عدالت صحابه حقیقتی انکار ناپذیر

عدالت صحابه حقیقتی انکار ناپذیر


نویسنده: 
اقتباس/ سنی آنلاین
برخی اعتقاد به عدالت صحابه پیامبر صلى الله علیه وسلم را مبالغه آمیز می‌خوانند وپاره‌ای از شبهات را مطرح می‌نمایند تا این اعتقاد را مخدوش و نادرست جلوه دهند؛ در حالیكه اگر این گونه ادعاها مورد تحقیق و بررسی قرارگیرند بی‌اساس بودنشان كاملاً به اثبات می‌رسد و هیچ گونه تردیدی در اعتقاد به عدالت صحابه باقی نخواهد ماند...
اولاً: اگر مسأله عدالت صحابه پیامبر صلى الله علیه وسلم از دیدگاه عقل سلیم و منطقی مورد بررسی قرارگیرد، مشخص می‌گردد كه از وظایف مهم بعثت رسول‌اكرم صلى الله علیه وسلم آن بود كه همه جهانیان را به دین ابدی اسلام فراخواند و در این راستا وظیفه داشت تا در جهت اصلاح و تزكیه آنان سعی نماید. چنانكه خداوند می‌فرماید :
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» (جمعه :2) (اوست که در میان مردم بی سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگی های فکری و روحی] پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد، و آنان به یقین پیش از این در گمراهی آشکاری بودند)
حال اگر كسی بگوید پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم در مدت 23 سال ازبعثت خویش موفق شد تا افراد معدودی را به اعتقاد راستین و ایمان كامل دعوت دهد؛ و در حقیقت اهداف بعثت رسول اكرم صلى الله علیه وسلم عقیم مانده و رسول اكرم صلى الله علیه وسلم در دعوت خویش ناموفق بوده‌است مسلماً چنین ادعایی برخلاف واقعیت امر است.

ثانیاً : رسول اكرم صلى الله علیه وسلم در حالی وفات نمودند كه دین اسلام، فراتر از شبه جزیره‌ عربستان گسترش نیافته بود و با وفات آن حضرت صلى الله علیه وسلم تعداد انبوهی از قبایل تازه مسلمان عرب، مرتد شدند و اوضاع چنان وخیم شد كه بیم آن می‌رفت كه بساط اسلام بكلی برچیده شود، اما در چنان وضعیت جانشین به حق پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم حضرت ابوبكر صدیق رضي الله عنه و سایراصحاب پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم اعم از مهاجرین و انصار شمشیر به دست گرفتند و برای پیشبرد اهداف دین اسلام و مقاصد بعثت رسول اكرم صلى الله علیه وسلم با مرتدین به مبارزه پرداختند؛ از آن پس نیز همواره در فكر جهاد و گسترش اسلام بودند تا آنكه جانشین دوم رسول اكرم صلى الله علیه وسلم ؛ عمر فاروق رضي الله عنه دو امپراطوری بزرگ ایران و روم را شكست داد و اصحاب موفق شدند تا دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم را به اقصی نقاط جهان برسانند آیا بجاست كه كسانی را كه تمام وجودشان را در راه اسلام فدا نمودند، متهم نماییم كه پس از وفات رسول اكرم صلى الله علیه وسلم به فرامین الهی پشت كردند و به خاطر منافع دنیوی و اغراض شخصی دستورات رسول اكرم صلى الله علیه وسلم را به هیچ انگاشتند و به ظلم و خیانت روی آوردند !؟
ثالثاً : در مدینه منوره دسته‌ای بودند كه ظاهراً تسلیم اسلام شده بودند و در جرگه مسلمانان قرارگرفته بودند، اما با فتنه‌انگیزی و سر پیچی از پیامبر صلى الله علیه وسلم و با عدم حضور در جهاد و سازشكاری با دشمنان، منافق خوانده می‌شدند؛ خداوند عزوجل در آیات متعددی از قرآن كریم نقاب از چهره‌ی كریح و دوروی منافقان بر می‌دارد و حقایق اسرار و اهداف شوم آنان را برملا می‌سازد چنانكه می‌فرماید:
« وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿٥٦﴾ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ﴿٥٧﴾ » (توبه:56-58) «به خدا سوگند می‌خورند كه آنان ازشمایند، در حالی كه از شما نیستند و گروهی هستند كه می‌ترسند. اگر پناهگاهی یا غارهائی پیداكنند شتابان بدانجا می‌روند، در میان آنان افرادی هستند كه در تقسیم زكات از تو عیبجوئی می‌كنند و ایراد می‌گیرند، اگر به آنان چیزی از غنائم داده شود خشنود می‌شوند و اگر چیزی به آنان داده‌نشود ناگاه خشم ‌می‌گیرند».
« يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ ۚ قُل لَّا تَعْتَذِرُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ۚ » (توبه/ 94)
«وقتی به سوی آنان برگردید، ایشان شروع به عذرآوری می‌كنند. بگو عذرخواهی نكنید ما هرگز گفته‌های شما را باور نخواهیم كرد خداوند ما را از خبرهایشان آگاه ساخته‌است»
برخی با مورد استفاده از عدم آگاهی عموم مردم به تحریف شأن نزول و معانی و مصداق این نوع آیات قرآنی می پردازند و چنین وانمود می‌كنند كه این آیات درباره‌ی اصحاب پیامبر صلى الله علیه وسلم نازل شده‌اند. چنین روشی اگر به غیر عمد انجام می‌گیرد ناآگاهی از تفسیرو مفهوم قرآن است كه هیچ گونه ارزش علمی و تحقیقی ندارد. اما اگر كسی مصداق آیاتی را كه در مورد منافقان نازل شده‌اند، اصحاب پیامبر صلى الله علیه وسلم می‌داند و از روی عمد چنین كاری را انجام می‌دهد بدون تردید عینك تعصب و غرض ورزی بر چشم دارد و نمی‌خواهد در مقابل حقیقت تسلیم شود كه چنین روشی ستمی آشكارا و اجحافی عظیم در حق اصحاب پیامبر اسلام محسوب می‌شود. برای داوری و بطلان قضاوت یكطرفه به آیات ذیل توجه نمایید: خداوند در سوره‌ی توبه در مورد ماهیت مؤمنان و منافقان می‌فرماید:
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿١٠٠﴾ وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿١٠١﴾ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١٠٢﴾ (سوره توبه)
«پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و كسانی كه به نیكی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خشنودند و خداوند برای آنان بهشت را مهیا ساخته است كه در زیر ( درختان وكاخهای ) آن رودخانه‌ها جاری است و جاودانه در آنجا می‌مانند این است پیروزی بزرگ؛ در میان عربهای بادیه نشین اطراف شما و در میان خود اهل مدینه، منافقانی هستند كه تمرین نفاق كرده‌اند و در آن مهارت پیدا نموده‌اند تو ایشان را نمی‌شناسی و بلكه ما آنان را می‌شناسیم اینان را دوبار عذاب خواهیم ‌داد و سپس در آخرت روانه‌ی عذاب بزرگی می‌كردند، مردمان دیگری هم هستند كه) نه از پیشگامان نخستین و نه از منافقین بشمارمی‌آیند) و به گناهان خود اعتراف می‌كنند و كارهای خوب را با كار بد درآمیخته‌اند، امید است كه خداوند توبه آنان را بپذیرد، همانا خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بی‌كران است»
براستی پیشگامان اسلام در هجرت، انفاق، شرکت در جهاد، نصرت و یاری پیامبر صلى الله علیه وسلم چه كسانی‌بوده‌اند هر توجیه و تأویلی كه ما بكنیم نمی‌توانیم بزرگان صحابه از جمله حضرت ابوبكر،حضرت عمر، حضرت عثمان، حضرت علی، حضرت طلحه، حضرت زبیر، حضرت ابوعبیده، حضرت عبدالرحمن بن عوف، حضرت سعد، حضرت سعید رضي الله عنهم اجمعين و ازواج مطهرات و تعداد كثیری را كه در غزوه‌ی بدر، احد،احزاب، صلح حدیبیه و غزوه‌ی تبوك شركت جستند از لیست مهاجرین و انصاری كه پیشگامان دین اسلام محسوب می‌شوند خارج كنیم.
منافقان مدینه به سركردگی عبدالله بن ابی كه افرادی سودجو، اخلالگر و دشمنان اسلام بودند، كاملاً مشخص‌اند این افراد در هیچ جنگی همراه پیامبر نمی‌شدند و حاضر نبودند به خاطر اسلام حتی عرقی بریزند، یكبار كه عبدالله بن ابی با سیصد و اندی نفر در غزوه‌ی احد شركت جست از نصف راه برگشت از این رو حساب اینان با حساب اصحاب فداكار و ایثار گر پیامبر اسلام صلي الله عليه وسلم جدا است.
در ادامه‌ی آیه نیز خداوند به افرادی اشاره می‌‍فرماید كه در اواخر، اسلام آوردند و از آن پس به یاری اسلام روی آوردند گر چه این افراد پرونده‌های سنگین داشتند اما پیامبر صلي الله عليه وسلم اسلام آنان را پذیرفت و خداوند نیز آنان را مورد بخشش قراداد.
رابعاً : بدون تردید اصحاب پیامبر صلي الله عليه وسلم معصوم نبودند و بنابر تقاضای فطری و بشری گاهی اوقات دچار اشتباه و یا ارتكاب گناه می‌شدند اما این مساله باعث نمی‌شود كه آنان برای همیشه از رحمتهای الهی طرد شوند و هرگز بخشوده نشوند. از دیدگاه قرآن سبب كفاره‌ی گناهان آنان شده و توبه‌شان به درگاه الهی پذیرفته شده‌است.
(لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿١١٧﴾ وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿١١٨﴾ ». ( توبه : 117-118)
«خداوند توبه پیامبر و مهاجرین و انصار را پذیرفت آنانی كه در روزگار سختی از پیامبر پیروی كردند بعد از آنكه دلهای دسته‌ای از آنان اندكی مانده بود كه منحرف شود بازهم خداوند توبه‌ی آنان را پذیرفت چرا كه او بسیار رئوف و مهربان است خداوند توبه‌ی آن سه نفر را كه واپس نهاده شدند نیز می‌پذیرد. تا بدانجا كه زمین با همه‌ی فراخی برآنان تنگ شد و دلهایشان بهم آمد. و دانستند كه هیچ پناهگاهی‌ از خدا جز بسوی او وجودندارد. آنگاه خداوند بر آنان رجوع كرد بیگمان خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است».
مولانا مفتی محمد شفیع عثمانی ( رحمه‌الله) در تشریح آیه‌ی مزبور می‌فرماید:
مفهوم این آیه، آن است كه قرآن نصیحت كرده اگر احیاناً فردی از صحابه اعم از سابقین و متأخرین در طول زندگی، مرتكب گناهی‌ شود بر جرم گناهش پایدار نخواهد ماند بلكه او توفیق توبه می‌یابد و به طفیل ارادت و محبت به پیامبراسلام صلي الله عليه وسلم و خدمات ارزنده‌ای كه در راستای یاری اسلام انجام داده و به بركت حسناتش، خداوند او را معاف خواهدنمود.
«وفات هیچ یك از آنان فرا نخواهد رسید مگر اینكه خداوند گناهانش را آمرزیده باشد به همین دلیل كسی حق ندارد تا آنان را فاسق یا ساقط العداله بخواند، با آنكه در هنگام ارتكاب گناه، احكام و حدود اسلامی برآنان اجرا می‌شود و آن عمل در نوع خود نیز فسق تلقی می‌گردد چنانكه در آیه شریفه « ان جاءكم فاسق بنبأ»آمده است، اما از آنجائی كه توبه و آمرزش آنان از نص قرآن مفهوم می‌گردد، فاسق خواندن آنان در هیچ صورتی جایز نیست.» 1
در غزوه احد نیز كه برخی برای نقض قضیه‌ عدالت صحابه از نافرمانی صحابه استناد می‌كنند، خداوند عزوجل می‌فرماید:
« إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ۖ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ » (آل عمران/155)
« آنان كه در روز رویاروئی دو گروه ( مسلمانان و كافران در جنگ احد) فراركردند. بیگمان شیطان به سبب برخی از عملكرد شان آنان را به لغزش انداخت و همانا خداوند آنان را بخشید چرا كه خداوند آمرزنده و بردبار است».
پرواضح است كه خداوند در این آیه آمرزش و مغرفت خویش را نسبت به عملكرد برخی از اصحاب پیامبر اعلام می‌دارد. لذا تأویل و تحریف این مسأله و اثبات جرم برای اصحاب پیامبر صلي الله عليه وسلم كاملاً غیر عقلانی است.
عامه اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه وسلم كه در لیست مهاجرین و انصار رضي الله عنهم و شركت كنندگان در غزوات مختلف داخل اند به بشارت‌های قرآن و احادیث پیامبر صلي الله عليه وسلم برای همیشه مورد رضایت و آمرزش خداوند قرار گرفته‌اند. از جمله طالب بن ابی بلتعه كه بخاطر پاره‌ای از مصالح فردی خویش نامه‌ای به سوی مشركان مكه فرستاد كه آنان را از تهاجم پیامبر به مكه آگاه می‌ساخت اما پیامبر اسلام صلي الله عليه وسلم از طریق وی با خبر شد و حضرت علی را همراه با تعدادی از صحابه برای دستگیری حامل نامه فرستاد آنگاه حضرت عمربن خطاب گفت: ای رسول خدا ! اجازه بدهید گردنش را بزنم. وی به خدا و پیامبرش خیانت كرده و نفاق ورزیده، رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمودند « انت قد شهد بدرا و مایدریك یا عمر؟ لعل الله قد اطلح علی اهل بدر فقال: اعملو ماشتتم فقد غفرت لكم» 1وی در جنگ بدر شركت داشته است و چه می‌دانی ای عمر؟ شاید خداوند به اهل بدر اظهار لطفی كرده‌باشد كه فرموده : «هر چه می خواهید انجام دهید. من شما را آمرزیده‌ام.
در روایت دیگر آمده است :
« ان عبدا لحاطب جاء رسول‌الله یشكورحاطباً فقال : یا رسول الله لیدخلن حاطب النار، فقال رسول الله: «كذبت لایدخلها، فانه قد ظهر بدراً و الحدیبیه ».
«برده‌ی حاطب از او نزد پیامبر شكایت كرد و گفت : ای رسول خدا ، یقیناً حاطب به آتش (جهنم) داخل خواهدشد؛ رسول خدا فرمود : « دروغ گفتی او به آتش داخل نخواهدشد، زیرا در جنگ بدر و صلح حدیبیه حضور داشته‌است «
برخی ایراداتی را درباره عدالت ولید بن عقبه مطرح می‌نمایند و ادعا می‌نمایند كه آیه‌ی : (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ) ﴿الحجرات: ٦﴾ «در مورد وی نازل شده‌است و اگر او عادل است چرا فاسق خوانده شده ‌است »

در پاسخ به این ایراد باید بگوییم : اولاً : در مجموعه آیات قرآنی و احادیث رسول‌اكرم صلي الله عليه وسلم فقط در یك مورد، تصریح به «فسق» وجود دارد. و در مقابل آیات متعدد و احادیث بیشماری درباره‌ی فضائل و مناقب اصحاب نیز است و به خاطر همین یك مورد مشخص نمی‌توان عدالت همه اصحاب را زیر سئوال برد؟!
با توجه به اینكه اعتقاد اهل سنت و جماعت به عدالت صحابه از قرآن و احادیث مستنبط می‌گردد می‌توان به یك مورد از كسانی را كه بعد از فتح مكه ایمان آوردند و تا آن هنگام تحت تأثیر كامل ایمان و مصاحبت پیامبرصلي الله عليه وسلم قرارگرفته و بود از دیدگاه قرآن فاسق خواند؛ اما با این اعتقاد كه بعدها این صحابی بزرگوار با رشادتها و خدماتی كه در راه شكوفایی اسلام انجام داد مورد عفو و بخشش خداوند عزوجل قرارگرفت. چنانكه امام شمس‌الدین،احمد ذهبی در این باره می‌فرماید‌: « و كان مع فسقه ـ و الله یسامحه ـ شجاعاً قائما بامر الجهاد».
« او با آنكه مرتكب فسق شده‌ بود - و خداوند از او در گذرد- شجاع بود و به امر جهاد می‌پرداخت » حافظ بن حجر عقلانی ( رحمه الله ) می‌فرماید :
« كانت ولایه الولید الكوفه سنه خمس و عشرین ، و كان فی سنه ثمان و عشرین غزا أذر، و هو امیر القوم و عزل سنه تسع و عشرین ». 2
« ولایت ولید بر كوفه در سال بیست و پنجم هجری بود و در سال بیست و هشتم با اهل آذربایجان جنگید، در حالی كه او امیر لشكر (مسلمانان) بود و در سال بیست و نهم عزل شد»
این روایات بیانگر آن است كه ولید مورد اعتماد صحابه قرارگرفت چنانكه در ادامه آن می‌آید حضرت عمر ( روز ) در زمان خلافت خویش او را بر جمع‌آوری صدقات النبی گماشت ؛ در هر حال این حجابی در شما كسانی قرارگرفت كه خداوند درباره ایشان می‌فرماید : وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿التوبة: ١٠٢﴾ افراد دیگری هم هستند كه ) نه از پیشگامان نخستین و نه از منافقین‌اند) و به گناهان خود اعتراف می‌كنند و كار خوب را به كار بد می‌آمیزند، امید است كه خداوند توبه‌ی آنان را بپذیرد بیگمان خداوند دارای مغفرت و رحمت فراوان است». خداوند تهمت زنندگان را نیز فاسق می‌خواند اما آنان را از رحمتهای خویش طرد نمی‌نماید، چنانكه می‌فرماید:
(وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) ﴿النور: ٤﴾ « كسانی كه به زنان پاكدامن نسبت زنا می‌دهند، سپس چهار گواه نمی‌آورند، به آنان هشتاد تازیانه بزنید و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید و چنین كسانی فاسق هستند مگر كسانی كه توبه كنند چرا كه خداوند آمرزگار و مهربان است. »
ثانیاً : خداوند در سوره حجرات می‌فرماید : « اگر فاسقی برایتان خبری آورد آن را تحقیق و تبیین نمایید: «فَتَبَيَّنُوا » و نمی فرماید :«فلا تقبلوه » آن را هرگز قبول نكنید ؛ جمعی از علمای علم اصول برای حجیت خبر نیز به این آیه استدلال كرده‌اند چرا كه آیه می‌گوید تحقیق و تبیین در خبر « فاسق » لازم است و مفهوم آن این است كه اگر شخصی « عادل » خبری دهد، بدون تحقیق می‌توان پذیرفت ؛ با وجود این از « ولیدبن عقبه » هیچ حدیثی از رسول اكرم صلي الله عليه وسلم روایت نشده ؛ فقط دو روایت ( وجود دارد كه آنهم در مورد خودش است. ولید بن عقبه روایت می‌كند كه پس از فتح مكه، كودكان را نزد پیامبر صلي الله عليه وسلم می آوردند و آن حضرت بر سر آنان دست می‌گشید و بر ایشان دعا می‌كرد ؛ مرا كه (كودكی بودم) نزد آن حضرت آوردند و به خاطر این كه با نوعی عطر (خلوق) معطر كرده بودند، حضرت دست بر من نكشید؛ كه این روایت بخاطر ضعف سند و وجود عبدالله ابو موسی همدانی در اسناد و تناقض آن با روایت فرستادن ولید بن عقبه برای جمع‌آوری صدقات بنی المصطلق ضعیف و نادرست است.
در روایت آمده است كه ولید بن عقبه می‌گوید : پیامبر اسلام صلي الله عليه وسلم مرا برای جمع‌آوری صدقات بنی مصطلق فرستاد …
از این نظر عملكرد فسق ولید بن عقبه تأثیری در اخذ احكام و شرایع اسلامی از طریق صحابه پیامبر صلي الله عليه وسلم ندارد و همه شان در مقام عدالت قرار دارند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر