شیطان همراه ابوبکر صدیق رضى الله عنه!

شیطان همراه ابوبکر صدیق رضى الله عنه!

نویسنده: 
ابوبكر بن حسين
شیعه میگوید:ابن کثیر در بدایة و النهایة مینویسد: ابوبکر بالای منبر گفت: «وإن لی شیطانا یعترینی فإذا أتانی فاجتذونی لا أؤثر فی أشعاركم و أبشاركم » البدایة و النهایة ج6 ص 334 ، دار إحیاء التراث العربی،تحقیق علی شیری
یعنی: مرا شیطانی است كه گاهی مرا می‌لغزاند؛ پس هرگاه آن شیطان پیشم بود (و شما از حالتم دانستید) ،از من دوری كنید كه در كارتان دخالتی نكنم و مایه‌ی ناراحتی شما نشوم.
خلیفه میگه شیطون با منه و منو گمراه میکنه! بعد اهل سنت به ما میگن ابوبکر رو قبول داشته باشید! شاید سنیها بگن: ابوبکر شكسته نفسی كرده ولی قرآن از همه دانشمند تر بوده و گفته كسی كه شیطان در اون هست ایمان نداره یعنی ابوبكر اعتراف كرده ایمان نداره و كسی كه ایمان داره طبق قرآن شیطان در او راه نداره ، جالبه نه !
(إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاء لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ) (|سوره اعراف آیه/27) یعنی: ما شیاطین را دوستان كسانى قرار دادیم كه ایمان نمى‏آورند
یعنی ابوبكر خودش اعتراف كرده ایمان نداره با تایید آیه قرآن.
جواب ما اهل سنت:
ابتدا روایت را از اول تا آخر بخوانیم:
ابوبكر صدیق رضی الله عنه بر منبر فرمود: «ای مردم! من نیز همانند شمایم؛ نمی‌دانم، شاید شما از من همان انتظاری را داشته باشید كه رسول‌خدا صلي الله عليه وسلم یارای انجامش را داشتند؛ بدانید كه خدای متعال، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را از میان جهانیان برگزید و او را از آفات و گناهان مصون داشت؛ من تابع و پیرو رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم هستم و از خود بدعت و نوآوری نخواهم كرد؛ پس اگر راه راست پیمودم، از من اطاعت كنید و اگر از راه راست لغزیدم و خطا كردم، مرا به راه راست آورید و اصلاحم كنید؛ رسول‌خدا صلی الله علیه وآله در حالی از دنیا رفتند كه هیچ كس از این امت بر آن حضرت شكایتی حتی به اندازه‌ی ضربه‌ی یك تازیانه و كم‌تر از آن هم نداشت؛ مرا شیطانی است كه گاهی مرا می‌لغزاند؛ پس هرگاه آن شیطان نزدم بود، از من دوری كنید كه در كارتان دخالتی نكنم و مایه‌ی ناراحتی شما نشوم. شما در حالی شب و روز را سپری می‌كنید كه از زمان مرگتان خبر ندارید......»
1- آنچه سیدنا ابوبكر علیه السلام گفته اند صحیح و صواب گفته اند، و در واقع هیچ زمامداری اینقدر خاضع و بی تكبر و بی غرور نبوده كه در پیشگاه ملت اینطور كوچكی كند ولی باید چه كرد كه چشم بدبین محسنات را عیب میبیند چنانكه شیخ سعدی می گوید:
                             هنر به چشم عداوت، بزرگتر عیب است ... گل است سعدى و در چشم دشمنان خار است
                                            نور گیتى فروز چشمه هور ... زشت باشد به چشم موشك كور !!

و در جای دیگر میگوید:
                                             چشم بداندیش كه بر كنده باد ... عیب نماید هنرش در نظر
پس آن زمامدار مغروری كه خود را مستغنی از ملت میداند و فقط رأی خود را می پسندد و یك متملق چاپلوس دور او را گرفته و برای چاپیدن ملت بله بله قربان به او می گویند او بدترین زمامدار است. و طعنی كه شیعه بر حضرت صدیق بسته اند از فضایل او می باشد و آنان بدبین هستند و باید خود را اصلاح كنند.
امام ذهبی در منهاج الاعتدال در این مورد میگوید: این كلام او از بزرگترین فضائل اوست، و بهترین دلیل است به اینكه او طالب ریاست و علو نبوده و به خود مغرور و در نتیجه ستمگر نبوده كه فرموده: اگر مستقیم بر طاعت الهی رفتم مرا یاری كنید و گر نه مرا رهنمایی، و در واقع او مردم را به اطاعت خدا و رسول امر نموده است. البته هر انسانی یك شیطانی موكل به او و فرشته ای قرین اوست و در حدیث است كه ((الشیطان یجری من ابن آدم مجری الدم)) منتهی شیطان او را وسوسه و اغواء می كند و فرشته او را الهام و راهنمایی می كند، پس مقصود ابوبكر این است كه من معصوم نیستم، و او رضی الله عنه راست گفته است.2-شیطانی كه ابوبكر صدیق رضی الله عنه از آن سخن گفت، با هر انسانی همراه است؛ چراكه رسول‌خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده‌اند: ما منكم من أحد إلا وقد وكل به قرینه من الجن ، یعنی: «هیچ كسی نیست مگر كه همدمی از فرشتگان و همراهی از جن‌ها با او شده‌است. (فرشته‌ی به نیكی فرامی‌خواند و شیطان، به بدی وسوسه ‌می‌كند.)» از آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: «آیا این جن با شما نیز همراه است؟» رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: (وإیای إلا أن الله أعاننی علیه فأسلم فلا یأمرنی إلا بخیر) = «و من هم (چنین همراهی دارم و البته) خدای متعال، مرا بر آن جن، یاری داده و آن جن، اسلام آورده است و مرا تنها به خیر و نیكی فرامی‌خواند.»
این روایت را مسلم در صحیحش حدیث 5034 و امام احمد در مسند حدیث 3466 نقل کرده اند.
و در کتب شیعه با این الفاظ: ما من أحد إلا وكل به قرینه أی مصاحبه من الملائكة أو الشیاطین، وكل إنسان فان معه قرینا منهما فقرینه من الملائكة یأمره بالخیر ویحثه علیه، وقرینه من الشیاطین یأمره بالشر ویحثه علیه.
بحار الانوار مجلسی ج 69 ص 14 ، مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان
3- در كتاب كلینی از امام جعفر صادق روایت صحیح موجود است كه همراه هر مؤمن فرشته ایست که او را به خیر دعوت میکند و شیطانی است كه قصد اغواء او دارد و او را به معصیت میخواند:
أبی عبد الله (علیه السلام) قال ما من قلب إلا و له أذنان على إحداهما ملك مرشد و على الأخرى شیطان مفتن هذا یأمره و هذا یزجره الشیطان یأمره بالمعاصی و الملك یزجره عنها و هو قول الله عزوجل «عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾»سورة ق اصول الکافی ج2 ص266 -267 ، دار الكتب الإسلامیة ، تهران
این روایت را مجلسی حسن كالصحیح(مرآة العقول ج 9 ص377 ) گفته و بهبودی: صحیح (صحیح كتاب الكافی ج1 ص104) و شیخ هادی نجفی(شیعه معاصر)بعد از نقل روایت فوق میگوید: الروایة صحیحة الاسناد= اسناد این روایت صحیح است.
انظر: موسوعة أحادیث أهل البیت (عليه السلام) ج5 ص479،دار إحیاء التراث العربی للطباعة والنشر والتوزیع ، بیروت
با وجود چنین روایت صحیح و محکمی چرا شیعه بر حضرت صدیق رضی الله عنه خرده میگیرد؟!
طبق این روایت همراه تمامی ما و همچنین همه ائمه و انبیاء شیطانی بوده است، بنابر این باید همه ما مذموم باشیم و مورد طعن قرار بگیریم!
اکنون بیایید آیه ای را که مدعی نصفه آورده اند را با هم بخوانیم.
(یا بَنِی آدَمَ لاَ یفْتِنَنَّكُمُ الشَّیطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیكُم مِّنَ الْجَنَّةِ ینزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیرِیهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یرَاكُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاء لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ) (اعراف:27)
«اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان بركند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان كند در حقیقت او و قبیله‏اش شما را از آنجا كه آنها را نمى‏بینید مى‏بینند ما شیاطین را دوستان كسانى قرار دادیم كه ایمان نمى‏آورند.»
آیه میگوید: شیطان را دوست بی ایمانها قرار دادیم و نه همراه آنها و حضرت ابوبکر رضی الله عنه نیز شیطان را دوست خود نمیداند بلکه میگوید: شیطانی همراه من است، همانطور که همراه همه ما هست و همینطور همراه رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود...
پس طبق استدلال ایشان همه ما و همه گذشتگان دوستان شیطان هستیم و بی ایمان هستیم!(العیاذ بالله)
و همچنین از ادعای ایشان اینچنین بر می آید که حضرت آدم علیه السلام(نعوذ بالله) بی ایمان بوده اند.زیرا آنها توسط شیطان وسوسه شدند و از میوه ممنوعه خوردند...
پس وقتی وسوسه شیطان بر نبوت حضرت آدم خللی وارد نمیکند چگونه بر امامت و ایمان حضرت صدیق علیه السلام وارد میکند؟؟
(البته وسوسه ای برای حضرت صدیق رضی الله عنه ثابت نیست.. اگر هم باشد بلا اشکال است چون خود ایشان میفرمایند:مرا از دو چیز معذور بدارید از عصمت و آوردن وحی)
و ببینیم هجوم آیات الهی بر سر ادعای شیعه!
خداوند به پیامبر(صلي الله عليه وسلم) می‌فرماید : (وَإِمَّا ینسِینَّكَ الشَّیطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین) (الانعام : 68)«و اگر شیطان از یاد تو برد پس از یاد آمدن با این گروه ستمگر منشین».
آدم(علیه السلام):
(فَوَسْوَسَ إِلَیهِ الشَّیطَانُ قَالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا یبْلَى* فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى) (طه:120-121)
«پس شیطان او را وسوسه كرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه زایل نمى‏شود راه نمایم* آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع كردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت.»
ایّوب علیه السلام: (وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ)(سوره ص : 41)
«و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد.»
و خداوند میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ(اعراف:200)
و هر گاه وسوسه‌ای از شیطان به تو رسد به خدا پناه بر که او شنونده و داناست.
زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه میفرماید:
«قد ملك الشیطان عنانی فی سوء الظن وضعف الیقین، فأنا أشكو سوء مجاورته لی، وطاعة نفسی له ، وأستعصمك من ملكته ، وأتضرع إلیك فی صرف كیده عنی، وأسألك فی أن تسهل إلى رزقی سبیلا»

چنانكه شیطان عنان مرا در وادى سوء ظن و ضعف یقین بدست گرفته است. از این رو من از بد همسایگى او و از پیروى نفسم از او به نزد تو(ای خدا) شكایت مى‏كنم، و از تسلط او در دامن امن تو مى‏آویزم، و در گرداندن مكر او از خویش بسوى تو تضرع و زارى مى‏كنم، و از تو مى‏خواهم كه براى تحصیل روزیم راهى آسان فراهم سازى
الصحیفة السجادیة (ابطحی) ،الإمام زین العابدین (ع) ،(نیایش32) ص 172 چاپخانه نمونه، قم
حالا در این عبارت و عبارت ابوبكر باید موازنه كرد و لفظ " شیطانا یعترینی"را در یك طرف و لفظ "ملك الشیطان عنانی... و طاعة نفسی" را در طرف دیگر نهاد. و آن وقت آن را با ترازوی شیعه وزن کرد تا ببینیم کدام یک سنگینتر خواهد بود!
سیدنا صدیق(رضي الله عنه)میفرمایند:شیطانی با من است که گاهی مرا میلغزاند ولی سجاد(عليه السلام) میگوید :شیطان در وادی شک عنان مرا به دست گرفته است...من از پیروی نفسم از شیطان به نزد تو (ای خدا) شکایت میکنم!!
مشتاقم بدانم شیعه چگونه این نیایش امام سجاد علیه السلام را توجیه میکند و آیا او را از مقام امامت عزل کرده و او را در ردیف بی ایمانان قرار میدهد یا خیر؟
خلاصه اینکه: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت صدیق و امام سجاد هر سه وجود شیطان را درک کرده اند و این خود نشان از آگاهی آنهاست.و اما اگر هنوز هم بر ادعای خودتان پافشاری میکنید پس بار دیگر دعای حضرت زین العابدین را بخوانید و بارها بار آن را تکرار کنید تا به مفهموم آن پی ببرید.
                                      هر ابلیسی به انسانی کمین است          به فاشی و به پنهان خصم و کین است
                                           الا یارا به کینش پس کمر بند            که شیطان در ره و چون رهزنان است
                                                                                                                                                           التماس دعا

0 نظرات:

ارسال یک نظر