تعريف گناهان کبيره و صغيره، و تفاوت بين آنها





بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله و اصحابه الي يوم ‏الدين و اما بعد ‏:‏

گناهان دو نوع هستند چنانکه امام ابن قيم رحمه الله در "مدارج السالكين" (1/315) مي نويسد:" بر اساس نص کتاب و سنت و اجماع سلف گناهان به دو دسته تقسيم مي شوند:

- گناهان کبيره
- گناهان صغيره."

از آيات و احاديث متعددي به صراحت معلوم مي گردد که گناهان به دو دسته جداگانه تقسيم مي شوند؛ يعني :گناهان کبيره و گناهان صغيره.

خداوند متعال مي فرمايند: «إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا» (نساء 31)
يعني: اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى‏شويد پرهيز کنيد،گناهان کوچک شما را مى‏پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‏سازيم.

و نيز مي فرمايد: «وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» (کهف 49)
يعني: و کتاب [کتابى که نامه اعمال همه انسانهاست‏] در آن جا گذارده مى‏شود، پس گنهکاران را مى‏بينى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مى‏گويند: «اى واى بر ما! اين چه کتابى است که هيچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟!


تعريف گناهان کبيره و صغيره:
حال که دانستيم که گناهان دو دسته هستند، بايد دانست که تعريف هريک چيست و فرق آندو در چيست، زيرا اين امر در شناخت گناهان کبيره يا صغيره به ما کمک مي کند:

علما در تعريف کبائر و صغائر اقوال مختلفي دارند؛ در اين مورد حافظ ابن حجر رحمه الله اقوال مختلف را ذکر مي کند:

" گفته شده است: گناه کبيره آنست که بر اساس نصوص کتاب و سنت وعيدي (تهديد و هشداري) به مرتکب شونده ي آن وجود داشته باشد.

و ابن صلاح گفته: براي گناهان کبيره نشانه هايي است، از جمله واجب شدن حد و نيز هشدار و تهديد به عذاب جهنم و همانند آنها که در کتاب و سنت بدان اشاره شده باشند، و نيز (مي توان به آندسته از گناهان کبيره گفت که ) مرتکب شونده با انجام آنها به فسق وصف شود و يا مورد لعن قرار گيرد.

اسماعيل قاضي با سند صحيح از حسن بصري رحمه الله آورده است که گفت:" هر گناهي که خداوند تبارک و تعالي آنرا به آتش جهنم نسبت داده است، آن گناه کبيره است."

و از بهترين اين تعاريف، قول قرطبي در "المفهم" است که مي گويد: هر گناهي که با نص کتاب و يا سنت و يا اجماع بعنوان کبيره يا بزرگ اطلاق شده باشد و يا با عقاب شديد بدان خبر داده شود و يا بر انجام آن حد جاري گردد و يا به شدت از انجام آن نهي شده باشد، آن گناه کبيره است".
و بر اين اساس بايد گناهاني را کبيره دانست که بر انجام آنها تهديد يا لعن يا فسقي از جانب کتاب و احاديث صحيح و يا حسن شده باشد و نيز آنچه که در کتاب و احاديث صحيح و حسن بعنوان کبيره معرفي شده به اين تعريف ملحق مي گردد." پايان کلام حافظ ابن حجر بصورت خلاصه ("تفسير ابن كثير" (2/285-286)).

و از شيخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله در مورد گناهان کبيره ي مذکور در قرآن و حديث سوال شد که آيا براي شناخت آنها حدودي وجود دارند؟

ايشان پاسخ دادند:

" بهترين اقوال در اين مسئله، قول ماثوري از ابن عباس رضي الله عنه است و ابوعبيد و احمد ابن حنبل آنرا ذکر کرده اند و آن:

صغائر گناهاني هستند که مشمول دو حد نمي شوند؛ حد دنيا و حد آخرت.

و اين معناي قول همان کسي است که گويد: (صغائر عبارتست از) هر گناهي که در دنيا حدي بر آن صورت نگيرد ، و نيز معناي قول کسي است که گويد: هر گناهي که به لعن يا غضب الهي يا آتش جهنم ختم گردد پس آن گناه کبيره است.

و نيز به معناي قول کسي است که گويد: (صغائر) هر گناهي است که در دنيا حدي بر آن صورت نگيرد و تهديدي بر مرتکب شونده در آخرت نباشد يعني "وعيد و تهديد خاصي" مانند تهديد به آتش جهنم يا غضب و لعن الهي .

ولي کبائر؛هر گناهي که مرتکب شونده به سبب آن تهديد شود که به بهشت داخل نمي شود و يا بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد، و در مورد انجام گناه گفته شود: کسي که مرتکب آن شود از ما ( امت محمد صلي الله عليه وسلم ) نيست، و يا مرتکب آن عمل، گناهکار است، تمامي اينها جزو گناهان کبيره هستند. "مجموع الفتاوى" (11/650- 652) ، و "مجموع الفتاوى" (11/658-659) ، "مدارج السالكين" لابن القيم (1/315-327) با اختصار.

علامه بارزي (با توجه به اقوال علماء) در اين باره مي فرمايد: " تحقيق درباره ي گناه کبيره اين است که: هر گناهي که به نص صريح قرآن يا حديث مقرون به وعيد يا حد (مجازات شرعي) و لعن باشد و يا مفسده اش برابر و يا فزونتر از گناهاني که مقرون به وعيد يا حد و لعن هستند، باشد. و يا اينکه به اندازه ي کوچکترين گناه کبيره ي منصوص عليها مشعر و گوياي تهاون و سهل انگاري مرتکب خود در امر دين باشد، گناه کبيره محسوب مي گردد."

البته برخي از علما مانند قاضي ابوبکربن طيب باقلاني و استاد ابواسحاق اسفرائيني و امام الحرمين و غيره بر اين باورند که همه ي گناهان کبيره اند و هيچ گناهي صغيره نيست و اين دو واژه از امور نسبي هستند، به اين معنا که؛ هنگام مقايسه ي دو گناه با همديگر هر گناهي که آثار ويرانگر و ضرر و زيانش فزونتر باشد گناه کبيره است و آنکه ضرر و زيانش کمتر باشد از گناهان صغيره محسوب مي شود، مثلا با وجوديکه زنا از گناهان کبيره است اما در مقايسه با کفر و شرک گناهي صغيره بشمار مي رود، اين مطلب از عبدالله بن عباس رضي الله عنه نيز بيان شده است ايشان فرمودند: "کل مانهي الله عنه فهو کبيرة " يعني: دست يازيدن به هر عملي که خداوند از آن نهي فرموده گناه کبيره است (اسماعيل قاضي با سند صحيح 4065، و شعب الايمان بيهقي و تفسير طبري).

{البته از ابن عباس رضي الله عنه قول ديگري ثابت شده و آن : (كل ما توعد الله عليه بالنار كبيرة) يعني: تمامي آنچه که خداوند انجام آنرا به آتش جهنم تهديد کرده باشد را کبيره است.(ابن ابي حاتم 4069)}

اساس آراي اين دسته از علماء بر مقوله اي استوار است که مي گويد: «لا تنظر الي صغر الذنب و لکن انظر من عصيت» به کوچکي گناه نگاه نکن بلکه بنگر که از چه ذاتي (باعظمت) نافرماني کرده اي.

بايد به اين مطلب توجه داشت که انجام هر عملي که برخلاف رضا و دستور خداوند باشد گناه است و از اين ديدگاه گناهاني که بر آن واژه ي صغيره اطلاق مي شود در واقع صغيره نيستند، چه نافرماني و معصيت الله و برخلاف رضاي او عمل کردن در هر حال جرمي بس بزرگ و عظيم است و از آنجايي که هر گناه و مصيتي برخلاف رضاي الله است اين دسته از علما مي گويند همه گناهان کبيره اند.

علامه ابن حجر مکي رضي الله عنه پس از ذکر قول جمهور علماء مبني بر تقسيم گناهان به صغيره و کبيره مي فرمايد: " در واقع ميان اين دو گروه در اين باره هيچ اختلافي نيست بلکه اختلاف فقط در تسميه و نامگذاري است، زيرا همه بر اين مسئله اتفاق دارند که برخي از گناهان سبب قدح در عدالت فرد مي شوند که بر اثر آن شهادت و گواهي او پذيرفته نمي شود، برخلاف برخي ديگر که ارتکاب آن درعدالت فرد هيچ اثري نمي گذارد، گروه اول با نظر به عظمت و شدت عقاب خداوند متعال مناسب ندانستند که معصيت و نافرماني خداوند متعال را گناهي صغيره برشمارند زيرا با توجه به عظمت خداوند هر معصيتي گناهي کبيره است و آن هم چه کبيره اي، اما جمهور علما بخاطر بديهي بودن اين مطلب به آن توجهي نکرده و گناهان را بر حسب مقتضاي آيات و احاديث صريح به دو دسته صغيره و کبيره تقسيم نمودند."

شناسايي گناهان کبيره:
در اين ميان برخي از علما با توجه به نصوص کتاب و سنت و تعاريف کبيره و صغيره، اقدام به شناسايي گناهان کبيره کرده اند!

علامه ابن حجر رحمه الله در کتاب خويش « الزواجر عن اقتراف الکبائر» 467 نوع از گناهاني را که بنابر تعريف شيخ الاسلام بارزي از گناهان کبيره محسوب مي شوند مشروحا بيان نموده است، اما حافظ ذهبي‌ در كتاب‌ "الكبائر" خود گناهان‌ كبيره‌ را تا‌ هفتاد بر شمرده ‌است‌.علت اختلاف اقوال در تعداد گناهان کبيره اين است که برخي از علماء که تعداد گناهان کبيره را کمتر گفته اند، به برشمردن برترين گناهان کبيره اکتفا نموده اند و برخي ديگر تفصيلات و انواع و اقسام گناهان کبيره را کاملا بيان نموده اند و تعداد گناهان کبيره را بيشترذکر کرده اند و اين هيچگونه اختلاف و تعارضي نيست. ( معارف القرآن 2/384- مفتي محمد شفيع رحمه الله)

برخي از علما با استناد به برخي نصوص اظهار داشته اند که گناهان کبيره هفت مورد هستند؛
چنانکه امام بخاري رحمه الله در صحيح خود از ابوهريره رضي الله عنه آورده است که گفت: پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: « اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ . قَالُوا : يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ ؟ قَالَ :« الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَكْلُ الرِّبَا وَأَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَالتَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلَاتِ» بخاري (2767) ومسلم (89)
يعنى: از هفت چيز هلاک كننده دوري كنيد، صحابه گفتند: اي رسول خدا آنها كدامند؟ پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: 1- شرك كردن به خدا 2- جادو كردن 3- كشتن فردي كه خداوند او را حرام نموده مگربه حق 4- ربا خوردن 5- خوردن مال يتيم 6- فرار از ميدان روز نبرد با كفار 7- تهمت زدن به زنان مؤمن پاک دامن و نا آگاه.

و نيز در معجم طبراني از ابوسعيد خدري رضي الله عنه آمده است که گفت: پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمودند: ( الكبائر سبع : الإشراك بالله وقتل النفس التي حرم الله إلا بالحق وقذف المحصنة والفرار من الزحف وأكل الربا وأكل مال اليتيم والرجوع إلى الأعرابية بعد الهجرة ) "المعجم الأوسط" (5709) و الباني آنرا در "صحيح الجامع" (4606) حسن دانسته است.
يعني: گناهان کبيره هفت تا هستند: 1- شرک به خداوند، 2- قتل نفس به ناحق، 3- اتهام زنا به زن پاکدامن، 4- فرار از ميدان جنگ و جهاد، 5و6- خوردن ربا و مال يتيم، 7- بازگشت به جاهليت پس از هجرت.

البته اين بدين معنا نيست که گناهان کبيره منحصر به هفت مورد فوق باشند، زيرا با توجه به تعاريف سابق؛ برخي از گناهان که مشمول اجراي حد بر فاعل آنها مي شوند يا مشمول لعن و غضب خداوند هستند نيز جزو گناهان کبيره محسوب مي شوند مانند؛ خوردن شراب که بر آن هشتاد شلاق بعنوان حد جاري مي گردد:

از ابوهريره روايت است که پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود : (إذا سکر فاجلدوه، فإن عاد فاجلدوه، ثم قال في الرابعة : فإن عاد فاضربوا عنقه) «هرگاه کسي شراب نوشيد به او تازيانه بزنيد، اگر تکرار کرد دوباره او را تازيانه بزنيد، اگر باز هم تکرار کرد او را تازيانه بزنيد، سپس در مرتبه چهارم فرمود : اگر تکرار کرد گردنش را بزنيد». ابوداود (4460)

و يا بعنوان مثال کسي که اقدام به کندن يا باريک نمودن ابرو مي کند، زيرا اين فعل مشمول لعن خداوند است چنانکه پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: «لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله » (روايت بخاري (5931) ومسلم (2125)
يعنى: خداوند لعنت كرده است کسي که خال کوبي مي‌کند و آنکه خواهان خال کوبي کنند، و کسي که ابروها را باريک مي‌کند و آنكه خواهان باريک کردن آنهاست، و کسي که بين دندانها به منظور زيبايي فاصله ميافكند، اينها کساني هستند که آفرينش خدا را دگرگون مي‌کنند.

و همگي افعال مذکور در حديث فوق جزو کبائر هستند زيرا در آن تهديد به لعن فاعل شده است.

و يا کسي که لواط کند؛ از ابن عباس روايت است که پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود : (من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به) «هر کسي را يافتيد که عمل قوم لوط را انجام داد، فاعل و مفعول را بکشيد».تر مذي(1481)

و گناهان ديگري مانند (زنا،عقوق والدين، شهادت دروغ، غيبت و سخن چيني و دزدي و غيره ...) که در حديث بخاري و طبراني بدانها اشاره نشده است.

لذا درباره ي تعداد گناهان کبيره از اصحاب رسول گرامي صلي الله عليه وسلم اقوال متعددي ذکر شده است، سعيد بن جبير مي گويد: مردي از عبدالله بن عباس رضي الله عنهما پرسيده که آيا گناهان کبيره هفت اند؟ ايشان در جواب فرمود: گناهان کبيره از هفت به هفتصد نزديکترند (انوارالقرآن). و عبدالله بن مسعود رضي الله عنه در روايتي مي فرمايد: گناهاني که از ابتداء سوره ي نساء تا آيه ي سي ام ذکر شده اند گناهان کبيره اند و در رواياتي ديگر تعداد گناهان کبيره گاهي سه و گاهي هفت ، نه، ده، چهارده، نيز ذکر شده است.

چه موقع گناهان صغيره به کبيره تبديل مي شوند؟
هر چند برخي از گناهان هستند که جزو کبائر نيستند ( مثلا نگاه به نامحرم)، ولي با اين وجود نبايد انجام آنها را کم اهميت جلوه داد زيرا هر چه باشند، گناه هستند و خداوند از گناه خشنود نمي گردد و لذا شخص بايد سعي کند که خود را از هر امر نهي شده دور نمايد.

اما گاهي صغيره به کبيره تبديل خواهد شد و نبايد از اين نکته ي مهم غافل ماند!

پس اينجا نکته بسيار مهم و قابل توجهي وجود دارد و بر همه لازم است که به آن توجه داشته باشند و آن اينکه آنگونه که از بعضي آيات و احاديث استنباط مي گردد گناهان صغيره در برخي موارد و تحت شرايطي به گناه کبيره تبديل مي شوند و گناه آن سنگين تر عواقب آن وخيمتر مي گردد که از آن جمله مي توان موارد زير را برشمرد.

الف: در صورتيکه شخص بر انجام گناه صغيره اصرار ورزد و آنرا تکرار نمايد.
چنانکه عبدالله بن عباس رضي الله عنه در تفسير آيه ي « إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه» (نساء 31) مي گويد: «لا صغيرة مع اصرار و لا کبيرة مع استغفار» بيهقي درالشعب (7268).
يعني:هيچ گناه صغيره اي با اصرار و هيچ گناه کبيره اي با استغفار باقي نمي ماند.)
يعني اينکه گناه صغيره با تکرار و ارتکاب مداوم به گناه کبيره تبديل مي شود و گناه کبيره با توبه و استغفار بخشوده مي شود.

پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايند: «اياکم و محقرات الذنوب فانهن يجتمعن علي الرجل حتي يهلکنّه» « از گناهان کوچک بپرهيزيد زيرا آنها بر شخص جمع مي شوند و او را هلاک مي کنند» مسند امام احمد

مثال اين مانند قطرات آبي است که قطره قطره بر سنگي مي چکد و سر انجام بر آن اثر مي گذارد اما اگر همين مقدار آب يکباره و يکجا بر سنگ فرو ريزد بر سنگ هيچ تاثيري نمي گذارد، بنابر اين اميد و احتمال عفو و بخشش گناه کبيره اي که تنها يک مرتبه شخص مرتکب آن شده به مراتب بيشتر از عفو گناه صغيره اي است که مداوما و چندين بار انجام شده است.

امام ابن قيم رحمه الله مي گويد:" مداومت و اصرار بر انجام صغيره، گناه آن با گناه کبيره مساوي خواهد شد يا باعث پرورش و ايجاد کبيره در شخص مي شود". "إغاثة اللهفان" (2/151)

و شيخ ابن عثيمين رحمه الله مي گويد:

" هرگاه انسان بر انجام گناهان صغيره اصرار ورزد و برايش عادت گرديد، پس به گناه کبيره تبديل خواهد شد، مثلا مکالمه با زنان بر وجه لذت جويي حرام است ولي جزو گناهان کبيره نيست، اما اگر شخص بر آن اصرار کرد چنانکه کاري جز مکالمه ي با تلفن با آن زنان نداشت، پس آن عمل حرام به کبيره تبديل خواهد شد، بنابراين اصرار و مداومت بر گناه صغيره موجب خواهد شد که به کبيره مبدل گردد زيرا اصرار بر گناهان صغيره دلالت بر تهاون او به الله تعالي مي کند و او نسبت بدانچه که خدا حرام کرده بي تفاوت است". "لقاء الباب المفتوح" (172/5)

ب: در صورتيکه گناه را کوچک و حقير بپندارد.

بزرگترين گناه، گناهي است که کوچک و حقير شمرده شود، زيرا به هر مقداري که انسان گناه را کوچک و ناچيز بپندارد به همان مقدار آن گناه نزد پروردگار بزرگ شمرده مي شود.

رسول الله صلي الله عليه وسلم از کوچک شمردن گناهان برحذر داشته و مي فرمايند:
«إياکم و محقرات الذنوب کمثل قوم ببطن وادٍ فجاء ذا بعود و جاء ذا بعود حتي حملوا ما انضجوا به خبزهم و ان محقرات الذنوب متي يؤخذ بها صاحبها تهلکة» (رواه الطبراني 10/190)

از گناهان کوچک بپرهيزيد مثال گناهان کوچک مانند گروهي است که در دره اي فرود آيند، اين يکي چوبي آورد و آن يکي چوبي آورد و آن قدر هيزم بياورن که با مجموع آن نان خود را بپزند. گناهان حقير نيز وقتي از مرتکب آن باز خواست کنند مايه هلاکت مي شود.

ت: در صورتيکه بر انجام گناه خوشحال شود و امکان آن را براي خود نعمتي بداند غافل از اينکه اين امر سبب هلاکت او مي گردد؛ زيرا هرچند حلاوت گناه صغيره بر انسان غلبه کند، آن گناه سنگين تر مي گردد و تاريکي قلب انسان بمراتب بيشتر اثر مي گذارد.

ج: در صورتيکه عدم مجازات سريع و بردباري خداوند را عنايتي بداند غافل از اينکه عدم مجازات سريع خداوند دليل خشم او است و خداوند او را مهلت مي دهد تا بار گناهش سنگين تر و عذابش سخت تر گردد، آنگونه که خداوند متعال از زبان گروهي از گناهکاران فريب خورده و مغرور نقل مي کند و مي فرمايد:
«وَيَقُولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ» (مجادله- 8)
يعني: و در دل مى‏گويند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‏هايمان عذاب نمى‏کند؟!» جهنم براى آنان کافى است، وارد آن مى‏شوند، و چه بد فرجامى است!

ح: در صورتيکه پس از ارتکاب گناه، آنرا براي مردم تعريف کند و پرده اي را که خداوند بر گناه او گذاشته است، بدرد و يا در برابر ديدگان مردم آشکارا مرتکب گناه شود، زيرا او اينگونه ديگران را نيز بر انجام گناه ترغيب مي نمايد، ابوهريره رضي الله عنه مي گويد پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمودند:

(کل أمتي معافي إلا المجاهرين، وإن من المجاهرة أن يعمل الرجل بالليل عملا، ثم يصبح و قد ستره الله عليه، فيقول : يا فلان عملت البارحة کذا و کذا و قد بات يستره ربه و يصبح يکشف سترالله عليه) مسلم 2990
يعني: «تمام امتم موردعفو قرار مي‌گيرند مگر کساني که (گناهي انجام مي‌دهند و آنرا) آشکار مي‌کنند، و از جمله آشکار کردن گناه اين است که کسي، شب گناهي را انجام دهد و تا صبح خدا گناهش را پوشيده دارد اما او در روز بگويد : فلاني : ديشب فلان گناه و فلان گناه را انجام داده‌ام، در حالي که پروردگارش آن را پوشانه، ولي او پوششي را که خدا بر عيب او قرار داده بر مي‌دارد (گناهش را آشکار مي‌کند)».

د: در صورتيکه از علماء و افرادي سر بزند که در اجتماع موقيت خاصي دارند و مقتداي مردم هستند، زيرا مردم عمل آنان را براي خود دليل مي گيرند و بر انجام گناه جرأت پيدا مي کنند، لغزش عالم مثال کشتي است که چون مي شکند هم کشتي و هم سواران و مسافرانش همه غرق مي شوند ، بنابراين گناهان و لغزش هاي علماء و آنان که در اجتماع موقعيت خاصي دارند با مردم عوام برابر نيست.

ذ: در صورتيکه به بي مبالتي و از روي تکبر و گردنکشي در برابر دستورهاي پروردگار انجام شود.

ر: در صورتيکه آثار و عواقب زشت گناه صغيره با عواقب يکي از گناهان کبيره برابر و يا بيشتر باشد.

کفاره ي گناهان کبيره و صغيره:
بر اساس نصوص وارده و اقوال علما، گناهان کبيره جز با توبه پاک نخواهند شد، البته برخي از گناهان علاوه برنياز بر توبه، داراي حد نيز هستند و لذا بايد بر شخص عاصي حد جاري گردد؛ مثلا کسي که شراب مي خورد بدون شک مرتکب گناه کبيره شده است زيرا با توجه به تعاريف گناهان کبيره، يکي از انواع کبائر عملي است که مشمول حد شود و شراب خوار بايد علاوه بر توبه حد زده شود تا پاک گردد. و اگر حق انساني را زايل کرده بايستي حقوق او را ادا نمايد زيرا حق الناس جز با اداي حق آنها يا طلبيت حلاليت پاک نخواهد شد.

اما گناهان صغيره، با انجام عبادات و فرائض (به شرطيکه مواردي که باعث بزرگ شدن گناه مي گردند صورت نپذيرد) ان شاء الله محو خواهند شد، و نصوص زيادي بر اين امر وجود دارد از جمله:

پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمودند: «الصلوات الخمس و الجمعة الي الجمعة و رمضان الي رمضان مکفرات لما بينهن اذا اجتنب الکبائر» (مسلم 233)
« تا زمانيکه شخص به گناهان کبيره دست نيازيده باشد نمازهاي پنجگانه جمعه تا جمعه ي ديگر و رمضان تا رمضان ديگر کفاره گناهاني خواهد بود که او در اين ميان مرتکب شده است»

و نيز صغائر با اجتناب کردن از گناهان کبيره و استغفار نمودن، محو خواهند شدچنانکه خداوند متعال مي فرمايند:

«إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا» (نساء 31)
يعني: اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى‏شويد پرهيز کنيد، گناهان کوچک شما را مى‏پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‏سازيم.

و باز مي فرمايد:
«الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ » (النجم/32)
يعني: «كساني‌ كه‌ از گناهان‌ كبيره‌ و از فواحش پرهيز مي‌كنند مگر از لمم‌»

حافظ ابن حجر رحمه الله گفته:
" خطابي مي گويد: منظور از "اللمم" در آيه، يعني آنچه که از آن عفو شده است چنانکه در آيه ي ديگر آمده که : ( إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ) و لذا با توجه به اين آيه متوجه خواهيم شد که "اللمم" به معناي گناهان صغيره است و صغائر با اجتناب از کبائر پاک مي شوند".

وصلي الله وسلم علي نبينا محمد وعلي آله وصحبه أجمعين.‏
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العاليمن.‏

محمد عبداللطيف
سايت نوار اسلام
IslamTape.Com

0 نظرات:

ارسال یک نظر