پاسخ به مطالب چشم انداز ایران به قلم جناب آقای صلواتی (توهين به اصحاب رسول الله )

پاسخ به مطالب چشم انداز ایران به قلم جناب آقای صلواتی (توهين به اصحاب رسول الله )

در پاسخ به مطالب مندرج در شماره های پیاپی چشم انداز ایران تا شماره 52 به قلم جناب آقای صلواتی 
1- ص 83 شماره 52 ابتدای ستون دوم، مطلب تأکیدی مجله: با شرحی و وضعیتی که شما از صدر اسلام و افراد دور و بر پیامبر (ص) ترسیم کرده اید مجاهد و فداکار و رزمنده ای یافت نمی شود که حضرت خواسته باشند معاویه را با دمخور کردن به آنان راه و رسم مسلمانی و فداکاری آموزند.
با عرض سلام وارادت:     «دین اسلام دین هدایت و رحمت و رسولش رحمه للعالمین است. پس چرا مسلمانان که باید شباهتهایی به الگو و اسوة شریعت اسلام داشته باشند بعد از 1430 سال از هجرت آن اسوه و پس از 14 قرن که از رحلت آن بزگوار و یاران صدیقش می گذرد در میان مدارکی که سه یا چهار قرن بعد از رحلت آنان نوشته شده دنبال مطالبی می گردند که با روح اسلام هیچ تناسبی ندارد و اشخاص اطراف آن رسول بزرگوار را افرادی فاسد ، دنیا پرست، جاه طلب و دهری و سیاسی معرفی می کند که هر انسان بی طرفی پس از مطالعه سرگذشت نزدیکترین کسان به رسول الله (ص) احساس شرمندگی می کند چه اگر نتیجه کار دعوت رسول الله (ص) و اصحابش فقط تربیت تعدادی انگشت شمار آن هم از بین نواده ها و منسوبان درجه اولش بوده پس افسوس باید خورد به حال این شریعت الهی و این شارع و داعی متصل به الله یکتا و بی همتا. معلمی که بهترین معلم شناخته شده در امتحانش فقط معدودی از هزاران شاگرد کلاسهایش موفق از آزمون بر آیند. چه اعتباری برای این معلم و آن کلاسها و مدارسی که در آن فعال بوده است میماند؟ اصولاَ چه توجیهی می توان یافت که این مطالب را که با منت ها و افاده های زیاده از زیاداز سوی تهیه کننده اش هم همراه است در مجله ای چاپ شود که مبارزی پاک باخته چون مهندس میثمی صاحب امتیاز و مدیر مسئولش باشد و قلم زنانی چون هدی صابر، یوسفی اشکوری رحمانی و استاد طباطبایی در آن عرصه داری می کنند؟ معلوم نیست جناب صلواتی در این تهمتهای تاریخی و دینی دنبال چه نتیجه ای میگردند. از پس قرنها و اعصار عدیده می خواهند نقاب از چه چهره هایی بردارند. گیرم که معاویه و ایل و تبارش را هم رو کردی،که هیچ تأثیری در عقیده باورمندان جامعه نخواهی داشت. از عمر و ابوبکر و طلحه و زبیر و .... عباس ابن عبدالمطلب که نمی توانی شخصیتهای منفی بسازی. منابع مورد استفاده را هم که یکجانبه و جهت دار انتخاب کرده ای. مطمئن باش که هیچکس زحمت پاسخگویی به جنابعالی را هم به خود نخواهد داد که به این دین و یاوران آن حملاتی خیلی حساب شده تر و علمی تر در طول تاریخ وارد آمده و دفع شده است. حملات آن جناب چون نسیمی ملایم در برخورد با تناور درختانی است که حتی یارای جنباندن جوانه های تازه بر آمدة آنان را هم نخواهد داشت. در پاسخ به اهانتها و تهمتهای واقعاَ جدید الورود به تاریخ اسلام و سیرة رسولش (ص) از جانب شما این فکر و این تصور پیش میاید که:  ((آیا ثمرة 23 سال رسالت حضرت و یاران نزدیکش این بود که بدترینهای زمان به راه او وارد شوند و با رحلتش انگار سدّی از جلو معاندینش یعنی همآوردانش در غزوه ها و محاصره ها و سختیهای هجرت و شادیهای فتوحاتش برداشته شده و حال زمان تقسیم پستها و حکومتها رسیده که غنائم را بین چند تن معدود قسمت کنند و از جرائم خائنین و سرداران فاسد چشم بپوشند و در راه استحکام سلطنت سلسله فاسده بنی امیه بکوشند و توطئه ها عملی کنند که خود همچون عمر(رض) قربانیان خط اولش باشند و دیگر هیچ؟)) باورم نمی شود که این مطالب را فضل الله صلواتی رجل نماد مبارزات روشنفکری مذهبی ایران در اصفهان و پیرو راه روحانیت تحت رهبری امام (ره) و همسنگر شهدای شناخته شده مبارزات ملت و در چشم انداز ایران میثمی بنویسد. که مگر سلمان رشدیِ محکوم به قصاص چه مطالبی را عنوان کرده بود و چه تیشه ای به ریشة درخت تناور و استوار اسلام حواله کرده بود؟ آیا قلم او هم این القاب و صفات منفی یعنی: خائن، خبیث، نابکار، نان به نرخ روز خور، توطئه چی، زانی و .... را به کار برده است؟ نمی دانم اگر این مطالب به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه شود و دنیای اسلام از آن آگاه شود چه عکس العملهایی رخ خواهد داد؟ و آیا ملکه انگلیس به این نتیجه نخواهد رسید که شخصیتی دیگر هم در این سوی دنیا لیاقت دریافت نشان عالی کشور بریتانیا و شایستگی داشتن عنوان لردی را دارد و تقدیمتان کند آن نشان و آن عنوان را؟
جناب آقای میثمی: ضمن ابراز احترامات کامل به شما شخصیت مبارز و شهید زندة واقعی و مشهودِ مبارزاتِ مردم ایران به عرضتان میرسانم مطالب جناب آقای صلواتی اعتقادات خودشان است و هر کس به داشتن هر اعتقاد مجاز. اما شما چرا اجازه چاپ آنها را در تریبون روشنفکری مهمّی چون چشم انداز ایران میدهید؟ این مطالب ضمیر و روح میلیونها مسلمان  را در ایران و جهان جریحه دار می کند. مقدسات بیش از یک میلیارد نفر مسلمانی که چون آقای صلواتی فکر نمی کنند،  مورد اهانت قرار گرفته اند. شخصیتهای مورد احترام قرآن، رسول الله(ص)، علی (رض) و سائر ائمه را خائن ، منافق، توطئه گر، فاسد و ... معرفی کردن آن هم در عصری که دولت و ملت و نهادهای مرتبط با نظام در پی حصول وحدت ادیان آسمانی موجود هستند و سمینارها و کنفرانسهای بین اللملی در پایتخت ایران تشکیل می شود، این هماهنگی با تفرقه افکنان و پاره پاره کنندگان وحدت ملت ایران در داخل ایران برای چه باید از چشم انداز ایران ابراز شود؟ من در ابتدا می خواستم این پاسخ را به دیگر مراجع ذیربط در میان اهل سنت ایران واگذارم یعنی از کنار این موضوع بگذرم ولی روا ندانستم زیرا شاید دیگران به خاطر عدم آشنایی به نویسنده و ناشر به اهمیت موضوع معتقد نباشند این بود که لازم دیدم جوابی همراه با گلایه ای تقدیم کنم که از منابع: قرآن، نهج البلاغه و اقوال ائمه و علمای سلف امامیه (تشیع) انتخاب شود.وقت بری و عدم دسترسی به همة منابع موثق کمی مشکل ایجاد کرد که تهیه جواب تا این تاریخ و دیدن ششمین بخش از فرمایشات تخریبی و تفرقه انگیز نویسنده محترم ملّی- مذهبی به طول انجامید. امیدوارم با دریافت پاسخها و استنادها نسبت به چاپ آن در چشم انداز روشنفکری ایران اقدام فرمایید. امّا ادلة دال بر بطلان ادعاهای جناب صلواتی مبنی بر خیانت و نفاق و فساد و ارتداد یاران پیغمبر اسلام صلوات الله علیه و علی آله و صحبه اجمعین:
الف- از قرآن
ب- از نهج البلاغه
ج- اقوال ائمه و بزرگان امامیه
الف: قرآن متهمان جناب صلواتی را چگونه توصیف میکند: 1- آیة 74 انفال (کسانی که ایمان آورده اند و در راه خدا هجرت کرده اند(مهاجران) و آنان که بدانها مأوا دادندو یاریشان کردند(انصار) مومنان حقیقی اند و برای ایشان مغفرت و روزی فراوان مقرر خواهد بود. ومگر گروه خائنین و منافقینی که آقای صلواتی اسم برده اند جمعی از آنان می توانند خارج از این دو گروه مهاجر و انصار باشند؟
2- آیة 100 سورة توبه: سبقت جویان به اسلام یعنی مسلمانان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که به خوبی از آنان پیروی کنند خدا از ایشان راضی شد و آنان هم از خدا راضی شدند و خدا برایشان باغهایی مهیا کرده است که از زیر آنها نهرهایی جاری است و برای ابد در آنها جاودانند. و این کامیابی بزرگی است. و همة این نعمتها را قطعی و انجام شده بیان کرده است. چه کسی؟  خداوند کریمی که شکی در وعده هایش نداریم. حال جناب آقای صلواتی این قول صحیح و صریح خداوند را در قرآن نمی پذیرند مشکل مومنان و یا حضرت حق که نیست مشکل خودشان است که بعد از 14 قرن قرآن را رد می کنند. چون در این آیه کریمه خداوند مومنان را به سه گروه منقسم فرموده است: مهاجرین، انصار، و پیروان راه آنان تا روز قیامت که ما هم امیدواریم جزء گروه سوم باشیم که خارج از این سه گروه هم جمعی دیگر رستگار یافت نمی شود.
3- آیة 110 سوره آل عمران: شما بهترین امتی هستید که برای مردم به پا خواسته اید. چرا؟ چون به نیکیها آمرید و از بدیها ناهی و به خداوند ایمان دارید و این را قرآن به عنوان ثمرة 23 سال زحمت دعوت رسول گرامیش به ما خبر می دهد که ایشان توانست با رسالت خود بعد از 23 سال بهترین مومنان را تربیت کند و از کلاسش گروهی بزرگ نخبه و مومن و آمر به معروف و ناهی منکر خارج شود و قبولی بدهد. مگر اینها غیر از همانهایی اند که آقای صلواتی و همفکرانش آنها را مردود و مرتد و ضد پیامبر مخالف اهل البیت معرفی می فرمایند؟ خدا راست می گوید یا صلواتی؟
4- آیة 40 سورة توبه: اگر شما (مسلمین غیر مهاجر و انصار) او را (پیامبر) یاری نکنید، خدا بی شک او را یاری کرد زمانی که کفار از مکه اخراجش کردند و آن زمان که به همراهش و به دوستش(ابوبکر یار غار نبی) گفت اندوهگین مباش که خدا با ماست. و این دوست و همراه و یار غار پیامبر(ابوبکر) و پدر زن آیندة آن حضرت هم از تهمت جناب صلواتی مصون نمانده و بر چسب نفاق و خیانت و عدم پایبندی به شریعت محمدی(ص) خورده است و مستحق خلافت هم نبوده است.
شاید این چهار آیه برای اذهان قرآن مدار و قرآن پذیر بسیار هم زیاد باشد. آیات فراوانند در تأیید امت محمد(ص) و یاران او اما جای طرح آنها تنگ است و به درازی بیش از حد سخن خواهد انجامید.
ب- شواهدی از نهج البلاغه: 1- علی (رض) در بخشی از نامة خود به معاویه(رض) که در شرح نهج البلاغه ابن میثم جزء 3 و صفحه 89 وقعة صفین اثر نصرابن مزاحم درج شده است از ابوبکر و عمر (رض) چنین یاد میکند: همانگونه که میدانی، در میان مسلمین از همه گرامی تر با خدا و رسولش مخلصتر ابوبکر صدیق و عمر فاروق می باشند. به جان خودم سوگند که مرتبه آندو در اسلام بلند است و وفات آنان صدمة شدیدی به اسلام بود، خدا رحمتشان کند.
2- در نهج البلاغه شرح ابن ابی الحدید نامه ای از حضرت علی(رض) خطاب به مردم مصر آمده است بدین شرح: خداوند محمد(ص) را بسویشان بر انگیخت و به آنها کتاب، حکمت ، سنت و واجبات را آموخت و آنها را تربیت و تزکیه کرد تا راه هدایت را در پیش گیرند، و آنان را جمع کرد تا پراکنده و گروه گروه نشوند تا اینکه پاک شدند. زمانیکه رسالتش را تکمیل کرد خداوند او را به نزد خود بازگرداند که درود خدا و سلام و رحمت و رضوانش نثار او باد. سپس مسلمانان بعد از او دو مرد صالح را از میان خودشان به خلافت برگزیدند که هر دوی آنان به کتاب خدا عامل و بسیار نیکو خصال بودند و از راه و روش پیامبر(ص) خارج نشدند که رحمت خدا بر هر دوشان باد. این نامه را تقریباَ همة بزرگان و علمای شیعه در آثارشان آورده اند( چون مولف الغارات جلد یک صفحه 210 و ناسخ التواریخ میرزا تقی سپهر جلد 3 صفحه 241 و مجلسی در مجمع البحار و غیره).
3- در نهج البلاغه فیض الاسلام جزء 4 کلام 219 و نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3 صفحه 92 و نهج البلاغه ابن میثم جلد 4 صفحه 96 و 97 و نهج البلاغه شرح صبحی صالح صفحه 350 و شرح محمد عبدو جلد 2 صفحه 322 درباره عمر از قول علی چنین آمده است: خداوند عمر را پاداش دهد که کجیها را راست نمود، دردهای جامعه را درمان کرد، سنت پیامبر(ص) را برپاداشت فتنه ها را محو نمود و پاک و کم عیب از دنیا رفت و فریب فتنة دنیا و حکومت را نخورد و خدای را آنگونه که باید فرمانبرداری کرد. و این شخصیتی است که به رغم جناب آقای صلواتی از ابتدای اسلامش در حال توطئه چینی منافقانه بود و برای به قدرت رسیدن سلسلة سلاطین بنی امیه تلاش و کوشش داشت و به دست پسرش عبیدالله و ابولولو و ...کشته شد.
4- ابن ابی الحدید در نهج البلاغه آورده است جلد4 صفحه82 (در مورد فدک): به راستی من از خدا شرم دارم که چیزی را برگردانم که ابوبکر از باز گرداندن خودداری کرد و عمر هم همان را به اجرا در آورد.
5- و به هنگام شهادت عمر و زمانی که جسد کفن کرده و آمادة دفن بود علی (رض) می فرماید: هیچکس بر روی زمین به اندازه ابن مکفون برایم دوست داشتنی تر نیست. به راستی دوست دارم با کارنامة همچون کارنامة او خدا را ملاقات کنم. (الشافی صفحه 171 – تلخیص الشافی طوسی جلد 2 صفحه 428 – معانی الاخبار ابن بابویه صفحه 117- نهج البلاغه ابی الحدید جلد 3 صفحه 147 )  .
و موارد بسیار است که حتماً جناب آقای صلواتی هم به آنها دسترسی داشته اند. حال چه باعث شده که ایشان بر خلاف خدا و قرآن و علی و دیگر منصفان عالم تشیع هیچکدام را نه ببیند و تنها نقاط منفی مذکور دربارة شاگردان محمد مصطفی را از لابه لای مدارک نامعتبر کشف نماید و هیچ اشاره ای به بهترین منبع موجود(قرآن) ننماید. جای سئوال است و تأمل.
ج- اقوال ائمه و بزرگان تشیع: 1- امام خمینی(ره) در رسالة توضیح المسائل در باب شرایط امام جماعت گفته است: امام جماعت باید 1- مسلمان 2- عادل 3- خردمند باشد و ... اگر خلفا واجد این شرایط نبوده اند چگونه حضرت علی(رض) پشت سر آنان نماز خواند و با آنان همکاری کرد که این موارد بر هیچکس پوشیده نیست.
2- در کتب: جلاءالعیون مجلسی جلد1 صفحه393 و منتهی الأمال قمی جلد2 صفحه212 و الفصول المهمه فی معرفه الائمه ابن صباغ صفحه163 از قول امام حسن مجتبی در ضمن مباحثه با معاویه آمده است: خلیفه مسلمین باید درزندگی مردم بر اساس کتاب خدا و سنت رسول او و سیره و روش خلفای راشدین عمل نمایدو بر اساس آنها حکم کند.
3- و در کشف الغمه فی معرفه الائمه اربلی جلد2 صفحه78 چاپ تبریز آمده است: چند تن از کوفیان به ابوبکر و عمر و عثمان ناسزا می گفتند، امام زین العابدین پرسید: آیا شما از مهاجرین و یا انصار هستید؟ گفتند نیستیم. فرمود: من شهادت می دهم که از تابعین آنها هم نمیتوانید باشید چه تابعین شعارشان این است: پروردگارا ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته اند، بیامرز و هیچ کینه ای را نسبت به مومنان در دل ما قرار مده. پس برخیزید و از نزد من دور شوید.
4- در کتاب احقاق الحق قاضی نورالله شوشتری جلد1 صفحه16 آمده است مردی از امام جعفر صادق(ع) پرسید راجع به ابوبکر و عمر چه میگویی؟ در جواب فرمودند: آنان دو امام عادل و دادگستر بودند. هر دو بر راه حق قرار داشتند و بر حق هم مردند پس تا روز قیامت رحمت خداوند بر هر دوی ایشان باد.
اگر قصد ما از این مطالب اثبات فضیلت یاران پیامبر باشد هم همین مقدار بسنده است اما اگر از نظر نویسندة کیفر خواست سراسر تهمت و توهین درسهایی از تاریخ، سیاهکاریهای .... کافی به نظر نمی رسد از ایشان میخواهیم به کتب متعدد و معتبر اصول کافی، احتجاج طبرسی، کشف الغمه، احقاق الحق قاضی شوشتری، الشافی سید مرتضی علم الهدی، نهج البلاغه های با شرح های مختلف، حیات القلوب مجلسی، جلاءالعیون مجلسی و البرهان بحرانی جلد1 صفحه240 و ... مراجعه نماید و درسهای تاریخی را از آنجا بیاموزند که این تاریخ یعنی تاریخ اسلام نیازی به درسها و مدرسان جدید و تخریب کننده ندارد.
در خاتمه تأسف بیش از حد و اندازة خود را از طرح این مسائل و اشغال وقت و امکانات امروزین برای این مباحث به همة ژرف اندیشان و دین و قرآن پژوهان و خوانندگان چشم انداز ابراز می دارم. عقیده ام بر این است که ذهن و فکر و وقت و امکانات ما نباید در اینگونه بحثها و واکاوی این فرازها و فرودهای تاریخی صرف شود. باید امروزمان را دریابیم و علاجی برای دردهای صعب العلاج جامعة خود بیابیم و به این قول الله تبارک و تعالی تأسی نماییم که: ‏ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ.
و با خواجه شیراز همآواز شویم که:
                  عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت           
                   که گناه دگــران بـر تو نـخــواهند نوشــت
                                           والسلام  علی من اتبع الهدی
                  با احترام:  سید محمّد یگانه- شیراز- 2/9/1387

به نقل از:
www.madares-eslami.com


0 نظرات:

ارسال یک نظر