ايمان به خدا در نهاد سوتلانا دختر استالين

ايمان به خدا در نهاد سوتلانا دختر استالين

از آنجاييکه راه فطرت يکي از راههاي ايمان به خدا است ميخواهيم ثابت کنيم ايمان به خدا در نهاد هر انساني قرار دارد و خداوند انسان را با اين سرشت آفريده است. هر انساني که متولد ميشود در درونش ايمان به قدرتي مافوق طبيعي دارد. فقط در برخي موارد محيط و جامعه سبب ميشود اين ميل از نهادش بيرون رود و گمراه گردد. يعني فطرتا هر انساني به خداوند بزرگ ايمان دارد. مانند تمام احساسات انسان (محبت ، آرامش ،تنفر و ...) حس ايمان به خدا را هم خداوند در نهاد و سرشت هر انساني قرار داده است و هيچ ميلي هم در نهاد انسان گزاف و بيهوده نيست.حال براي درک بيشتر موضوع به يک مثال زنده اشاره ميگردد:
سوتلانا Svetlana Alliluyeva دختر استالين در آوريل 1967 که در آن زمان 41 ساله بود در هند به دولت آمريكا درخواست سفر به اين كشور و اقامت در آنجا را تسليم كرد كه چون با هيچيك از موارد مندرج در قانون مهاجرت آمريكا مطابقت نداشت، «پناهندگي» تلقي و به همين صورت در رسانه ها درج شد .وي چندي پيش از آن، خاكستر شوهر هندي متوفاي خود را از مسكو به هند برده بود تا در رود «گنگ» بريزد و مدتي را درخانه يكي از بستگان شوهر متوفا زندگي كرده بود. گفته شده است كه سوتلانا، نخست مايل به ماندن در هند بود كه دولت هند به سبب داشتن مناسبات حسنه با مسكو، از بيم جنجال مطبوعاتي، به او روي خوش نشان نداده بود. شوهر هندي سوتلانا يك كمونست بود كه در مسكو با هم آشنا و در همانجا زندگي مشترك آغاز كرده بودند. ورود سوتلانا به آمريكا وسيله مناسبي براي انتقاد از سوسياليسم شوروي شده بود كه حتي دختر رهبر سابق از اين روش ناراضي و ترك وطن كرده بود. اقدام سوتلانا هفته ها از اخبار اول رسانه هاي غرب بود.سوتلانا پس از اقامت در آمريكا با يك آمريكايي ازدواج كرد و با اين كه تبعه نچرالايزد آمريكاست بيشتر اوقات خود را در روسيه مي گذراند. وي تنها دختر استالين بود كه او را از همسر دومش داشت. سوتلانا 27 ساله بود كه پدرش فوت شده بود. او در يك آپارتمان عمومي در مسكو زندگي مي كرد و به شغل تدريس و ترجمه اشتغال داشت. سوتلانا در دانشگاه مسكو ادبيات زبان انگليسي تحصيل كرده بود. او در زمان تحصيل در دانشگاه مسكو، برغم ميل باطني پدرش با همشاگردي يهودي خود به نام «موروزفMorozov»  ازدواج كرد.سوتلانا در خاطرات خويش چنين ميگويد: «دليل حقيقي ترک نمودن وطن و فرزندانم تنها دين (خدا) ميباشد.»
وي خاطر نشان ميکند که در خانواداي بي دين نشو و نما کرده است که نه هيچ يک از افراد آن خدا را ميشناسد و نه عمدا يا سهوا از خدا ياد ننموده يا سخني در باره آن بر زبان نمي رانند.وي بالاخره مي افزايد که در اعماق درونم چنين احساس ميکنم که نياز انسان در ايمان به خدا همانند نيازش به آب و هواست.بدين ترتيب ميبينيم دختر خونريزترين و بي دين ترين مرد تاريخ و رهبر دولتي قدرتمند اينگونه به نداي اصلي فطرتش جواب داده و خانه و کاشانه الحاد را رها نموده و از آن ميگريزد.قرآن کريم هم در بسياري از آيات شريفش اين حقيقت فطري در ايمان به خدا را بيان ميفرمايد:سوره روم آيه 30:فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿30﴾ پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است آفرينش خداى تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار ولى بيشتر مردم نمى‏دانند (30)

منابع و مآخذ:کتاب مشعلهاي فروزان در شناخت يزدان

0 نظرات:

ارسال یک نظر