رعایت حقوق نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فاطمه توسط دو خلیفه ابوبکر و عمر رضی الله عنهما



ابوبکر و عمر همواره علی را از هر طریقی و به طور کامل اکرام می‏کردند و او و حتی سایر بنی‏هاشم را در عطا و بخشش بر دیگران مقدم می‏داشتند و او را در مرتبه و حرمت و محبت و تمجید و تعظیم مقدم می‏داشتند همان‏گونه که افراد نظیر او را نیز مقدم می‏داشتند و او را به واسطه آن‏چه که خداوند به او فضل عنایت کرده بود، بر سایر افرادی که چنین فضیلتی نداشتند، برتر می‏دانستند.
هرگز سخن ناروایی از آنان در حق علی دیده نشده است. بلکه درباره هیچ یک از بنی‏هاشم سخن ناروایی نگفته‏اند عمر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در عطا و بخشش بر همه مردم مقدم می‏داشت و در عطا و بخشش آنان را بر همه مردم برتر می‏دانست. حتی زمانی که برای عطا و بخشش‏ها دیوانی قرار داده شد و اسامی مردم نوشته شد به عمر گفتند: از تو شروع می‏کنیم. گفت: نه. از نزدیکان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شروع کنید.
و عمر را در جایگاهی قرار دهید که خداوند او را در آن جایگاه قرار داد. بنابراین از بنی‏هاشم شروع کردند و بنی‏مطلب را به آنان ملحق کردن چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« إنما بنو هاشم وبنو المطلب شيء واحد إنهم لم يفارقونا في جاهلية ولا إسلام »[1]:«بنی هاشم و بنی مطلب یک چیز واحد هستند نه در جاهلیت و نه در اسلام از ما جدا نشدند» او عباس، علی، حسن و حسین را مقدم کرد و برای آنان مقداری بیشتر از آن‏چه برای افراد نظیر آنان در سایر قبائل قرار داده بود، قرار داد و در بخشش اسامة بن زید را بر پسرش ترجیح داد. پسر او عصبانی شد و گفت: اسامه را بر من ترجیح می‏دهی؟ عمر گفت: او در نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم محبوب‏تر از پدرت بود. آن‏چه که درباره مقدم داشتن بنی‏هاشم و برتر دانستن آنان ذکر کردیم در نزد همه علمای سیره و تاریخ امری مشهور است که دو نفر درباره آن با هم اختلاف نظر ندارند.
کسی که این‏گونه حق و حقوق نزدیکان و عترت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را رعایت کند آیا به نزدیک‏ترین مردم برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بانوی زنان اهل بهشت ظلم و ستم می‏کند آن هم به دلیل مقدار ناچیزی از مال که به فرزندان او چندین برابر آن مال را عطا می‏کرد و به کسی که بیش از او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دور بود عطا می‏کرد.[2]


[1] - بخاری ابوداود و نسائی آن را استخراج کرده‏اند.
[2] - ج(3) ص(172،173).


به نقل از کتاب: آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اولیای او (موضع اهل سنت و شیعه درباره عقاید، فضیلت‏ها، فقه و فقهای آنان اصول فقه شیعه و فقه آنان)، خلاصه و ترتيب از: محمد بن عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، رحمه الله ت 1421 هـ، این بحث از کتاب منهاج السنه نوشته ابن تیمیه رحمه الله اختصار شده است).


 

0 نظرات:

ارسال یک نظر