تناقضات


 تناقضات
1-
الف: يک جا مي نويسند: وقتي ابوبکر به همراه اطرافيانش از سقيفه به سمت مسجد مدينه مي رفتند اطرافيان او هر کس را در راه مي ديدند مي زدند و با زور بيعت ميگرفتند! و اين اخذ بيعت در جوي آکنده از ترس و رعب و تهديد، بعمل آمد.
ب: در جايي ديگر مي گويند: اي واي! چرا هنوز آب غسل بدن پيامبر خشک نشده با انتخاب ابوبکر هلهله و شادي براه انداخته و در کوچه ها جشن و پايکوبي مي کردند؟
ج:  بالاخره معلوم نيست جشن و پايکوبي و شادي بوده يا ترس و خفقان و ارعاب و تهديد و کتک کاري؟ براستي مردم چرا پس از قتل حضرت عثمان با آن وضع فجيع، شادي کنان و هلهله کنان براي بيعت به سمت خانه حضرت علي رفتند؟ و آيا نعوذ بالله حضرت علي که کاملاً با قتل حضرت عثمان مخالف بود در اين هلهله و شادماني نقشي داشت؟ كه اگر هلهله اي در سوگ نبي اكرم بوده باشد ابوبكر را در آن شريك بدانيم؟
2-
الف: محقق شيعه مي گويد: زيارتنامه عاشورا قطعا متعلق به معصوم است براي اين که اين زيارتنامه از فصاحت و بلاغت بالايي برخوردار است. ب: خطبه علي(ع) در ستايش از حضرت عمر رضي الله عنه (لله بلاد فلان) بنا به عقيده شيعه متعلق به علي نيست هر چند از فصاحت بالايي برخوردار بوده و دقيقا مانند لحن و شيوه کلام علي (ع)باشد.
1-             خطبه شقشقيه با اينكه خبر واحد است و راوي آن عكرمه (از خوارج) صحيح است ـ خطبه لله بلاد فلان در ستايش از حضرت عمر رضي الله عنه، صحيح نيست زيرا خبر واحد است و راوي آن مغيره!!!
2-             در تمام داستانها و سخناني که از آن روزگاران (پس از رحلت پيامبر) در کتابها نقل شده حتي يک مورد اشاره به غصب خلافت و زير پا گذاشتن آيه قرآن و فرمان پيامبرصلی الله علیه وسلم نيست‌؟ و اگر موضوع خفقان را پيش مي کشيد چگونه اصل واقعه غدير توسط 110 نفر از اصحاب نقل شده است؟ زيرا اگر به زعم شما اين واقعه مستقيما مربوط به خلافت بوده حتي يک نفر هم نبايد جرات نقل آنرا داشته باشد. آيا اين دو مطلب با يکديگر در تناقض نيستند؟
3-              وقتي مي خواهند بگويند منظور خداوند در آيه غار پيامبرصلی الله علیه وسلم بوده که از ناحيه خدا آرامش بر او فرستاده شد و نه ابوبکر. مي گويند پيامبرصلی الله علیه وسلم هم مانند بقيه انسانها بشر بوده و ناراحت مي شده و... و به آيه: قل انما انا بشر مثلکم اشاره مي کنند ولي وقتي مي خواهند جريان قلم و دوات خواستن پيامبرصلی الله علیه وسلم را پيش بکشند مي گويند چرا عمر گفت اين مرد هذيان مي گويد و مگر قرآن نگفته: و ما ينطق عن الهوي و پيامبر با خداوند در ارتباط بوده و مويد به تاييدات الهي بوده و...
4-             در آيه غار ضمير (ه) ايده (يعني يک نفر) به پيامبر بر مي گردد. الذين در آيه انما وليکم الله يعني جمع به علي بر مي گردد. ولي اگر الذين   مي تواند خطاب به يک نفر باشد چرا ه ايده نبايد خطاب به دو نفر باشد؟!!! يا خطاب به يک نفر يعني ابوبکر؟
5-             شما در جايي مي گوييد: پس از نبي اکرم همه مردم مرتد شدند به جز 3 نفر. و در جاي ديگر ميگوييد علت عدم پرداخت زکات و شورش عليه ابوبکر اين بود که خلافت او را قبول نداشتند ولي سئوال اينجاست: همه به جز 3 نفر که بنا به اعتراف شما مرتد شده بودند. آيا مرتدين اين همه غم دين داشته اند که حاضر شده اند به خاطر چيزي که به آن اعتقاد ندارند خودشان را به کشتن بدهند؟!!! آيا خنده دارتر از اين، لطيفه اي شنيده‌ايد‌؟
6-             حضرت علي و فاطمه هميشه در فقر بوده اند.و به عقيده شيعه سوره هل اتي در مدح آنان نازل شده که سه روز غذا نداشتند و غذاي خود را به يتيم و فقير و اسير دادند به نحوي که حسن و حسين(که کودک بودند) به حالتي نزديک به مرگ رسيده بودند. / سئوال: اتاق فاطمه که داخل مسجد بوده پس در جريان اخذ بيعت اجباري حضرت علي را از کجا به کجا بستند و بردند و حضرت فاطمه از کجا در راه آمدند به مسجد براي ايراد خطبه فدکيه و...؟ پاسخ شيعه: نه، حضرت علي يک خانه دوم هم کنار قبرستان بقيع داشته اند!! / وقتي سائل وارد مسجد شد حضرت علي انگشتري خود را که بسيار گران قيمت بود(قيمت يکسال خراج يمن!!!) به او بخشيد. و آيه انما وليکم الله در مدح و تعيين ايشان به خلافت نازل شد. به هر حال ايشان فقير بودند يا ثروتمند؟ و براي اينهمه تناقض چه پاسخي داريد؟ شايد تقيه!!!!!
7-             افرادي که از اول عمر همراه پيامبرصلی الله علیه وسلم بوده و در هر غم و سختي يار و ياور او بوده و با او رابطه خويشاوندي داشته و از طرف او سمتهاي متعددي را داشته اند و پس از او خليفه شده اند نمي توانند حکم حکومتي صادر کنند ولي کساني که يک شبه مجتهد شده اند مي توانند مثلا خلاف نظر شوراي نگهبان حکم حکومتي صادر کرده و کانديداهاي رد صلاحيت شده رياست جمهوري را تاييد کنند! يا حکم اعدام صادر کنند يا حکم تخريب مسجد بدهند و...
8-             الف: وقتي حضرت ابوبکر خليفه شده بود بسياري ادعاي پيامبري کرده بودند و بسياري از قبايل نيز شورش کردند و هر لحظه بيم حمله قبايل راهزن به مدينه مي رفت و مدينه در جوي از تهديد و رعب فرو رفت و... ابوبکر با سياست و مصلحت جويي خاص خود نه تنها شورش رده را سرکوب بلکه چنان تثبيتي به مرکزيت اسلام داد که حضرت عمر توانست در زمان حکومتش سه امپراطوري را به زانو درآورد. ب: شيعه معتقد است علت عدم موفقيت حضرت علي قتل عثمان بود ولي آيا اگر ايشان به جاي ابوبکر خليفه شده بودند مشکلات شديدتري پيش رو نداشتند؟ ج: شيعه معتقد است وقتي امام زمان ظهور مي کنند جهان مملو از ظلم و جور است و ايشان موفق به پيروزي و تسلط بر جهان مي شوند (در حاليکه بايد در ابتدا امامت خود را ثابت کنند چيزي که براي حضرت علي ثابت شده بود علاوه بر اينکه حضرت علي ياران بسياري نيز داشته و...) آيا اين تناقض نيست که امام زمان در شرايط بسيار سخت تر و با ياوران کمتر موفق مي شوند ولي حضرت علي موفق نشدند؟ و اگر قضا و قدر و خواست خدا را مطرح مي کنيد حريف شما نيز در مقابل، همين پاسخ را    مي دهد.
9-             در کتب شيعه به حد تواتر اين روايت وجود دارد که: پس از پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم همه مردم مرتد شدند به جز 3 يا 5 نفر از سوي ديگر اين مطلب نيز به حد تواتر در کتب شيعه وجود دارد که بيشتر انصار و عده زيادي از سران اصحاب خواستار بيعت با علي بوده و حتي تا مدتي با ابوبکر بيعت نکردند.[1] اکنون اگر اين دو مطلب (ارتداد همه به جز 3 نفر و علاقه همه به علي به جز چند نفر)تناقض نيست پس چيست؟ و اگر هم توجيه مي‌کنيد که بيعت آنها با ابوبکر موجب ارتداد است اولا طبق عقيده شما عده اي از اين افراد تا مدتي بيعت نکردند و در ثاني حضرت علي هم بيعت کردند پس نعوذ بالله...
10-        در حديث است که روزي پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به همراه حضرت عمررضی الله عنه و حضرت ابوبکررضی الله عنه و حضرت عثمانرضی الله عنه بر روي کوهي بودند. کوه شروع به لرزيدن کرد پيامبرصلی الله علیه وسلم فرمودند اي کوه نلرز که بر تو نبي و صديق و دو شهيد است. شيعه با تمسخر  مي پرسد: مگر کوه مي لرزد؟ ولي وقتي ديوار کعبه (‌يعني خانه خدا) براي تولد طفلي از هم باز مي شود چرا نبايد کوه زير پاي پيامبر خدا فقط بلرزد؟
11-        الف: سني مي گويد در جريان صلح حديبيه حضرت علي (ع) اطاعت امر پيامبر را در پاک کردن نام ايشان نکرد و پيامبرصلی الله علیه وسلم با انگشت مبارک خودشان نام خود را پاک کردند. شيعه پاسخ مي دهد که عمل حضرت علي از شدت احترام و علاقه به نبي اکرم بوده است  ب: شيعه مي گويد چرا عمر و ابوبکر از جيش اسامه تخلف کردند؟ سني مي گويد: از شدت علاقه نگران حال پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم بوده اند. ولي شيعه اين موضوع را قبول نمي کند. آيا اين تضاد در نقد و تجزيه و تحليل يک مساله نيست؟
12-         الف: حضرت محمد صلی الله علیه وسلم آخرين نبي هستند. ب: حضرت علي امام اول تعيين شده از جانب خدا هستند.  ج: مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است. د: حضرت محمد آخرين پيامبر، مقام حضرت علي بالاتر از مقام نبوت!!!!!
13-        خداوند و رسول اکرم سه مژده به مسلمانها دادند. خداوند وعده حفظ قرآن از نابودي و سركوب شورش رده و پيامبر اکرم وعده فتح سه امپراطوري توسط مسلمانها را به آنها داد. جالب است که هر سة اين مژده ها به دست حضرت عمر رضی الله عنه و حضرت ابوبكررضی الله عنه و تحت فرماندهي و پافشاري و سياستمداري آنها عملي شد!
14-        الف: گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزکارترين شماست (آيه قرآن) ب: خاندان پيامبر را دوست داشته باشيد(آيه قرآن) ج: شيعه معتقد است فقط خاندان پيامبرصلی الله علیه وسلم پس از پيامبر حق خلافت را داشته اند. آيا اين نکته با موارد الف و ب در تناقض نيست؟ زيرا در قرآن حتي يک آيه هم از برتري نژادي و قومي و اينکه فقط افرادي خاص مي توانند حاکم باشند وجود ندارد.
15-        الف:  عمر احاديث پيامبر را سوزاند تا فضايل علي را کتمان کند. ب: حضرت عمر رضي الله عنه آيات قرآن را جمع آوري کرد تا جلوي نابودي آن گرفته شود. ج: شيعه معتقد است 300 آيه قرآن در ستايش علي و مقدار زيادي از آيات قرآن نيز در نکوهش  عمر و ابوبکر است. اکنون آيا مورد ج با مورد الف و ب در تناقضي مسخره نيست؟
16-        الف: چرا مردم، پيامبر اکرم را دفن نکرده به سرعت ابوبکر را به خلافت انتخاب کردند؟ ب: پيامبر به هر حال افراد متعددي را جهت تدفين داشتند. چرا مردم، عثمان را به خاک نسپرده و همانوقت براي بيعت به طرف خانه حضرت علي هجوم آوردند؟
17-        ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم دختر علي و فاطمه يک رسم عادي و پيش پا افتاده بوده و چندان موضوع مهمي نيست / ولي ازدواج علي با فاطمه... (فکر مي کنم نيازي به توضيح نباشد)
18-        دولتي که تمام اصول خود را بر مبناي مذهب مي داند و مذهب خود را بهترين مذهب جهان، با بدترين و گمراه ترين مکاتب فکري يعني ملحدين و کساني که خداوند را قبول ندارند (يعني بدتر از مشرکين مکه) با چين و شوروي و کوبا گرم ترين روابط تجاري و سياسي را دارند آيا اين با مباني فکري و عقيدتي و حتي فقهي آنها مبني بر ممنوعيت رابطه با چنين دولي در تناقض نيست و اگر مساله مصلحت را پيش مي کشيد پس چرا 1400 سال به حضرت عمر و حضرت ابوبکر انگ بدعت مي زديد؟ به هر حال شما با قياس مخالفيد از کجاي احاديث و آيات قرآن چنين حکمي را استخراج کرديد؟
19-        در حديث کساء مي گوييد پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به ام سلمه گفت اهل بيت فقط و فقط اين چهار نفرند (علي – فاطمه - حسن و حسين) و ام سلمه  را حتي با تمام خوبي و نيکي و اصراري که دارد جز اهل بيت ندانستند ولي در جايي ديگر مي گوييد پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: سلمان منا اهل البيت: سلمان از اهل بيت است! براستي هيچ زني در كل تاريخ 14 قرني كه تا كنون از اسلام گذشته به اندازه خديجه نقش موثر و مهمي در اسلام، نداشته است ولي شيعه او را جز اهل بيت نمي داند! براستي چرا؟
20-        افرادي مانند تيجاني مي گويند علت شورش رده اين بوده که مردم ساير قبايل خلافت ابوبکر را قبول نداشتند! ولي مسلمان که بودند پس چرا ابوبکر آنها را مي کشت؟ سئوال اينجاست: آيا آن 4 نفري که مردم قبائل دور آنها جمع شده بودند و ادعاي پيامبري داشتند به خاطر مخالفت با ابوبکر ادعاي پيغمبري کردند؟ سئوال جالبتر: حضرت علي مي توانستند همراه با قبيله بني هاشم و کمکهاي ابوسفيان به آنها پيوسته و خلافت را پس بگيرند.آري وقتي يک به اصطلاح دانشمند درباره مسائل تاريخي اينگونه قضاوت مي کند چه انتظاري از مداحان و مردم عادي مي رود؟ براستي خوارج هم که مسلمان آن هم از نوع خيلي دو آتشه بودند چرا حضرت علي در عرض يکساعت 4 هزار نفر از آنها را کشت؟
21-        برخي از نويسندگان شيعه مانند تيجاني يکسري از احاديث پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم را مطرح مي کنند مبني بر اينکه ايشان فرمودند پس از هيچ پيامبري امت اختلاف نکردند مگر اينکه بدترين افراد زمام کار را به عهده گرفتند و يا اينکه پس از من حاکمان بدي روي کار مي آيند و از اينگونه احاديث... سئوال اينجاست:
-       حضرت علي (ع) و امام حسن و سران جمهوري اسلامي نيز پس از نبي اکرم به قدرت رسيدند پس نعوذ بالله...
-       پس از پيامبرصلی الله علیه وسلم چه کسي مخالفت کرد؟ حتي حضرت علي (ع) در پاسخ ابن عباس که ايشان را تحريک به عدم بيعت با ابوبکر مي کند مي فرمايند: اني اکره عن اختلاف: من از اختلاف بيزارم. يعني حضرت علي نيز مخالفتي (در حد فرموده نبي اکرم و درجه مخالفت يعني كشت و كشتار) نکردند.
22-        شيعه عدم بيعت حضرت علي را تا مدت زماني اندک نوعي مخالفت قلمداد مي کند / حضرت علي به ابن عباس در مورد بيعت مي فرمايند: اني اکره عن اختلاف: من از اختلاف بيزارم. آيا اين دو عقيده متناقض نيست؟
23-        متاسفانه شيعه و نويسندگان آن به جاي اينکه در يافتن علل وقايع تاريخي پاسخهاي حضرت علي را سرمشق خود قرار دهند که هم به زعم خودشان به آن حضرت عشق مي‌ورزند و هم آن حضرت در همان مکان و زمان زندگي کرده اند به جاي اينکار به تحليلهاي من درآوردي بسنده مي کنند. مثلا اين تحليل هميشگي آنها که علت مشکلاتي که براي علي در زمان خلافتش پيش آمد خرابکاريهاي خلفاي قبلي بود! ولي پاسخ را از زبان خود آن حضرت بشنويد: شخصي به آن حضرت مي گويد: چرا در زمان خلفاي قبلي چنين مسائلي پيش نمي آمد که در زمان خلافت شما پيش آمده؟ حضرت پاسخ مي دهد: آنها بر چون مني حکومت مي کردند و من بر چون تويي! اين سخن دقيقا منطبق با آيات قرآن است که مي فرمايد: ان الله لايغيروا ما بقوم حتي يغيروا ما با نفسهم خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد مگر اينکه خودشان را تغيير دهند. اين يعني اينکه هيچگاه يک نفر نمي تواند عامل خوشبختي يا بدبختي ملتي شود و جو عمومي و فرهنگ کلي جامعه عامل اساسي و تعيين کننده است. ولي نويسنده شيعه تلاش مي کند همه گناهان را به گردن حضرت عمر و حضرت ابوبکر بيندازد.يا در جايي ديگر حضرت عثمان به حضرت علي مي گويد: اين معاويه در زمان  عمر  نيز حاکم شام بود. و حضرت علي پاسخ مي دهند: معاويه از يرفا غلام عمر بيشتر از خود  عمر مي ترسيد! ايکاش نويسنده شيعه در تجزيه و تحليل وقايع نيم نگاهي نيز به سخنان حضرت علي مي انداخت هر چند اينگونه راهي براي کوبيدن حضرت عمر و ابوبکر نخواهد داشت.
24-        شهيد مطهري در کتاب سيري در امامت براي رهايي از تناقضات متعددي که در اين زمينه گريبانگير محققين شيعه شده پس از 1400 سال کشمکش، راه حل تازه اي  ارائه داده و مي گويد: متکلمين شيعه اشتباه مي کردند که امامت را همان خلافت  مي دانستند! خلافت، جزئي از امامت است و وظيفه مهمتر امام، تفسير و توضيح و تبيين دين است!!!!  ولي:
-       آيا مي شود هر از چندگاهي براي رهايي از سئوالات بي پاسخ، موضع خودمان را عوض کنيم؟
-       اين سخن شهيد مطهري مخالف نص صريح قرآن است: اليوم [اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ ٌ] {المائدة:3}  مي بينيد چقدر تاييد و تاکيد دارد که امروز دين کامل و تمام شد. همه اينها براي اين است که کسي هوس نکند پس از پيامبرصلی الله علیه وسلم به بهانه تکميل و تفسير دين، چيزي جديدي بياورد و موجب بدعت شود. كه متاسفانه آوردند و شد... (توسط تفکرات ابن سباء يهودي)
-       مخالفت کامل با اصل خاتميت.
-       فهرست نام امامان تا 150 سال مي شود آيا اتفاقي که در طول هزاران سال عمر بشر نيفتاد مي توانست در عرض چند نسل بيفتد؟ آن هم با آن شرايط بيسوادي و عدم وجود وسايل ارتباط جمعي؟
-       در زمان امامان شيعه مواردي مانند: بيمه، مصرف مواد مخدر، قرصهاي اکستازي، ارتباط تجاري و سياسي با دول مشرک و کافري چون چين و شوروي و کوبا، شبيه سازي و... وجود نداشته. پس آيا بايد سلسله امامان و مفسران دين تا روز قيامت ادامه داشته باشد. و اگر بحث اجتهاد را پيش  مي کشيد پس گناه حضرت ابوبكر و حضرت عمر چيست؟
-       شهيد مطهري به خوبي متوجه اين تناقض (شان حکومتي امام) شده و مي گويد  شان اصلي امام، تفسير و توضيح دين و مقام معنوي امام است و شان حکومتي فرع آن است! خوب، اين که مشکلي را حل نمي کند. ما نيز اين سخن را قبول داريم ولي تمام دعوي بر سر خلافت است و اينکه شما طبق کدامين دليل، معتقد به وجود نص هستيد؟
25-        شيعه قياس را (به نوعي) باطل و عمل شيطان مي داند. ولي در مهمترين اصول مذهبي خودش يعني امامت دست به قياس مي زند. وقتي مي پرسي: چرا نام جانشين پيامبر در قرآن صريحا ذکر نشده مي گويد: شيوه وضو گرفتن هم در قرآن نيامده! ولي شما که قياس را عمل شيطان مي دانيد؟ ضمن اينکه اين چه قياسي است: شيوه وضو گرفتن فرعي از فروع دين است ولي شما امامت را مهمترين اصل دين مي دانيد! يعني حتي قياس باطل شما هم باطل است.
26-        شيعه زيارتنامه عاشورا را منتسب به امام محمد باقر مي داند. از سويي ديگر شيعه رواج تقيه و جواز آنرا متعلق به دوران امام محمد باقر و امام صادق مي داند. اين زيارتنامه مملو از نفرين و لعن (18 بار لعن) به خصوص عليه خلفاي اول و دوم و سوم است آيا چنين چيزي با اصل تقيه در تعارض نيست؟ زيرا اين دو امام به قول شيعه مرتب سفارش به پنهان کاري و عدم درگيري با ديگر فرق مسلمان ميکرده اند. و زيارتنامه نيز چيزي است که به صورت اوراد و اذکار در سفر و حضر و در خانه و در کربلا و مسجد و... خوانده مي‌شده. پس اين چه سفارشي به تقيه بوده است؟ (مگر اينکه قبول کنيم اين زيارت ساخته و پرداخته غاليان است)
27-        شيعه معتقد است پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نام 12 امام را به ترتيب تا امام زمان بيان کرده اند. امام صادق(ع) فرزند ارشد خود يعني اسماعيل را به عنوان امام معرفي کردند ولي پس از فوت او فرمودند در اين مورد، بداء حاصل شد و پس از آن فرزند سوم خود را معرفي کردند. اين امر باعث پيدايش فرقه ضاله اسماعيليه شد که کردند آنچه کردند. بگذريم. چگونه است که امام صادق (ع) از حديث پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم بي اطلاع بوده اند؟
28-        آنچه در فرهنگ توده شيعه جريان دارد بسيار قويتر است از آنچه نويسندگان شيعه در کتابهايشان مي نويسند. شيعيان يکجا با سوز و گداز اين آيه زيبا را مي خوانند: [أَمَّنْ يُجِيبُ المُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الأَرْضِ أَئِلَهٌ مَعَ اللهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ] {النمل:62}  و جايي ديگر، همراه با آقاي ذاکر(مداح) فرياد مي زنند: مي خوام امشب رو بخونم واستون از سر احساس که چرا هر کي گرفتار مي‌شه مياد پيش عباس. براستي آيا هنگام گرفتاري طبق آيه قرآن بايد خداوند را صدا زد يا حضرت ابوالفضل را؟ وآيا بايد به سراغ خداوند رفت يا به سراغ حضرت عباس؟ و آيا شرک، شاخ و دم دارد؟ و اگر اينها شرک نيست پس شرک چيست؟
29-        شيعه اين داستان را قبول دارد که ابوسفيان به حضرت علي (ع) در جريان انتخاب ابوبکر گفت اگر بخواهي مدينه را از سواره و پياده عليه ابوبکر پر مي کنم ولي حضرت علي به او گفت برو من نيازي به سواره و پياده تو ندارم. شيعه در جايي ديگر معتقد است که حضرت علي (ع) از برخي افراد خواست تا سر خود را بتراشند و هنگام سحر براي قيام عليه ابوبکر به در خانه ايشان بيايند که اين افراد خلف وعده کردند و... عجيب است شيخ شرف الدين علت عدم اشاره حضرت علي به ماجراي غدير را حفظ و رعايت مصلحت مي داند ولي در اين داستان، حضرت علي از 40 نفر خواسته اند که عليه حکومت شمشير بکشند!!!! و از آن طرف کمک ابوسفيان را رد مي کند! براستي علت اينهمه تناقضات درهم و برهم چيست؟
30-        نويسندگاني مانند تيجاني براي کوبيدن حضرت عمررضی الله عنه و حضرت ابوبکررضی الله عنه احاديثي از پيامبرصلی الله علیه وسلم نقل مي کنند که پس از من، حاکماني ستمگر مي آيند و يا اينکه هيچ امتي پس از رسول خود اختلاف نکرد مگر اينکه بدترين افراد روي کار آمدند. هر چند به نظر يک محقق هر چه اختلاف بوده فقط در روز سقيفه بوده و پس از آن مردم(يا لااقل اکثريت مردم) از دل و جان در خدمت ابوبکر بوده اند ولي به هرحال اين سئوال پيش مي آيد که - پس از رسول اکرم حضرت علي (ع) و امام حسن نيز خليفه بوده اند – يا حکومت جمهوري اسلامي نيز روي کار آمده پس آيا.. 
31-        شيعه مي گويد حضرت علي 25 سال خانه نشين شدند ولي:
-       چگونه است که حد اقل دو بار در تاريخ ثبت شده که ايشان دو بار هر بار به مدت يکماه در زمان خلافت حضرت عمر رضي الله عنه جانشين او در مدينه بوده اند؟
-       چگونه دخترشان را در زمان خلافت حضرت عمر رضي الله عنه به عقد خليفه در    مي آورند؟
-       چگونه امام حسن و امام حسين در جنگهاي ايران شرکت داشته اند؟
-       ما مي دانيم حضرت عمر رضي الله عنه به هيچ يک از صحابه سرشناس که داراي پايگاه قبيله اي بالا بوده اجازه خروج از مدينه را نمي داده و مي گفته هر چه در زمان رسول الله در راه اسلام شمشير زده ايد صوابش کافي است. و اين اجازه عدم خروج يا عدم اجازه شرکت در جنگها مختص حضرت علي نبوده است.
-       حضرت علي قسم ياد کرده بودند پس از رحلت نبي اکرم تا قرآن را(براي خودشان) جمع نکنند از خانه خارج نشوند.
-       شور و نشاط و جنگجويي يک جوان تا سن 30 يا 35 است و ما مي دانيم حضرت علي در زمان رحلت نبي اکرم صلی الله علیه وسلم حداکثر 33 سال داشته اند. پس مقايسه و انتظار اينکه ايشان مانند زمان جواني خود از خانه خارج شوند يک قياس باطل و اشتباه است.
32-        شيعه از يکسو ضعف اخلاقي و فساد قدرت و ظلم و ستم پادشاهان ساساني و تبعيضات طبقاتي و...را علت شکست سپاه اسلام مي داند و از سوي ديگر    مي گويد حضرت ابوبكر و عمر حکومتي خفقان زا و ديکتاتوري داشته اند پس علت پيروزي آنها بر ايران چه بود؟ ضمن اينکه يکي از علل اينکه پيامبرصلی الله علیه وسلم بايد حتما در غدير جانشين معرفي مي کردند را حضور دو ضلع قدرتمند و خطرناک ياران و روم در مرزهاي کشور اسلامي مي دانند ولي شما که مي گوييد دربار ايران رو به انحطاط و ضعف بوده است.
33-        به عقيده شيعه ظهور امام زمان نياز به زمينه سازي و شرايط مناسب دارد / حضرت علي (ع) بايد خليفه بلافصل پيامبرصلی الله علیه وسلم مي شد هر چند زمينه فرهنگي اعراب، سن پيرمردها را براي رهبري قبول مي کرد و هر چند حضرت علي سران و جنگجويان بسياري از قبايل را از دم تيغ گذرانده بود.
34-        به سخن نگاه کن نه به گوينده (علي) / علم را فرابگير حتي از منافق (علي) / واعظ شيعه: فقط سخنان و عقايد ما حق است و فقط سخنان مرا بشنويد و فقط كتابهايي خاص مورد تاييد است و فقط بايد پيرو آقا بود.[2]
35-        شفاعت (با مفهومي و معناي وسيعي كه نزد شيعه به عنوان اصل دارد و نه با معناي واقعي آن كه امري فرعي و استثنايي است) با اين سخن نبي اكرم در تضاد كامل است:  اي فاطمه  فكر نكن من مي توانم براي تو كاري كنم هر كاري كردي خودت براي خودت كرده اي.
36-        محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الکفار [مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ وَرِضْوَانًا] {الفتح:29}  تمام اصحاب به جز سه نفر پس از پيامبر اكرم مرتد شدند: آيا اينها تناقض نيست؟؟؟
37-        الف: اختلافات بعدي در امت اسلام به خاطر عملكرد خلفاء بوده است. ب: تمام فرق و مذاهب اسلامي با وجود تشتت آراء در اعتقاد به قرآن و صحت آن متفق القولند. و حسب تواتر قطعي موجود در تاريخ اين حضرت ابوبكر و عمر و عثمان بودند كه قرآن را جمع آوري و از خطر تحريف و پراكندگي نجات دادند.
38-        اگر امامت با بيعت منعقد نمي شود چرا مي گوييد در غدير خم با علي بيعت كردند؟ و اگر با بيعت منعقد مي شود چرا حضرت علي براي امام حسن، بيعت نگرفتند؟
39-        طبق نص صريح آيات قرآن بايد رفتار پيامبرصلی الله علیه وسلم براي مسلمين الگو باشد اكنون ببينيم با عقايد شيعه مي توان چنين كرد: - پيامبرصلی الله علیه وسلم ديگران را به كرات به رعايت عدالت به خصوص بين همسران و فرزندان خود سفارش كرده اند ولي خودشان نعوذ بالله خلاف اين عمل كرده و دو تا از دخترانشان را به ازدواج بدترين آدم (اول پيران ابولهب و سپس: عثمان) و ديگري را به ازدواج بهترين انسان (علي) در مي آورند! اكنون من به عنوان پيرو بايد در مورد فرزندانم پارتي بازي كنم يا عدالت؟ / پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم مرتباً ديگران را سفارش به انتخاب دوست خوب و با ايمان و نشست و برخاست با صالحين كرده اند ولي خودشان بر خلاف اين هميشه با بدترين و ظالمترين!  انسانها همسفر و مونس و همدم و يار و همراه بوده اند و حتي با آنها نسبت خانوادگي برقرار مي كرده اند!(حضرت عمر  و ابوبكر و عثمان و ساير اصحابي كه به قول شيعه پس از رحلت نبي اكرم مرتد شدند!) اكنون من به عنوان يك پيرو طبق سخن پيامبرصلی الله علیه وسلم عمل كنم يا طبق عمل ايشان؟! آري اگر طبق عقائد منحرف و ضاله غاليان و احمقها بروي به جايي نمي رسي و مسلماً پيامبر عزيز ما و خاندان با معرفت و بزرگوار ايشان ميان حرف و عملشان هيچ تضاد و تفاوتي نبوده است و نفاق و دورويي كار كساني است كه تمامي شئونات آنها با مصلحت و تقيه و توريه طي مي شود. 
40-        شيعه مي گويد از جانب خدا فرمان رسيد كه در همه خانه ها رو به صحن مسجد بسته شود جز در خانه حضرت علي (ع) ـ ما مي دانيم كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم به تناوب هر روز و شب در اتاق يكي از همسرانش كه در كنار اتاق حضرت فاطمه يا علي بوده است زندگي مي‌كرده اند و اين سخن شيعه بدين معناست كه درب ساير اتاقها كه متعلق به پيامبرصلی الله علیه وسلم بوده است نيز بسته شده و مقام حضرت علي(ع) بالاتر از پيامبر بوده است!



 
[1] به عنوان مثال شیخ شرف الدین ( عالی شیعه ) در الفصول المهمه نام 250 نفر از سران اصحاب را آورده که طرفدار علی بوده اند .
[2] البته پیرو چشم و گوش بسته یك نفر بودن ـ اگر كار درستی باشد ـ فقط هنگام جنگ و هجوم دشمن به داخل كشور صحیح است .

0 نظرات:

ارسال یک نظر