تألیف: محمد بن علی بن ابراهیم عرفج
نخست: ایمان به خدا.
دوم: ایمان به فرشتگان.
سوم: ایمان به کتابهایی که خداوند بر پیامبران نازل کرده است.
چهارم: ایمان به همهی پیامبران.
پنجم: ایمان به روز واپسین؛ با توجه به اینکه خداوند همهی مردم را از قبرهایشان بیرون میآورد و آنان را طبق کردارشان محاسبه مینماید:
{ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (٧)وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (٨)}الزلزلة: ٧ - ٨
(پس هركس به اندازه ذرّه غباري كار نيكو كرده باشد، آن را خواهد ديد (و پاداشش را خواهد گرفت). و هركس به اندازه ذرّه غباري كار بد كرده باشد، آن را خواهد ديد (و سزايش را خواهد چشيد)).
ششم: ایمان به خير و شر و تلخ و شیرین سرنوشت. یعنی اینکه به علم قدیم خداوند سبحانه و تعالی، و به مشیت مؤثر و قدرت فراگیر او ایمان داشته باشیم، و اینکه در جهان هستی تنها دستور خداوند سبحانه و تعالی جاری است و هر آنچه بخواهد شدنی است و آنچه زیر مشیت او قرار نگیرد به وجود نخواهد آمد، گفتنی است که ایمان به قدر پیامدهای فراوانی را دارا میباشد، از جمله:
نخست: صبر و استقامت در برابر مشکلات، خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
{ مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأرْضِ وَلا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (٢٢)} الحديد: ٢٢
(هيچ رخدادي در زمين به وقوع نميپيوندد، يا به شما دست نميدهد، مگر اين كه پيش از آفرينش زمين و خود شما، در كتاب بزرگ و مهمي (به نام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است، و اين كار براي خدا ساده و آسان است).
دوم: اطمینان خاطر در قبال اینکه رزق و روزی، اجل و هر آنچه بدان علاقه دارد و دنبالش را میگیرد، خداوند سبحانه و تعالی در سرنوشت او ثبت کرده است. پیامبر صلي الله عليه و سلم میفرماید:
«ثُمَّ يُرْسَلُ إِلَيْهِ الْمَلَكُ فَيَنْفُخُ فِيْهِ الرُّوحَ وَيُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ كَلِمَاتٍ: بِكَتْبِ رِزْقِهِ، وَأَجَلِهِ، وَعَمَلِهِ، وَشَقِيٌّ أَوْسَعِيْدٌ»([1]).
(سپس خداى تعالى به سوى او فرشته ميفرستد تا روح در آن بدمد و فرشته مأمور است به نوشتن چهار كلمه: روزىاش، مدت عمرش، كردار و رفتارش، و اين كه بدبخت يا نيك بخت است).
و دلیل برای انحصار ارکان ایمان در شش مورد فوق آیهی زیر میباشد که خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
{ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ }البقرة: ١٧٧
(اين كه (به هنگام نماز) چهرههايتان را به جانب مشرِق و مغرب كنيد، نيكي (تنها همين) نيست (و يا ذاتاً روكردن به خاور و باختر، نيكي بشمار نميآيد). بلكه نيكي (كردار) كسي است كه به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب (آسماني) و پيغمبران ايمان آورده باشد).
و دلیل برای ایمان به قدر این آیه است که خداوند میفرماید:
{ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (٤٩)} القمر: ٤٩
(ما هر چيزي را به اندازه لازم و از روي حساب و نظام آفريدهايم).
از حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت شده که فرمود: ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم نشسته بودیم که در این اثنا مردی خوش قیافه و دارای موهای زیبا و مرتب با لباس سفید وارد شد. هیچ یک از ما، او را نمیشناخت و آثار سفر نیز در او دیده نمی شد؛ نزدیک آمد و گفت: ای رسول خدا! اجازه است بیایم. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: بیا؛ لذا آن شخص جلو آمد و روبروی رسول خدا صلی الله علیه و سلم طوری نشست که زانوهایش با زانوهای رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مماس گردید؛ آنگاه پرسید: اسلام چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسول الله، وتقيم الصلاة، وتؤتي الزكاة، وتصوم رمضان، و تحجّ البيت).
«اسلام یعنی گواهی دادن به این که هیچ معبود برحقی جز الله وجود ندارد و محمد، فرستاده خداست و نیز این که نماز بپا بداری، زکات بدهی، ماه رمضان را روزه بگیری و به حج خانه خدا بروی». پرسشگر گفت: راست گفتی.
عبدالله بن عمر میگوید: شگفتناک شدیم از اینکه او را دیدیم در حالی که سؤال میکند او را نیز تصدیق مینماید.[2]
سپس پرسید: ایمان چیست؟ فرمود:
«أن تؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر، وتؤمن بالقدر خيره وشره».
(ایمان آن است که به خدا، فرشتگان، کتابها، پیامبران، روز آخرت و خیر و شر تقدیرات الهی معتقد باشید).
و انسان نمیتواند به درجهی ایمان نایل گردد مگر اینکه اسلام را پذیرفته باشد.
مبانی اسلام (عقیدتی، عبادی و اخلاقی)، تألیف: محمد بن علی بن ابراهیم عرفج
([1]) بخاری آن را گزارش داده است: 6/303.
[2] صحيح مسلم (1/139).
دوم: ایمان به فرشتگان.
سوم: ایمان به کتابهایی که خداوند بر پیامبران نازل کرده است.
چهارم: ایمان به همهی پیامبران.
پنجم: ایمان به روز واپسین؛ با توجه به اینکه خداوند همهی مردم را از قبرهایشان بیرون میآورد و آنان را طبق کردارشان محاسبه مینماید:
{ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (٧)وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (٨)}الزلزلة: ٧ - ٨
(پس هركس به اندازه ذرّه غباري كار نيكو كرده باشد، آن را خواهد ديد (و پاداشش را خواهد گرفت). و هركس به اندازه ذرّه غباري كار بد كرده باشد، آن را خواهد ديد (و سزايش را خواهد چشيد)).
ششم: ایمان به خير و شر و تلخ و شیرین سرنوشت. یعنی اینکه به علم قدیم خداوند سبحانه و تعالی، و به مشیت مؤثر و قدرت فراگیر او ایمان داشته باشیم، و اینکه در جهان هستی تنها دستور خداوند سبحانه و تعالی جاری است و هر آنچه بخواهد شدنی است و آنچه زیر مشیت او قرار نگیرد به وجود نخواهد آمد، گفتنی است که ایمان به قدر پیامدهای فراوانی را دارا میباشد، از جمله:
نخست: صبر و استقامت در برابر مشکلات، خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
{ مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأرْضِ وَلا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (٢٢)} الحديد: ٢٢
(هيچ رخدادي در زمين به وقوع نميپيوندد، يا به شما دست نميدهد، مگر اين كه پيش از آفرينش زمين و خود شما، در كتاب بزرگ و مهمي (به نام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است، و اين كار براي خدا ساده و آسان است).
دوم: اطمینان خاطر در قبال اینکه رزق و روزی، اجل و هر آنچه بدان علاقه دارد و دنبالش را میگیرد، خداوند سبحانه و تعالی در سرنوشت او ثبت کرده است. پیامبر صلي الله عليه و سلم میفرماید:
«ثُمَّ يُرْسَلُ إِلَيْهِ الْمَلَكُ فَيَنْفُخُ فِيْهِ الرُّوحَ وَيُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ كَلِمَاتٍ: بِكَتْبِ رِزْقِهِ، وَأَجَلِهِ، وَعَمَلِهِ، وَشَقِيٌّ أَوْسَعِيْدٌ»([1]).
(سپس خداى تعالى به سوى او فرشته ميفرستد تا روح در آن بدمد و فرشته مأمور است به نوشتن چهار كلمه: روزىاش، مدت عمرش، كردار و رفتارش، و اين كه بدبخت يا نيك بخت است).
و دلیل برای انحصار ارکان ایمان در شش مورد فوق آیهی زیر میباشد که خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
{ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ }البقرة: ١٧٧
(اين كه (به هنگام نماز) چهرههايتان را به جانب مشرِق و مغرب كنيد، نيكي (تنها همين) نيست (و يا ذاتاً روكردن به خاور و باختر، نيكي بشمار نميآيد). بلكه نيكي (كردار) كسي است كه به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب (آسماني) و پيغمبران ايمان آورده باشد).
و دلیل برای ایمان به قدر این آیه است که خداوند میفرماید:
{ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (٤٩)} القمر: ٤٩
(ما هر چيزي را به اندازه لازم و از روي حساب و نظام آفريدهايم).
از حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت شده که فرمود: ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم نشسته بودیم که در این اثنا مردی خوش قیافه و دارای موهای زیبا و مرتب با لباس سفید وارد شد. هیچ یک از ما، او را نمیشناخت و آثار سفر نیز در او دیده نمی شد؛ نزدیک آمد و گفت: ای رسول خدا! اجازه است بیایم. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: بیا؛ لذا آن شخص جلو آمد و روبروی رسول خدا صلی الله علیه و سلم طوری نشست که زانوهایش با زانوهای رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مماس گردید؛ آنگاه پرسید: اسلام چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسول الله، وتقيم الصلاة، وتؤتي الزكاة، وتصوم رمضان، و تحجّ البيت).
«اسلام یعنی گواهی دادن به این که هیچ معبود برحقی جز الله وجود ندارد و محمد، فرستاده خداست و نیز این که نماز بپا بداری، زکات بدهی، ماه رمضان را روزه بگیری و به حج خانه خدا بروی». پرسشگر گفت: راست گفتی.
عبدالله بن عمر میگوید: شگفتناک شدیم از اینکه او را دیدیم در حالی که سؤال میکند او را نیز تصدیق مینماید.[2]
سپس پرسید: ایمان چیست؟ فرمود:
«أن تؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر، وتؤمن بالقدر خيره وشره».
(ایمان آن است که به خدا، فرشتگان، کتابها، پیامبران، روز آخرت و خیر و شر تقدیرات الهی معتقد باشید).
و انسان نمیتواند به درجهی ایمان نایل گردد مگر اینکه اسلام را پذیرفته باشد.
مبانی اسلام (عقیدتی، عبادی و اخلاقی)، تألیف: محمد بن علی بن ابراهیم عرفج
([1]) بخاری آن را گزارش داده است: 6/303.
[2] صحيح مسلم (1/139).
0 نظرات:
ارسال یک نظر