شيعه و حسينيه ها


شيعه و حسينيه ها
 
تأليف:
شيخ عبدالله عبدالعزيز
 
ان الحمد لله نحمده و نستعينه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سيئّات اعمالنا من يهده الله فلا مضل له و من يضلل فلا هادي له و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله (يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون (يا أيها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالاً كثيراً و نساء و اتقوا الله الذي تساءلون به و الأرحام ان الله كان عليكم رقيباً ‌يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سديداً يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم و من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظيما(ً.
أما بعد فان اصدق الحديث كتاب الله و احسن الهدي هدي محمد و شر الأمور محدثاتها و كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار.
براستي كه علماي شيعه،‌نشر و پخش شيعه گرايي را بر خود واجب كرده و در راه ترويج و توسعه اين مذهب از هيچ كوششي دريغ نكرده و از ظلم و ستم بر سايرين و سركوب مخالفين هرگز كوتاه نيامده اند،‌ هر وسيله ايي را به كار برده و هر راهي را رفته اند، كتابهاي بسيار زيادي را به چاپ رسانيده و به صورت رايگان توزيع كرده و علمايشان را به دورترين نقاط جهان فرستاده اند، نياز نيازمندان را برطرف ساخته و از نويسندگان ضعيف الأيماني كه آخرت خود را به دنيا فروخته اند بهترين بهره را جهت نوشتن خواسته هاي خود برده اند، ‌تمام اين تلاش و زحمات براي عوامفريبي و گول زدن افراد ساده لوح و ناآگاه است.
موضوع اين رساله ما بهره برداري آنان از جريان شهادت امام حسين رضي الله عنه است كه با چرب زباني و نيرنگ و كتمان حقيقت و نقل داستانها و روايات دروغين، احساسات و عواطف مردم ساده را بر انگيخته تا بدين شيوه بتوانند به هدف اساسي خود كه وارونه جلوه دادن دين و طعنه زدن بر ياران پيامبر و فرستادن لعن و نفرين بر بهترين امت است دست يابند.
جالب اينجا است كه اهل بيت پيامبر شيعه را مذمت كرده و از آنها به بدي ياد كرده اند. جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه تمام جريمه ها و سمتها به شيعه برگشته و بر آنها ثابت مي گردد.
آنها امام حسين را به كوفه دعوت كرده و پس از آمدنش از وي حمايت نكرده و در نتيجه جنايت وحادثه كربلا رخ داد. امام حسين رو در روي آنان مي گويد: واي بر شما، هلاكت و نابودي و گرفتاري و بينوايي و عذاب سخت بر شما باد،‌ ما را با عشق و شور و اشتياق دعوت كرديد و ما نيز در كمال سرعت و با اضطراب دروني،‌دعوت شما را اجابت كرديم،‌ اما شما شمشيري را كه دردستان ما بود،‌ عليه خود ما تيز كرده و آتشي را كه ما بر دشمن مشتركمان روشن كرده بوديم، عليه ما بر افروختيد، ‌عليه دوستان خود دشمني واحد و براي دشمنانتان ياور و همدم شديد،‌گناهي از ما به نسبت شما سر نزده بود،‌ پس واي به حال شما كه ما را نپسنديديد (شما باعث اين جنگ شديد) شمشير در غلاف بود و دلها آرام و ساكت و پرچم جنگ بر افروخته نبود، شما با سرعت زياد مانند حيوان تيز پا به سوي پيمان بستن با ما شتافته و براي آن بستر سازي كرديد، ‌اما پس از آن با حماقت و گمراهي،‌آن پيمان را شكستيد، بله به خدا سوگند آن اخلاق پسنديده ايي كه ريشه شما بر آن سبز شده بود، در ميان شما سرافكنده و نابود شده پس كثيف ترين ميوه درختيد و لقمه خوبي هستيد براي غاصب،‌آگاه باشيد كه لعنت و نفرين خدا بر ستمگران پيمان شكني كه پس از بستن عهد و بيعت آن را مي شكنند.[1]
فاطمه صغري كه شيعه بر وي اشك تمساح مي ريزند، ‌مي گويد: اي اهل كوفه اهل فريب و نيرنگ و غرور و پيمان شكني، خداوند ما اهل بيت پيامبر را وسيله امتحان شما و شما را وسيله امتحان ما قرار داد، ما از امتحان سربلند بيرون آمديم.[2]
امام علي ابن حسين مشهور به امام سجاد كه شيعه وي را چهارمين امام معصوم مي دانند نيز مي گويد: اي فريبكاران نيرنگ باز، دست شما رو شده و هواي نفستان آشكار گشته آيا مي خواهيد همچنان كه به نزد پدرانم رفته و با آنها بيعت كرديد، به نزد من بيائيد و با من بيعت كنيد؟[3]
امام حسن حضرت معاويه را بر شيعيان مكار و فريبكار برتري داده و ميگويد: به خدا سوگند كه معاويه در نظر من بهتر از اين كساني است كه خود را شيعيان من دانسته و در عين حال قصد قتل مرا دارند، ثروتم را انتخاب كرده و دارايي ام را گرفته اند به خدا سوگند اگر معاويه از من پيمان و بيعتي بگيرد كه به سبب آن،‌ خونم حفظ گشته و زن و بچه ام در امان باشند، ‌بهتر از آن است كه شيعيان مرا بكشند و زن و بچه ام را نابود كنند و اگر به جنگ با معاويه در افتم،‌ همين شيعيان گردنم را گرفته و مرا به معاويه تسليم مي كنند.[4]
امام علي نيز مي فرمايد: به خدا سوگند كه دوست دارم معاويه افرادش را با افرادم معاوضه كند همانند معاوضه درهم با دينار،‌ده نفر از شما را گرفته و درمقابل، يك نفر از افرادش را به من بدهد (و در عين حال هر بار) دو سه نفر از شما را به عنوان بخشش و انعام به وي بدهم.
اي كساني كه گوش داريد و نمي شنويد،‌زبان داريد و لال شده ايد،‌ چشم داريد و در عين حال كوريد نه به هنگام ديدار صادقيد و نه در حال گرفتاري و مصيبت مورد اطمينان، دستان شما بريده باد ماند گله شتري هستيد كه چوپانش آن را ترك كرده از هر طرف كه جمع گردند از طرف ديگر پراكنده مي شوند.[5]
اين رأي و نظر اهل بيت در مورد شيعه است ديديد كه آنها شيعه را فريبكار،‌خائن و پيمان شكن دانسته اند،‌ ما اين جملات را از دو منبع معتبر شيعه يعني الاحتجاج طبرسي و نهج البلاغه نقل كرده ايم علاوه بر اين مهمترين استاد علم جرح و تعديل نزد شيعه، ‌ابو عمروكشي به سند خود موارد ديگري از كلام اهل بيت را روايت كرده كه ما نيز آنها را نقل مي كنيم:
امام جعفرصادق مي فرمايد: هر آيه ايي را كه خداوند درباره منافقين نازل كرده باشد، اين آيه درمود كساني كه خود را شيعه مي دانند صدق مي كند.[6]
و همچنين فرموده: اگر امام زمان ظهور كند،‌از كشتار شيعيان دروغگو شروع مي كند.[7]
اين نيز از فرمايشات ايشان است كه مي فرمايد: براستي كساني كه خود را شيعه مي دانند از يهود و نصاري و آتش پرستان بدترند.[8]
امام باقر مي فرمايد: اگر همه مردم شيعه ما شوند، آنان در حقانيت ما شك داشته و باقيمانده احمق اند.[9]
امام رضا مي فرمايد: فتنه وشر كساني كه خود را شيعه ما مي دانند از شر و فتنه دجال بر ما خطرناك تر است.[10]
آقاي كليني كسي كه شيعه وي را ثقة الأسلام ناميده اند، به سند خويش از موسي پسر بكر واسطي نقل كرده كه ابي الحسن فرمود: اگر در ميان شيعيان خود تحقيق و بررسي كنم، ‌مي بينم كه همگي سازنده دروغ و موضوعات اند و اگر آنها را امتحان كنم همگي مرتد از آب در مي آيند و اگر بهترينها را جدا كنم از هزار نفر يك نفر نمي ماند.[11]
با اين وجود نمي دانم چه چيزي براي شيعه باقي مانده، چرا جنايت نياكانشان خود را به ناداني زده اند؟ گويا هيچ فريب و نيرنگ و مكري از آنان روي نداده و چرا اين جملات ارزشمند اهل بيت در مذمت و بدگويي از خود را فراموش كرده اند؟
 
بدعت گريه و خود زنيعبدالحسين شرف الدين موسوي كتابي موسوم به المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة تأليف كرده و طبق عادت هميشگي خود، به دفاع از بدعت و خرافات عبادتي شيعه پرداخته و همچنان كه از نام كتابش پيدا است با آب و تاب بسيار، مسئله بر پا داشتن مجلس عزا را ذكر كرده و تلاش كرده گريه كردن پيامبر، ‌بر مرگ پسرش ابراهيم را وسيله ايي جهت مهر تأييد گذاشتن به مجلس عزا و ماتم شيعه قرار دهد.[12]
بله چشمان پيامبرصلى الله عليه وسلم پر اشك بود اما آيا آنچه را كه شيعه در عزاداريهاي خود انجام مي دهند، ‌انجام داد؟ آيا براي شهادت عمويش حمزه رضي الله عنه سالروزي گذاشت تا هر ساله مردم را جمع كرده و مانند آخوندهاي شيعه خود را به گريه بزند تا آنها نيز گريه كنند؟ و آيا مجالسي كه موسوي از آنها نام برده مجلس قليان و سيگار و چاي و قهوه بود؟
در بخشي ديگر از كتابش مي گويد: اخلاق و روش ائمه بر گريه و زاري و خود زني مداومت داشته وبه دوستان خود توصيه مي كردند كه مراسم عزا و غم و اندوه براي امام حسين هميشه بر پا شود و نسل پس از نسل ،‌ اين ماتم و حزن را تازه كنند.[13]
و همچنين در دفاع از خود در مقابل كساني كه شيعه را بخاطر گريه و زاري و عزا،‌سرزنش مي كنند،‌مي گويد: اگر ملامت كننده احمق مي دانست كه ماتم ما براي اهل بيت چه نصرت و ياري بزرگي براي آنان و چه جنگ ويرانگري عليه دشمنانشان است، ‌در مقابل غم و اندوه ما سر تعظيم فرود مي آوردند.[14]
و بزرگترين فلسفه و حكمت و راز مجالس ماتم و عزاي ما همين است و به همين خاطر است كه نسل پس از نسل آن را ادامه مي دهيم.[15]
ما نيز در جواب مي گوئيم: شريعت مقدس اسلام اين گريه و زاريهاي شما را منع كرده و از آن نهي مي كند و اين نهي و منع در روايات ما و شما مشهود است و من در اينجا رواياتي از كتب شيعه را نقل مي كنم:
1- محمد بن علي بن حسين،‌عالمي كه نزد شيعه به شيخ صدوق مشهور است مي گويد: يكي از احاديث پيامبر كه تا حال ذكر نگشته اين است كه: (ألنياحة من عمل الجاهلية) نوحه خواني و گريه و زاري از كارهاي دوران جاهليت است.[16]
2- امام صادق از پدرانش نقل مي كند كه (نهي رسول الله صلى الله عليه وسلم عن الرّنة عند المصيبة و نهي عن النياحة و الاستماع اليها)[17] پيامبر اكرم از گريه كردن با آواز بلند و نوحه خواني و گوش دادن به آن نهي فرمود.
3- پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم مي فرمايد: (صوتان ملعونان يبغضهما الله: اعوال عند مصيبة و صوت عند نعمة يعني النوح و الغناء)[18] دو صدا ملعون اند و خدا از آنها متنفر و بيزار است: صداي گريه و زاري و شيون و نوحه به هنگام مصيبت و صدايي به هنگام شادي يعني نوحه خواني در ماتم و عزا و آواز به هنگام شادي.
4- ابي عبدالله مي فرمايد: داد و فرياد و نوحه خواني براي ميت جايز نيست و لازم ندارد اما مردم نمي دانند.[19]
5- در نامه امام علي به رفاعه پسر شداد آمده كه: مواظب باش در شهري كه مردم از تو حرف شنوي دارند (در آن حكومت مي كني) هرگز اجازه ندهي كه نوحه خواني بر مرده انجام شود.[20]
6- امام صادق مي فرمايد: كسي كه به هنگام مصيبت با دستش بر رانهايش بزند اجرش باطل گشته است.[21]
7- ابي عبدالله مي فرمايد: داد و فرياد و گريه و نوحه بر مرده لازم نيست و نبايد صاحب عزا لباس پاره كند (سينه چاك كند).[22]
8- همچنين وقتي جعفر ابن ابي طالب به شهادت رسيد، ‌ايشان به فاطمه فرمودند: به كلمات ذليلي و مرگ و واويلا و غم و اندوه صدايت را بلند نكن.[23]
9- ابو سعيد خدري مي فرمايد: (إن رسول الله لعن النائحة و المستمعة) پيامبر اكرم بر نوحه خوان و همچنين كسي كه به نوحه خواني گوش فرا دهد، ‌لعن و نفرين فرستاده است.[24]
10- ابو جعفر مي فرمايد: شديدترين ناشكيبايي و بي صبري،‌گريه با صداي بلند و داد وفرياد و نوحه خواني و كوبيدن بر صورت و سينه و كندن موي سر است و هر كس كه نوحه خواني كند صبر و شكيبايي را ترك كرده و راهي جز راه راست را گرفته است.[25]
در رد و نهي و منع خود زني و سينه زني شيعه در حسينيه ها و عزاداري هايشان نيز احاديث بسيار زيادي در كتب اهل تشيع آمده كه بعضي را نقل مي كنيم:
1- ابوالمقدام مي فرمايد: از ابوالحسن و ابو جعفر شنيدم كه در تفسير آيه (و لا يعصينك في معروف) و لا تنادي بالويل و لا تقيمن علي نائحة ثم قال هذا هو المعروف الذي قال الله فيه و لا يعينك في معروف[26] اگر من مُردم بخاطر مرگ من صورتت را پاره نكن،‌ موي سرت را نكَن،‌ و با صداي بلند و داد و فغان بر من گريه نكن و نوحه خوان را بر سر جنازه من نياور، ‌سپس فرمود: كار نيكي كه خداوند دستور فرموده كه در آن از من سرپيچي نكنيد، ‌همين است.
2- ابي عبدالله نيز در تفسير آيه مذكور مي فرمايد: كار نيكي كه خداوند امر به اطاعت از آن فرموده اين است كه (به هنگام مصيبت) لباس پاره نشود، ‌صورتها را نزنند و نوحه خواني و واويلا راه نيانداخته و به نزد قبر اقامت نكنند.[27]
3- همچنين روايتي كه در فصل گذشته از ابي جعفر روايت شده كه فرمود: شديدترين ناشكيبائي و بي صبري گريه با صداي بلند و داد و فغان و نوحه خواني و كوبيدن بر صورت و سينه و كندن موي سر است.[28]
4- امام حسين به خواهرش زينب توصيه كرد كه: خواهرم تو را به خدا سوگند مي دهم و خواهش مي كنم به سوگند و توصيه ام عمل كن. اگر من مردم لباست را پاره نكرده و بر مرگ من واويلا و داد و فرياد راه نيانداز.[29]
5- و در جايي ديگر مي فرمايد: كسي كه به هنگام مصيبت بر صورت خود كوبيده و سينه را پاره كند از ما نيست.[30]
شيعه در ماه محرم به عنوان عزاداري امام حسين، لباس سياه مي پوشند نمي دانم كه فرموده امام علي را نمي دانند يا خود را از دانستن آن به ناداني زده اند كه مي فرمايد: لباس سياه نپوشيد زيرا كه لباس مخصوص فرعون است.[31]
فردي از امام صادق در رابطه با پوشيدن كلاه سياه پرسيد،‌ ايشان در جواب فرمودند: با كلاه سياه نماز نخوان زيرا كه لباس اهل جهنم است.[32]
و همچنين مي فرمايد: نزد هيچ قبري اقامت نكنيد،‌ لباس سياه نپوشيد و موي سر را پخش نكنيد.[33]
امام صادق از پيامبر روايت مي كند كه فرمود: (لا تلطمن وجهاً و لا تنتفن شعراً‌و لا تشققن جيباً و لا تسودن ثوباً) بر صورت خود نكوبيد،‌ موي سرتان را نكنيد،‌سينه ها را پاره نكرده و لباسها را سياه نكنيد.[34]
شنيدم كه يك سخنران شيعه پاكستاني از خود زني و سينه زني دفاع مي كرد و براي صحت گفته هايش به اين آيه قرآن استناد مي كرد كه مي فرمايد: (فأقبلت امرأته في صرّة فصكت وجهها و قالت عجوز عقيم)الذاريات/29 وقتي ملائك مأمور خدا به منزل ابراهيم آمده و خبر حاملگي همسرش را به وي دادند، همسرش با تعجب جيغ كشيد و بر صورت خود كوبيد و گفت (اي واي) من پيرزني نازا هستم (مگر مي شود كه حامله شوم؟) ما نيز در جواب مي گوئيم اولاً: بر فرض صحت تفسير وبرداشت آن سخنران شيعه از آيه مذكور،‌ هرگز از آيه فهم نمي شود كه خداوند عمل همسر ابراهيم را پسنديده و از آن مدح مي كند، همچنان كه از آيه پيدا است او گفت: من پيرزني نازا هستم و (اين تعجب از قدرت و بشارت الهي) را شرع نمي پسندد. دوماً: سخنران مذكور خود را از تفسير امامانش در رابطه با آن آيه به ناداني زده چون درتفسير قمي آمده همسر ابراهيم در ميان جماعتي جيغ كشيد و هنگام شنيدن مژده حاملگي به صورت خود كوبيد.[35]
ابوعلي ابن الحسن در تفسير مجمع البيان مي گويد: همسر ابراهيم از شدت تعجب انگشتان دستش را جمع كرد و بر پيشانيش زد.[36]
ملا محسن فيض كاشاني مي گويد: در حالت تعجب با انگشتان دستش بر پيشاني خود زد.[37]
سوماً: آقاي سخنران چون صفت امانتداري علمي را نداشت، رواياتي را كه ما از كتب معتبر شيعه آورده ايم،‌ مخفي كرده و نقل نمي كرد به اين آيه استناد مي كرد تا بلكه بتواند در صحت حديث صحيح (ليس منا من لطم الخدود و شق الجيوب و دعا بدعوي الجاهلية) شك وارد كند كه مي فرمايد: كسي كه بر صورت خود كوبيده،‌سينه را پاره كرده و مانند دوران جاهليت واويلا و آه و فغان كند از ما نيست.[38]
آيا او روايت مهمترين مجتهدشان مجلسي از امام صادق را نديده كه مي گويد: پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم از واويلا و داد و فغان به هنگام مصيبت و همچنين از نوحه خواني و گوش فرا دادن به آن و كوبيدن بر صورت نيز نهي فرمود.[39]
پس وصيت امام جعفر صادق به هنگام مرگش چي شد كه فرمود: بخاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس هايتان را پاره نكنيد (سينه چاك نكنيد).[40]
از پيامبر پرسيدند چه چيزي باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان مي شود؟ فرمود: (تصفيق الرجل بيمينه علي شماله و الصبر عند الصدمة الأولي من رضي فله السخط) به هنگام مصيبت دست راست را بر چپ زدن باعث آن مي شود براستي كه صبر و شكيبايي به هنگام مصيبت بهتر است و كسي كه به ناشكيبايي راضي باشد نارضايتي خدا براي او است.[41]
پس اگر دست راست را بر چپ زدن باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان باشد، ‌به طريق الأولي بر صورت كوبيدن و سينه دريدن در اين تحريم سهم بيشتري دارد.
و آيا روايت ديگر مجلسي از ابي عبدالله را نمي دانست كه مي گويد: نمي دانم در ميان اين سه نفر جرم كدامشان سنگين تر است كسي كه به هنگام مصيبت مردم، بدون پوشيدن جبه و عبا پشت سر جنازه راه بيافتد،‌ كسي كه به هنگام مصيبت دستش را بر رانش مي كوبد يا كسي كه مي گويد: با وي مهربان باشيد.[42]
 
شيعه زيارت قبر را بر حج ترجيح مي دهند.زياده روي شيعه در گمراهي به حدي رسيده كه معتقداند زيارت قبر امام حسين در كربلا از حج خانه خدا برتر است، ‌از ابي عبدالله روايت مي كنند كه مي گويد: كسي كه در روز عرفه قبر امام حسين را زيارت كند خداوند براي او يك ميليون حج با امام زمان، ‌يك ميليون عمره با پيامبر،‌آزاد كردن هزار برده و آماده ساختن هزار مجاهد براي جهاد در راه خدا را مي نويسد و خداوند اسم او را «بنده صديق من كه به وعده ام ايمان دارد» مي گذارد و ملائكه مي گويند: فلان كس صديق است چون خداوند از بالاي عرش خود وي را تأييد كرده است و همچنين در سر زمين، ‌او را فرشته مقرب درگاه خدا مي نامند.[43]
در روايتي ديگر آمده كه ابي عبدالله فرمود: كسي كه به نزد قبر امام حسين برود در حالي كه مقام و منزلت ايشان را بشناسد مانند آن است كه صد بار حج كرده باشد.[44]
شيعه ايي كه نتواند قبر امام حسين را زيارت كند،‌ بايد براي جبران خسارت بيست و يك بار حج خانه را انجام دهد تا به درجه زائر قبر حسين برسد. حذيفه پسر منصور مي گويد: ابي عبدالله از من پرسيد چند بار به حج رفته اي؟ عرض كردم نوزده بار، فرمود اگر بيست و يك بار را كامل كني آنچه را كه براي زائر قبر امام حسين مي نويسند براي تو نيز مي نويسند.[45]
اهل تشيع از اين نوع روايات دروغين و جعلي بسيار دارند حتي در بعضي از آنها آمده كه زيارت قبر امام حسين، ‌انسان را از حج بي نياز مي سازد و كسي كه نمي تواند به حج برود، ‌زيارت قبر وي براي او كافي است.
از ابي عبدالله روايت است كه فرمود: اگر خواستي به حج بروي و نتوانستي پس به زيارت قبر امام حسين برو كه برايت حج نوشته مي شود و اگر خواستي به عمره بروي و نتوانستي باز هم به زيارت قبر امام حسين برو كه برايت عمره نوشته مي شود.[46]
علامه شيعه آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب مي گويد: براستي كه خداوند با بندگان خود بسيار مهربان است كه زيارت قبر امام حسين را به جاي حج خانه خود جايگزين كرده تا كسي كه نمي تواند به حج برود، آن زيارت را انجام دهد و حتي براي بعضي از مسلمانان كه مي توانند شرايط زيارت را به دقت رعايت كنند، ثوابش از حج بيشتر است همچنان كه در روايات صريح آمده است.[47]
حتي مي گويند: خداوند قبل از اينكه به حجاج بيت الله الحرام در صحراي عرفات بنگرد،‌ به زائرين قبر امام حسين مي نگرد.
راوي روايت مي گويد: از ابي عبدالله پرسيدم آيا واقعاً‌ خداوند قبل از اينكه به اهل عرفات بنگرد، ‌به زائرين قبر امام حسين مي نگرد؟ گفت: بله گفتم چرا؟ گفت: چون در ميان حاجيان عرفات اولاد زنا وجود دارد اما در ميان زائرين قبر امام حسين چنين شخصي وجود ندارد.[48]
و همچنين در روايتي ديگر آمده كه: خداوند در روز عرفه قبل از نظر به سوي اهل عرفات به سوي زائرين قبر امام حسين نظر رحمت دارد.[49]
اين روايات دروغيني كه شك در بطلان و ساختگي بودن آنان نيست، براستي بي حيايي و بي آبرويي سازنده آن و حماقت كساني را مي رساند كه آن را باور كرده اند چون مخالف حديث صحيح پيامبر است كه مي فرمايد: (لا تشدّوا الرّحال الا الي ثلاثة مساجد مسجد الحرام و مسجدي هذا و مسجد الأقصي[50] به سوي هيچ مكاني بار سفر نبنديد جز به سوي سه مسجد، مسجد الحرام (در مكه) همين مسجد من (در مدينه منوره) و مسجد الاقصي (در بيت المقدس).
و همچنين در روايتي ديگر از ابوسعيد خدري آمده است كه پيامبر فرمود: (لا تشدّوا الرّحال الا الي ثلاثة مساجد،‌ مسجدي هذا و المسجد الحرام و المسجد الأقصي) بار سفر جز به سوي يكي از سه مسجد نبنديد،‌ همين مسجد من،‌ مسجد الحرام و مسجد الأقصي.
اگر مي گوئي شايد شيعه اين دو حديث را باور ندارند، در جواب مي گوئيم: همين حديث در كتب اهل تشيع آمده هر چند كه بخشي از آن را تحريف كرده اند، سه نفر از بزرگترين علماي مشهور شيعه شيخ صدوق، حرّ عاملي و مجلسي از امام علي روايت مي كنند كه فرمود: (لا تشدّوا الرّحال الا الي ثلاثة مساجد المسجد الحرام و مسجد رسول الله و مسجد الكوفه)[51]
بار سفر را جز به سوي سه مسجد نبنديد مسجد الحرام،‌مسجد پيامبر و مسجد كوفه.
حال بر فرض صحت روايت آنها از امام علي باز كار شيعه غلط و حرام است چون آنها به سوي مشهد، نجف، مقام زينب و غير آنها از قبر و گنبد و بارگاه سفر مي كنند خصوصاً قبر امام حسين، كه يك بار زيارتش نزد آنان از هشتاد بار حج كردن بهتر است.
سؤال اينجاست كه اگر زيارت قبر امام حسين چنين ارزشي دارد، ‌و برابر با بيست يا هشتاد بار حج خانه خدا است، ‌چرا در قرآن از آن نامي نيامده است؟
هستند كساني (از اهل سنت) كه با حسن نيت ‌وجود چنين عقيده اي در دل شيعيان را انكار كرده و باور ندارند كه شيعه زيارت قبر و امامت نزد آن و طوافش را بر حج برتري مي دهند.
احاديثي كه از كتب شيعه نقل كرديم،‌ عليه آنان شهادت مي دهند، ‌ديديد كه در عقيده آنان كسي كه نمي تواند قبر امام حسين را زيارت كند، بايد بيست و يك بار حج كند تا فضيلت زيارت قبر وي را بدست آورد.
ما به عنوان هشدار و زنگ خطر، ‌اين حديث پيامبر را يادآور مي شويم كه مي فرمايد: (لا تتخذوا قبري قبلة و لا مسجداً‌ فان الله عزوجل لعن اليهود حيث اتخذوا قبور انبيائهم مساجد).[52]
قبر مرا قبله و يا مسجد قرار ندهيد براستي كه خداوند يهوديان را لعن و نفرين كرده چون قبر پيامبران خودرا محل سجده و نماز قرار دادند.
 
دروغ پردازي هاي شيعه درباره خاك كربلا
شيعه براي سجده بردن بر خاك قبر امام حسين ارزش و خاصيتي منحصر به فرد ساخته اند.
از ابي عبدالله روايت مي كنند كه: سجده بردن بر خاك قبر امام حسين حجابهاي هفتگانه را پاره مي كند.[53]
از امام صادق روايت كرده اند كه: سجده بردن بر خاك قبر امام حسين هفت طبقه زمين را نوراني مي كند.[54] اين دو روايت دروغ شيعه را بر ملا مي كند كه در مقام دفاع از خود مي گويند: هدف ما سجده بردن بر خاك قبر حسين نيست، بلكه بخاطر كسب اطمينان از نظافت محل سجده، آن را مي گذاريم و اين ادعا كاملاً‌ باطل است چون سجده بردن فقط با پيشاني نيست بلكه با هفت عضو انسان (دو كف دست،‌ دو سينه پا،‌ دو زانو و پيشاني) به سجده بيفتد،‌ شيعه روي يك عضو (پيشاني) سجده مي برد،‌ پس شش عضو ديگر چي؟ اين در حالي است كه حتي در روايات خودشان،‌ بيني جزو پيشاني محسوب شده و تأكيد شده كه بايد روي محل سجده قرار گيرد.
از امام صادق نقل است كه فرمود: كسي كه بيني وي آنچه را كه پيشانيش انجام مي دهد، انجام نداده باشد نمازش صحيح نيست.[55]
همچنان كه شيخ طوسي در دو كتاب خود از امام علي روايت مي كند كه: چنين نمازي صحيح نيست كه آنچه پيشاني انجام مي دهد بيني انجام نداده باشد.[56]

ساختن تسبيح از خاك قبر
اضافه بر مسأله سجده آنها معتقداند كه اگر كسي تسبيحي با خود حمل كند كه از خاك قبر امام حسين ساخته شده باشد او تسبيح كننده است هر چند كه تسبيح هم نكرده باشد.
از امام صادق روايت مي كنند كه فرمود: كسي كه تسبيحي همراه داشته باشد كه از گل قبر امام حسين ساخته باشند، ‌نزد خدا تسبيح كننده محسوب مي شود هر چند كه تسبيح نكند.[57]
علتش اين است كه طبق اعتقاد شيعه سرزمين كربلاء پاك ترين،‌ مقدس ترين و با عظمت ترين نقطه كره زمين بوده و از آن روز كه خدا آن را آفريده همين طور بوده است در اين رابطه جمله ايي را نيز به پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم نسبت داده اند كه گويا فرموده است: (هي أطهر بقاع الارض و أعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء‌الجنة)[58] آنجا پاكترين نقطه روي زمين، ‌با عظمت ترين آن و قسمتي از خاك بهشت است.
خاك قبر حسين شفاي درد است.
از ابي عبدالله روايت است كه فرمود: براستي كه خداوند متعال آن خاك را وسيله شفا براي شيعيان و دوستان ما قرار داده است.[59]
سعد مي گويد: از امام رضا درباره خاكي كه مردم آن را مي خورند پرسيدم،‌ فرمودند خوردن هر خاكي همانند خوردن گوشت مردار،‌ خون ‌و گوشت حيواني كه براي غير خدا قرباني شده باشد،‌حرام است جز خوردن خاك قبر حسين كه شفاي هر دردي است.[60]
و همچنين ابي عبدالله مي فرمايد: در خاك قبر امام حسين شفاي هر دردي وجود دارد و آن خاك، ‌بزرگترين دواء‌است.[61]
سنت روز عاشوار روزه است نه خود زني
مادامي كه به موضوع عاشورا و مسائل آن پرداخته ايم لازم است بگوئيم كه: اهل سنت بزرگداشت روز عاشورا را در روزه مي بينند نه در خود زني و سينه دريدن.
ابن عباس رضي الله عنهما مي فرمايد: نديدم كه پيامبر صلى الله عليه وسلم روزه گرفتن در هيچ روزي را بر روزي ديگر ترجيح دهد جز روز عاشورا بر ساير ايام و نديدم كه ماهي را بر ماه رمضان برتري دهد.[62]
و همچنين مي گويد: وقتي پيامبر به مدينه تشريف فرما شد،‌ ديد كه يهوديان در آنجا روز عاشورا را روزه مي گيرند فرمود: (ما هذا اليوم الذي تصومونه؟ فقيل له: هذا يوم عظيم أنجي الله فيه موسي و قومه فصامه موسي شكراً‌ فنحن نصومه فقال رسول الله فنحن احق و اولي بموسي منكم فصامه رسول الله و امر بصيامه)[63] (فرمود) اين چه روزي است كه شما روزه مي گيريد؟ گفتند: روز بزرگي است كه خداوند موسي و امتش را نجات داده و فرعون و قومش را غرق كرد، ‌موسي نيز به عنوان شكرگزاري آن روز را روزه گرفت و ما نيز روزه مي گيريم پيامبر فرمود: ما لايق تر و نزديك تر به موسي هستيم تا شما،‌پس پيامبر روزه گرفت و به روزه گرفتن در آن روز امر فرمود.
درجايي ديگر مي فرمايد: وقتي پيامبر روز عاشورا را روزه گرفته و به آن امر فرمود، عرض كردند يا رسول الله (إنه يوم يعظمه اليهود و النصاري فقال لئن بقيت الي قابل لأصومن التاسع) اي پيامبر خدا عاشورا روزي است كه يهود و نصاري آن را بزرگ مي دارند پيامبر فرمود: اگر زنده ماندم سال آينده روز نهم (تاسوعا) را نيز روز مي گيرم (تا شباهت به آنان در عبادت ما از بين برود).[64]
روزه روز عاشورا در روايات شيعه نيز آمده است ابي عبدالله از پدرش روايت مي كند كه: امام علي فرمود: روز عاشورا را روزه بگيريد به اين طريق كه روز نهم و دهم محرم را با هم روزه باشيد چون گناه يكسال را پاك مي كند.[65]
ابي الحسن مي فرمايد: پيامبر و خاندان وي روز عاشورا را روزه مي گرفتند.[66]
امام جعفر از پدرش روايت مي كند كه: روزه روز عاشورا كفاره گناه يكسال است.[67] پس بر شيعه واجب است روضه خواني و نوحه سرايي و بر پا داشتن مجالس عزا و ماتم حسينيه ها را ترك كرده (و بجاي آن روزه بگيرند) چون پيامبر اكرم در آن روز روزه گرفته و امام علي به آن امر كرده و امام باقر نيز مي فرمايد: روزه گرفتن در روز عاشورا باعث پاك شدن گناهان يكسال خواهد شد،‌ پس چرا نفرمود: بر پا داشتن مجلس عزا و ماتم كفاره گناهان يكسال است.
آيا شيعه چيزي را كشف كرده كه پيامبر اكرم از آن بي خبر بوده و آن را از دست داده است؟ چرا هرگز نفرمود: در روز عاشورا پسرم حسين كشته مي شود و بر شما لازم است كه در آن روز عزا و ماتم بگيريد.
از پروردگار بلند مرتبه توانا خواستارم اين رساله را كه عجالتاً‌ نوشته ام وسيله نفع بخشيدن به مردم و ذخيره روز قيامتم قرار دهد.
و صلي الله علي محمّد و علي اله و صحبه و سلّم

 
زیرنویسها:
------------------------------------------
[1] - الأحتجاج طبرسي ج ص24.
[2] - الاحتجاج طبرسي ج2 ص32.
[3] - الاحتجاج طبرسي ج2 ص27.
[4] - الاحتجاج طبرسي ج2 ص10.
[5] - نهج البلاغه ج1 ص188-190.
[6] - رجال الكشي ص254.
[7] - رجال الكشي ص253.
[8] - رجال الكشي ص252.
[9] - رجال الكشي ص179.
[10] - وسائل الشيعه ج11 ص441.
[11] - اصول كافي ج8 ص228.
[12] - المجالس الفاخرة ص11.
[13] - المجالس الفاخرة ص17.
[14] - پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم مي فرمايد: عينان لا تمسهما النار ابداً‌عين بكت من خشية الله و عين باتت تحرس في سبيل الله دو چشم،‌آتش جهنم را احساس نمي كنند: چشمي كه از ترس خدا گريه كرده باشد و چشمي كه در راه خدا نگهباني داده باشد. چرا نفرمود: چشمي كه در حسينيه ها و مراسم عزا و ماتم گريه كند؟ (مؤلف)
[15] - المجالس الفاخرة 36-37.
[16] - وسائل الشيعه ج12 ص915؛‌ بحار الأنوار ج82 ص103.
[17] - وسائل الشيعه ج2 ص915.
[18] - مستدرك الوسائل نوري ج1 ص144؛ بحار الأنوار ج82 ص101.
[19] - وسائل الشيعه ج2 ص916؛ ‌اصول كافي ج3 ص226؛ ‌الوافي ج12 ص88.
[20] - مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[21] - وسائل الشيعه ج2 ص914.
[22] - اصول كافي ج3 ص225؛‌ وسائل الشيعه ج2 ص916.
[23] - من لا يحضره الفقيه ج1 ص112؛ الوافي ج13 ص88؛ ‌وسائل الشيعه ج2 ص915.
[24] - مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[25] - اصول كافي ج3 ص223؛ ‌وسائل الشيعه ج2 ص915؛ ‌بحار الأنوار ج82 ص76.
[26] - وسائل الشيعه ج2 ص915-916؛‌ مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[27] - تفسير نور الثقلين ج5 ص308؛‌ مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[28] - سند اين روايت در صفحه 6 گذشت.
[29] - مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[30] - مرجع سابق.
[31] - من لا يحضره الفقيه ج11 ص163؛‌ وسائل الشيعه ج2 ص287.
[32] - من لا يحضره الفقيه ج1 ص162؛‌ وسائل الشيعه ج2 ص281.
[33] - تفسير نور الثقلين ج5 ص308؛ ‌مستدرك الوسائل ج1 ص124.
[34] - تفسير صافي ج5 ص166؛‌ تفسير نور الثقلين ج5 ص307.
[35] - تفسير قمي ج2 ص303.
[36] - مجمع البيان ج27 ص16.
[37] - تفسير صافي ج5 ص71.
[38] - صحيح الجامع الصغير ج5 ص102.
[39] - بحار الأنوار ج82 ص104.
[40] - بحار الأنوار ج82 ص101.
[41] - بحار الأنوار ج82 ص93.
[42] - بحار الأنوار ج82 ص79.
[43] - وسائل الشيعه ج10 ص360.
[44] - وسائل الشيعه ج10 ص350.
[45] - همان منبع سابق.
[46] - وسائل الشيعه ج10 ص332.
[47] - الثورة الحسينية ص15.
[48] - وسائل الشيعه ج10 ص361.
[49] - الثورة الحسينية ص15.
[50] - صحيح الجامع الصغير ج6 ص155.
[51] - بحار الأنوار ج99 ص240؛ الخصال ص143؛‌ وسائل الشيعه ج3 ص525.
[52] - اين حديث،‌ از روايات اهل تشيع است كه گواه عليه آنها است، بنده در كتابي جداگانه يك باب مستقل را به جدال با آنان در اين مورد اختصاص داده ام (مؤلف).
[53] - وسائل الشيعه ج2 ص608؛‌ تحرير الوسيله ج1 ص149.
[54] - وسائل الشيعه ج2 ص607.
[55] - اصول كافي ج3 ص333؛‌ وسائل الشيعه ج4 ص955.
[56] - الاستبصار ج1 ص327؛‌ تهذيب الأحكام ج2 ص298؛ وسائل الشيعه ج4 ص954.
[57] - وسائل الشيعه ج3 ص608؛ ‌السجود علي التربة الحسينية ص34.
[58] - السجود علي التربة الحسينية ص25.
[59] - بحار الأنوار ج101 ص118.
[60] - بحار الأنوار ج101 ص120.
[61] - بحار الأنوار ج101 ص122.
[62] - مشكاة المصابيح ج1 ص634.
[63] - مشكاة المصابيح ج1 ص638.
[64] - مشكاة المصابيح ج1 ص634.
[65] - الاستبصار ج2 ص134.
[66] - همان مرجع سابق.
[67] - همان مرجع سابق.
 

0 نظرات:

ارسال یک نظر