سرگذشت توبه یک وکیل مدافع زن




این زن، یک باره دست از وکالت برداشت و تبدیل به یک زن محجبۀ داعی شد که کارش سر زدن به مساجد و تشکیل جلسات وعظ و ارشاد برای همنوعان خویش ـ زنان و دختران ـ می‌باشد.

خودش در مورد سرگذشت خود چنین توضیح می‌دهد:

در اثنای ادای عمره، حالتی به من دست داد که به شدت می‌گریستم. هر چه بیشتر از چشمانم اشک می‌ریخت، احساس می‌کردم قلبم پاک‌تر و شفاف‌تر می‌شود. در همان چند لحظه با خود عهد بستم که شغلم را رها کنم.

پس از اینکه خودم را برای چنین تصمیمی قانع ساختم احساس کردم تمام وجودم از تصمیمی که اتخاذ نموده‌ام، ابراز رضایت می‌کند. همین که از سفر برگشتم، همۀ لباس‌هایی را که مغایر با پوشش اسلامی بود، درآورده و ملتزم به حجاب شرعی شدم. از آن روز به بعد، دروازۀ خانه‌ام را بر روی مشتریانی که برای وکالت مراجعه می‌کردند، بستم.

اعضای خانواده‌ام با این تصمیم من موافقت کردند به جز نامزدم که به طلاق تهدیدم نمود. خوشبختانه خودم قبلاً با او شرط گذاشته بودم که اگر مانع از این بشود که من به عنوان یک زن مسلمان واقعی، زندگی کنم، با او ازدواج نخواهم کرد. در نهایت، طلاق مرا از زندگی ذلت‌باری که در انتظارم بودم و من هرگز خواهانش نبودم، نجات داد.



نویسنده: محمدبن عبدالعزیز المسند
مترجم: عبدالله ریگی احمدی
 
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com

0 نظرات:

ارسال یک نظر