چند فرشته براي حضرت مريم فرستاده شدند؟

چند فرشته براي حضرت مريم فرستاده شدند؟

ملحدان ميگويند: در قرآن تناقض است زيرا در (سوره 3 آيه 42 و 45) وقتي  در مورد باردار شدن مريم و ميلاد مسيح  خبر ميدهد، ميگويد  چندين فرشته به او خبر حامله شدن را  دادند. اما در (سوره 19 آيه 17-21) تنها از يک فرشته صحبت ميکند. و اين يك تناقص أشكار است.
پاسخ اهل سنت :
جهان ملايکه غير از جهان ماست و شکل آنها نيز اصلا به تصور ما نميگنجد و نحو ارتباط آنها با انسانها  نيز عجيب و غريب است، براي درک اين موضوع مثالي ميزنم:
 تصور کنيد اگر انساني زاده شده در 500 سال پيش  را، با ماشين فرضي زمان به عصر خود بياوريم و به او بگوييم که رهبر کشور ايران لحظه اي قبل در گوش برادرش در اسپانيا چيزي گفت و الان دارد درگوشي با برادر ديگر خود در  مصر صحبت ميکند، آن انسان متولد شده در 500 سال پيش به عقل ما خواهد خنديد و خواهد گفت دروغ گفتن هم بلد نيستيد حالا يک دروغ گفتيد رهبر را تا اسپانيا برديد چگونه يک دقيقه بعد به مصر رسيد ؟ بعد کي بشما خبر داد از مصر و اسپانيا در عرض يک دقيقه ؟
او با استاندارداد خودش حق دارد که بما بخندد چون او از پديده اي بنام تلفن بي خبر است و از نحو ارتباط امروزي بشر آگاه نيست و هيچي نميداند!
همين قصه ملايکه است ما به ملايکه  و نحو زندگي آنها علم نداريم! راهي نيست براي رسيدن به آنها! فقط ايمان داريم ، تصور کنيد بزرگي  فرشته اي  را که اگر  پرنده اي يک صد سال پرواز کند از اين شانه به آن شانه اش نرسد!! اين ديگر چيست؟ فقط خداوند ميداند که چيست ؟

 بعد از اين مقدمه برويم به سراغ سوال"
سوال نيز به اين خاطر مطرح شده که سوال کننده رفتار ملايکه را با رفتار انسان قياس کرده باز عيبي ندارد  ما جواب ميدهيم:
اشاره ملحدان به اين دو  آيه است:
1 - إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يا مَرْيمُ إِنَّ اللّهَ يبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيمَ «آل عمران-45 »
وقال تعالى :
2 - فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِي) قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيا قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيا «سوره مريم»
جواب اين است که فرشتگان دست جمعي به پيش مريم رفتند و  جبريل بشکل انساني بر حضرت مريم نمودار شد و و در خلوت او رفت و به او خبر تکان دهنده باردار شدن؛ بدون لمس بشر؛  را داد،   اما فرشتگان ديگر بصورت انسان نبودند، پس ديده نشدند  و  از بين آنها فقط حضرت جبرييل بشکل انساني مرعي شده و سخن گفته با مريم.  اما بقيه نامرعي بودند  اين هست جواب به اشکال ملحدين!
و اگر در  ميان جمعي يک نفر سخن گويد  ما ميتوانيم بگوييم که جمع سخن گفتند زيرا همه براي يک کار آمده بودند اينهم مثال هاي قرآنى:
ابراهيم بت ها را شکست و مشرکين او را گرفتند و گفتند:  
«قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يا إِبْرَاهِيمُ» (الأنبياء/62)
(هنگامي که ابراهيم را حاضر کردند،) گفتند: «تو اين کار را با خدايان ما کرده‌اي، اي ابراهيم؟!»
بدون ترديد همه جمعيت با صداي يکسان و يکجا و يکصدا اين جمله را نگفتند بلکه پادشاه يا قاضي شهر  اين سوال را پرسيد. اگر همه حرف ميزدند کسي چيزي نميفهميد اما باوجوديکه يک نفر سخن گفت لفظ (گفتند) امده چرا ؟ چون آن يک نفر به نمايندگي از بقيه سخن گفت.
اين هم آيه ديگر : «قُلْ أُوحِي إِلَي أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» (الجن/1)
بگو: به من وحي شده است که جمعي از جن به سخنانم گوش فراداده‌اند، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجيبي شنيده‌ايم...
اين جن ها به پيش قوم خود رفتند و به آنها خبر دادند که محمد صلي الله عليه و سلم ظهور کرده اما همه صحبت نکردند يکي  از بين آنها سخن گفت و بقيه چون حاضر بودند و تکذيب نکردند پس  آن يکي نماينده همه بود.  پس لفظ قالوا آمده نه قال! (گفتند) نه (گفت)
 وقتي ملکه سبا بزرگان قوم را گفت که نامه اي از سليمان دارم نظر شما چيست؟ گفتند:  «قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ» (النمل/33)
گفتند: «ما داراي نيروي کافي و قدرت جنگي فراوان هستيم، ولي تصميم نهايي با توست؛ ببين چه دستور مي‌دهي!»
از بين بزرگان، وزير اول سخن گفت اما چون همه نشسته بودند و مخالفت نکردند اين نظر همه بود پس آمد (قالوا) نه (قال)
اينهم يک آيه ديگر, فرشته ها آمدند  پيش ابراهيم و او آز آنها ترسيد آنها گفتند: «قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ» (هود/70)
«نترس! ما به سوي قوم لوط فرستاده شده‌ايم!»

از بين فرشته ها يکي سخن گفت اما لفظ (قالوا ) آمده
بعد به زنش بشارت ميدهند که صاحب بچه خواهي شد و زن ميگويد:
«قَالَتْ يا وَيلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيخًا إِنَّ هَذَا لَشَيءٌ عَجِيبٌ» (هود/72)
گفت: «اي واي بر من! آيا من فرزند مي‌آورم در حالي که پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردي است؟! اين راستي چيز عجيبي است!»
«قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيكُمْ أَهْلَ الْبَيتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ» (هود/73)
گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب ميکني؟! اين رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!»
از بين فرشته ها يکي با زن سخن گفت. معقول نيست همگي با هم سخن بگويند، اما لفظ قالوا آمده چرا ؟
بعدش اين فرشته ها رفتند پيش لوط !
«قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ» (الحجر/58) گفتند: «ما به سوي قومي گنهکار مأموريت يافته‌ايم (تا آنها را هلاک کنيم)!
«إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ» (الحجر/59) مگر خاندان لوط، که همگي آنها را نجات خواهيم داد..
«فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ» (الحجر/61) هنگامي که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند...
«قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ» (الحجر/62) (لوط) گفت: «شما گروه ناشناسي هستيد!»
«قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يمْتَرُونَ» (الحجر/63) گفتند: «ما همان چيزي را براي تو آورده‌ايم که آنها [= کافران‌] در آن ترديد داشتند (آري،) ما مأمور عذابيم)!
پس اشکالي ندارد که فرشتگان دست جمعي  بيايند  و از آن ميان يکي سخن بگويد و  اين سخن فردي گفته جمع محسوب شود.
 پس  در داستان جبرييل اگر جبرييل صحبت کرده ولي الله ميگويد ملايکه گفتند اين غير عادي نيست. و اين نامعقول نيست.
در وقت وفات انسان هم همينطور است يعني عده اي از فرشتگان حاضر ميشوند ولي اما هر کس کار خود را انجام ميدهد اينهم آيات در اين رابطه :
«قُلْ يتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» (السجده/11)
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را مي‌گيرد؛ سپس شما را بسوي پروردگارتان بازمي‌گردانند.»

بر اساس آيه بالا، روح انسان را فرشته مرگ ميگيرد که يک  تن است اما اين مانع از اين درک  آيات نيست: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ» (النساء/97) کساني که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالي که به خويشتن ستم کرده بودند
 «وَلَوْ تَرَى إِذْ يتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ» (الأنفال/50)
و اگر ببيني کافران را هنگامي که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مي‌گيرند و بر صورت و پشت آنها مي‌زنند و (مي‌گويند:) بچشيد عذاب سوزنده را (،به حال آنان تأسف خواهي خورد)!
 «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيبِينَ يقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (النحل/32)
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مي‌گيرند در حالي که پاک و پاکيزه‌اند؛ به آنها مي‌گويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالي که انجام مي‌داديد!
«فَكَيفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ» (محمد/27)
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامي که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مي‌زنند و جانشان را مي‌گيرند؟!
همان طور که ديديد بر خلاف آيه اول  در همه اين آيات بعدي  فرشتگان مرگ بصورت جمع آمدند  زيرا کار اينها عذاب دادن و بشارت دادن است البته کار ملک الموت مشخص تر  و کاري تر است ولي  کار بقيه هم  مشخص است.
به همين ترتيب  فرشتگان همراه جبرييل  نيز هر کدام بکاري آمدند و الله بهتر ميداند که کارشان چه بود ودر بين آنها نقش جبرييل نمايان تر بود اما نه اينکه بقيه هيچ کاره باشند
و بعد باز دوباره  بياد شما مياوريم که ما از دنياي فرشتگان آگاهي چنداني نداريم و بايد که  فرق بين انسان و فرشته را دريابيد و اعمال آنها را قياس بر اعمال خود نکنيد، ( مثل پديده تلفن براي انسان قديمي )
 بعد  کي گفته صحبت ملايکه از نوع انساني بود؟ شايد که قلبي يا مغزي بوده اين فقط جبرييل بود که بشکل انساني حرف زد بقيه فرشتگان مطابق ماموريت خود کار کردند. و الله بهتر ميداند، اما ملحد دارد بيخود خود را خسته ميکند
اي ملحد تو  دنياي ملايکه را  اصلا قبول نداري چون نامحسوس است پس چرا  يکي  يا دوتايش را  ميشماري؟ !!  پس درباره چيزي حرف بزن که محسوس است و  درباره چيزي که قبول داري، مثلا ثابت کن دزدي خوب است زنا خوب است گوشت خوک خوب است آزار پدر مادر خوب است و امثال اين!!
محمد باقر سجودى

0 نظرات:

ارسال یک نظر