اسلام سیاسی؟!


اسلام سیاسی؟!

دکتر یوسف قرضاوی
در سالهای اخیر برخی عبارات و اصطلاحات ورد زبان برخی از سکولاریستها و غربگرایان چپ راست شده است .منظورم از چپ و راست پیروان اندیشه ی مارکسیسم شرق و لیبرالیسم غرب می باشد .
یکی از آن تعبیرات تعبیر <اسلام سیاسی >است و مقصودشان از آن اسلامی است که به امور و شئون روابط داخلی و خارجی امت اسلامی برای آزادی آن از زیر سلطه ی همه ی نیروهای بیگانه ای که زمام امور حیاتی مادی و معنوی آن را در اختیار دارند وهر گونه که بخواهند از آن به نفع خود بهره برداری می نمایند ،اهتمام بنمایند .
و برای آزادی امت اسلامی از پس مانده های فرهنگی و اجتماعی و قانون گذاری استعمار غرب تلاش می کند ،تا دوباره شریعت خداوند را در همه ی عرصه های زندگی خود عملی نماید .
آنان به عمد اصلاح اسلام سیاسی را در مورد اسلام به کار می گیرند ،تازمینه ی نفرت و کینه را از مفاهیم دینی و دعوتگران راستین ،که به اسلامس دعوت می کنند که شامل :عقیده و شریعت و دین و دولت می گردد ،در برخی از دلهای بیمار و نا آگاه فراهم کنند .
در اینجا این سوال برای بساری پیش می آید کهآیا این نامگذاری جدید یعنی اسلام سیاسی از نظر شرعی قابل قبول است یا نه ؟
آیا دخالت در امور سیاست از طرف مبلغین و دعوتگران معاصر بدعتی نامشروع است یا خیر ؟یا اینکه سیاست بخشی جدای ناپذیر از دین برگرفته شده از قرآن و سنت است ؟
برخی از دوستان از ما خواستند که حقیقت موضوع را در پرتو دلایل شرعی قوی و محکم توضیح بدهیم .تا پس از بیسان بینه و دلیل باشد که یکی سر در بیابان سرگردانی بنهد و دیگری پا در راه مستقیم خیر و سعادت بگذارد .
در پاسخ به آن پرسشهای برادران دلسوز و غیرتمند باید گفت که :

اولاً : اینگونه نامگذاریها قابل قبول نیستند .
 اولین چیزی که در اینجا لازم است توضیح داده شود آن است که اینگونه نامگذاریها از نظر ما مسلمانان نادرست و غیر قابل قبول است .
زیرا اجرای یکی از مراحل توطئه ای است که دشمنان اسلام آن را تدارک دیده اند و با هدف پاره پاره نمودن اسلام و تجزیه ی آن بر اساس تقسیمات متعدد می خواهند اسلام واحد و شامل و فراگیری را که خداوند آن را فرو فرستاده و ما خود را ملزم به پیروی از آن می دانیم به چند گونه اسلام تقسیم نمایند .
گاهی آن را بر اساس منطقه یعنی اسلام آسیای و اسلام آفریقای می خواهند تقسیم کنند .
و گاهی بر اساس زمان می خواهند آن را به اسلام عصر نبوت ،اسلام عصر خلفای راشدین ،اسلام اموی ،عباسی ،عثمانی و اسلام جدید ،تقسیم نمایند .
گاهی اوقات آن را بر اساس جنس و نژاد مانند :اسلام عربی ،اسلام هندی ،اسلام ترکی و اسلام مالزیای می خواهند تقسیم کنند .
و در مواردی هم میخواهند آن را به اسلام سنی ،اسلام شیعی ،و هر یک را به فرقه ها و گروههای گوناگونی تقسیم نمایند .
تقسیم ها و مرزبندیهای دیگری را هم مانند :اسلام انقلابی ،اسلام ارتجاعی ،یا اسلام رادیکال و اسلام سنتی ،اسلام چپی و اسلام راستگرا و اسلام دگر اندیشان و اسلام تجدد طلبان ،به موارد گذشته اضافه می کنند .
و اخیراً اسلام سیاسی ،اسلام بنیاد گرا ،اسلام اهل عرفان ،اسلام متمدن و اسلام لاهوتی را اختراع کرده اند .
 ما مطلع نیستیم شاید اختراع انواع دیگری از اسلام را هم برای آینده در برنامه ی کاری خود قرار داده باشند ؟
با تمام تأکید و قاطعیت می گویم که همه ی آن تقسیم بندیها مردود و غیر قابل قبول هستند .
ما بجز یک اسلام بدون شبه و یک پارچه ،اسلام دیگری را سراغ نداریم و به چیز دیگری اعترلف نمی کنیم و آن اسلام سر آغاز رسالت یا اسلام بر گرفته از قرآن و سنت است .
اسلامی که بهترین و و آگاه ترین نسل امت اسلامی در بهترین زمان ،یعنی اصحاب و تابعین راستین ،آن را فهمیده بودند .آنهای که رسول خدا مورد تمجیدشان قرار داده است .
اسلام صحیح و راستین همان است ،اسلامی پیش از آنکه پاره ای شبه ها با آن آمیخته گردد و برخی از خرافات و اباطیل ملتها ،ذهنیت های بی اساس فلسفه ها ،و بدعت گروهها،و کششهای نفسانی ستیزه گران و جعلیات باصل گرایان ،پیچ و خمهای تند روان ،و سوء استفاده ی تأویل گران نا آگاه ،صفا و زلالی آن را آلوده گرداند .

دوما:  اسلام بدون سیاست اسلام نیست .
لازم میدانم به صراحت تمام به گونه ای که صدای آن در همه جا بپیچد اعلان نماییم ، اسلام راستینی که خداوند آن را مقرر فرموده ،امکان ندارد که سیاسی نباشد ،و هر گاه سیاست از آن کنار نهاده شود دیگر عنوان اسلام را نخواهد داشت و دین دیگری می شود .ممکن است دین بودايی یا مسیحی و یا چیز دیگری از اب در بیاید ، اما اینکه آیین اسلام باشد به هیچ وجه امکان ندارد .


----------------------------------------------------
منبع : فقه سیاسی
مولف : دکتر یوسف قرضاوی
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
انتشارات : نشر احسان


0 نظرات:

ارسال یک نظر