امت ميانه رو


امت ميانه رو
آبتين اميري

عقيده واسطيه
«شما را امتی معتدل و ميانه رو قرار داديم .» بقره ــ 143 «شما بهترين امتی هستيد که برای هدايت انسانها مبعوث شده ايد». (آل عمران ــ 110 ) مثال وسطيت اين امت در عبادت است، که باقی امتها (يهود و نصارا) بدون آب (برای وضو) و جز در جای معينی نمی توانند نماز بخوانند. ولی خداوند سختيها و مشقتهای اين امت را برداشته است و مثلاً آنها مي توانند در هر جايي و بدون آب (تيمم) نماز بخوانند. و در احکام آنها نيز چنين موضوعاتی حکمفرماست . مثلاً قصاص قتل در بين يهود فرض و در ميان نصارا ممنوع است. ولی در اسلام امری مخير است، که می توان قصاص گرفت يا عفو نمود و يا ديه گرفت. اين امت از افراط و تفريط و غلوّ منع ، و به آسانگيری و ميانه روی دستور داده شده اند.

اصولی که اهل سنت در آن وسطيت دارد
1 ــ اسماء خداوند و صفات او ــ اهل تعطيل صفات خداوند را انکار کرده و اهل تشبيه همواره آن ها را همراه با تشبيه مخلوقات خداوند اثبات می کنند. 2 ــ قضا و قدر ــ جبريه می گويند که بنده در انجام امورش مجبور و بی اختيار بوده و قدريه قضاء خداوند را در اعمال بندگانش انکار نموده و معتقدند که بنده در انجام امور کاملاً آزاد است. ولی اهل سنت قضاء خداوند را در افعال نبدگانش ثابت نموده و از طرفی می گويند ، بندگان دارای قدرت و اختيار هستند . و خداوند به اذن خود اين اختيار را به آنها عطاء کرده تا در برخی از امور آزاد باشند. يعنی اهل سنت سخن قدريه و جبر يه را نه تأييد میکنند و نه مطلقاً رد می نمايند. 3 ــ وعدة عذاب ــ «وعيديه» می گويند فاعل و انجام دهندة کبيرة عمل در آتش جهنم جاويدان باقی می ماند. و «مرجئه» می گويند که فاعل کبيره در آتش جهنم داخل نخواهد شد. ولی اهل سنت می گويند : فاعل کبيره در آتش جهنم وارد می شود ولی در آنجا جاويدان باقی نمی ماند. 4 ــ اسماء ايمان و دين ــ «مرجثيه» فاعل کبيره را مؤمن کامل الايمان می داند و «حروريه» و «معتزله» او را غير مؤمن می نامند. معتزله می گويند فاعل کبيره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه منزلتی بين ايندو را دارد . و حروريه می گويند که فاعل کبيره کافر کامل است. ولی اهل سنت ، فاعل کبيره را مؤمنی ناقص الايمان می دانند. يا به زبانی ديگر مؤمن است به دليل ايمانش و فاسق است به سبب کبيره اش . 5 ــ اصحاب و خاندان نبی (صلى الله عليه وسلم) ــ اهل سنت همه آنها را دوست داشته و احترام آنها را واجب می دانند و از غلوّ يا بی احترامی به آنها (مثل خوارج) خودداری می کنند.

طائفه های اهل بدعت
1ــ جهميه: آنها پيرو «جهم بن صفوان» مي باشند كه در سال 128 هجري در خراسان بقتل رسيد. به آنها «معطّله» نيز مي گويند، زيرا بسياري از اسماء خداوند را انكار و تعطيل كردند.همچنين به آنها «جبريه» نيز مي گويندة زيرا معتقد بودند انسان در عمل خود مجبور بوده وهيچ اختياري از خويشتن ندارد. و چون مي گفتند فاعل كبيره، مؤمني كامل الايمان است و هرگز وارد جهنم نخواهد شد، به «مرجئيه» معروف شدند.2ــ معتزله: كه پيروان«واصل بن عطاء» هستند كه مجلس «حسن بن بصري» را ترك گفت و عزلت جست. مذهب آنها در صفات مانند جهميه است و صفات خداوند را انكار مي كنند ودر افعال عباد اينست ،كه بندگان در عمل خود آزادي تام دارند و اراده و قدرت پروردگار است. بهمين دليل به آنها «قدريه» مي گفتند. و چون معتقدند كه فاعل كبيره در آتش جاويدان باقي مي ماند به «وعديه» معروف شدند. 3ــ خوارج:كه بر امام مسلمين شورش كردند و از فرمان او خارج شدند.به آنها «حروريه» نيز مي گويند،كه اين اسم منسوب به منطقه اي در عراق بنام حروراء است. مذهب آنها بر اين است كه فاعل كبيره در آتش جاويدان باقي مي ماند و خون و مالش حلال مي گردد. 4ــ روافض: گروهي بودند كه ابتدا پيرو «زيد بن علي بن حسين (رضى الله عنه)» بودند و در مورد ابوبكر و عمر از او سؤال كردند و او ثناي آندو را گفت و آنها را وزير ومشاور جدش، پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم خواند. اين بود كه وي را نپذيرفتند «رَفَضَ» و او رها كردند .

قول اهل سنت در مورد كلام خداوند
اهل سنت اعتقاد دارند كه كلام خدا از صفات اوست همواره بوده و هست. و او همراه با كلام حقيقي و صوتي كه به هيچكدام از اصوات مخلوقات شباهت ندارد و با حروف، هر وقت كه بخواهد و هر گو نه كه اراده كند ،كلام خواهد گفت. «خداوند با موسي سخن گفت، سخن گفتني!» نساء ــ164 «و او را از جانب راست كوه طور ندا داديم» مريم ــ52 «هنگامي كه موسي در وقت معلوم حاضر شد، پروردگار با او سخن گفت.»اعراف ــ143

قول اهل سنت در مورد قرآن كريم
اهل سنت مي گويند كه قرآن فرستاده خداوند بوده كه غير مخلوق است و از خداوند شروع شده و به سوي او باز مي گردد. دليل اينكه قرآن كلام خداست: «اگر يكي از مشركين از تو پناه خواست، به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود.» توبه ــ 6 دليل اينكه قرآن كلام خداوند و غير مخلوق است اين است كه كلام خداوند صفتي از صفات اوست و صفات خداوند غير مخلوقند. و «امر» از «خلق» جداست و قرآن «امر» است زيرا: «اين چنين روحي را از امر خود بر تو وحي كرديم.» شوري ــ52

سنت
سنت نبي (صلى الله عليه وسلم) عبارت است از قول عمل يا اقرارش كه ممكن است خبر و يا طلب باشد. ايمان به سنت امري واجب است: «آنچه رسول براي شما آورد آن را سخت بگيريد.» حشر ــ7 «كسيكه از رسول خدا اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده است.» نساء ــ80

قرب و نزديكي به خداوند
«اگر بندگانم در مورد من سؤال كردند،پس من نزديك بوده ودعاي شخص دعا كننده را در صورت دعا كردن اجابت مي كنم.» بقره ــ186

فتنه قبرفتنه قبر عبارت است از سؤال دو فرشته از ميت در مورد خدايش، دينش و نبي او. و اين فتنه بر تمامي مردگان وجود دارد. جز بر شهيد و كسيكه در حال پاسداري در راه اللّه مرده باشد و انبياء. اسم اين دو فرشته« منكر» و «نكير»

نعيم و عذاب قبركه از كافر و مسلمان در مورد آن سؤال مي شود و عذاب آن بر كافر مستمر بوده و براي مؤمن به اندازه گناهش مي باشد. و نعيم قبر تنها براي مؤمنين است. وعذاب و نعيم قبرتنها براي روح بوده و در بعضي احيان روح به بدن متصل مي شود.

قيامت:قيامت صغري همان مرگ است. و هر كه بميرد قيامتش بر پا مي شود. و قيامت كبري، قيام تمام مردم، جهت حساب و جزا است كه به دليل قيامت مردم، عدل و اشهاد، قيامت ناميده شده است . «آيا نمي پنداريد كه آنها بر انگيخته مي شوند براي روزي كه مردم براي پروردگار عالميان قيام مي كنند.» المطففّين ــ4تا6 قابل ذكر است كه تمامي مسلمانان و جميع اديان الهي به قيامت اعتقاد دارند. نشانه هاي مهم قيامت عبارتند از «خروج دجال»، خروج « ياجوج و ما جوج» و طلوع خورشيد از مغرب. كه به اين نشانه ها « أشراط» مي گويند.

حشر مردم:‌‌‌‍‍‌در روز قيامت مردم پا برهنه، لخت و عريان محسور خواهند شد. خداوند مي فرمايد: «همانگونه كه خلق اول را آغاز كرديم، آنرا باز مي گردانيم». انبياء ــ104

حوادث قيامت
1ــ پائين آمدن خورشيد و نزديك شدن آن به زمين به اندازه يك يا دو ميل ، كه در نتيجه مردم به اندازه اعمال خويش عرق مي كنند. وعرق بعض ها تا قوزك پايشان هم مي رسد. 2ــ موازين. كه خداوند جهت وزن نمودن اعمال بندگان خود آنها را وزن مي كند. و هر كه موازينش سنگين ترباشد رستگار تر است. 3ــ نشر دواوين.دواوين عبارت است ازصحيفه هاي اعمال كه ملائكه بر انسانها نوشته اند. كسي كه كتابش به دست راستش باشد او رستگار و كسي كه به دست چپش باشد، زيانكار است.4ــ حساب كه همان محاسبه اعمال خلايق است. خداوند با مؤمن در پنهاني سخن گفته و گناهان او را مي بخشد وبه حساب گناهان كافران در ميان عموم رسيدگي مي شود. 5 ــ حوض نبي (صلى الله عليه وسلم): كه هركدام از انبياءحوضي دارند كه پيروانشان ازآن مي نوشتند. هر كس از آن حوض بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد. آب آن از شير سفيد تر،از عسل شيرين تر و از مشك خوشبو تر است. تعداد پيمانه هاي آن به اندازه ستارگان است. 6ــ پل صراط : پلي است كه بر جهنم نصب شده است. اين پل از مو نازكتر و از شيشه تيز تر است وقلابهايي وجود دارد كه مردم را حسب اعمالشان نشانه مي روند . برخي در حال دويدن از روي آن مي گذرند برخي قدم زنان و برخي در حال خزيدن و بعضي هم در آتش مي افتند. 7ــ شفاعت: در روز قيامت برخي از پيامبران و شهداء و صالحين با اجازه خداوند شفاعت مي كنند. و شفاعت پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم از همه مهمتر وبيشتر است و به اين شفاعت «مقام محمود» مي گويند. خداوند مي فرمايد: «چه بسا كه پروردگارت تو را به مقام محمود نائل كند». اسراء ــ79

ايمان و قضا و قدر
ايمان و قضا وقدر و اينكه سرنوشت جهان قبل از خلقت آن حك شده است امري واجب است و ايمان به اينكه خدا مالك و صاحب تمامي امور و اعمال و آزاديهاي انسان است و آدمي اگر چه در انجام امور آزاد است، ولي اين آزادي را خداوند با اذن خود به او عطا كرده است. «خداوند شما و هر آنچه را كه انجام مي دهيد، خلق كرده است». صافات ــ96 «اگر مي خواستيم همه را هدايت مي كرديم.» سجده ــ13

قدرت مخلوقات
هر انساني در انجام امور خود آزاد است و بر اين آزادي بايد پاسخگو باشد. ولي ان آزادي خارج از حيطه قدرت پروردگار نيست، بلكه با ارده خدا اين آزادي به انسان عطا شده است. وهر گاه خداوند بخواهد مي تواند كه اين قانون را از انسان سلب كند. مثل نبريدن چاقوي حضرت ابراهيم(علیه السلام) برسر اسماعيل (علیه السلام) و سرد شدن آتشي كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) را در آن افكنده بودند. كه خداوند با اراده خود،اراده انساني را سلب كرد.

ايمان
ايمان به معناي تصديق قول قلب،تصديق و اقرار است و عمل قلب اراده و توكل و ديگر حركات است. حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) مي فرمايد: «ايمان هفتادو چند شعبه است كه بالا ترين آنها لا اله الا اللّه و پائين ترين مرتبه برداشتن چيزي از جلو پاي مؤمن و انسانهاست». «تا بر ايمان خود بيافزايد.» فتح ــ4

كبيره
كبيره گناه بزرگي است كه به عقوبتي خاص قرين و مشخص شده باشد. مثل قتل، زنا، سرقت،تقلب و ..... كسي كه مرتكب قتل شده و گناه كبيره انجام داده از حيطه ايمان خارج نمي شود بلكه مؤمني است، ناقص الايمان، يا مؤمن با ايمانش و فاسق به گناه كبيره اش. «هر گاه قاتلي كه از قصاص خون برادرش بخشوده شود. بايستي خون بها را از او به نيكويي و راحتي گرفت» بقره ــ178 در اين ايه مقتول برادر قاتل معرفي شده است. و منظور از برادر، برادر ديني است. پس قاتل از حلقه ايمان خارج نمي شود. «هر گاه دو گروه از مؤمنين با هم قتال كردند ميان آنها را اصلاح كنيد» حجرات ــ9

صحابي كيست؟
صحابي كسي است كه در حال ايمان رسول خدا(صلى الله عليه وسلم) را ملاقات كرده و در حالت ايمان وفات كرده باشد. كسي كه در حالت غير ايمان پيامبر(صلى الله عليه وسلم) را ديده يا پس از ديدن او در حالت ايمان، از دين برگشته باشد صحابي نيست. اهل سنت جز به ديده احترام به صحابه نمينگرد و قلب آنها نسبت به صحابه پاك و خالي از هر گونه عقد و بغض بوده و هيچگاه تو هيني به آنها روا نمي دارند. «و كساني كه پس از آنان مي آيند مي گويند پروردگارا ما را و برادرانمان را كه پيش از ما بسوي ايمان شتافتند ببخشيد و در دل هيچ كينه و حسدي بر مؤمنان قرار مده كه تو بسيار ردئوف و مهرباني» حشر ــ10

تفاوت و منزلت صحابه
اگر چه احترام تمامي صحابه واجب است و نبايد به هيچكدام از آنها توهين نمود، اما اين صحابه بدليل نيروي ايمان، علم و عمل صالح با هم برابر نبوده و متفاوت هستند. «كسانيكه قبل از فتح انفاق نموده و قتال كردند با كسانيكه بعد از فتح انفاق نموده و قتال كردند هرگز برابر نمي شوند. مقاتلين و منفقين قبل فتح داراي درجه و مرتبه بس بزرگترند و خداوند هردو را وعده نيكو داده است» الحديد ــ10 «خداوند برپيامبر مهاجرين و انصار توبه نموده» توبه ــ117

اهل بدر
كساني هستند كه در جنگ بدر بهمراه پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم بودند و به جنگ با مشركان پرداخت. تعداد آنها 313 نفر بودهو خداوند گناهان آنان را بخشيد. و ان به دليل حسنه بزرگي بوده كه در جنگ بدر بدان نازل شدند. و اين امر متضمن مژده ايست كه هيچكدام از آنها مرتد نمي شوند.

اهل بيعت رضوان
كساني هستند كه در سال حديبيه با پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم بيعت كردند، كه اگر لازم شود باقريش تا دم مرگ بجنگند. در آن سال پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم ويارانش قصد طواف خانه خدا را داشتند و عثمان را به نمايندگي مسلمين به مكه فرستادند تا با مشركين در اين باره مذاكره نمايد. كه تأخير عثمان سبب شد اين شبهه به وجود آيد كه مشركين وي را به شهادت رسانده اند و پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم بهمين دليل از آنها بيعت گرفت تا اگر لازم شود براي انتقام خون عثمان وارد مكه شوند. تعداد آنها حدودهزارو چهارصد نفر بود. «همانا خداوند از مؤمناني كه در زير درخت با تو بيعت كردند راضي شد» فتح ـ18 پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم فرمود: «هيچكدام از كسانيكه زير در خت با من بيعت كردند ، داخل آتش نخواهند شد».

صحابه وظيفه نشر دين را پس از پيامبر بر عهده داشتند
بعد از رحلت پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم صحابه نشر دين را به همان شوه ادامه دادند. پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم همواره تعدادي از آنها را با خود مي برد، تا سخنان آنها او را بشنوند وعمل او را بينند و دستور مي داد تعدادي از آنها آيات را بنوسند و آن را حفظ كنند، تا بدين ترتيب در راه گسرش اسلام بعد از وفات وي محمد صلى الله عليه وسلم ، خللي ايجاد نشود. قرآن كريم نيز پس از پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم بيشتر از همه با انها سخن مي گويد و وظيفه آنها را در ابلاغ رسالت و اداي تكليف مشخص مي نمايد. اينست كه اهل سنت پس از پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم تنها به صحابه اقتدا مي كنند، زيرا آنها نزديكترين نسل به پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم بوده و پيش هر كسي از قول و فعل او بهره جسته اند.

آل نبي:
آل نبي محمد صلى الله عليه وسلم عبارتند از زنان او، بستگانش و فرزندانش و خاندانش و دودمان او كه محبت و احترام آنها بر همه واجب است. آل پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم تنها در خدمت دين بوده اند و جز ارشاد و راهنمايي مردم عمل ديگري انجام نداده اند. اهل سنت به حب و دوستي آنها معتقداند.

همسران رسول خدامحمد صلى الله عليه وسلم
كه خداوند آنها را مادر مؤمنين ناميد و ازدواج با آنها بر مسلمين حرام شد. اينها همسران پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم در دنيا و آخرت هستند وخداوند آنها را از رجس وناپاكي دور ساخته است. احترام همسران پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم بر عموم مسلمين واجب است.

عصمت صحابه
صحابه پيامبرمحمد صلى الله عليه وسلم هيچگاه معصوم از گناه و اشتباه نبوده اند و ممكن بوده است در گناه و معصيت بيفتند. اما آنها به دليل زير نزديكترين افراد به مغفرت الهي هستند: 1ــ عمل صالح و ايماني كه آنها از خود نشان داده اند.2ــ سبقت در اسلام و فضيلت، كه اين در ميان ساير اقوام تنها نصيب آنها شد.3ــ اعمال جليلي كه جزء براي آنها، براي ديگران ميسر نبود. مثل غزوه بدر و بيعت رضوان.4ــ توبه از گناه.5ــ حسنات زياد كه سيئات را از بين مي برد.6 ــ دعاي مؤمنين براي آنها.7ــ شفاعت رسول خدامحمد صلى الله عليه وسلم براي آنها، زيرا آنها لايقترين مردم براي اين كار هستند.8ــ اعلام خوشنودي خداوند از آنها و دادن وعده نيك به آنها(توبه ــ100). 9ــ اعلام خوشنودي رسول خدامحمد صلى الله عليه وسلم از آنها. 10ــ حقي كه در ايمان آوردن ساير مسلمين، بعد از رحلت رسول خدامحمد صلى الله عليه وسلم بر مسلمانان داشته اند.

وليّ كيست و كرامت چيست؟
وليّ شخص مؤمن و با تقوايي است كه از طريق طاعت خداوند به چنين منزلي نائل شده باشد. و كرامت امر خالق العاده ايست كه خداوند جهت تكريم اوليايش يا نصرت دينش، توسط ولي ظاهر مي كند. بين كرامت و معجزه فرق است. زيرا كرامت براي وليّ و معجزه براي نبي اتفاق مي افتد. بعد از رحلت حضرت خاتم الانبياءمحمد صلى الله عليه وسلم ، همواره افرادي بوده اند كه به دليل طاعت و عبادت خداوند به اين درجه نازل شده اند، كه معروفترين آنها آل پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم و دود مان او و ساير اولياي الهي در اعصار مختلف بوده اند. كرامت دو نوع است: 1ــ كرامت در علوم ــ كه بصورت علم پيش گوئي و دانش تجلي ميابد و ديگران از آن محروم اند. مانند اتفاقي كه براي عمر بن خطاب اتفاق افتاد. در حالي كه در مدينه مشغول ايراد خطبه نماز جمعه بود، در مورد يكي از لشكرهاي معحاصره شده در عراق اموري بر او كشف شد. در همان حال فرمانده لشكر خود «ساريه بن زينم» را ندا زد و گفت «الجبل يا ساريه» (به كوه پناه ببر اي ساريه ). و ساريه صداي او را شنيد و به كوه پناه برد و جان خود را نجات داد.2ــ كرامت در عمل و قدرت و تأثير گذاري ــ كه وليّ با استفاده از آن به طور عملي و عيني بر برخي از امور تأثير گذاشته و همگان را به شگفتي وا مي دارد.

هدف از اعطاي كرامت به وليّ چيست؟
وليّ آدم با تقوا و مؤمني است، پس از كرامت و بزرگواري و قدرت تأثير گذاري خود هيچگاه در تقلب و سحر و گناه استفاده نمي كند. و اين فرق بيت ساحر و وليّ است و پاسخ به شبهه معتزله كه وجود وليّ را بدليل تشابه آن با ساحر انكار مي كنند. اهداف كرامت وليّ را چنين مي توان بيان كرد: 1ــ بيان قدرت خداوند در همه اعصار. 2ــ نصرت دين و كمك به مظلوم وتكريم وليّ. 3ــ زياد شدن ايمان وليّ و تشويق او براي انجام عمل خير و زياد شدن ايمان ديگران. 4ـ كرامت مژده اي است براي وليّ. 5ــ كرامت مژده ايست براي حقانيت مكتب رسولي كه وليّ بدان متدين است.

دعا و صدقه و احسان به اموات مي رسد
دعاي انسانهايي كه در حال حيات هستند و صدقه و احسان آنها به اموات مي رسد. و بازماندگان يك مرده از اين طريق مي توانند به رفتگان خود كمك ياري كنند. پيامبر اكرم محمد صلى الله عليه وسلم مي فرمايد: «هر ميّتي كه امتي از مسلمانان به تعداد 100 نفر بر او نماز بخوانند و براي او دعاي خير كنند، خداوند دعاي آنها را قبول مي كند.»

ظهور امام مهدي
پيامبر اكرم محمد صلى الله عليه وسلم در مورد امام مهدي مي فرمايد: «خليفه اي از خلفاي شما مسلمانان، مال بسيار مي بخشد و در نيكي و احسان وزن و اندازه اي براي كار او وجود ندارد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «مهدي از عترت من است و از فرزندان فاطمه است». و از حضرت علي(رضى الله عنه) نقل شده است كه خطاب به حضرت حسن(رضى الله عنه) فرمود: «از پشت او مردي مي آيد كه نامش نام پيامبرتان است و در كرامت واخلاق شبيه اوست». ظهور حضرت مهدي از علائم آخر زمان است و او زماني مي آيد كه كفر و فساد دنيا را فرا گرفته و تعداد انسانهاي مؤمن بسيار كم است، ولي شريعت اسلام مثل حج و روزه و نماز هنوز وجود دارد. امام مهدي پس از پيروزي بر يهوديان، در بيت المقدس نماز برپا مي كند و حضرت عيسي (علیه السلام) در پشت سر او نماز مي خواند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر