خوف شعار عارفان است


خوف شعار عارفان است
از مهمترين اموري که پيامبر صلى الله عليه و سلم به خاطر آن مبعوث شدند تزکيه و پاکسازي نفس است چنانچه خداوند متعال فرمودند:

" هوالذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين"(جمعه 2).
"اوست آنکه برانگيخت در نا خواندگان –عرب- پيغامبري از قوم ايشان مي خواند بر ايشان آيات او را و پاک مي کند ايشان را و مي آموزد ايشان را کتاب و دانش و هر آيينه ايشان بودند پيش از اين در گمراهي ظاهر".

خداوند متعال رستگاري و فلاح بنده را منوط به تزکيه نفس کرده است خداوند متعال بعد از يازده قسم متوالي مي فرمايد:

"قد افلح من زکاها و قد خاب من دسها".(شمس10-9)
" هر آيينه رستگار شد هر که پاک ساخت نفس را.و هر آيينه زيانکار شدهر با اسفل السافلين برد آنرا".
در اين هيچ شکي نيست که مهمترين وسيله براي تزکيه و تربيت نفس خوف از خداوند متعال است.

امام امام ابن قيم رحمه الله فرمودند: يکي از منازل (اياک نعبد و اياک نستعين) منزلت خوف است و اين از بالاترين منازل راه راست و نافع ترين آن براي قلب است و تا اين حد براي هر کس فرض است.

و همچنين ( رحمه الله) فرمودند: قلب در سير و رفتنش به سوي خداوند متعال به منزله پرنده اي است که محبت سر آن است و خوف و رجاء دو بال آن است زمانيکه سر و دو بال سالم باشند پرنده خوب پرواز مي کند زمانيکه سرش قطع شود پرنده مي ميرد و زمانيکه دو بال او نابود شوند هر شکارچي و شخص تنبلي مي تواند او را صيد و شکار کند.

زماني که خوف و خشيت الهي در قلبها جايگزين شوند مواضع شهوت را مي سوزاند و دنيا را از آن دور مي کند چرا که خوف الهي شلاقي است که خداوند متعال به وسيله آن افراد منحرف و کج را راست مي کند و آنها را از آتش سوزان عذاب دردناک جهنم نجات مي دهد.

فضيل رحمه الله فرمود : کسي که از خداوند متعال بترسد اين خوف او را بر هر چيزي راهنمايي مي کند.

بدان وقتي که خوف از قلب دور شود آن قلب خراب مي شود و صاحب آن بر انجام دادن گناه و معصيت جسور مي شود.

چطور بنده در اين دنيا نترسد در حاليکه مي داند چه احوالي در جلوي اوست و او نمي داند عاقبتش چه مي شود؟

سهل گفت: افراد نيکوکار و راستگو در زمان هر خطر و حرکتي از بدي عاقبت خود ترس و بيم دارند و ايشان کساني هستند که خداوند متعال آنها را اينگونه توصيف مي کند:"و قلوبهم وجله......."(مومنون-60).
زمانيکه سفيان ثوري رحمه الله در حال احتضار قرار گرفت با صداي بلند گريه مي کرد برايش گفتند تو بايد به رحمت خدا اميد داشته باشي عفو الهي از گناهان تو بيشتر است. گفت: آيا من بر گناهم گريه مي کنم؟ اگر من بدانم که بر توحيد از اين دنيا مي روم هيچ پروايي ندارم که با کوههايي از گناه خداوند متعال را ملاقات کنم.

سپس ميت را به طرف قبر مي برند و سوال منکر و نکير در حالي که نمي داند مي تواند جواب را بگويد يا نه.

پيامبر صلى الله عليه و سلم بر کناره قبري نشستند و گريه کردند سپس فرمودند: اي برادرانم بايد خود را براي چنين جايگاهي آماده کنيد زماني که بنده به منظره وحشتناک حشر به ميزان صراط و رفتن مردم به سوي بهشت يا جهنم به اين چيزها فکر کند خوف الهي بر قلب او مستولي مي شود و همچنين خوف او را از بسياري از منکرات باز مي دارد.

هر کسي که از چيزي بترسد از او فرار مي کند ولي کسي که از خداوند متعال بترسد به سوي او فرار مي کند و به او رجوع مي کند :

"ففروا الي الله اني لکم منه نذير مبين" (ذريات.50)
"پس بگريزيد به سوي خدا هر آئينه من براي شما از جانب او ترساننده آشکارم".

درجات خوف:

عده اي از علماء رحمه الله ذکر کردند که خوف چند درجه دارد:

درجه اول: خوف از عقوبت است:

اين خوفي است که شرط صحت ايمان است و اين خوف عامه مردم است و اين خوف از تصديق وعيد و ذکر جنايت و مواظب بودن از عاقبت به وجود مي آيد رفتن اين خوف از قلب نشانه رفتن ايمان از آن است خداوند متعال مي فرمايد:

"و خافون ان کنتم مومنين" (آل عمران-175).

درجه دوم: خوف از مکر و تدبير الهي است:

چقدر انسانهايي بودند که به آنها غبطه خورده مي شد ولي حالت آنها دگرگون شد و از نيک کرداري به بدکرداري گرفتار شدند و از روي حسرت دست راستشان را بر پشت دست چپشان مي زدند انس آنها به وحشت، حضور آنان به غيبت، روي آوردن براي آنها به اعراض، و نزديکي براي آنها به دوري تبديل شد.

و بلند ترين درجات خوف بنده از اين است که مبادا بين او و پروردگارش حجاب و مانعي ايجاد شود و اين خوف عارفين و کساني است که خدا را به خوبي شناختند و به هر ميزان که بنده علم و آگاهي اش نسبت به خداوند و صفات او بيشتر باشد خوف او نيز به همان مرتبه بيشتر است. خداوند متعال فرمودند:

"انما يخشي الله من عباده العلماء".(فاطر : 28)
" جز اين نيست که ميترسند از خدا عالمان از بندگان او".

و به خاطر همين است که بهترين مخلوق محمد مصطفي صلى الله عليه و سلم از همه بيشتر از خداوند متعال مي ترسيد و با تقواترين مردم بود براي ايشان گفتند :اي رسول خدا صلى الله عليه و سلم پير شديد! فرمودند:" هود و سوره هايي مانند آن مرا پير کرده است " (بعلت وعده و وعيدى كه در مورد آخرت در آن سوره ها بيان شده است).

و ايشان صلى الله عليه و سلم در مورد خود فرمودند:" من داناترين شما نسبت به خداوند هستم و بيشتر از شما از خداوند مي ترسم".

بعضي از علماء ذکر کردند که براي خوف قصور و افراط و ميانه روي است خوفي که حد اعتدال و ميانه روي باشد پسنديده است و آن خوفي است که ما را بر انجام واجبات و ترک محرمات وادار مي سازد اگر از اين حد هم مقداري بيشتر شد به طوري که باعث انجام دادن عبادات نفلي و باز آمدن از مکروهات و زياد انجام دادن کارهاي مباح شود بهتر و افضل است .

اما خوفي که در آن قصور باشد به خاطر سببي در انسان ايجاد مي شود مثل وقتي که آيه يا موعظه اي را مي شنود اشکهايش مي ريزد و قلبش به تپش در مي آيد وقتي که سبب دور شود باز به همان غفلت برمي گردد اين خوف قاصر است و خيلي کم سود و فايده دارد.

و اما خوفي که در آن افراط است خوفي است که صاحبش را به يأس و نااميدي مي کشاند يا اينکه مرض يا غمي را بوجود مي آورد به طوري که از تلاش کردن براي کسب فضائلي که مورد رضايت خداوند است باز مي ماند اين خوف مذموم و ناپسند است.

خداوند متعال خوف و خشيت خود را در پنهاني و علني نصيبمان بفرمايد. آمين.

"و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه و سلم".


مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com

0 نظرات:

ارسال یک نظر