يهود دشمن ديرينه مؤمنان
نويسنده:عبدالرحیم مرجانی
خداوند متعال در قرآن کریم، یهودیان را در لیست بدترین دشمنان اهل ایمان معرفی میکند و میفرماید: {لتجدنّ أشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین أشرکوا}خواهی دید که دشمنترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند. [مائده: 82]
حدود پنجاه سوره از صد و چهارده سوره قرآن اعم از مکی و مدنی صراحتاً یا اشارتاً از قوم بنیاسرائیل و یهود صحبت میکند.
چرا خداوند متعال بخش قابل ملاحظهای از وحی آسمانی ر ا به معرفی این دسته از انسانها اختصاص میدهد؟! آیا این کار به صورت تصادفی صورت گرفته است؟ هرگز این طور نیست؛ بلکه به طور یقین در آن اسراری نهفته و حکمتی نهان است که آیات قرآنی به طور واضح و آشکار از این ماجرا پرده برداری کرده و حقیقت را بر همگان هویدا میسازد.
یهود و حسادت:
آتش بغض و کینه یهودیان زمانی زبانه کشید که دیدند آخرین پیامبر خدا مبعوث شد اما از بنیاسرائیل نیست: «ولما جاءهم کتاب من عندالله مصدقا لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین». [ بقره: 89]
اینجا بود که وظیفه شیطانی خود را آغاز کرده و آتش کینه و حسادت باعث شد تا در انتشار فساد و عداوت از هیچ کوششی دریغ نورزند؛ زیرا یهودیان در تجاوز از حدود الهی سابقهای دیرینه داشتند که به سبب همین عمل از زبان پیامبران الهی مورد لعنت قرار گرفتند: «لُعن الذین کفروا من بنیاسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون». [مائده: 78]
اینجا بود که وظیفه شیطانی خود را آغاز کرده و آتش کینه و حسادت باعث شد تا در انتشار فساد و عداوت از هیچ کوششی دریغ نورزند؛ زیرا یهودیان در تجاوز از حدود الهی سابقهای دیرینه داشتند که به سبب همین عمل از زبان پیامبران الهی مورد لعنت قرار گرفتند: «لُعن الذین کفروا من بنیاسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون». [مائده: 78]
لذا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم با مشاهده شرارت و کینه توزیهای یهودیان، جهاد علیه آنان را آغاز کرده و طی مراحل متعدد اقدام به تبعید یهودیان مدینه نمود و به این صورت تا حدودی جلوی فعالیتهای اسلام ستیزانه آنان گرفته شد. آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم بعد از اخراج و تبعید قبایل بزرگ یهود مانند قبیله بنیقینقاع و بنینظیر، متوجه یهودیان بیرون مدینه شد که آنها نیز در مخالفت با اسلام و دعوت پیامبر نقش مهمی را ایفا میکردند. در نهایت با فتح قلعه خیبر که محل برگزاری جلسات یهودیان بود، قدرت یهودیان درهم کوبیده شد و شیرازه آنها از هم پاشید.
یهود و سم دادن پیامبر خدا:
بعد از فتح خیبر، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم طی معاهدهای بر اقامت گروهی از یهودیان به عنوان دهقان و کشاورز در خیبر موافقت نمود، اما آنها از این گذشت و مهربانی پیامبر صلیاللهعلیه وسلم سوء استفاده کرده و دست به توطئهای زدند. روزی همسر یکی از بزرگان یهودی گوشت کباب شدۀ گوسفندی را در حالی که بر روی آن سم ریخته بود، به آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم هدیه کرد. پیامبر به محض اینکه گوشت را با دندان گزید - از طریق وحی - متوجه شده و فرمودند: «این گوسفند به من خبر داد که مسموم است!» وقتی آن زن را احضار کردند اعتراف کرد که این کار را کرده است، اما حضرت بشر بن براء رضیاللهعنه در اثر خوردن مقداری از آن گوشت، به شهادت رسید و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نیز در طول زندگی اثرات آن سم را که از طریق بزاق دهان به معده رفته بود، احساس میفرمود، به طوری که در مرض الوفات به خواهر بشر بن براء فرمود: «احساس میکنم یکی از رگهای قلبم به خاطر گوشت مسمومی که به همراه برادرت خوردم قطع شده است». [ ابوداود4512]
یهود و شهادت پیامبران الهی:
کینه و دشمنی یهودیان با اهل ایمان، مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه خباثت این دیو فساد و عداوت، زمانی ظاهر شد که دستان خود را با خون بهترین بندگان الهی (پیامبران) آغشته نمودند که قرآن کریم به نحو احسن به بیان این موضوع میپردازد و میفرماید: «{أفکلما جاءکم رسول بما لا تهوی أنفسکم استکبرتم ففریقاً کذبتم و فریقاً تقتلون. [بقره 87]
زمانی که کشتن یک انسان معمولی و بیگناه، جرمی بزرگ محسوب میشود، در مورد کسی که کشتن پیامبران خدا از صفات بارزشان شمرده میشود چگونه قضاوت خواهیم کرد؟ آنان (یهودیان) در مدت زمان کوتاهی، بسیاری از پیامبران الهی را با روشهای مختلف شکنجه داده و به شهادت رساندند. آنان حضرت اشعیاء را به شهادت رساندند. آنان خون حضرت یحیی را به خاطر مخالفت با یکی از پادشاهان مبنی بر نکاح با محارم، بر بالای سخره بیتالمقدس ریختند، حضرت زکریا را نیز به همین علت با اره از وسط دو نیم کرده و به شهادت رساندند. اقدام به قتل حضرت عیسی نمودند که خداوند ایشان را نجات داده و به سوی آسمانها بالا برد، این گروه جنایت کار و سفاک، بارها قصد ترور پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم را نمودند که هربار با ناکامی مواجه شدند؛ آیا بعد از همه این جنایتها در حق پیامبران اولوالعزم الهی، مناسب نیست که یهودیان با لقب "قاتلین انبیاء" معرفی شوند؟
یهودیان و قوم بنیاسرائیل، همان طور که در قتل پیامبران الهی هیچ پروایی نداشتند، همواره سعی بر نابودی و قتلعام پیروان انبیا که داعیان هدایت و سعادت بودند، داشته و دارند. قرآن کریم این مطلب را اینگونه بیان میکند: «إن الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النّبیین بغیرحق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب ألیم». [آل عمران: 21]
حضرت قتاده در تفسیر این آیه میفرماید: منظور آیه، اهل کتاب میباشند. پیروان انبیا آنان را امر به معروف و نهی از منکر میکردند اما یهودیان آنها را به قتل میرساندند.
زمانی که کشتن یک انسان معمولی و بیگناه، جرمی بزرگ محسوب میشود، در مورد کسی که کشتن پیامبران خدا از صفات بارزشان شمرده میشود چگونه قضاوت خواهیم کرد؟ آنان (یهودیان) در مدت زمان کوتاهی، بسیاری از پیامبران الهی را با روشهای مختلف شکنجه داده و به شهادت رساندند. آنان حضرت اشعیاء را به شهادت رساندند. آنان خون حضرت یحیی را به خاطر مخالفت با یکی از پادشاهان مبنی بر نکاح با محارم، بر بالای سخره بیتالمقدس ریختند، حضرت زکریا را نیز به همین علت با اره از وسط دو نیم کرده و به شهادت رساندند. اقدام به قتل حضرت عیسی نمودند که خداوند ایشان را نجات داده و به سوی آسمانها بالا برد، این گروه جنایت کار و سفاک، بارها قصد ترور پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم را نمودند که هربار با ناکامی مواجه شدند؛ آیا بعد از همه این جنایتها در حق پیامبران اولوالعزم الهی، مناسب نیست که یهودیان با لقب "قاتلین انبیاء" معرفی شوند؟
یهودیان و قوم بنیاسرائیل، همان طور که در قتل پیامبران الهی هیچ پروایی نداشتند، همواره سعی بر نابودی و قتلعام پیروان انبیا که داعیان هدایت و سعادت بودند، داشته و دارند. قرآن کریم این مطلب را اینگونه بیان میکند: «إن الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النّبیین بغیرحق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب ألیم». [آل عمران: 21]
حضرت قتاده در تفسیر این آیه میفرماید: منظور آیه، اهل کتاب میباشند. پیروان انبیا آنان را امر به معروف و نهی از منکر میکردند اما یهودیان آنها را به قتل میرساندند.
یهود و جسارت در حق خدا:
اهانت و بیادبی یهودیان تا جایی ادامه یافت که فراتر از توهین و قتل انبیا و مؤمنین، زبان طعن و جسارت را در حق ذات پاک خداوند متعال گشودند و صفاتی را به خداوند نسبت دادند که یک انسان مومن و با حیا از تلفظ آنها شرم میکند. تلاوت و تأمل در آیه 63 سوره مائده و آیه 181 سوره آل عمران، این حقیقت تلخ را بر همگان واضح میگرداند.
یهود مصداق "المغضوب علیهم" میباشند:
مسلمانان نمازگزار در هر شبانهروز، چندین مرتبه در نمازهای فرض و نوافل، سوره فاتحه را خوانده و این دعا را تکرار میکنند: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین». روایتی در ترمذی و مسند احمد [4/378] موجود است که آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «إن المغضوب علیهم الیهود و إن النصاری لضالّون». «همانا "مغضوب علیهم" یهود میباشند و"ضالین" ، نصاری (مسیحیان) میباشند.»
بله! آنان مصداق واقعی "المغضوب علیهم" میباشند زیرا تورات را خواندند اما عمل نکردند. آنان مصداق حقیقی "المغضوب علیهم" هستند که عهد شکنی کرده و منبع تمام فتنهها، جنگها و خونریزیها بوده و هستند.
بله! آنان مصداق واقعی "المغضوب علیهم" میباشند زیرا تورات را خواندند اما عمل نکردند. آنان مصداق حقیقی "المغضوب علیهم" هستند که عهد شکنی کرده و منبع تمام فتنهها، جنگها و خونریزیها بوده و هستند.
اینان همان گروهی هستند که مسلمانان واقعی تا قیامت از شر آنان و از اینکه از زمرۀ آنان بوده و (العیاذ بالله) با آنان و همسنگران مسیحی آنان حشر شوند، به خداوند متعال پناه میبرند.خلاصه اینکه جرم و جنایت این قوم در حدی است که یک مقاله و یک کتاب هرگز گنجایش بیان آنها را نخواهد داشت، مخصوصاً اگر خواسته باشیم تاریخچه جنایات آنها را از ابتدا تا قرن حاضر بنویسیم نیاز به "دفتر من" میباشد، زیرا لکههای سیاه و ننگین یهودیان در صفحات تاریخ به خوبی هویدا است که چگونه این قوم همواره دست به فساد و فتنه زده و تهدیدی بزرگ برای نسل انسانی مخصوصاً اهل ایمان و مانعی در مقابل اصلاح و هدایت جامعه بشری به شمار میآیند.
این گروه از انسانها (یهود) دارای تاریخی عجیب و صفاتی شگفتانگیز هستند. هیچ اقدام تخریبی و حرکتی گمراه و منحرف در دنیا وجود ندارد مگر اینکه یهود در ایجاد آن نقش دارد؛ در تمام پیمان نامههای مخرّب و ویرانگر، امضاء و مهر تأیید یهودیان مشاهده میشود. به راستی! اینها چگونه موجوداتی هستند که شرارت و فتنهانگیزی در اعماق وجودشان جای گرفته است؟
عوامل دشمنی یهود با امت اسلام:
کینه و عداوت فطری یهودیان با اقشار مختلف جامعه انسانی بر هیچکس پوشیده نیست؛ اما بخش بزرگی از این توطئهها و دسیسهها متوجه اسلام و امت اسلامی میباشد، زیرا یهودیان امت اسلامی را بزرگترین دشمن دانسته و مبارزه با آن را در رأس تمام برنامهها قرار میدهند.
از جمله عواملی که آتش حقد و کینه را در وجودشان شعلهور میسازد عبارتند از:
1- ظهور امت اسلامی و تأیید آنها از جانب پروردگار عالم و سقوط یهودیان از کرسی رهبری و قیادت بشری.
2 - نازل شدن قرآن کریم به صورت وحی الهی و افشای تاریخچه منحوس و پرفتنه یهودیان توسط این کتاب آسمانی.
3- مبعوث شدن پیامبر این امت (حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم) و اعلام جهاد و مبارزه با شرارتهای یهودیان بدون هیچگونه مصلحت نگری و تسامحی.
4- علمای امت اسلامی که در هر زمان با زبان و قلم از کیان اسلام دفاع کرده و شبهات دشمنان را قاطعانه جوابگو بودهاند.
5- لشکر جان بر کف و شهادت طلب امت اسلام با جهاد و مبارزه خود در هر زمان، شوکت خیالی یهودیان را در هم کوبیده و قدرت مقابله را از آنان گرفتهاند.
6- خلافت اسلامی که یهودیان همواره آن را به عنوان سدی فولادین در مقابل اهداف شوم خود دانسته و سعی بر انقراض آن نمودهاند.
این عوامل و اسبابی دیگر باعث شدهاند تا قلوب یهودیان مملو از بغض و کینه نسبت به اهل اسلام بوده و برای ضربه زدن به پیکره آن ازهیچ مکر و نیرنگی دریغ نورزند و درمقابل ما پیروان محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوسلم نیز یهودیان را از کینهتوزترین دشمنان خود میدانیم، زیرا دین ما (اسلام) و کتاب ما (قران) که آخرین دین و آخرین کتاب خدا میباشد، پرده از حقد و مکر یهودیان برداشته و حقیقت فاسد آنان را برای ما معرفی نموده است. اینجاست که با مشاهده و بررسی آیات متعددی در قرآن کریم معلوم میشود که صفت دشمنی و کینه توزی با لفظ "یهود" مقارنت و مطابقت کامل دارد. توجه به آیات«84/85/87/97/98» سوره بقره وآیات «45/46» سوره نساء و آیه «64» سوره مائده و بسیار آیات دیگر این حقیقت را واضح میسازد.
دشمنی یهود در عصر حاضر:
یهودیان همان طور که در صدر اسلام برای نابودی اسلام و مسلمین، همچون مار زخم خورده اقدام میکردند در دوران بعد از آن تا امروز نیز بر عداوت و فتنهانگیزی خود پایدار مانده و سعی دارند تا هر نوع مبارزه و حرکت اسلامی را در نطفه خفه کرده وخودشان یکهتازمیدان بوده و زمام بشریت را در دست گرفته و آنان را به سوی هلاکت و شقاوت رهنمون سازند.
یکی از مهمترین معضلات و بحرانهایی که ذهن یهودیان را به خود مشغول کرده و خواب را از چشمانشان ربوده است، بیداری امت اسلام و تشکیل حرکتها و احزاب سیاسی جهادی در مقابل برنامههای یهودیان و همفکرانش میباشد. اگر چه این حرکتها و احزاب با کمبود امکانات مواجه بوده و دایره فعالیتشان بسیار محدود است اما باز هم یهود و سیاستمداران یهودی از این گروه اندک، به شدت وحشت دارند. آنان که از این بحران با عنوان "الخطر الاسلامی" تعبیر میکنند، آن را تهدیدی جدی بر علیه نظام و کیان خود میدانند و برای از بین بردن و نابودی آن برنامهریزیهای گستردهای انجام میدهند. به طوری که گاهی اوقات با تطمیع حکام کشورهای اسلامی، حرکتهای بیدارگر اسلامی را سرکوب کرده و مانع فعالیت آنها میشوند.به عنوان مثال وقتی یهودیان در سال 1948میلادی به بیتالمقدس حمله کردند، اولین گروهی که در مقابل آنها قیام کرد، نهضت جهادی اخوان المسلمین در مصر بود. به محض اظهار وجود این نهضت به رهبری مجاهد شهید شیخ حسن البنا رحمهاللهعلیه بلافاصله کشورهای آمریکا، بریطانیا و فرانسه سفیران خود را برای مذاکره با "ملک فاروق" پادشاه مصر، روانه این کشور نمودند. در نتیجه همین مذاکرۀ شوم بود که مراکز اخوان المسلمین به محاصره حکومت درآمد؛ مجاهدین خلع سلاح شده و به زندانها و سیاهچالها برده شدند و تحت شکنجههای طاقت فرسا قرار گرفتند. در دوازدهم فوریه سال 1949شیخ حسن البنا مؤسس و رهبر اخوان المسلمین ترور شده و به شهادت رسید.
همچنین حرکت اسلامی دیگری در سوریه در مقابل اسرائیل قیام نمود که متأسفانه این حرکت هم توسط دولت سوریه سرکوب شد و زمامداران حکومتی سوریه برای خشنودی رؤسای پست یهودی، هزاران دست منحوس یهودیت به همین منوال در اشکال مختلف با بازیچه قرار دادن حکام کشورهای اسلامی در ممالک عربی مانند مراکش، الجزایر، تونس و لیبی مانع فعالیت هر نوع حرکت و نهضتی شدند و متاسفانه فقط به این مقدار اکتفا نکرده بلکه کار را به جایی رساندند که گروههای جهادی مسلمان در مقابل یکدیگر قرار گرفته و سلاحی را که برای نابودی دشمن اصلی (یهودیان) در دست گرفته بودند، بر علیه مسلمان خود به کار بردند و به این ترتیب آرزوی دیرینه یهودیان متحقق شد و مسلمانان به جان یکدیگر افتادند و حتی گاهی اوقات برای مقابله با طرف مقابل - که او هم مسلمان بود - با حکومت یهودی، همکاری و مصالحه میکردند. در این جنگ نابرابر بین اسلام و یهود، مسیحیان آمریکا نیز با مشورهها و همفکریهای خود، یهودیان را تشویق کرده و پشتیبانی میکردند و برای نابودی پیروان محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم از هیچ کوششی دریغ نمیورزیدند.
یهود و رسانههای تبلیغاتی:
متأسفانه به این نکته باید اذعان کنیم که یهودیان توانستهاند بیشتر قدرت تبلیغاتی جهان را در اختیار داشته باشند. آنان علاوه بر مراکز تبلیغاتی خودشان، رسانههای ممالک دیگر را نیز در دست گرفته و با اعمال نفوذ و دخالت در برنامههای آنها سعی میکنند تا روح معنویت و قدرت ایمان را در وجود مسلمانان خاموش کرده و آنان را مستعمره خود بگردانند.اکثر قریب به اتفاق منابع مشهور و معتبر خبری دنیا به هر عنوان و با نام هر کشوری که پخش میشود تحت نظر و ذره بین یهودیان قرار دارند. دولت آمریکا که بیشترین قدرت تبلیغاتی را به خود اختصاص داده است، توسط یهودیان اداره میشود. مثلا منبع خبری "رویترز" توسط مردی یهودی به نام "جولیوس بادل رویتر" تأسیس شده است. خبرگزاری "آسو شیتدپرس" از سال 1900م به بعد به طور کامل در تصرف صهیونیستها درآمد.همچنین بنیانگذار خبرگزاری "یونایتدپرس" یک صهیونیست به نام" ولیام راندولف هیرست" میباشد.در مورد مجلات و روزنامههای کثیر الانتشار دنیا به طور خلاصه اینکه از هزار و پانصد روزنامه ایالات متحده آمریکا که روزانه بیش از پنجاه و پنج میلیون نسخه تیراژ دارد، حدود هزار و صد روزنامه توسط یهودیان تهیه و تکثیر ی شود. دو روزنامه "نیویورک تایمز" و "واشنگتن پست" که از مشهورترین روزنامههای خبری جهان به شمار میآیند، توسط دو یهودی به نامهای "آرثراُوکس" و"کاترین ماییر" سرپرستی و مدیریت میشوند. مجلات "تایم"، "نیوزیوک" و" یو اس نیوز" از پرفروشترین مجلات آمریکا میباشند که یهودیان در اداره آنها نقش مهمی دارند.
یهود با سلام می جنگد نه با عرب!
اگر یهودیان با همکاری مسیحیان اکثر فعالیت خود را در کشورهای عربی متمرکز نمودهاند این هرگز به این معنا نیست که آنان به جامعه عرب در جنگ بوده و هدف نهایی آنان همین است بلکه هدف اصلی آنان مقابله با اسلام و از بین بردن مسلمانان مومن وموحد میباشد و همواره در طول تاریخ این گروه از مسلمانان آماج حملات نظامی و فرهنگی یهودیان قرار گرفتهاند. چگونه ممکن است که مبنای جنگ یهودیان با مسلمانان برعربیت باشد در حالی که در میان جامعه عرب، گروههای مختلفی از قبیل کمونیست و سرمایه داری و ... وجود دارند که با یهودیان دست دوستی و مصالحت دادهاند و برای تحقق اهداف آنان کوشش میکنند. مگر غیر از این است که تشکیل احزاب و گروههای فکری غربی توسط یهودیان در ممالک عربی، معجونی از فریب خوردگان فلسطین و مصر و عراق میباشند.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که سرپرست پایاننامه دکترای "طه حسین" یک مستشرق یهودی به نام " امیل دورکلیم" بوده و محمود درویش شاعر جوان مسلمان عرب، یکی از اعضای حزب راکاح یهودی بوده است.
اشغال بیتالمقدس، عراق، افغانستان و مناطق دیگر مسلمانان و حالاتی که بر سر مسلمانان این دیار از نوع قتل و غارت، هتک حرمت و آوارگی و... صفحه سیاهی است از ارمغان یهودیان به جامعه بشری و مویدی است بر دشمنی یهود با جامعه اسلامی - نه جامعه غربی- زیرا گروهی از عربهای نژادپرست و یهودی مآب که کرسیهای قدرت را در دست دارند با توافقات و میزگردهای خود از طریق مذاکره با دشمنان حقیقی اسلام (یهود) میخواهند مشکلات مسلمانان را حل کرده، مسائل جهان اسلام مخصوصاً مسأله فلسطین و بیتالمقدس را فیصله نمایند، در حالی که قضیه فلسطین باید از دیدگاه عقیده صحیح اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و راه چارهای اندیشیده شود. دیدگاهی که شاگردان نبوت نسبت به بیتالمقدس داشتند، آن را آزاد خواهد کرد. باید نگرش و سیاست عمربن خطاب رضیاللهعنه مورد توجه و الگو قرار گیرد که چگونه ایشان کلیدهای بیتالمقدس را گرفته و آن را مرکز توحید خالص گردانید؟! باید روش ابوعبیده عامر بن جراح و عمرو بن عاص رضیاللهعنهما که بیتالمقدس را از چنگال مسیحیان درآوردند را فرا روی خود قرار دهیم. صلاح الدین ایوبی و سلطان عبدالحمید عثمانی چگونه بیتالمقدس را فتح نمودند؟!
تنها راه آزادی بیتالمقدس- و دیگر ممالک اسلامی - ازچنگال ددمنشان یهودی فقط جهاد اسلامی فراگیر و جانفشانی است. همان مسیری که امروز کودکان با شهامت و جوانان انتفاضه مسجدالاقصی در پیش گرفته و با شناخت حقیقت گندیده یهودیت، به مبارزه خود ادامه میدهند به طوری که سربازان یهودی به تنگ آمده و حکام دنیا انگشت حیرت به دهان گرفتهاند.
لذا همین عقیده و انگیزه باید در وجود نسل جدید امت اسلامی پرورانده شود تا با همبستگی و اتحاد، به دور از هرگونه تعصب قومی و شعارهای جاهلی، قیام کرده و بیتالمقدس و دیگر ممالک تحت اشغال یهودیان را آزاد نمایند، و همواره این نکته را در ذهن داشته باشند که، وقتی خداوند شیطان را دشمن ما معرفی میکند و میفرماید: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» این دشمن هرگز دوست نمیشود، یهود را هم خداوند به عنوان بدترین دشمن مؤمنان معرفی کرده و میفرماید: « لتجدن اشد الناس عداوة للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا» لذا با این دشمن هم هرگز دست دوستی دراز کردن ممکن نیست بلکه گناهی بزرگ محسوب میشود زیرا یهود دشمن دیرینه مؤمنان راستین میباشد.
به نقل از:
پایگاه اطلاع رسانی حوزه علميه دارالعلوم زاهدان
0 نظرات:
ارسال یک نظر