مشاركت سياسي زنان


مشاركت سياسي زنان

مؤلف:دكتر مصطفي الطحان
مترجم:خالد عزيزي


هر مكتب و جريان فكري درخصوص زن سخني دارد. ابتدا از زبان دشمنان اسلام بشنويم .به عنوان مثال كرومر به عنوان بارزترين منادي نوگرايي غربي، در مشرق زمين مي گويد:

« اسلام اگر مرده هم نباشد از بُعد اجتماعي و سياسي در حال احتضار است و نا بساماني هاي پي درپي اسلام علي رغم اصلاحات جديد و مدرن واساسي امكان بهبودي ندارد، زيرا نابساماني ها درذات اجتماعي آن نهفته است، اسلام، ديني است كه بر اساس دادن نقشي عقب مانده براي زن درجامعه، استواراست ».

وازنظر پاره اي ازاسلامگرايان آنهائي كه مي پندارند دردين خدا حق هرگونه دخل و تصرفي را دارند،زن درتنگ ترين چهار چوب تصورمي شود.زن ازديدگاه آنان تنها سه بار از زندان محل زندگي خارج مي شود : بار اول،خارج شدن از رحم مادر مرحله دوم وقتي كه به خانه بخت مي رود و مرحله ي سوم زماني است كه به گورستان تحويل داده مي شود.!

براي اثبات مدعاي خود، كافي است كه به حول و حوش خود نگاهي بيندازيم تا بشنويم و ببينيم كه چقدر فتاوا در خصوص محروميت زن ازحق تعيين سرنوشت درزندگاني سياسي و اجتماعي خود،صادر شده تا حدي كه زن را از حق انتخاب همسر هم منع كرده اند!

* خديجه كبري - رضي الله عنها :

زماني كه پيامبر خدا (ص) بعد از دريافت وحي خديجه كبري را خبر مي دهد كه دچار اضطراب شده،او به حضرت محمد (ص) مي گويد :

« كلاو الله ما يخزيك الله ابداً انّك لتصل الرحم و تحمل الكلّ و تكسب المعدوم و تقري الضيف و تعين علي نوائب الحق »

« نه سوگند به خداوند ! او هرگز تو را خوار و درمانده نخواهدكرد،توكه صله رحم به جا مي آوري و درسخن گفتن راستگو هستي،ناتوان را ياري مي دهي وبينوا را مورد حمايت و مهمان نوازي مي كني ودرمورد احقاق حق ديگران آنان را مساعدت مي كني».

سيره ام المومنين حضرت خديجه - رضي الله عنها- مملو ازديدگاه ها و موضعگيريهاي شيرين و زيباست كه بيانگر ثبات و بلوغ عقلي وايماني عميق ايشان به دعوت و فداكاري دراين راه است. چراكه درراه خدمت به دعوت نوپاي اسلامي تمام امكانات مادي واجتماعي خود راتقديم نمود.

اسلام مهاجرت را ازسرزمين كفر واجب كرده است، زيرا خداوند متعال مي فرمايد:

( انّ الّذين توفّاهم الملائكة ظالمي انفسهم قالوا: فيم كنتم؟ قالوا: كنا مستضعفين في الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فيها...؟ )

( بيگمان كساني كه فرشتگان ( براي قبض روح درواپسين لحظات زندگي ) به سراغشان مي روند و ( مي بينند كه به سبب ماندن با كفار دركفرستان،و هجرت نكردن به سرزمين ايمان بر خود ستم كرده اند،بديشان مي گويند : كجا بوده ايد وبه چه سرگرم بوده ايدكه ( اينك چنين بي دين و توشه مرده ايد و بدبخت شده ايد؟ عذرخواهان ) مي گويند ما بيچارگاني درسرزمين (كفر) بوديم (وچنانچه بايد به انجام دستورات دين عمل نكرده ايم ! فرشتگان بديشان) گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تادر آن ( بتوانيد بار سفر ببنديد وبجاي ديگري ) كوچ كنيد؟...»

درجواب اين دستور و امرخدايي،زنان درهجرت به حبشه ومدينه با مردان مشاركت كردند،بلكه درهجرتشان شيرين ترين وزيباترين نمونه فداكاري و ايثار را در راه ساختن دولتي تازه،عملي ساختند .

* درچهارچوب و محدوده ي دفاع ازآموزه هاي ديني بودكه زنان با پيامبر(ص) بيعت نمودند. خداوند متعال مي فرمايد:

« يا ايهّا النبّي اذا جائك المؤمنات يبايعنك علي ان لايشركن بالله شيئاً و لا بسرقن ولايزنين ولا يقتلن اولادهن ولا ياتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجهلن ولا يعصينك في معروف فبا يعهن...»

(اي پيغمبر! هنگامي كه زنان مؤمن،پيش توبيايند وبخواهند با توبيعت كنندو پيمان بندند براينكه؛چيزي را شريك خدا نسازند و دزدي نكنند و مرتكب زنا نشوند،وفرزندانشان را نكشند وبه دروغ فرزندي را به خودوشوهرخود نسبت ندهند كه زاده ي ايشان نيست،ودركارنيكي (كه آنان رابه آن فرامي خواني ) ازتو نافرماني نكنند،باايشان بيعت كنيد وپيمان ببنديد...».

زنان در بيعت عقبه اول برايمان وپايبندي،ودر بيعت عقبه دوم (كه عملا نوعي مشاركت سياسي و دادن راي بود) برتبعيت ازامور سياسي وجنگي مسلمانان،باپيامبر بيعت نمودند ودر هر دوحالت،زنان به عهد و پيمان خود وفادارا بودند.

* اهتمام وتوجه زن تنها در زيبايي،طلاوجواهرات وآراسته كردن خود كه گاهي اوقات زنان بدان انس مي گيرند و عادت مي كنند،خلاصه نمي شود. براي مثال ام سليم وقتي كه ابوطلحه به خواستگاري او مي رود،درجواب مي گويد:

« والله مامثلك يرد،ولكنك رجل كافر و اناامرئة مسلمة. فان تسلم فذاك مهري و لااسالك غيره »

( سوگند به خدا بر سينه امثال تو دست رد نهاده نمي شود،امّا تومردي كافر هستي ومن زني مسلمان،بنابراين اگر مسلمان مي شوي،مسلمان شدنت مهريه ي من است و جز آن را ازتو نمي خواهم).

* زنان درجهت تثبيت دين تازه و انتشار آن دربر و بحر،در راه خداتلاش ورزيدند. درحديثي روايت شده كه ربيع دخترمعوذگفته است:

"مادرغزوات با پيامبربوديم،آب رابه اصحاب مي رسانديم،آنان را خدمت مي كرديم ومجروحين را مداوا و شهدا را به مدينه مي آورديمۀ"

ودرحديثي ديگرازپيامبر نقل شده كه جماعتي ازامتم به من نشان داده شدند كه چون مجاهدان درراه خدا (براي جهاد) همانند پادشاهان كه قدرت را دردست دارند،بر دريا سوارند. درپي آن ام حرام گفت : اي رسول خدا از خدا بخواه كه مرا اززمره ي ايشان قرار دهد،پيامبرهم براي او دعا كردند ودعا هم مستجاب شد. قبر ام حرام درقبرس،گوياي جهاد ومبارزات ايشان است.

* زن در اسلام از صلاحيت و اهليت كامل برخوردار است طوري كه مي تواند به پناهندگان پناه بدهد پيامبر خدا(ص) گفت:

«اي ام هاني پناه داديم آن كسي را كه تو پناهش دادي.»

در اين زمينه نويسندگان و انديشمندان مقاله ها و بحث هاي زيادي نوشته و گفته اند: هيچ مكتبي مانند مكتب (پوياي) اسلام اين جايگاه برجسته را به زن نداده است. اسلام موقعيت و جايگاه زن را تا جايي بالا برده كه ملت به رأي او در پناه دادن هر كسي كه بخواهد اعتماد مي كند.

* زن در فرايند شورا كه پايه و اساس روابط اجتماعي و سياسي در امور جامعه و دولت است نقش ارزنده اي دارد. شورا اول از خانواده شروع مي شود از آن جهت كه هر مسئله اي كه به خانواده مربوط باشد بايد به شور گذاشته شود. از جمله آنها، مسأله مربوط به بچه شيرخوار است، خداوند مي فرمايد:

«فإن ارادا فصالا عن تراض منكم و تشاور فلا جناح عليمها ...»

(و اگر (والدين) خواستند با رضايت و مشورت همديگر (كودك را زودتر از دوسال) از شير بازگيرند گناهي بر آنان نيست).

ام المومنين ام سلمه در روز حديبيه، موضوعي را به عرض پيامبر (ص) رساند كه جامعه اسلامي را از بلايي كه آنان را تهديد مي كرد، نجات داد،‌ و يا جرياني كه عمر بن خطاب - رض- پيرامون آن گفت:

« خانمي درست گفت و عمر اشتباه كرد»

همچنان در اذهان جوامع بشري زنده است و گواه اينكه زن،‌ نقش مثبتي را در معالجه حوادث تازه برعهده دارد.

زن مسلمان در مشاركت سياسي فعاليت داشته و در انتخاب خليفه، مورد رايزني قرار گرفته و گاهي هم نظر مخالف داشته است. حتي بعد از كشته شدن حضرت عثمان، زنان پيشقراولان مخالفان (قانوني) بوده اند. روزي كه عبدالله بن زبير با مادرش اسماء دختر ابوبكر صديق راجع به ديدگاهي كه داشت، مشورت مي نمود ، مادر به او گفت: اگر در مسير حق هستي (و حق با توست)، ثابت قدم باش،‌عبدالله گفت: ولي مي ترسم اگر كشته شدم، مرا مثله كنند. مادرش گفت: اگر گوسفندي بكشند كندن پوستش آن را آزار مي رساند ...؟

ايثار و فداكاري اسماء را ملاحظه كنيد! او دفاع از حق را بر بزرگترين مظهر عطوفت و مهرباني كه مادري است، ترجيح مي دهد.

* زن درهمه عرصه ها مطيع اوامر خداوند متعال بوده است :

« والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياءبعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يوتون الزكاة و يطيعون الله و رسوله اولئك سير حمهم الله ان الله عزيز حكيم»

" مردان وزنان مومن برخي دوستان و ياوران برخي ديگرند . همديگر را به كارنيك فرا مي خوانند و از كار بد باز مي دارند ونماز را چنانكه بايد مي گزارند و زكات را مي پردازند وازخدا وپيغمبرش فرمانبرداري مي كنند . اينان كساني اند كه خداوند به زودي ايشان را مشمول رحمت خود مي گرداند.( اين وعدۀخداست و خداوند به گزاف وعده نمي دهد و از وفاي بدان هم ناتوان نيست،چراكه) خداوند توانا و حكيم است ."

بعد از اين همه روشنگري هاي آشكار و مواضع درخشان و روشن هنوز برخي از مسلمانان ايده هاي متحجرانه رادر ذهن مي پرورانند و مي پرسند : آيا زن از حقوق سياسي برخوردار است ؟ يا اينكه حقوق سياسي فقط به مردان تعلق دارد ؟

 
آيا درست است كه زن در انتخابات پارلماني شركت نمايد؟

برخي از اسلام گرايان زن را از چنين حقي منع كرده اند و برخي ديگر گفته اند : حق انتخاب ديگران را دارد، امّا حق انتخاب شدن را ندارد.
 

نقش جنبش اسلامي در اصلاح وبهبود ديدگاهها ي راجع به زنان :

جنبش اسلامي معاصر در راستاي بهبود انديشه ها درخصوص نقش زن تلاش هاي را صورت داده است . مثلاً درسال 1932 م و بعد از گذشت تنها چهار سال از تاسيس حركت "اخوان المسلمين" اولين هيئت متشكل از خواهران مسلمان در اسماعيليه و سپس در قاهره تشكيل شد و در اكتبر 1947 م اين كميسيون،پيام و رسالت خود را بعنوان « همراه با زن مسلمان » صادر كرد و در آن، اهداف و ارزش هاي رسالت خواهران مسلمان را به صورت ذيل بيان كرد :

 
همراه با زن مسلمان:

* يكي از اهداف كميسيون،مبارزه با مذاهب منحرف و اعتراف به تمام حقوق و مزاياي زن و قدرداني شايسته نسبت به او است و اين امر از طريق آماده كردن زن مسلمان براي رهبري نهضت حقيقي زنان،امكان پذير مي باشد.

* اعلام حقوق بشر زن،براساس نظامي عمومي، برگرفته و نشات يافته از فرامين قرآن و روح نظام اسلامي است. اين حقوق شامل آزادي واقعي زن،اعطاي حقوق طبيعي عمومي و خصوصي به زنان و به رسميت شناختن برابري زن با مرد در حقوق بشر عمومي،مي باشد.

در بيانيۀ ديگري كه مركز عمومي اخوان آن را صادر كرد تحت عنوان « زن از منزل تا جامعه » - كه مقاله از آن استاد بهي خولي بود و استاد حسن هضيبي،مقدمه اي را بر آن نوشتند - حقوق زن را بطور واضح و آنطور كه اخوان مي خواستند،به صورت ذيل بيان نمود ه است:

* برخورداري از سواد و تعليم در تمام مقاطع تحصيلاني .

* حق زن در اشتغال به وظايف حكومتي اگر نياز و ضرورت ايجاب كند.

* حق زن در محدود كردن( وتنظيم) « خانواده » در صورتي كه زايمان هاي زياد به صحّت و تندرستي او ضرر رساند و يا بنا به دلايل و شرايط اقتصادي ديگر لازم تشخيص داده شود.
 

حقوق سياسي زنان

بدون ترديد، اخوان المسلمين خيلي زود به اهميت نقش زن پي بردندو تلاش وسيعي را براي اعطاي حقوق زن انجام دادند و آن را براي احياي ساختار امت اسلامي بصورت هميار و همدوش مرد به اداي نقش دعوي و اجتماعي خود بازگردانيد . آري اخوان،در ارتباط با حقوق زنان بينش واضح و شفافي داشتند و از دو مقوله افراط و تفريط بدور بودند. در حاليكه از يك طرف،احزاب سياسي وابسته به كاخ پادشاهي و جنش هاي زنان كه خانم « نازلي فاضل » آغاز كننده آن بود و روابطش را با لورد كرومر تقويت بخشيده و دروازۀ مركز جنبش هاي زنان را براي پاره اي از شخصيت هاي مشهور مانند شيخ محمد عبده، سعد زغلول و قاسم امين و ... باز كرده بود،خواستار تحقق بخشيدن به موارد ذيل بودند:

* نفي حجاب اسلامي .

* مباح دانستن اختلاط زن و مرد در هر شرايطي .

* مقيد گرداندن طلاق .

* تحريم ازدواج با بيشتر از يك زن .

* جايز دانستن ازدواج ميان مسلمانان و قبطي ها.

از طرف ديگر بعضي كتاب هاي اسلامي و فتاواي برخي عالمان دانشگاه الاز هر نيز خواستار محروم كردن زنان از بسياري از حقوقشان شده است. به ويژه درخصوص حق سياسي زن،با اين دليل (واهي) كه حقوق سياسي،جزو ولايت عمومي بوده كه اين اوامر،جزو ويژگي هاي مردان است و زنان را در آن دخل و تصرفي نيست!

بدين صورت، حقوق زن،در لابلاي افراط و زياده روي بيش از حد توطئه آميز و قصور وكوتاهي جاهلانه ضايع شده بود. تااينكه جنبش اسلامي براي بهبود و اصلاح وضع موجوداقداماتي را صورت داد.


جمعيت اسلامي خواهران :

* همچنين جماعت اسلامي در پاكستان، سازمان دانشجويي زنان را تحت عنوان: « جمعيت اسلامي خواهران » بوجود آورد . اين سازمان تا امروز وجود دارد.

درتركيه، مالزي و سودان، مشاركت زن در مسائل عمومي با الهام گرفتن از اسلام امري محرز و مسلم است و بعد از اينكه،جنبش زنان در اين كشور و ساير مناطق ديگر در زنان بي حجاب و تاثير پذيرفته از انديشه غربي، خلاصه مي شد،اينك زن مسلمان بعنوان عنصري اصلي از عناصر موفق فعاليت اسلامي،محسوب و در عرصه هاي مختلف tuhgdj اجتماعي و سياسي و اقتصادي فعاليت دارند.


حقوق سياسي زنان :

مساله حقوق سياسي زن در نظر اسلامگرايان،مساله اي مورد اختلاف بوده و تا به امروز،آراء و نظرات در اين خصوص متفاوت بوده است. زيرا پاره اي از حركات،حقوق سياسي زن را به رسميت نمي شناسند و برخي ديگر با ملاحظاتي چنين حقي را براي زن قايل هستند . همانطور كه دكتر مصطفي سباعي بنيانگذار اخوان المسلمين،سوريه در كتاب خود به نام « المرئة بين الفقه والقانون »،از نظر و ديدگاه اخير،دفاع نموده است. و در بيانيه اي كه ا جماعت اخوان المسلمين مصر در سال 1944 منتشر ساختند،شك و ترديد را به يقين تبديل كرده و مناقشه اي را كه مدتهاي مديد ميان اسلامگرايان و حوزه فعاليت سياسي زن دور مي زد،به اتمام رساند. در اين اطّلاعيه آمده است:

اول: مشاركت در انتخابات :

ما معتقديم كه نصي در شريعت اسلام يافت نمي شود كه زن را از شركت در انتخابات منع كند و اين فرموده خداوند متعال:

« والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ...»

(مردان و زنان مومن برخي دوستان وياوران يكديگرند همديگر را به كار نيك مي خوانند و از كار بد باز مي دارند.)

در برگيرندۀ وظيفه اي است براي زن مبني بر مشاركت با مرد در انتخاب اهل حل و عقد. يعني اعضاي مجلس شوري و يا مجلس و پارلمان و... و

اخوان به اين ديدگاه معتقد بوده كه خودداراي زن از انجام اين وظيفه فرصت و مجال پيروزي اسلام گرايان را در هر انتخاباتي كه برگزار مي شود،ضعيف و ناتوان مي سازد. ( ودر نتيجه بستري مناسب براي پيروزي رقيب،فراهم مي شود.)

دوم- عضويت در مجالس پارلماني :

جماعت اخوان معتقد است كه در نصوص شرعي قابل اعتماد،چيزي وجود ندارد كه مانع تصدي اين گونه پستها از طرف زن بشود. نصوصي كه مشاركت زن را در انتخابات تاييد مي كند،به او حق مي دهد كه بعنوان عضوي از اين مجالس نيز انتخاب شود.

سوم- پرداختن به وظايف عمومي:

همچنين اخوان المسلمين معتقد بوده و هست كه زن مي تواند وحق دارد كه تمام وظايف عمومي_به استثناي امامت و رهبري عام _احراز نمايد.

اما در مورد قضاوت زن،فقها اختلاف نظر داشته اند. برخي مطلقاً ْآن راجايز شمرده اند و برخي ديگر آن را مطلقاً تحريم كرده اند و پاره اي ديگر، حد وسطي را پيشه خود ساخته،در برخي موارد اجازه داده اند و در مواردي، روا ندانسته اند . همچنانكه امام ابو حنيفه چنين تفكرو ايده اي را داشته است. مادامي كه اين مساله درحوزۀ اجتهادات فقها قرار دارد، برحسب مقتضيات شرعي،ترجيح آرا و نظريات مختلف در خصوص اشتغال زن به امر قضاوت،با رعايت مصالح كلي مسلمانان،خالي از هرگونه اشكالي است .

اما نسبت به كارها و وظايف ديگر،دليلي وجود ندارد كه زن نتواند بدان بپردازد.

وخاتمه سخن اينكه:

آيات و احكام پيشرفته اي كه منافع زن و جامعه را تضمين كرده است،پيوسته در چهارچوب دنياي نظرات و تئوري ها قرار داشته،زيرا خواهران مسلمان در حوزۀ فعاليت جنبش هاي اسلامي،كماكان،حقوق و مزايايي كه با شان و منزلت و فعاليت و فداكاريهاي آنان تناسب داشته باشد،نگرفته اند. همچنان خطاب پاره اي از جماعت هاي اسلامي پيرامون مرد،مي چرخد و ديگر خواهري را نمي بينيم كه در مجالس شوراي مجالس اسلامي،عضويت داشته باشد و در هيچ يك از انتخابات اداري درون جماعت از حق راي يرخودار نيست.

جنبس هاي اسلامي،مخصوصاً جريانا هاي عمده و فعال،بايد آراء و نظرات تئوري را قبل از پرداختن يه امور خارج از توان جنبش ،به مرحلۀ اجرا گذازند و از خود شروع نمايند و از كارهاي صوري و فروع پرهيز كنند و به ا مشكل اصلي بپردازند . اصلاً امكان ندارد كه نهضتي به پيروزي برسد در حالي كه نصف جامعه كنار نهاده شود و عملاً از حقوق بهره مند نباشد. اگر مردان و زنان در سطح ملي در انتخابات پارلمان مشاركت داشته باشند،اين نوع مشاركت بايد در داخل حركت نيز تحقق پذيرد تا اينكه مردان و زنان از گفتگو و از انديشه و عمل مشترك برخوردار باشند زيرا:

« والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يوتون الزكاة و يطيعون الله و رسوله اولئك سير حمهم الله ان الله عزيز الحكيم»

" مردان وزنان مؤمن برخي دوستان و ياوران برخي ديگرندو همديگر را به كار نيك مي خوانند و از كار بد باز مي دارند و نماز را چنانكه بايد مي گزارند و زكات را مي پردازند و از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري مي كنند . اينان كساني اند كه خداوند به زودي ايشان را مشمول رحمت خود مي گرداند. اين وعدۀ خداست و خداوند به گزاف وعده نمي دهد و از وفاي بدان هم ناتوان نيست،چرا كه خداوند توانا و حكيم است".


كتاب: چالش هاي سياسي جنبش اسلامي معاصر
مؤلف:دكتر مصطفي الطحان
مترجم:خالد عزيزي

0 نظرات:

ارسال یک نظر