چرا رسول الله به مردم امر کردند همواره وصیت نامه داشته باشند ولی خودشان ننوشتند؟


چرا رسول الله به مردم امر کردند همواره وصیت نامه داشته باشند ولی خودشان ننوشتند؟

اقتباسى از جواب به شبهه: پیامبر بی وصیت از جهان ما نرفتند؛ تمام قرآن و سنت، وصیت است، از ایشان بیش از هر انسان دیگری وصایا باقی مانده است. حالا چرا پیامبر  در وصایای خود جانشین را تعیین نکرد ؟ چون ایشان خاتم النبیین و آخرین پیامبران بود....

                                                       *************************************************
شبهه شیعه بر گرفته از سایت : http://www.askdin.com/showthread.php?t=5322
سوال های نفس گیر از اهل سنت (مرض قلبیها وارد نشوند)
عدم تعيين جانشين، مخالف كتاب نيست؟
 كسانى كه مى‏گويند : پيامبر اكرم(صل الله علیه وآله) بدون وصيّت از دنيا رفت، آيا مى‏دانند كه كارى خلاف قرآن وسنّت به حضرت نسبت داده‏اند؟! نسائى در سنن خود آورده : عن عائشة قالت : ما ترك رسول اللّه صلى الله عليه وسلم درهماً ولا ديناراً ولا شاة ولا بعيراً وما أوصى . سنن النسائي : 6 / 240، فتح الباري : 5 / 267 .
چون قرآن به همه مسلمانان دستور مى‏دهد كه بدون وصيّت، از دنيا نروند : ( كتب عليكم إذا حضر أحدكم الموت إن ترك خيراً الوصيّة ) المائدة : 3 . . 


زيرا جمله ( كتب عليكم ) در مورد وصيّت، همانند جمله ( كتب عليكم الصيام ) در باره روزه، بر اهميت ولزوم متعلّق دارد .
و از طرفى هم رسول اكرم(صل الله علیه وآله) فرموده است : وظيفه هر مسلمان داشتن وصيّت‏نامه است، و نبايد سه شب از عمر مسلمانى سپرى شود، مگر اينكه وصيّت او در كنارش قرار گرفته باشد : « ما حقّ امرئ مسلم له شي‏ء يوصي به، يبيت ثلاث ليال إلّا ووصيّته عنده مكتوبة » .
عبد اللّه بن عمر مى‏گويد : وقتى كه اين حديث را از رسول اكرم(صل الله علیه وآله) شنيدم، هيچ شبى را بدون وصيّت نامه سپرى نكردم ؛ « قال عبد اللّه بن عمر : ما مرّت عليّ ليلة منذ سمعت رسول اللّه - صلّى اللّه عليه وسلم - قال ذلك، إلّا وعندي وصيّتي » صحيح مسلم، ج 5 ص 70، أوّل كتاب الوصيّة . .
آيا مى‏شود گفت : كه عبد اللّه بن عمر به سخنان رسول گرامى(صل الله علیه وآله) بيش از خود حضرت، پايبند بود؟
آيا مى‏شود گفت : پيامبر اكرم(صل الله علیه وآله) سخنى مى‏گويد كه خود به آن عمل نكند؟
خداوند میفرمايد: چرا سخنى مى‏گوييد كه به آن عمل نمى‏كنيد؟ و اين تناقض در گفتار و عمل، خشم خداوند را به دنبال دارد : ( يا أيّها الذين آمنوا لِمَ تقولون ما لا تفعلون كبر مقتاً عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون ) الصف : 2 و 3 . .
و اين تناقض به قدرى روشن بود كه مورد اعتراض بعضى از روات قرار گرفته مانند طلحة بن مصرف كه به عبداللّه بن اوفى مى‏گويد : چگونه مى‏شود كه پيامبر گرامى (صل الله علیه وآله) به مردم دستور وصيّت دهد آنگاه خود آن را ترك كند ؛ « عن طلحة بن مصرف، قال : سألت عبداللّه بن أبي أوفى : هل كان النبى ( ص ) أوصى؟ قال : لا . فقلت : كيف كتب على الناس الوصيّة، ثمّ تركها - قال : أوصى بكتاب اللّه » الصف : 2 و 3 . ‏ صحيح البخاري، ج 3 ص 186 كتاب الجهاد، ج 5 ص 144، كتاب المغازي، باب مرض النبي ( ص )، و ج 6 ص 107، باب الوصية بكتاب اللّه . .
وفى رواية أحمد : « فكيف أمر المؤمنين بالوصيّة ولم‏يوص؟ قال : أوصى بكتاب اللّه » مسند احمد بن حنبل، ج 4 ص 354 ؛ فتح الباري، ج 5 ص 268 ؛ تحفة الأحوذي، ج 6 ص 257 . .
آيه و حديث مربوط به وصيّت، اگر دلالت بر لزوم وصيّت نكند، حدّاقل دلالت بر جواز وصيّت كه دارد ونشان مى‏دهد كه وصيّت نمودن يك عمل نيك وپسنديده است و بر پيامبر گرامى(صل الله علیه وآله) زيبنده نيست كه آن را ترك نمايد، زيرا قرآن مى‏گويد : آيا مردم را به كار نيك دعوت كرده و خود را فراموش مى‏كنيد ؛ ( أتأمرون الناس بالبرّ وتنسون أنفسكم ) البقره : 44

 پاسخ اهل سنت:
در این جا، شیعه ها از یک سفسطۀ بزرگ بهره می گیرند و می گویند(( پیامبر گفت: هر کسی بی وصیت بمیرد بر مرگ جاهلیت مرده است و سني می گوید: پیامبر دربارۀ جانشین وصیتی ندارد! پس اگر عقیدۀ سنی را قبول کنیم؛ یعنی این که پیامبر بر جاهلیت مرده .!))
این حرف شما سفسطه است ! پیامبر نفرمود: هر کس در وصیت نامۀ خود دربارۀ جانشین ننویسد بر جاهلیت مرده است.
 فرمود: هر کس وصیت نداشته باشد بر جاهلیت مرده است .

 شما قید «جانشین تعیین کردن در وصیت» را از کجا آورید ؟!
پیامبر بی وصیت از جهان ما نرفتند؛ تمام قرآن و سنت،  وصیت است  .از ایشان بیش از هر انسان دیگری وصایا باقی مانده است.
حالا چرا پیامبر  در وصایای خود جانشین را تعیین نکرد ؟ چون ایشان خاتم النبیین و آخرین پیامبران بود. اگر جانشین تعیین می کرد، چون این جانشین معصوم نبود،  پس خطا می کرد و این خطای جانشین قابل نقد نبود؛ زیرا آن به رسول الله برمی گشت .
پس چاره نداریم که یا بگوییم: جانشین ندارد یا بگوییم: جانشین دارد اما جانشینی که پیغمبر است و معصوم؛ اما قرآن نوشته است: محمد، آخرین پیامبر است !

شیعه برای حل این مشکل، نام پیامبر بعدی را گذشته است: امام ! اما عملاً امام، همان پیامبر است و این ممکن نیست؛ زیرا قرآن گفته است: بعد از محمد، پیامبری نمی آید .
پس به همین دلیل ساده، پیامبر جانشین تعیین نکرد؛ چون بعد از او کسی با وحی تماس ندارد و ما حق داریم که در کارش چون و چرا کنیم !
اما پیامبر وصیت دارد. همۀ حدیث هایش و قرآن کریم وصیت پیامبرند! حتی دم مرگ هم وصیت کرد برای بیرون کردن یهود و نصاری و لشکر اسامه . روزهای آخر هم دربارۀ اخراج مشرکان از شبه جزیرۀ عرب و لشکر اسامه وصیت فرمود.


شیعه میگوید:
 آنان‏كه میگويند : پيامبر گرامى(صل الله علیه وآله) بدون جانشين از دنيا رفت و تعيين خليفه را به عهده امّت نهاد، آيا شرايطى هم براى كسى كه رهبرى جامعه را به ‏عهده مى‏گيرد و هم‏چنين شرايط كسانى كه در انتخابات رهبرى، شركت مى‏كنند، معيّن فرمود يا نه؟

پاسخ اهل سنت:

درباره انتخاب امیر لایحه واضحی در اسلام نیست این به شرایط زمان بستگی دارد
تعجب نکنید بعضی از دستورات اسلام  به شرایط  محیط مربوط است،مثلا درباره زنی که شوهرش گم شده قرآن و سنت حکمی ندارند، این بر میگردد به شرایط زمان و شخصیت مرد  و چیزهای دیگر
اگر درباره همه چیز اسلام دستور میداشت، پس شیعه توضیح دهد که این مجتهدین چرا رنگ به رنگ  رساله توضیح المسایل چاپ میکنند ؟!
اگر پرسنده بپرسد ولی انتخاب رهبر مهم است باید دستور باشد میگوییم دستورات کلی هست مثلا کار شورایی کردن مثل انتخاب اصلح و عالمتر و همه اینها الحمدلله در انتخاب ابوبکرو عمر رعایت شد، آن دو بزرگوار هم اصلح تر بودند هم مورد قبول مردم هم به شورا انتخاب شدند.
شیعه میگوید:
عمر در اواخر خلافت خويش بالاى منبر  گفت : اگر كسى به چنين كارى مبادرت كند ;(کار انتخاب خلیفه مثل اتنخاب ابوبکر)، محكوم به مرگ خواهد شد :
 « إنّ بيعة أبي بكر كانت فلتة وقى اللّه شرّها فمن عاد إلى مثلها فاقتلوه » شرح نهج البلاغة لابن أبي‏الحديد، ج 2 ص 26، و ر . ك : صحيح البخارى، ج 8، ص 26، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا ؛ مسند احمد، ج 1، ص 55 . .
ابن‏اثير مى‏گويد : كار بى‏رويه را « فلتة » مى‏گويند و به خاطر ترس از انتشار امر خلافت، به بيعت ابوبكر با مبادرت ورزيدند  «النهاية في غريب الحديث، ج 3 ص 467 . .

اى كاش كسى از ابن اثير مى‏پرسيد كه ترس از انتشار چه خلافتى بود؟ ترس از خلافتى كه رسول اكرم(صل الله علیه وآله) معيّن فرموده بود؟
يا ترس از كانديدا شدن افراد مشابه ابوبكر براى امر خلافت؟
انتشار خلافتى را كه رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) معيّن نموده بود، نه تنها ترسى نداشت، بلكه ضامن صلاح ملّت بود و بر همگان لازم بود كه در برابر حكم پيامبر (صل الله علیه وآله) سر تسليم فرود آورند و مخالفت نورزند .
( ما كان لمؤمن و لا مؤمنة إذا قضى اللّه ورسوله أمراً أن يكون لهم الخيرة من أمرهم ) الأحزاب : 36 . .
و هم‏چنين كانديداتورى افراد ديگر هم واهمه نداشت؛ زيرا پس از ملاحظه و بررسى، مردم اگر وى را هم‏سطح ابوبكر نمى‏يافتند، قطعاً با وى بيعت نمى‏كردند و اگر هم‏سطح ابوبكر بود، چه فرقى در بيعت با او و يا با ابوبكر وجود داشت؟
ولى اگر آن نامزد رهبرى، شرايطى بالاتر از ابوبكر داشت و بهتر از ابوبكر براى اصلاح جامعه بود، آيا نصب ابوبكر مانع مصلحت جامعه نبود؟
 راستى از همه مهمّ‏تر، اگر واقعاً، خلافت ابوبكر بر مبناى شرايط، و مطابق سنّت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) انجام گرفته بود، چرا عمر گفت : « فمن عاد إلى مثلها فاقتلوه » شرح نهج البلاغة لابن أبي‏الحديد، ج 2 ص 26، و رجوع شوده به : صحيح البخارى، ج 8، ص 26، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا ؛ مسند احمد، ج 1، ص 55 . .

پاسخ اهل سنت :
مبتلا شدیم به قومی نادان این سخنان به هذیان شبیه تر است
سخنان ابن ابی الحدید شیعه را به کتاب صحیح بخاری پیوند زده تا هرچه دلش خواست بگوید !!!
اما قضیه در صحیح  بخاری این است، که بعضی بین خود گفتند اگر عمر وفات یافت ما با فلان بیعت میکنیم خبر به حضرت عمر رسید و فرمود دیمی و دلبخواهی که نیست باید امر خلافت بشورای مسلمانان باشد و هرکس  سر خود چنین کند مستحق مرگ است
 و هرگز عمر نگفت که  « إنّ بيعة أبي بكر كانت فلتة وقى اللّه شرّها فمن عاد إلى مثلها فاقتلوه که بیعت ابوبکر ناگهانی و بیرویه و غیر اصولی  بود و نگفت  که هرکس آن را تکرار کند باید کشته شود
سبحان الله این قوم چرا اینقدر دروغ میگویند این کتاب بخاری این ما و این شما
سبحان الله این قوم چرا اینقدر دروغگو است ؟ آخر این دروغ چه فایده ای نصیبش میشود ؟!! چرا در روز روشن دروغ میگوید؟!!
این ما این شما و این کتاب بخاری !و کجا عمر چنین گفت؟!!

خدا رحمت کند امام شافغی را که میگفت:
 از شیعه قومی دروغگو تر ندیدیم

و خداوند رحمت کند ابن تیمیه را که گفت: شیعه قومی بسیار کذاب است
والله که راست گفتند در این عصر انتشار علم، این ابی الحدید را مینشانند کنار امام بخاری تا دروغ بگویند!!
خواننده عزیز میخواستم همه سوالهای کمر شکن!! شیعه را جواب دهم اما این دروغ بزرگشان مرا از ادامه کار منصرف کرد! نباید نگران باشیم، بار کج به منزل نمیرسد و برای همین دروغگویی های بیشرمانه  بوده که شیعه در طول تاریخ هرگز از یک اقلیت ذلیل به اکثریتی عزیز تبدیل نشد .
خواننده گرامی
فقط این را بگویم که تمام شبهات شیعه ها را در این سایت جواب داده ایم یا ان شاء الله پاسخ خواهیم داد . با اندکی جستجو میتوانید جواب هر شبهه را بیابید

 
                                                                                               محمد باقر سجــــودی

0 نظرات:

ارسال یک نظر