباس قمی نویسنده مفاتیح الجنان چرا در یک دعا دو جمله متضاد را گنجانده است؟!
دانستن دلیل میتواند شیعه ها را از دام روحانیون سوء نجات دهد.
اما قبل از انکه دلیل را بگویم به این داستان واقعی توجه کنید :
دوستم عبدالعزیز، در دوبی صرافی دارد،بعد از سالها او را دیدیم، در بین صحبت ها گفت
(یک مرد نیجریایی با ما معامله داشت و بسیار در معامله درست کردار بود و قرضش را قبل از سر رسید موعد میداد و به این صورت اعتماد مرا جلب کرد، تا اینکه یک بار در داد و ستدی، یک ملیون درهم قرض گرفت و بعد غیب شد، یعنی فرار کرد ! به همین سادگی.... و مرا بخاک سیاه نشاند)
حالا برگردیم به داستان خودمان :
آری علمای شیعه سعی میکنند که اعتماد ملت را جلب کنند. بعد از آنکه مردم به آنها اعتماد کردند، شرکیات و خرافات خودشان را منتشر میکنند.
و اگر به عالم شیعی بگویی : تو مشرکی!
میگوید: من مشرکم؟!! منی که میگویم حسبی الله، حسبی الرازق من المرزوقین من مشرکم ؟!! منی که میگویم حسبی الخالق من المخلوقین، من گمراهم؟!! حاشا و کلا!
و شیعه ساده لوح هم باورش میشود که علمای شیعه موحدند . نه! نه!!
یکبار در بین مهاجرین مسلمان در استرالیا این بحث در گرفت که اگر نوشیدنی 5 درصد شراب داشته باشد، حرام است یا حلال؟
عالم دانایی بالای منبر رفت و یک لیوان آب در دستش گرفت و گفت: ای مردم این لیوان را میبنید
گفتند بله !
گفت :درونش آب است حالا فرض کنید من یک قطره ادرار در این لیوان بریزم ! میخورید؟
همین مثال شراب است، شراب با نوشیدنی مخلوط شد، نوشیدنی را فاسد میکند و حرام است
ای خواننده عزیز شیعه!
همین مثال شرک است، یک کلمه شرک آمیز که با عبادت 70 ساله مخالطه شود، همه را باطل میکند
و همه میدانیم که در مذهب شیعه، توحید کم و شرک زیاد است .
و من منکر نیستم که شیعه احادیثی درباره نیکو سخن گفتن دارد، اما همه میدانیم که زیارت نامه های شیعه ها از فحش پر است، بلکه فحش دادن را عبادت میدانند!!
یاد اون دوست فاضل من بخیر که میگفت: اگر گریه و فحش را از مذهب شیعه بگیرید، دیگر چیزی ندارد !
اما قزوینی با وقاحت میگوید: ما شیعه ها به مسلمانها فحش نمیدهیم!
البته قزوینی اینجا نیز از توریه و دو دوزه بازی کمک گرفته (مثل همیشه ) یعنی او از نظر خودش دروغ نمیگوید! چون کسانی را لعنت میکند، اصلا مسلمان نمیداند. یعنی آنها حضرت ابوبکر و عمر را مسلمان نمیدانند تا فرمان امام باقر و صادق را درباره ایشان قبول کنند .
و عجیب است که احادیث؛ منع لعنت و سب؛ در کتاب بحارالانوار مجلسی آمده، در حالیکه همین دوماه پیش بود که سنی های افغانستان یک محموله از این کتاب ها را توقیف کردند و در فیلم خبری، صفحاتی از کتاب بحار الانوار نشان داده میشد که در آن دو خلیفه راشد، با بدترین لقب ها سب شده بودند، و افغانهاکتاب ها را سوزاندند!
شیعه میگوید: چرا سنی ها فتوای قتل شیعه های فحش گو را صادر کرده اند ؟از آنها میپرسیم اگر کسی در ایران، حضرت علی را ؛زبانم لال؛ دشنام دهد یا لعنت کند شما با او چه میکنید؟
جواب را لازم نیست شما بگویید، خود ما میدانیم .
در ایران طبق قانون،اگر کسی به خمینی ناسزا بگوید، مجازاتش اعدام است و هیچ بخشش درکار نیست، با این حساب اگر کسی به علی رضی الله عنه ناسزا گفت حتما قیمه قیمه میشود،
پس چرا وقتی سنی ها، بخاطر دفاع از ناموس پیامبر، رگ گردنشان متورم میشود، این را خوب نمیداند !
باز مگر خود شما فتوای قتل سلمان رشدی را صادر نکردید؟
و ما کی شیعه علی را کشتیم؟ رافضی، شیعه علی نیست. رافضی کسی است که فحش میدهد، و آن عالم ترک هم رافضی ها را واجب القتل دانست نه شیعه ها را.
و حاکمان ایرانیان هم عصر او همه رافضی بودند، نه فقط این که بلکه، هم خودشان فحش میدادند، و هم سنی ها را مجبور میکردند که فحش بدهند و لعنت بفرستند و هر سنی که ابا میکرد به بدترین وضع کشته میشد.
و باز این آقای قزوینی مینالد که مفتی عثمانی فتوای قتل رافضی ها را داده، پس چی ؟ آیا میخواستی به آنها نقل و نبات بدهد ؟!
ما خودمان شیعه علی هستیم . اصلا شیعه علی ما هستیم نه شما، پس هرکس که علی را دوست داشته باشد پیش ما عزیز است.
در شهر دمام عربستان مگر شیعه ها دو قرن متوالی زیر حکمت سلفی ها،با حقوق شهروندی همسان با دیگران؛ زندگی نمیکنند؟
شاید خیلی ها ندانند که اصلا انگیزه اصلی تاسیس کشور افغانستان و جدایی نهایی آن از بقیه ایران، یک انگیزه مذهبی بوده است.
افغانها میخواستند از ظلم شیعه های صفوی و قاجاری نجات یابند.
حالا هم کولی های افغانی، وقتی بخواهند بچه های خود را بترسانند نمیگویند دیو آمد، میگویند ( قجر ) قاجار آمد!!
با این وجود، با وجود اینهمه ظلم، باز در افغانستان، افغانستانی که بر پایه مذهب بوجود آمده؛ تا وقتیکه شیعه ها خود مزاحم دولت مرکزی نشدند، دولت مرکزی به آنها کاری نداشت.
حتی طالبان سخت گیر، در پایتخت خود، به مسجد شیعه ها تعرضی نکردند،چه برسد به دستگیری یا قتل افراد آنها.
پس قزوینی دروغ میگوید، سنی ها شیعه ها را نمیکشند، البته اگر جلوی ما کسی جرات کرد حضرت عمر را فحش بدهد یا لعنت کند، یقینا بدنش، از تحمل سنگینی سرش، نجات میابد، اما این سبکسازی از تیزی زبان اوست،نه از تیزی شمشیر ما.

0 نظرات:

ارسال یک نظر