آیا رسول الله فرمودند، به همسران من ناسزا بگویید تا به بهشت بروید؟!!


آیا رسول الله فرمودند، به همسران من ناسزا بگویید تا به بهشت بروید؟!!

بعضی از شیعه های صادق، بر اثر القاهای علمای خود؛ براستی که سرگشته  شده اند. و سوالهای برايشان مطرح است. یکی از سوال ها آنها این است: سوال شيعه: حب اهل بیت پیامبر طبق روایات رسول خدا بر مسلمین لازم است و همه مذاهب نیز چنین ادعایی دارند!
با این حال دوست داشتن اهل بیت و علی بن ابی طالب با جنگ جمل و جنگ صفین  چگونه سازگار است؟
محبت اهل بیت و علی بن ابی طالب وحسن و حسین با محبت و قبول داشتن عاملین صفین چگونه سازگار است؟
آیا از لحاظ عقل ممکن است که محبت معاویه و طلحه و زبیر و عایشه با محبت علی بن ابی طالب در یک دل جمع گردد؟
 ميدانيم سنی برای بیگناه جلوه دادن صحابه میگوید:
 (آنان به اجتهاد خود عمل کردند و هر کس در اجتهادش به حق برسد دو اجر و اگر به خطا رود یک اجر دارد!!)
حال آیا کسی که در مقابل نصوص و روایات پیامبر اجتهاد میکند بعد هم همه معترفند که به خطا رفته و نباید با علی و اولاد علی می جنگید قابل
پیروی و خلافت مسلمین است؟
آیا ممکن است که دو گروه با وجود داشتن دو سیره و دو عملکرد متفاوت و گاهی متناقض هر دو حق باشند ؟
پاسخ اهل سنت:

همان کتابهای که ما در آن ها به دوستی با علی سفارش شده ایم،بر اساس نوشته های  همان کتاب ها، دوست داشتن وگرامی داشتن اصحاب و همسران پیامبر نیز  بر ما لازم است!
بنا براین، یا از ما نخواهید، به روایاتی که درباره دوست داشتن علی است عمل کنیم،
یا اگر پیروی از روایات را الزامی میدانید، پس بدانید که اگر از رسول الله، جمله ها در تشویق به حب علی شنیده ایم، همان لبان، ما را امر به دوست داشتن بقیه اصحاب و اهل بیت (همسرانشان) نیز فرموده اند، بنابراین تعجب از کار ما نیست، حیرت از کار شماست که چرا از ما میخواهید، شیوه یک بام و دو هوا را بکار گیریم؟

ما میگوییم همانطور که محبت این افراد مختلف در دل رسول الله جمع شد، در دل ما هم میتواند جمع شود، رسول الله علی را دوست ميداشت، زبیر را هم، فاطمه را هم عایشه را هم !
پس دیدید دوستی علی بامحبت به ام مومنان عایشه سازگار است، زیرا دستور دهنده یک نفر است، پس دیدید کار شما هوای نفس پرستی است؟
اگر بگویید دستور دهنده چرا این دستور را داده میگوییم از خودشان بپرسید!!!
یا  اگر بگویید که نه محال است چنین دستوری داده باشد.
میگوییم ای انسانهای شیعه کمی بیاندیشید آیا این ممکن است که رسول الله به دوستانش  امر کند که به زن من بگویید نانجیب و خائن و پست فطرت  تا من خوشحال شوم ؟!!
آیا ممکن است چنین دستوری را داده باشند؟
ای نادانان اگرچنین میفرمود آیا دوستانش نمیگفتند:
یا رسول الله چرا این خائن را در خانه ات، از بیت المال عذا میدهی و خرجش را میدهی؟ و چرا در خانه مبارکت نگه داشته ای و وقت عزیزت را به او اختصاص میدهی چرا طلاقش نمیدهی؟
قران نیز به مومنان نمیگوید که به زن پیامبر بگویید خائن!  و لعنت بفرستید!!
بلکه  برعکس حتی میگوید:
حرمتشان را نگه دارید آنها بسیار عزیزند وقتی با آنها حرف میزنید از پشت پرده باشد. اونها مثل زنهای دیگه نیستند این هم آیات:
(النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ )
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها محسوب می‌شوند؛( احزاب 6)
آیه نمیگوید که عایشه از خائنین محسوب میشود خودتان بخوانید نوشته مادر  محسوب میشود. آیا معقول است که بعد از این آیه، پیامبر به ما بگوید مادرتان را لعنت کنید تا بروید بهشت؟! شما را بخدا آخر چرا فکر نمیکنید؟
این هم آیه ای دیگر:
(یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ ......).
(...................إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا)( احزاب 33 و 34)
(ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید تا مبادا بیماردلان در شما طمع کنند،
خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.)


شما ای شیعه !
آیا آیه را نمیبنید، که الله میخواهد تا حرمت آنها محفوظ باقی بماند؟ پس اینجا چرا آخر مثل یهود معنی آیه را عوض میکنید؟!
 الله میگوید: (ای نساء نبی خداوند میخواهد شما اهل بیت را پاک کند)
شما از هوای نفس خود میگویید:
( ای پسر عموی نبی!! ای دختر نبی!! این آیه مال شماست! و خطاب بشماست!! ولو که اسم زنان پیامبر در سر نامه باشد، باز این نامه مال شماست  و مرغ ما هم یک پا دارد منطق و دلیل هم سرمان نمیشود!!)

ای دوستان شیعه!اندیشه کنید!!
 آیا ممکن است قرآن تا این حد احتیاط کند تا که مبادا زنان پیامبر مورد بی احترامی واقع شوند و در همان حال شما به خیال خودتان بنا بدستور پیامبر باید به عایشه لعنت بفرستید تا بهشت را بشما بدهند ؟!!
ای قوم آخر شما را چی شده که اینطور عقلتان را دزدیدند چرا قرنها در سکرات هستید و با کدام شراب شما را مست کرده اند که بهوش نمی آیید؟
آیا اندیشه نمیکنید؟!
بهانه گیران شیعه میگویند:
 آن  احترام  مال قبل از جنگ جمل يا صفین بود!

ميگوييم اولا الله ازجنگ جمل و قبل از جمل و بعد از جمل آگاه بود و با وجود این آگاهی،  این آیه جاودان را در قرآن جا داد.
وانگهی، شما حرف قبل از جمل و بعد از جنگ جمل را نزنید زیرا شما عقیده دارید عایشه از اول دشمن علی بود!!
 پس این شما هستید که باید این سوال را پاسخ گویید که چرا رسول الله هم  دشمن علی (عایشه)  را دوست داشت هم فاطمه را و هم علي را؟
بعيد نیست بگویید:
 رسول الله حضرت عایشه را دوست نمیداشت!!
طبعا این سخنی بی پایه است، بیشک همه نشانه ها دال بر این است که رسول الله عایشه را دوست میداشت به هرحال هرچقدر هم که بی منطق باشید باز نمیتوانید بگویید رسول الله با عایشه همانقدر دشمن بودند که شما هستید! و نمیتوانید بگویید مثل شما با زبیر و طلحه  کینه شتری داشتند!

خب ای دوستان شیعه:
حالا میرسیم به اساسی ترین سوال:
 آیا شما سزاوار پیروی کردن هستید یا رسول الله؟!
حالا در جلوی ما دو نفر هستند:
 یکی شما، که دشمن قسم خورده آل بیت رسول ( همسرانش ) و اصحابش هستید.
و یکی هم رسول الله که روابط حسنه ای ( حالا ولو بفرض شما ظاهری !!!) با یاران خود داشت!
حالا حکم عقل چیست؟ آیا حکم عقل این است که از شما پیروی کنیم، یا حکم عقل این است که از رسول الله پیروی کنیم! هرچقدر هم که انسان نادان باشد، باز جواب این سوال ساده معلوم است که چیست؟

وظیفه ما در قبال جنگ اصحاب با یکدیگر.
اگر بگویید ولی آنها بعد از وفات پیامبر با هم جنگیدند، پس چرا همه را دوست دارید؟ میگوییم که وقت جنگ وظیفه ما را آیه مشخص نموده است:
(وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ)
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد.«الحجرات/9»

.
از این آیه در میابیم که  ممکن است دو گروه مومن باشند ولی  با هم جنگ کنند.
و بنا بر دستور آیه های دیگر، ما ماموریم همه مومنان را دوست داشته باشیم:
اما حالا آیه بالا بما میگوید در همان حالی که مومنان را دوست دارید، اگر بینشان جنگی صورت گرفت آندو را آشتی دهید،اگر یکطرف ظالم بود و قبول نکرد، با او جنگ کنید تا به امر خدا برگردد!
اما حالا که نه علی است و نه معاویه، و آنهای که در لشکر علی بودند خودشان با فرمانده محترمشان، یعنی حسن بن علی، همه یکجا، دست بیعت به معاویه دادند،  و حسن بن علی قضیه را تمام کرد غائله را خواباند، دیگر حالا بعد از قرن ها ما چرا دیگ آش فتنه را بجوش بیاوریم و خودمان نخود این آش فتنه شویم؟

اما شما میگویید نخیر!! روز از نو روزی از نو!!  ما باید باخلافت معاویه مخالف باشیم !
 این درست نیست! یا پیرو اهل بیت باشید یا نباشید،
 یا پیرو حسن باشید، و معاویه را بعنوان خلیفه قبول کنید، یا حسن را هم رها کنید.
 همانطور که حسن شما را رها کرد! چون ایشان پی به توطئه اجداد شیعه های امروزی برده بود و  دریافته بود که آنها در پشت ماسک حب اهل البیت، نقشه های بدی دارند، لذا شتابان از آنها جدا شد و دست  بیعت به معاویه داد. تا دین حفظ شود.
جزاه الله کل خیر.

 و در آخر مثالی برای شما میگوییم:
فرض کنید عموهایم با هم جنگیدند و بعد صلح کردند مرا چه میرسد که بعد از آنکه صلح کردند به خانه  های هم رفت و آمد را شروع کردند (حسن  و حسین به شام و به خانه معاویه رفتند)
حالا بما چه میرسد که ذغال سرخ شویم و نه دست از سر حسن برداریم، نه دست از سر معاویه؟!!
و بدانيد، ما در اشتباه اجتهادي که  اصحاب مرتکب شدند از آنها پیروی نمیکنیم، از نظر ما، حضرت علی خلیفه چهارم، و بر حق بود تا  كه بود،
 بعد از ایشان، فرزندشان حسن، خلیفه بر حق بود تا وقتی که خلافت را به معاویه داد، وقتی حسن خودش با وجود داشتن لشکر مسلح،با وجودی که در حالت تهاجم بود، معاویه را قابل مقام خلافت مسلمین دید، دیگر این داد فریاد شما بعد از مردن همه آنها آخر برای چیست؟!
یا الله عقل ما را از ما نگیر.

                                            محمد باقر سجودى

0 نظرات:

ارسال یک نظر