حقيقت عاشورا


حقيقت عاشورا
 
مؤلف: محمد عوده رحيلي
مترجم: قريب الله (مطيع)

 
مقدمة مترجم
الحمدلله وحده والصلاة و السلام على من لانبي بعده و على آله وأصحابه الذين صدقوا وعده وبعد:
خداوند متعال ميفرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)[1]
ترجمه:« اي مومنان! همگي اسلام را به تمام و كمال بپذيريد و به صلح و آشتي در آييد، و از گامهاي شيطان پيروي نكنيد و به دنبال او راه نرويد بي گمان او دشمن آشكار شما است و اگر بعد از آمدن دلائل واضح منحرف و دچار لغزش شديد و به دام شيطان افتاديد بدانيد كه بي گمان خداوند توانا و حكيم است».
آيات فوق مؤمنان را به پيروي اوامر خداوند و فرمانبرداري احكام و قوانين شريعت محمدي امر مي نمايد چنانكه از پيروي گامهاي شيطان و آنچه را پسنديده و زيبا جلوه ميدهد منع نموده است.
اسلام ديني متكامل است كه هيچگونه زيادت و كمي را پذيرا نيست زيرا خداوند دينش را به وسيلة حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم به اتمام رسانيد، همه احكام و قوانين را به طور مكمل و مفصل به مردم بيان كرد، براي هيچ كسي جاي نو آوري  و تجديد در دين باقي نمانده است، و آنكه در اسلام چيزي را بوجود آورد كه از آن نباشد و يا اصلي از اصولش بدان گواهي ندهد پس آن مردود بوده بدان توجه نمي شود. شيطان هميشه كوشيده است تا مسلمانان را از راه اصلي شان به كجراهه و گمراهي بكشاند، و مانند خود تعدادي را هلاك نمايد، پس افسوس به كسانيكه از راه خدا دور گشتند و از جادة حق منحرف شدند و به بيراهه رفتند.
خداوند ميفرمايد: )فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ([2]
ترجمه: «آنان كه بافرمان او مخالفت ميكنند بايد از اين بترسند كه بلائي گريبانگير شان گردد. يا اينكه به عذاب در دناكي دچار شوند».
 امروز مصائب گوناگوني كه اعم از قحطي، ويراني، كشتار، زلزله، ذلت و غيره گريبانگير مسلمانان است سبب اساسي آن، دوري آنها از اوامر خداوند و رسولش است، هيچ روزي نيست كه واقعة تلخي بر مسلمانان رخ ندهد، ولي بخود نمي آيند و متوجه نميشوند!
متأسفانه شيطان توانسته است، سنت را بدعت، و بدعت را سنت به مردم جلوه دهد و تعدادي را بدنبال خود بكشاند.
عاشورا ! روزيكه با روزه گرفتن گناهان يكسال قبل محو مي گردد ولي شيطان با حيله و نيرنگش توانست اينروز را از خط سير اصلي اش منحرف سازد. علاوه بر آن، آنها را مرتكب اعمال ناشايسته و بدعت در دين كند.
اين رسالة كوچك بيانگر اين حقيقت است، خواننده گرامي از لابلاي آن در مي يابد كه عمل پيامبرمان صلي الله عليه وآله وسلم و يارانش چه بود و شيطان با چه نيرنگي بعضي ها را به كجا برده است؟!
خوانندة گرانقدر! كتابي كه اكنون به شما تقديم مي داريم حقيقت روز عاشورا را بيان مي كند، مؤلف اين كتاب برادر فاضل ما محمد عوده رحيلي است كه خداوند به وي توفيق داد تا معلومات مفصلي در مورد روز عاشورا و آنچه به اينروز ارتباط دارد(صوم عاشورا و ما يرتبط بهذا اليوم) جمع آوري كند. از خداوند پاداش بزرگ برايش استدعا مي كنيم.
بنده اين كتاب را بطور مختصر به زبان فارسي ترجمه كردم تا آن عده از مسلمانان كه از حقيقت روز عاشورا بي خبرند آگاه شوند همچنين راهي از راه هاي شيطان كه بعضي از برادران و خواهران ما را به بيراهه برده است مسدود گردد. در اخير از خداوند مسئلت دارم كه اين عمل را خالصانه براي رضاي خويش بپذيرد و به ما اخلاص در عمل ارزاني فرمايد و توفيقمان دهد كه بندگان شايستة او باشيم و ما را از رفتن بدنبال شيطان و ظالمان و فاسقان بدور دارد.  إنه سميع مجيب
قريب الله مطيع
مدينة منوره
 18 شوال 1424 هـ ق





روزه هاي نفلي (مستحب) در طول سال
علاوه بر ماه مبارك رمضان، گرفتن روزة نفلي كه مسلمان را به خداوند نزديك مي كند، از پيامبر بزرگوارمان حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم ثابت است و امتش را نيز به آن ترغيب و تشويق نموده است چنانكه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است:»كسيكه يك روز، در راه خدا (بخاطر رضاي خدا) روزه بگيرد، خداوند رويش را از آتش دوزخ به اندازة هفتاد سال دور نگه مي دارد«[3]
و در حديث قدسي از آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روايت است كه خداوند مي فرمايد:
»هر عمل فرزند آدم براي خود اوست غير از روزه كه آن براي من است و من پاداش آن را مي دهم« [4] به همين منظور پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن بعضي از روزهاي سال ترغيب نموده اند تا سبب كاميابي و پيروزي بندة مسلمان در آخرت گردد، اين روزه ها از قرار ذيل مي باشد:
1ـ روزة داود عليه السلام افضل ترين روزة نفلي است، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به عبدالله ابن عمرو چنين توصيه مي نمايد: » يك روز، روزه بگير و يك روز، نگير، اين روزة داود عليه السلام بوده است كه افضل ترين روزه هاست« [5]
2ـ روزة شش روز ماه شوال: از ابو ايوب رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلي عليه وآله وسلم فرمود: «كسي كه رمضان را روزه گرفته و به دنبال آن شش روز از شوال را نيز روزه بگيرد. مانند آن است كه هميشه روزه دار باشد.«[6]
 3ـ روزه گرفتن سه روز از هر ماه: از ابوذر رضی الله عنه روايت است كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:»اي اباذر! هر گاه خواستي سه روز از هر ماه روزه بگيري، پس سيزدهم، چهاردهم، و پانزدهم را روزه بگير«[7].
4ـ روزة دوشنبه و پنجشنبه: از ابوهريره رضی الله عنه روايت است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: »اعمال بندگان روز دوشنبه و پنجشنبه به خداوند عرضه مي شود و من دوست دارم كه عملم در حاليكه روزه دارهستم به خداوند عرضه شود«[8].
5ـ روزة روز عرفه: روز عرفه روز نهم ماه ذي الحجه است كه حجاج در عرفات به حضور خداوند مي ايستند، كه روز  بسيار بزرگ و عظيمي است، گرفتن روزه درين روز خجسته، گناهان دو سال را پاك مي نمايد، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم چنين مي فرمايد: » اميدوارم كه خداوند (بخاطر روزة، روز عرفه) گناهان سال قبل و بعدش را ببخشد«[9].
6ـ روزة ماه محرم: حضرت ابوهريره رضی الله عنه روايت مي كند كه رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:»بهترين روزه بعد از ماه رمضان، ماه محرم است، و بهترين نماز بعد از نماز هاي پنجگانه نماز شب است».[10]
زيرا ماه محرم نخستين ماه سال است بنابراين اگر با عمل نيك مانند روزه آغاز گردد، سال بهتر و پر از بركت خواهد بود.
7- روزة ماه شعبان: ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها مي فرمايد: » من نديدم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در هيچ ماهي بيشتر از ماه شعبان روزه بگيرد زيرا كه تمام ماه را روزه مي گرفت «[11].
8- روزة، روز عاشورا كه موضوع بحث ما خواهد بود، عاشورا روز دهم ماه محرم است كه خداوند گناهان يكسال گذشته را براي روزه دار در اين روز مي بخشد، از ابي قتاده رضي الله عنه روايت است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است : » اميدوارم كه خداوند روزة عاشورا را سبب كفارة گناهان سال گذشته قرار دهد«[12].


عاشورا در لغت
 روز دهم ماه محرم را عاشورا گويند، زيرا عدد ده را در عربي  عشر مي گويند و اين كلمه به چند لفظ مختلف در كتابهاي لغت عربي ذكر شده است مانند عاشوراء - عشوراء - عاشورا - عشورا- عاشور بر وزن هارون[13] در بعضي از كتاب هاي قاموس عربي، عاشورا روز نهم محرم را نيز گفته اند [14] و علماي لغت در اصل كلمة عاشورا اختلاف دارند، بعضي مي گويند عاشورا كلمة عربي است و بعضي ديگر عاشورا را كلمة عبراني خوانده اند. [15]


سبب نامگذاري عاشورا به اين اسم
در مورد نامگذاري اين روز به نام عاشورا اقوال و روايات متعددي ذكر شده است بعضي مي گويند كه سبب نامگذاري عاشورا به اين نام همانا دهم ماه محرم است و اين قول واضح تر و نزديكتر به دهم ماه محرم است، و گفته شده است كه عاشورا روزي است كه خداوند تعالي ده پيامبرش را با ده كرامت افتخار بخشيده است كه از قرار ذيل است.
اول: در اين روز، خداوند موسي u را نصرت بخشيد، در دريا راه را  برايش باز نمود تا از چنگ فرعون نجات يافت و فرعون با لشكرش غرق گرديد.
دوم: در اين روز كشتي نوح u با سلامتي در جودي استقرار يافت.
سوم: در اين روز يونس u از شكم نهنگ نجات يافت.
چهارم: در اين روز خداوند توبة آدم u را پذيرفت.
پنجم: در اين روز يوسف u از قعر چاه تاريك بيرون آورده شد.
ششم: در اين روز عيسيu به دنيا آمد و در همين روز به آسمان برده شد.
هفتم: در اين روز خداوند داودu را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.
هشتم: در اين روز ابراهيم u چشم به جهان گشود.
نهم: در اين روز چشمان يعقوبu دو باره روشن گرديد و بينا شد.
دهم: در اين روز گناهان گذشته و آيندة پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بخشيده شد.[16]
دركتاب هاي تاريخ خصائص زيادي در مورد روز عاشورا ذكر شده است كه ارتباطي به نامگذاري آن ندارد، و در مورد پيامبران بايد گفت كه خصائص و كرامات آنان بالاتر از اين عدد است، و بعضي گفته اند كه عاشورا بخاطر اين، به اين اسم نامگذاري شده است كه خداوند امت محمد صلي الله عليه وآله وسلم را به ده كرامات مشرف ساخته است كه بطور مختصر آنرا بيان مي داريم:
1- ماه رجب كه بر ديگر ماه ها فضيلت دارد.
2- ماه شعبان كه بر ديگر ماه ها فضيلت دارد.
3- ماه مبارك رمضان كه فضيلت آن بر همه آشكار است.
4- شب قدر كه بهتر از هزار ماه است.
5- روز عيد كه روز پاداش دادن خداوند به بندگان است.
6- روز هاي ده گانة (ذي الحجه) كه روزهاي ذكر خداوند است.
7- روز عرفه كه روزه گرفتن در اين روز كفارة گناهان دو سال است.
8- روز عيد اضحي يا روز قرباني كه سبب نزديكي به خداوند است.
9- روز هاي جمعه كه بهترين روزهاي هفته است.
10- روز عاشورا كه روزه گرفتن درين روز كفارة گناهان يك سال قبل است.[17]


امر به روزه گرفتن عاشورا
هنگاميكه پيامبر گرامي مان حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم در ماه ربيع الاول سال اول هجري به مدينة منوره هجرت كردند، و ماه محرم سال دوم هجري را در مدينه سپري نمودند، ديدند كه يهود در روز عاشورا روزه مي گيرند، زيرا پيامبرشان موسيu اين روز را روزه مي گرفت.  آن حضرت صلي الله عليه وآله وسلم يارانش را به روزه گرفتن اين روز امر نمود. صبح روز دهم محرم بود كه آن حضرت صلي الله عليه وآله وسلم دستور دادند تا همگي اين روز را روزه بگيرند در حاليكه بعضي از مردم مانند روزهاي ديگر شروع به خوردن و نوشيدن كرده بودند، آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم به قريه ها و دهكده هاي اطراف مدينه نيز اشخاصي فرستاد تا به مردم اطلاع دهند كه روزه بگيرند و كسانيكه در اين روز شروع به خوردن و نوشيدن نموده بودند نيز از خوردن و نوشيدن امتناع ورزند و بقية روز را روزه بگيرند، در اين مورد احاديث زيادي روايت شده است كه ما بطور نمونه به ذكر چندي اكتفا مي كنيم:
1- از سلمه بن اكوع رضي الله عنه روايت است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم به مردي از قبيلة اسلم امر نمود تا به مردم اعلان نمايد، كسي كه تا حالا نخورده است روزه بگيرد زيرا امروز روز عاشورا است[18].
2- از مجزأة بن زاهر از پدرش روايت است كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن عاشورا امر نمود و فرمود: »كسيكه روزه دار است پس روزه اش را تكميل نمايد و كسيكه روزه دار نيست باقي روز را روزه بگيرد».[19]
3- از بعجه بن عبدالله روايت است كه وي از پدرش شنيده است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روزي به آنها فرمود:« امروز روز عاشورا است پس روزه بگيريد«. شخصي از بني عمرو بن عوف گفت: اي رسول خدا، من از نزد قومم آمدم در حاليكه بعضي از آنها روزه داشتند و بعضي ديگر نداشتند! پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: » برو به قومت بگو: كسانيكه روزه ندارند، روزه بگيرند و آنرا تكميل نمايند«[20].


منسوخ شدن روزة عاشورا
در ماه شعبان سال دوم هجري، خداوند روزة ماه مبارك رمضان را بر مسلمانان فرض گردانيد، پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم يارانش را از روزة عاشورا منع نكرد و نه دوباره چنانكه در سال اول هجري امر نموده بود امر فرمود ولي به گرفتن روزة عاشورا تشويق و ترغيب مي نمود زيرا پاداش و ثواب زيادي در آن نهفته است، پس اگر كسي روز عاشورا روزه بگيرد اجر و پاداش مي گيرد و كسيكه روزه نگيرد، ايرادي بر او نيست[21] از پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم رواياتي نقل است كه دلالت واضح به منسوخ بودن روزة عاشورا مي نمايد بنابراين گرفتن آن اختياري است.
1- از عايشه رضي الله عنها روايت است كه فرمود: آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم امر به روزة عاشورا نمود ولي هنگامي كه روزة رمضان بر او فرض گرديد فرمود: «هركسي مي خواهد، روز عاشورا روزه گيرد و هر كسيكه نمي خواهد نگيرد»[22].
2- از ابن عمر رضی الله عنه روايت است كه فرمود: روز عاشورا را در زمان جاهليت روزه مي گرفتيم، هنگاميكه روزة ماه رمضان بر ما فرض گرديد پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: » اين روزي از روزهاي خداوند است هر كس مي خواهد روزه بگيرد و هر كس نمي خواهد آنرا ترك كند».[23]
                            
تعيين روز عاشورا
در مورد تعيين روز عاشورا سه ديدگاه وجود دارد: عده اي گفته اند كه روز عاشورا نهم محرم است، ولي اكثر علما بر اين رأي هستند كه روز دهم ماه محرم روز عاشوراست كه اين ديدگاه راجح و مستدل است و رأي ديگر، روز يازدهم ماه محرم را روز عاشورا مي داند.[24]
دلايل زيادي وجود دارد كه روز دهم محرم روز عاشورا مي باشد از جمله:
1- از عايشه رضي الله عنها روايت است كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن روزة عاشورا در دهم محرم امرفرمود«[25]
2- از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم در روز دهم محرم امر به روزه گرفتن عاشورا نمودند«[26].
3- از سعيد بن مسيب و حسن بصري و عكرمه روايت است كه فرموده اند: روز عاشورا دهم محرم است «[27]
خلاصة اين مطلب: آنچه كه ميان علماي سلف و خلف مشهور و معروف است اين است كه عاشورا روز دهم ماه محرم مي باشد».[28]

حكم روزه گرفتن عاشورا
علما اتفاق دارند كه روزة روز عاشورا سنت است.
 در مورد اين كه آيا در ابتداي اسلام قبل از فرضيت رمضان روزة عاشورا واجب بود يا مستحب؟
دو قول مشهور از علما وجود دارد كه صحيح ترين اين دو قول اين است كه روزة عاشورا در ابتداي اسلام واجب بود و سپس حكم آن مستحب گرديد، زيرا پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بعد از فرضيت رمضان كسي را به گرفتن روزة عاشورا امر ننمود.[29]
1- از عايشه رضي الله عنها روايت است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن روزة عاشورا امر فرمودند. ولي هنگامي كه روزة رمضان فرض گرديد، بعضي در روز عاشورا روزه گرفتند و بعضي نگرفتند«[30]
 2- از سلمة بن اكوع رضی الله عنه روايت است كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به مردي از قبيله اسلم دستور دادند تا به مردم قريه اش بگويد: كسيكه غذا تناول نموده است باقي روز را روزه بگيرد و كسيكه چيزي نخورده است پس روزة خود را تكميل نمايد زيرا امروز روز عاشورا است«[31].
ملاعلي قاري رحمة الله عليه مي گويد: اين حديث دلالت صريح بر واجب بودن روزة عاشورا قبل از فرضيت رمضان مي نمايد كه بعداً منسوخ گرديد و حكم سنت را بخود گرفت.
 3- در روايت ابو داود چنين ذكر است كه نمايندگاني از اسلم نزد آن حضرت صلي الله عليه وآله وسلم آمدند پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از آنها پرسيد:
 »آيا اين روز را روزه گرفتيد؟« گفتند: نه، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: » بقية روزتان را روزه بگيريد و قضايش را بجا آريد».
عيني رحمة الله عليه مي گويد: اين حديث دلالت صريح بر فرضيت روزة عاشورا مي نمايد زيرا بجا آوردن قضا جز در واجبات در چيز ديگري نمي باشد[32].
ابن قيم رحمة الله عليه مي گويد: پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را روزه مي گرفت، و زمانيكه روزة رمضان فرض گرديد آنرا ترك كرد. پس روزة عاشورا قبل از رمضان فرض بود سپس واجب بودنش منسوخ شد نه اينكه بگوييم مستحب بودنش منسوخ شد[33].


حكمت در روزة عاشورا
عبدالله بن عباس رضي الله عنهما حكمت روزة روز عاشورا را چنين بيان مي كند: زمانيكه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به مدينه منوره هجرت نمود، يهود را ديد كه روز عاشورا روزه مي گيرند حضرت عليه السلام از آنها پرسيد:» اين چه روزي است؟« گفتند: اين روز نيكي است، روزيكه خداوند بني اسرائيل را از چنگ دشمن نجات بخشيد، لذا موسي u اين روز را روزه گرفت. آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
» من از شما به موسي نزديكترم«. همين بود كه اين روز را روزه گرفت و امتش را به روزه گرفتن اين روز خجسته امر فرمود.[34]
پيامبر گرامي مان صلي الله عليه وآله وسلم خويش را نزديكتر و شايسته تر از ديگران به موسي u و پيروي از وي مي دانست. زيرا پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و امتش با موسي u در اصول دين متفق اند و كتابش تورات را تصديق مي نمايند، ولي شما يهوديان از پيروي موسيu دست كشيديد و سرباز زديد و در كتابش تحريف و تغيير ايجاد نموديد، همچنين پيامبرu در رسالت با موسيu مشترك است و برادري ديني و نزديكي آشكار ميان ايشان وجود دارد زيرا در فرمانبرداري و پيروي اوامر خداوند با موسي u نسبت به ديگران پيش قدم و پيشتاز است، به همين منظور خودش اين روز را روزه گرفت و امتش را نيز به روزة عاشورا امر فرمود.
در همان وقت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم دوست داشت تا با اهل كتاب موافقت و نزديكي وجود داشته باشد خصوصاً در مسائلي كه از طرف خداوند مأمور به مخالفت آنها نشده باشد، همچنين آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم ميخواست تا ميان اهل كتاب و مسلمانان فضاي محبت و الفت ايجاد گردد، اما هنگاميكه عداوت، دشمني و ضديت آنها را در مقابل مسلمانان درك كرد، بعد از فتح مكه به مخالفت با آنها دستور داد.[35]
پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم آگاهي داد كه خود و امتش مستحق تر و نزديكتر به موسيu نسبت به يهود اند، هنگاميكه موسي u شكر خداوند را بجا آورد و اين روز را روزه گرفت پس ما بايد به طريق اولي به ايشان اقتدا نمائيم و از ايشان پيروي كنيم، به ويژه اگر بگوييم: شريعت امت هاي قبلي براي ما شريعت است به شرط اينكه با شريعت ما تعارضي نداشته باشد. تعظيم نمودن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم آنچه راكه موسيu با عظمت شمرده است از نگاه پيروي شريعت موسيu نبوده بلكه از نگاه موافقت شريعت وي با شريعت محمد صلي الله عليه وآله وسلم مي باشد، يا اينكه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم روزة عاشورا را بخاطر نجات يافتن موسيu از چنگ فرعون و شكر گذاري خداوند از اين واقعة بزرگ روزه گرفت چنانكه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم هنگاميگه از قبول توبة داودu آگاه گرديد به سجده افتاد و شكر خداوند را بجا آورد،[36] روزه گرفتن آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم در روز عاشورا اختياري بود نه واجب و فرض.[37]
ولي الله دهلوي مي فرمايد‍: راز و سرّ در مشروعيت روزة عاشورا اينست كه چون خداوند موسيu را از فرعون و قومش نجات داد موسي u بخاطر شكر گذاري خداوند اين روز را روزه گرفت، به همين ترتيب اين روز ميان اهل كتاب و عرب سنتي بجا ماند، سپس پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اينروز را مورد تأييد قرار داد.[38] پس حكمت از گرفتن روزة عاشورا همانا شكر گذاري خداوند بخاطر نجات موسي u از فرعون است، و هر كه اينروز را روزه بگيرد واقعاً در شكر گذاري خداوند با موسي u اشتراك نموده است و اين اجر و پاداش بزرگ را غنيمت شمرده است.[39]













انواع روزة عاشورا
علما روزة روز عاشورا را به چهار نوع تقسيم نموده اند كه از قرار ذيل مي باشد:[40]
نوع اول: روزه گرفتن نهم، دهم و يازدهم محرم.
نوع دوم: روزه گرفتن نهم و دهم محرم.
نوع سوم: روزه گرفتن نهم و دهم يا دهم با يازدهم محرم.
نوع چهارم: روزه گرفتن دهم محرم.
نوع اول: روزه گرفتن نهم و دهم و يازدهم محرم: اين نوع بهترين و افضلترين انواع فوق بشمار مي رود و دليل افضليت آن حديث ابن عباس رضی الله عنه است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: » روز عاشورا را روزه بگيريد و با يهود مخالفت نماييد، يك روز قبل و يك روز بعدش را نيز روزه بگيريد«[41].
فوايدي كه در روزه گرفتن نهم و دهم و يازدهم محرم موجود است:
1- پاداش روزة يكماهه براي روزه دار داده مي شود زيرا يك نيكي در ميزان خداوند برابر با ده نيكي است.
2- روزه گرفتن در ماه محرم بهتر از هر ماهي بعد از رمضان است.
3- با گرفتن روزة نهم و يازدهم همراه با دهم محرم، مخالفت با روزة يهود مي باشد.
4- گناهان يك سال قبل مورد عفو قرار مي گيرد مشروط براينكه از گناهان كبيره اجتناب ورزيده شود.[42]
نوع دوم: روزه گرفتن نهم و دهم محرم: درين مورد احاديث زيادي وارد است كه بطور نمونه حديثي را كه امام مسلم از ابن عباس رضي الله عنهما روايت كرده است ذكر مي نمائيم: هنگاميكه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را روزه گرفت و امتش را به روزه گرفتن اين روز امر فرمود ياران آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند: اي رسول خدا اين روز با عظمتي نزد يهود و نصاري است، آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:» هر گاه سال آينده اينروز فرا رسيد  إنشاء الله روز نهم را نيز روزه خواهيم گرفت«[43].
و در روايت ديگري چنين آمده است: » اگر زنده بوديم با آنها مخالفت مي ورزيم و روز نهم را روزه مي گيريم«[44].
فوايد روزه گرفتن نهم و دهم محرم:
1- مخالفت با يهود، زيرا آنها تنها روز دهم محرم را روزه مي گرفتند.
2- احتياط در روزة دهم محرم، ترس از ناقص بودن مهتاب و يا احتمال خطا نمودن در تعيين روز نهم محرم، كه شايد روز دهم باشد.
3- دوري از روزه گرفتن منفرد مانند روز جمعه كه بعضي ها مكروه گفته اند.[45] ابن عباس رضي الله عنهما روز نهم و دهم را روزه مي گرفت تا روز عاشورا را از دست ندهد.[46]
نوع سوم: روزه گرفتن نهم و دهم و يا دهم با يازدهم ماه محرم: دليل اين نوع حديث ابن عباس رضي الله عنهما است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم در مورد روزة عاشورا فرموده است:
اينروز «عاشورا» را روزه بگيريد و يكروز قبلش و يا يك روز بعدش را نيز روزه  بگيريد و با يهود مشابهت اختيار نكنيد»[47]. ابن همام مي نويسد: گرفتن روزه عاشورا مستحب است همچنين روزه گرفتن يك روز قبل و يا يك روز بعدش نيز مستحب است، زيرا روزة منفرد عاشورا مكروه است چون مشابهت با يهود مي باشد.[48] روزه گرفتن نهم محرم از سه نگاه مطلوب است:
1- احتياط در روز عاشورا 2- از روزهاي دهة اول ماه محرم است 3- و از روزهاي ماه حرام بشمار مي رود.
روزه گرفتن دهم محرم نيز ازسه نگاه مطلوب مي باشد:
1- اينكه روز عاشوراست 2- از روزهاي دهة اول ماه محرم است3 - از جملة روز هاي ماه حرام مي باشد.
و روزه گرفتن يازدهم محرم از دو نگاه مطلوب مي باشد.
1- احتياط نمودن در روز عاشورا. 2- از روزهاي ماه حرام بشمار مي رود.[49]
نوع چهارم: روزه گرفتن دهم محرم به تنهائي: اين مرتبه از پائين ترين مراتب روزة عاشورا مي باشد و دليل آن حديث عايشه رضي الله عنها است كه فرموده است: آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روز دهم محرم را به روزه گرفتن امر فرمود.[50] بعضي از علماء روزه گرفتن دهم محرم را به تنهائي مكروه گفته اند، مگر حكم نمودن به كراهيت آن بطور قطعي درست نبوده زيرا پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در طول حياتش عاشورا را بطور منفرد روزه مي گرفت و در آخر آرزو داشت تا در سال آينده روز نهم را با دهم محرم روزه بگيرد.[51]

فضيلت روز عاشورا
روز عاشورا روز مبارك، باعظمت و داراي فضيلت هاي بي شماري است كه روزه گرفتن درين روزخجسته ميان همه پيامبران پيشين معروف و مروج بوده است. نوح u بخاطر بجا آوردن شكر خداوند كه او را از قومش نجات داد اين روز را روزه مي گرفت. همچنين موسيu اينروز را روزه گرفته است تا شكر خداوند را بخاطر نجات يافتنش از فرعون و قومش بجا آورد، چنانكه يهود اينروز را روزه مي گيرد و نصاري اينروز را باعظمت مي شمارند، قريش نيز احترامي ويژه به اين روز داشتند لذا پوشش كعبه در روز عاشورا صورت مي گرفت و اينروز را روزه نيز مي گرفتند، به همين منظور پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را گرامي ميداشت و در انتظار رسيدن اينروز ميمون مي بود. از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است كه مي فرمايد: » من پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم را نديدم كه روزه اي را بر ديگر روزه ها بهتر بشمارد و در جستجوي آن باشد، مگر روزة عاشورا و اين ماه: يعني ماه رمضان«[52].
به اين معني احاديث زيادي روايت شده است كه همه دلالت بر فضيلت روزه گرفتن عاشورا بعد از ماه رمضان مي كند، لذا آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن عاشورا مداومت مي نمود، از حفصه رضي الله عنها روايت است كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم چهار چيز را هيچگاه ترك نمي كرد: روزة عاشورا، روزة ده روز ذي الحجه، روزة سه روز از هرماه و دو ركعت نماز قبل از چاشت«[53].
روزة روز عاشورا گناهان سال گذشته را محو مي كند چنانكه از ابي قتاده روايت است كه از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در مورد روزة عاشورا پرسيده شد آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم در جواب فرمود: » گناهان سال گذشته را محو مي كند «[54] و مراد از محوگناهان همانا گناهان صغيره است، اگر گناه صغيره نداشته باشد پس اميد است از گناهان كبيره اش كاسته شود، اگر گناه كبيره نيز نداشت پس مرتبه و مقام اين مؤمن  ارتقا مي يابد.[55]
ملا علي قاري در مرقاة از امام حرمين نقل مي كند كه پاك كنندة گناهان صغيره است، و از قاضي عياض نقل مي كند كه  نظر اهل سنت درين مورد همانا صغائر است اما گناهان كبيره به توبه يا رحمت خداوندي محو مي گردد.[56]
اما آنچه بر سر زبانهاي بعضي  مردم در مورد فضيلت روز عاشورا مي باشد دروغ و بهتان محض است مثلاً گفته اند: آدم u در اين روز آفريده شده است و در اين روز داخل بهشت گرديد، ودرين روز خداوند عرش، كرسي، آسمانها زمين، آفتاب، مهتاب، ستارگان و بهشت را آفريده است، و يا اينكه گفته اند درين روز ابراهيمu و عيسيu آفريده شده اند و يا اينكه ادريس u بالا برده شد و يا به سليمان u پادشاهي زمين سپرده شد، و چشمان يعقوبu بينا گرديد، و ايوبu از مرض شفا يافت و امثال اينها همه نادرست است، بعضي ها از پاداش نماز خواندن در اين روز صحبت مي كنند،  يا از فراخي روزي و نفقه بر اهل و عيال و سرمه نمودن و عطرپاشيدن و حنا گذاشتن و پختن حبوبات در اين روز صحبت مي نمايند كه همه ساختگي و افترا بوده و بر هيچ دليلي استوار نيست.
ولي سوالي كه اينجا مطرح مي شود اين است كه از پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در مورد روزة عرفه روايت شده است كه گناهان دو سال را محو مي كند چنانكه مي فرمايد: «اميدوارم كه خداوند روزة روز عرفه را سبب محو شدن گناهان يك سال قبلش و يك سال بعدش قرار دهد و اميدوارم كه خداوند روزة عاشورا را سبب كفارة گناهان سال گذشته قرار دهد»[57].
ظاهر اين حديث اينست كه روز عرفه افضل و بهتر از روز عاشورا است. بعضي علما درين مورد چنين گفته اند: حكمت در فضيلت روز عرفه بر روز عاشورا آنست كه عرفه روز محمدي است، يعني روزه گرفتن اين روز مختص به امت محمدصلي الله عليه وآله وسلم است و عاشورا روز موسوي است و پيامبرمان صلي الله عليه وآله وسلم افضل ترين پيامبران (عليهم السلام) است لذا يك روزش محوكنندة گناهان دو سال مي باشد.[58]


روزة پيامبران عليهم السلام در عاشورا
پيامبران عليهم السلام و اقوام شان روزه مي گرفتند، و به هر ديانتي كه خداوند را به يگانگي پرستش مي كردند با روزة فرضي آشنايي داشتند.[59] ولي سنت و طريقة هر پيامبري در روزه گرفتن با ديگران فرق داشت، مثلاً نوحu اكثر روزهاي سال را روزه مي گرفت عيسيu يك روز روزه مي گرفت و دو روز يا چند روز بي روزه مي بود.[60] همچنين آدمu سه روز از هر ماه(13-14-15) را روزه مي گرفت.[61] و داودu يك روز روزه مي گرفت و يك روز نميگرفت كه اينگونه روزه بهتر و محبوبتر در نزد خداوند است.[62] و موسيu در يك سال چهل روز آنرا روزه مي گرفت،[63] و پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه وآله وسلم روزهاي دوشنبه و پنجشنبه و روز هاي 13-14-15 از هر ماه و نهم ذي الحجه و شش روز از شوال و عاشورا را روزه مي گرفت.
 پيامبراني كه روز عاشورا را روزه گرفته اند نوح u، موسيu ، و محمدصلي الله عليه و آله و سلم بوده اند و گمان مي رود كه عيسيu نيز اين روز را روزه گرفته است زيرا بعضي از احكام شريعت موسي u منسوخ نگرديده بود.[64]
حالا به طور مختصر روزة پيامبران فوق الذكر را كه روز عاشورا را روزه مي گرفتند ذكر مي نمائيم:




روزة نوح عليه السلام در روز عاشورا
نوح u اولين پيامبري است كه خداوند وي را بسوي قومش فرستاد، زيرا شرك و بت پرستي اولين بار در قوم نوحu پديد آمده بود، نوحu نهصد و پنجاه سال قوم خود را به يگانه پرستي و توحيد دعوت نمود ولي جز چند فردي از قومش كسي به سخنانش گوش فرا نداد تا آنكه باعث قهر وغضب خداوند شد، خداوند نوحu را امر فرمود تا كشتي بسازد و مؤمنان قومش را باخود سوار نمايد، سپس خداوند باران شديدي را فرود آورد و زمين نيز آب خود را بيرون نمود و همه جا را آب فراگرفت و در نتيجه همة كافران غرق گرديدند كه از جمله زن نوحu وپسرش نيز غرق گرديدند، خداوند مؤمنان را بخاطر پيروي و فرمانبرداري شان از فرستاده اش نجات داد.[65] خداوند اين قصه را در قرآن مجيد چنين بيان مي كند: »فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً عَمِينَ« [66].
ترجمه: » اما آنان او را تكذيب كردند، پس ما او را و كساني را كه باوي در كشتي بودند نجات داديم و كساني را كه آيات ما را تكذيب نمودند، غرق كرديم، چرا كه آنان مردمان نابينائي بودند »حق را نمي ديدند«.
 خداوند مي فرمايد: »فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ـ ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ« [67].
 ترجمه: » ما او و كساني را كه با او بودند در كشتي پر(از انسانها و حيوانهاي گوناگون) نجات داديم، سپس بقيه را غرق كرديم«.
خداوند مي فرمايد:«فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ» [68].
ترجمه: » ما نوح و سرنشينان كشتي را (از امواج طوفان) نجات داديم و كشتي را (داستان آنرا) پند و عبرتي براي جهانيان گردانيديم«.
خداوند روز نجات يافتن كشتي سواران را ذكر ننموده است مگر بعضي مفسران در تفسير فرمودة خداوند »وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ«[69] » وكشتي بر كوه جودي پهلو گرفت». مي گويند: كه استقرار يافتن كشتي بركوه جودي روز عاشورا بود، نوح u اينروز را بخاطر بجا آوردن شكر خداوند روزه گرفت و همه كساني را كه در كشتي با او موجود بودند اعم از انسان ها و پرندگان و درندگان و چهارپايان امر نمود تا اينروز را روزه بگيرند شكر و سپاس خداوند را بجا آورند.
از ابو هريره رضی الله عنه روايت است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روزي از نزد بعضي يهوديان مي گذشت در حاليكه آنها روزه داشتند، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از آنها پرسيد: «اين چه روزي است كه شما روزه گرفته ايد؟» گفتند: اين روزي است كه خداوند موسي u و بني اسرائيل را از غرق شدن نجات داد و فرعون را غرق نمود، و اين روزيست كه كشتي بر جودي استقرار يافت، سپس نوح   uوموسي u اينروز را روزه گرفتند تا شكر خداوند را بجا آورند، پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:«من نزديكتر از شما به موسي هستم و اولي تر از شما به روزه گرفتن اينروز هستم، سپس ياران خود را به روزه گرفتن اينروز امر فرمود» .




روزة موسي عليه السلام در عاشورا
فرعون در كفر و سركشي اش افراط نمود و نخواست به اوامر فرستادة خدا گردن نهد، و تصميم گرفت تا موسي u را به قتل رساند خداوند به موسي u امركرد كه با قومش « بني اسرائيل» مصر را ترك كرده شب هنگام به شكل مخفيانه بسوي سرزمين فلسطين حركت نمايند هنگاميكه فرعون از بيرون رفتن موسي با بني اسرائيل آگاه گرديد، با لشكرش به تعقيب آنان پرداخت، موسي u با همراهانش هنگام صبح به ساحل درياي سرخ رسيدند، فرعون نيز با لشكرش هنگامي كه آفتاب بالا مي آمد به اين ساحل رسيدند بني اسرائيل سخت احساس خطر كردند، چون در مقابلشان دريا و در پشت سرشان دشمن قرار داشت، آنها يقين داشتند كه مرگ و هلاكت دامنگير آنهاست در اين وقت خداوند به موسي u وحي كرد تا با عصاي خود به دريا بزند موسي u اين كار را عملي كرد همين بود كه دريا به قدرت و امر خداوند شكافته شد موسيu از ميان دريا بالاي زمين خشك، با همراهانش عبور نمودند، فرعون نيز در اين موقع كه دريا شكافته شده بود، رسيد و با لشكرش داخل اين راه خشك گرديد تا موسي و بني اسرائيل را نابود نمايد، ولي آب دريا با هم يكجا شده، راه مسدود گرديد و فرعون با لشكرش غرق شدند.
خداوند موسيu و همة همراهانش را از اين هلاكت نجات داد.[70]
قرآن كريم نجات يافتن موسيu با قومش، و غرق شدن فرعون و لشكرش را در آياتي چنين تصوير مي نمايد: »وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخَافُ دَرَكاً وَلا تَخْشَي * فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ * وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَي« [71].
 ترجمه: » ما به موسي پيام داديم كه شبانه بندگانم را كوچ بده، و آنگاه راهي خشك براي آنان در اين دريا بگشا (راهي كه چون در آن گام بگذاري) نه از فرعونيان ميترسي كه به تو برسند و نه (ازغرق شدن) هراسي داري، فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كردند، دريا آنان را بگونة شگفت انگيزي در ميان امواج خود گرفت، فرعون قوم خود را گمراه ساخت و هدايت ننمود».
خداوند در سورة يونس مي فرمايد: »وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَعَدْواً حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرائيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ« [72].
 ترجمه: » بني اسرائيل را از دريا عبور داديم فرعون و لشكريانش براي ظلم وتعدي آنان را دنبال كردند و در پي ايشان راه افتادند، تا بدانجا كه غرقاب فرعون را در خود پيچيد گفت: ايمان دارم كه خدائي وجود ندارد مگر آن خدائي كه بني اسرائيل بدو ايمان آورده اند و من از زمرة فرمانبرداران هستم».
خداوند در سورة شعرا چنين مي فرمايد: »فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ * وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ * وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ«[73].
 ترجمه: »بدنبال آن به موسي پيام داديم كه عصاي خود را به دريا بزن، دريا از هم شكافت و هر بخشي همچون كوه بزرگي گرديد و در آنجا ديگران را (به موسي و قومش) نزديك گردانيديم، موسي و جملگي همراهان او را نجات داديم سپس ديگران را غرق كرديم «
روزيكه خداوند موسي u و بني اسرائيل را نجات داد، روز عاشورا بود، لذا موسيu و بني اسرائيل اينروز را بخاطر شكر گذاري خداوند روزه گرفتند.
از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است زمانيكه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به مدينة منوره هجرت نمود، يهوديان را ديد كه روز عاشورا روزه مي گيرند، آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم از آنها پرسيد:« اين چه روزی است که شما روزه ميگيريد؟» گفتند: اين روز با عظمتی است خداوند در اين روز موسی u وقومش را نجات داد وفرعون ولشکرش را غرق نمود، لذا موسی u اين روز را بخاطر شکر وسپاس خداوند روزه گرفت وما نيز اين روز را روزه ميگيريم، پيامبر r فرمود: «پس ما نزديكتر و شايسته تر از شما به موسيu هستيم». همين بود كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اينروز را روزه گرفت و امر به روزه گرفتن آن نمود.[74] ابن حجر رحمة الله عليه مي گويد: نوح و موسي عليهما السلام در معجزة آب، مشترك هستند زيرا طوفان كشتي نوح را حمايت نمود، و دريا براي موسيu شكافته شد و هر دو با مردم مؤمن قومشان نجات يافتند، به همين منظور هردو بخاطر شكر گزاري خداوند اينروز را روزه گرفتند«[75].












روزه گرفتن پيامبر گرامي مان r در عاشورا
پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را در مكه مكرمه قبل از هجرت و در مدينه منوره بعد از هجرت روزه مي گرفت، اين روز خجسته از نخستين روزگار شريعت محمدي منزلت و قداست و عظمت بس بزرگي داشت، پيامبرu در مكة معظمه قبل از هجرت اينروز را با روزه گرفتن زنده نگهداشته بود اگرچه ديگران را به آن امر ننموده بود، و اين دليل اصالت و نجابت در عبادت اينروز است كه آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن و شكر گذاري خداوند آنرا سپري مي نمود.
علما روزه گرفتن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در روز عاشورا را به چهار مراحل تقسيم نموده اند كه از قرار ذيل است:
1- در مكة مكرمه قبل از هجرت به مدينه منوره آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را به تنهايي روزه مي گرفت وكسي ديگر را به آن امر نكرد.
2- در مدينة منوره بعد از هجرت نمودن و قبل از اينكه روزة رمضان فرض گردد يعني در محرم سال دوم هجرت روز عاشورا را آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روزه گرفت و مسلمانان را نيز به روزه گرفتن آن امر فرمود.
3- بعد از فرض شدن روزة رمضان آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا را روزه گرفت ولي ياران خود را به آن امر نكرد، بلكه اختيار روزه گرفتن و يا نگرفتن را در اين روز به آنها گذاشت، لذا بعضي از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اينروز را روزه نمي گرفتند.
4- پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در سال دهم هجري، و يك سال قبل از رحلتش از دنيا روز عاشورا را روزه گرفت و خواستار اضافه نمودن نهم و يازدهم ماه محرم با روز دهم گرديد، تا با يهود مخالفت صورت گيرد، ولي آنحضرت صلي الله عليه وآله وسلم روز نهم و يازدهم را با دهم نتوانست روزه بگيرد، چون به رفيق اعلي پيوست عليه افضل الصلوات و التسليمات.[76]






روزه گرفتن صحابه و تابعين در روز عاشورا
صحابة كرام رضي الله عنهم روز عاشورا را قبل از فرض شدن رمضان روزه مي گرفتند چونكه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم آنها را به روزه گرفتن اينروز ترغيب نموده بود ولي بعد از فرض شدن رمضان روزه گرفتن عاشورا اختياري باقي ماند بعضي از صحابه اينروز را روزه مي گرفتند و بعضي از آنها روزه نمي گرفتند، آن عده از صحابه رضي الله عنهم كه اينروز را روزه مي گرفتند عبارتند از: ابوبكر صديق، عمر فاروق، علي بن ابي طالب، عبدالرحمن بن عوف، ابو موسي اشعري، قيس ابن سعد، اشعث بن قيس، عبد الله بن عباس، معاويه بن ابي سفيان، شقيق بن سلمه رضي الله عنهم أجمعين. و از تابعين ابن سيرين، ابن شهاب زهري، ابو اسحق سبيعي، علي بن حصين، سعيد بن جبير و طاوس رحمهم الله أجمعين اينروز را روزه ميگرفتند. [77]
 پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و يارانش اهتمام خاصي به روزة عاشورا داشتند و مردم را به روزه گرفتن تشويق و ترغيب مي نمودند، ابن مسيب مي گويد: پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، و ابوبكر و عمر رضي الله عنهما به روزه گرفتن روز عاشورا امر مي نمودند.[78] حضرت عمر فارقt شخصي را نزد حارث بن هشام فرستاد تا اينروز را روزه بگيرد و خانواده اش را نيز به روزه گرفتن امر نمايد.[79]
چنانكه علي بن ابي طالب و ابو موسي اشعري رضي الله عنهما به روز گرفتن روز عاشورا امر مي نمودند، اسود بن يزيد مي گويد: هيچكس را مانند علي بن ابي طالب و ابو موسي نديديم كه به روزه گرفتن عاشورا امر نمايد[80]  ابو معاويه مي گويد: از حضرت عليt شنيدم كه در روز عاشورا اعلان مي نمود: اي مردم اگر كسي چيزي خورده باشد پس باقيماندة روز را روزه بگيرد،[81] همچنين روايت است كه عليt امر مي فرمود تا روز نهم و يازدهم با روز دهم احتياطاً روزه گرفته شود زيرا گناهان سال قبل را محو مي كند، اگر كسي متوجه نبود و در طول روز يادش آمد پس باقيماندة روز را روزه بگيرد[82]. به عايشه رضي الله عنها گفته شد كه عليt به روزه گرفتن عاشورا امر مي نمايد! عايشه رضي الله عنها فرمود: علي از همه به سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم داناتر است[83] . روايات فوق و ديگر روايات دلالت به حرص اين صحابي جليل القدر به روزه گرفتن عاشورا مي نمايد.
بعضي از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم مانند عبدالله بن مسعود و عائذ مزني و عبدالله ابن عمر رضي الله عنهم أجمعين روزه گرفتن عاشورا را ترك نموده بودند ولي رواياتي وجود دارد كه آنها اينروز را روزه مي گرفتند، و علت و انگيزة روزه نگرفتن آنها اينست كه نمي خواستند منزلت و مرتبة روزة عاشورا بلند تر از رمضان گردد لذا گاهي روزه مي گرفتند و گاهي ترك مي كردند تا به مردم بفهمانند كه روزة عاشورا اختياري و نفلي است[84].



روزه گرفتن قريش و اهل جاهليت در روز عاشورا
روايات زيادي وجود دارد كه دلالت واضح بر روزه گرفتن اهل جاهليت بويژه قريش در روز عاشورا مي كند، ابن قيم مي گويد: روزة عاشورا از جمله شعائر ديني قريش محسوب مي شد و اينروز را تعظيم مي نمودند، در اين روز كعبه را مي پوشانيدند و روزه مي گرفتند»[85].
از ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها روايت است كه فرمود: قريش در عهد جاهليت، عاشورا را روزه مي گرفتند. سپس پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به روزه گرفتن آن امر فرمود تا آنكه روزة رمضان فرض گرديد، پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:«هر كس مي خواهد روزه گيرد و هركه مي خواهد روزه نگيرد»[86].
امام نووي مي فرمايد: از مجموعة احاديث چنين فهميده مي شود كه اهل جاهليت، چه كفار قريش چه يهود و يا ديگران اينروز را روزه مي گرفتند، تا اينكه اسلام به روزه گرفتن آن تأكيد نمود، سپس سبكتر از تآكيد اولي آن باقي ماند [87].
مگر چگونگي و سبب روزه گرفتن آنها واضح نيست كه چرا اينروز را روزه مي گرفتند؟ و آيا از فجر تا غروب آفتاب از خوردن و نوشيدن امتناع مي ورزيدند؟ يا اينكه از يك غروب تا غروب ديگر ادامه مي يافت؟ والله اعلم
آيا روز زينت، روز عاشورا بود؟
خداوند در سوره طه مي فرمايد: »وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى * قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى* فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلا أَنْتَ مَكَاناً سُوَىً * قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحىً«.[88]
 ترجمه:«ماهمة معجزات خود را به فرعون نشان داديم، ولي او (همة آنها را) تكذيب كرد و سر پيچي نمود. (فرعون)گفت: اي موسي! آيا آمده اي كه ما را با اين جادوي خويش از سرزمين خودمان بيرون كني؟ يقيناً ما هم جادوئي همسان جادوي تو را براي تو مي آوريم موعد آن را معين كن، موعدي كه ما و تو از آن تخلف نكنيم، و وعده گاه ما مكان صاف و مسطح و فاصلة آن نسبت به همگان يكسان باشد. (موسي) گفت: ميعاد ما و شما روز جشني است كه در آن خود را مي آرايند. بايد مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تاماجرائي را ببينند كه ميان ما و شما ميگذرد)».
خداوند متعال خواست تا صدق نبوت موسي u را به فرعون ثابت نمايد، لذا معجزه هايي چون عصا، يد بيضاء (وقتي موسي عليه السلام دستش را زير بغلش مي برد و بيرون مي آورد همچون نور مطلق مي درخشيد)، قحطي، كمي در ثمرات، طوفان، ملخ، شپش، بقه (قورباغه)، خون، محو و ناپديد شدن اموال، گره شدن قلب ها، را پياپي به موسيu عطا فرمود تا فرعون به خود آيد و از استكبار و غرور و تكذيب دست كشد، ولي فرعون بخود نيامد و موسيu را متهم به جادوگري نمود، و خواست تا با جادو با وي مقابله نمايد و به مردم بفهماند كه موسيu جادوگري بيش نيست و از موسي خواست تا روز مقابله با جادوگران را تعيين نمايد، موسيu گفت: وعدة ما روز زينت است، فرعون براي اينروز خود را كاملا آماده كرد و از هر سو جادوگران معروف و برجسته را خواست تا بر موسي غالب آيند، روز زينت فرا رسيد و فرعون با جادوگرانش وارد ميدان شدند، موسي از آنها خواست تا جادويشان را به نمايش بگذارند، جادوگران ريسمان ها و عصاهاي خود را به ميدان افكندند، در چشم موسيu چنين ظاهر شد كه گويا مارها و اژدرها به حركت آمده است، موسي علیه السلام در دل ترسيد ولي خداوند به وي اطمينان داد كه تو برتر هستي و امر نمود تا عصاي خود را بيفكند، عصاي موسيu در ميان بهت و شگفت همگان همة آنچه را كه جادوگران افكنده بودند فرو برد، جادو گران همه به سجده افتادند و به خداوند و پيامبرش ايمان آوردند.[89]
مفسرين بزرگ اسلام مانند ابن عباس، ابن عمر، سعيد ابن جبير، و ابوحيان اين روز زينت را روز عاشورا گفته اند.[90] از كريب بن سعد روايت است كه عمر بن خطاب چنين فرمود: خداوند تبارك و تعالي در روز رستاخيز از هيچ روزه اي جز روزة رمضان و روز زينت يعني روزة عاشورا شما را مورد باز پرس قرار نمي دهد.[91]

عاشورا در عهد اموي ها و عباسي ها
به همين ترتيب مسلمانان روز عاشورا را روزه مي گرفتند، تا اينكه عهد يزيد بن معاويه فرا رسيد و متأسفانه در سال 61 هجري حضرت حسينt در كربلا به شهادت رسيد، روز شهادت حسينt مصادف با روز دهم محرم سال61 هجري بود. اين حادثة دردناك پيامدهاي مختلفي از خود بجا گذاشت.
بعضي اموي هاي (به ظاهر) سني مذهب (اما در واقع ناصبي)، اينروز را روز فرخنده و عيد شمردند، لذا لباس جديد مي پوشيدند و سرمه مي زدند و با مراسم و مهماني ها اينروز را تجليل مي نمودند و شيريني و غذا هاي خوب به مردم تقديم مي كردند.
اما پيروان علي بن ابي طالبt و فرزندانش اينروز را ماتم گرفتند، و بخاطر ياد بود شهادت حضرت حسين رضی الله عنه اشك مي ريختند و اظهار غم و اندوه مي نمودند، از خوردن و نوشيدن چيزهاي خوب امتناع مي ورزيدند.
هنگاميكه حجاج بن يوسف در عهد عبدالملك، والي عراق تعيين گرديد مردم را مجبور به پوشيدن لباس جديد، خوردن و نوشيدن غذا هاي خوب و اظهار خوشحالي و سرور نمود، به همين خاطر متأسفانه گاهي درگيريها و زد وخورد هايي ميان سني ها و شيعه ها رخ مي داد.[92]
روز عاشورا بايد بخاطر اقتدا به پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه وآله وسلم و حصول اجر و ثواب روزه گرفته شود، نه بخاطر اظهار شادي و خوشحالي و يا غم و مصيبتي، چون روزة اينروز هيچ ارتباطي به خوشي و غم كسي ندارد.
بدين ترتيب روز عاشورا در همان عهد اموي ها و ابتداي عهد عباسي ها از سير اصلي اش منحرف شده بود كه متأسفانه باعث ايجاد تفرقه و زد و خورد هاي خونيني ميان شيعه و اهل سنت مي گرديد.[93]

عاشورا در عهد فاطمي ها
دولت فاطمي ها در سال 358 هجري در مصر و مغرب عربي پا گرفت، اين دولت شيعه مذهب توجه و اهتمام خاصي به روز عاشورا داشت تا بتواند مصالح سياسي خود را از اين راه تأمين نمايد و مردم را بخود جلب كند، لذا اعلان مي كردند كه روز عاشورا روز عزاداري و نوحه سرايي و اظهار غم و ماتم است، شيعيان در زير ساية اين دولت توانستند نفس آرامي بكشند و مراسم مذهبي خويش را هر طوريكه مي خواهند اجرا نمايند، فاطمي ها از سال 362هجري تا زوال دولت شان در سال 567 هجري مراسم عاشورا و غيره را تجليل مي نمودند، درين روز بازارها تعطيل مي گرديد و مردم لباس كهنه بتن مي نمودند و به گريه و ناله و فغان مي پرداختند، آنها به بازارها و خيابانها مي آمدند، ظرفها را مي شكستند، مشك هاي آب را پاره مي نمودند، مردم را از صدقه و خيرات جز براي عزاداري منع مي كردند و قاتلين حسينt را دشنام مي دادند.[94]

عاشورا در عهد ايوبي ها
هنگاميكه دولت ايوبي ها در سال 567 هجري جانشين دولت فاطمي در مصر و شام گرديد و پايه هاي دولت شان مستحكم شد، روز عاشورا را روز شادي و خوشحالي اعلان كردند و آنرا جشن مي گرفتند، درين روز مردم انواع و اقسام غذا هاي لذيد و دلپذير آماده مي كردند و با كمال مهارت شيريني هاي گوناگون آماده ساخته و به مردم و مهمانان تقديم مي نمودند، درين روز همه لباس جديد مي پوشيدند، دست و پايشان را حنا و چشمانشان را سرمه مي زدند، حتي وسائل خانه را تجديد مي كردند، خلاصه كارهايي ميشد كه شيعيان را به خشم و غضب  مي آورد، اينگونه كارها باعث گرديد كه مردم خيال كنند ماتم و عزاداري در روز عاشورا از ويژگي شيعه و شادي و خوشحالي از ويژگي اهل سنت است.[95]

عاشورا در عهد آل بويه
بغداد را آل بويه كه شيعه علوي بودند در عهد خلافت عباسي ها زير تصرف خود در آوردند، خليفة عباسي نتوانست با حاكم بغداد معزالدوله ديلمي كنار بيايد و مانند ساير ولايات خلافت اسلامي وي را تابع خود سازد، معز الدوله در سال 352 هجري در بغداد بدعت هاي زيادي را اختراع نمود، از جمله دستور صادر كرد كه روز عاشورا، روز ماتم و عزاداري باشد، و همة مردم بايد لباس غم بتن نمايند و بازارها بسته شود، خريد و فروش ممنوع گردد، رستورانها و هتلها نيز در روز عاشورا بايد كارشان را متوقف سازند. وي دستور داد تا زن ها با گريه و فغان و موهاي باز، و سر و روي خونين و گريبانهاي پاره به خيابانها بيايند، شيعيان عراق از عهد معزالدوله تا امروز عاشورا را به همين ترتيب تجليل مي نمايند، و لباس سياه بتن مي نمايند.[96]
ابن كثير در البدايه و النهايه مي نويسد: شيعيان دولت آل بويه غلو و افراط زيادي نمودند، مثلاً در بغداد و دور و بر آن در روز عاشورا طبل ها به صدا در مي آمد، در راهها و خيابانها خاكستر و كاه مي ريختند، و بر مغازه ها چادرسياه آويزان مي گرديد، مردم ماتم و عزاداري مي كردند. اكثر آنها از نوشيدن آب در اين روز امتناع مي ورزيدند تا گويا با حسينt كه تشنه به شهادت رسيد، همدردي كرده باشند. زن ها با گريه و ناله به خيابان ها مي آمدند وبه سر و صورت خود مي زدند و گريبان پاره  مي كردند، و بدعت هاي زشت و شرم آوري در اين روز اجرا  مي گرديد.[97]
ملاعلي قاري مي نويسد: در سر زمين عجم، مانند: خراسان، عراق و ماوراءالنهر منكرات و اعمال زشتي از شيعه بجا مانده است، آنها در روز عاشورا لباس سياه  مي پوشيدند. و به خيابان ها مي آمدند، سر و صورت و ساير بدن خويش را مجروح مي كردند و مدعي بودند كه دوستان اهل بيت هستند، در حاليكه اهل بيت از آنها بيزارند. [98]
چنانكه در ساير كشورها شيعيان در روز عاشورا محفل مي گيرند، به طور مثال در عراق، ايران، هند، افغانستان، لبنان، سوريه، بحرين، كويت، و ديگر مناطق شيعه نشين با سياه پوش كردن مساجد و بتن نمودن لباسهاي سياه تجليل مي گردد، آنها روز عاشورا را روز ماتم و عزا بر حضرت حسينt اعلام مي دارند.[99]

بدعت هايي كه در عاشورا صورت مي گيرد و بايد از آن دوري جست
در اين روز با عظمت و مبارك مردم بدعت هايي را اختراع نموده و مرتكب اعمال زشت و ناپسند مي گشتند، شيخ الاسلام مي نويسد: شيطان بعد از شهادت حضرت حسينt توانست دو بدعت طي آن ايجاد نمايد: يكي بدعت ماتم و عزاداري و زدن به سر و صورت، و گريه و فغان و تشنگي كشيدن و مداحي و نوحه سرايي كه طي آن بزرگان صدر اسلام مورد لعن و طعن قرار مي گيرند، حتي كسانيكه در جرم شهادت حضرت حسينt دست نداشتند مورد لعن و دشنام قرار مي گيرند و قصه ها وحكايتهاي كاذب و دروغيني را ساخته اند، اين اعمال باعث گرديد تا در ميان مسلمانان اختلاف و تفرقه ايجاد گردد. ماتم گرفتن و عزاداري كردن و گريه و فغان بر مردگان باتفاق همة مسلمانان جايز نيست. و اينكه بر غم ها و مصيبتهاي گذشته، ناله و فغان صورت گيرد از گناهان بزرگ بشمار مي رود كه خداوند و پيامبرش صلي الله عليه وآله وسلم از آن منع نموده اند، همچنانكه بدعت شادي و سرور در روز عاشورا درست نيست و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و خلفاي بعد از ايشان اينكار را سنت نگذاشته اند، پس اينروز نه روز شادي و سرور است و نه روز غم واندوه.[100]
از ديگر بدعت ها در اين روز پختن حبوبات و توزيع آن بر فقرا و مساكين است. و ادعا دارند كه اينكار ثواب زيادي دارد، ولي تشخيص كارهايي كه ثواب دارد دليل قاطع كه از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ثابت شده باشد مي خواهد، ليكن دليلي وجود ندارد پس اين كار بدعت و گمراهي مي باشد[101].  و از ديگر بدعت هاي اختراع شده در اين روز، پوشيدن لباس جديد، و خرج و خوراك خيلي خوب و خريدن ضروريات منزل و سرمه كشيدن و حنا كردن و غسل نمودن، ديد و بازديدها و زيارت مساجد و قبرستانها و آرامگاه ها، و ديگر بدعتهايي كه نه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و نه خلفاي راشدين و نه علماي بزرگ اسلام مانند امامان چهار مذهب اهل سنت و نه اوزاعي و ثوري و اسحق بن راهويه و  ليث و غيره اين اعمال را انجام داده و سنت گذاشته اند.[102]
 احاديثي كه درين مورد ذكر است همه موضوع و ساختگي است.[103]
همچنين تأخير زكات تا روز عاشورا بدعت است بطور مثال زكات در ماه صفر يا ربيع الاول بر او واجب  مي گردد ولي آنرا تا روز عاشورا به تأخير مي اندازد، شايد قبل از عاشورا بميرد يا مفلس گردد، در اينصورت زكات بر ذمة وي باقي مي ماند و از اين بدتر اينكه تأخير در دادن حقوق ديگران ظلم محسوب مي گردد. پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد:«درنگ نمودن غني در اداي حقوق ظلم است‌»[104]. از بدعت هايي كه بعضي از زنان در اين روز به آن اعتقاد دارند، حنا كردن است كه گويا اگر كسي اينكار را نكرد حق عاشورا را ادا ننموده است، همچنين خريدن عنبر و چوب خوش بو  و دود نمودن آن، كه گويا اگر اينكار صورت نگيرد گناه بزرگي مرتكب شده اند. عجيب اينكه همين چوب را تا سال آينده نگه ميدارند و در طول سال از آن استفاده مي كنند و معتقدند كه اگر دود و بوي خوش آن به زنداني برسد از زندان رها خواهد شد. همچنين اعتقاد دارند كه اين خوش بوئي علاج نظر و مرض است. چنين اعتقادي خطرناك است و دليل قاطع و محكم مي طلبد، اما دليلي وجود ندارد و اين گونه اعمال را زنها از خودشان اختراع نموده اند.[105]
پيامبرگراميمان صلي الله عليه وآله وسلم ارتكاب هر گونه بدعت در دين خدا، و عمل نمودن به آن را به شدت منع نموده اند. و اينرا واضح كرده اند كه خداوند را بايد مطابق سنت و عملكرد پيامبرش صلي الله عليه وآله وسلم عبادت كرد، و نه بر حسب گفته و اختراعات ديگران. چنانكه ميفرمايند: «هركس عملي انجام دهد كه دين ما آنرا تأييد نكند مردود است».[106]‌
ودر لفظ ديگري چنين روايت شده است:«هر كسي در اين دين ما چيزي ايجاد كند كه از آن نيست، مردود است»[107].
يعني:هر كاري كه مطابق سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نباشد مردود بوده و قابل قبول نيست.
پس بدعت هايي كه ذكر شد در عهد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و يارانش و در عهد تابعين وجود نداشته، بلكه بعد از شهادت حضرت حسين رضی الله عنه در سال 61 هجري ظاهر گرديد، و در سال هاي بعد خصوصاً در عهد دولت فاطميان اشكال مختلفي بخود گرفت و در اكثر كشور هاي شيعه نشين مانند ايران، عراق و بعضي مناطق مصر و لبنان و هند و پاكستان و افغانستان بشكل عجيبي انتشار يافت.
عوامل اساسي انتشار اين بدعت ها و امثال اينها بي خبري مسلمانان از دين، و سكوت و عدم انكار چنين اعمالي است، اگر هر مسلماني به اندازة وسع و توان خودش اطرافيانش را آگاه مي كرد هرگز به اين حد نمي رسيد و جامعة اسلامي، سالم باقي مي ماند.
پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم امتشان را از بدعت و نوآوري در دين بر حذر داشته اند چنانكه ميفرمايد:«از امور نو پيدا (در دين) بپرهيزيد، زيرا هر امر نوپيدا بدعت و هر بدعتي گمراهي است»[108].
پس برادر و خواهر مسلمان! بايد در راه از بين بردن بدعت ها كوشا باشيم، و در روز عاشورا به هر مسلماني كه آغشتة بدعت است دوستانه بفهمانيم كه اين اعمال نادرست است و او را تشويق به ترك آن كنيم تا همه مان  در دنيا و آخرت رستگار گرديم.



ماتم در روزعاشورا
شيعيان در روز عاشورا ماتم و سوگواري اعلان  مي كنند، و لباس سياه مي پوشند و اظهار غم و اندوه مي نمايند، در بعضي مناطق شيعه نشين مغازه ها بسته مي شود، زنان و مردان به خيابان مي آيند و خود را با زدن قمه و زنجير زخمي مي كنند و گريه و ناله و فرياد سر مي دهند و با نوحه خواني و با نثار كلمات زشت و لعن و نفرين گويا از قاتلين حضرت حسينt انتقام مي گيرند خلاصه در اين روز اعمالي صورت مي گيرد كه با عقل سليم موافق نيست و بدعت هايي كه مخالف شرع است و با روح و تعاليم اسلام سازگاري ندارد.[109]
خداوندمتعال و پيامبربزرگوارمان صلي الله عليه وآله وسلم به ما نفرموده اند كه بر مرگ پيامبران پيشين ماتم و سوگواري نمائيم، پس چطور بر مرگ كسانيكه مرتبة آنها پائين تر از انبيا است سوگواري مي نماييم؟!
نه از پيامبر گرامي مان صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده و نه از مسلمانان صدر اسلام كه آنها بر مصيبتي ماتم و عزا گرفته باشند.
شهادت حضرت حسينt هر مسلماني را غمگين و ناراحت مي كند زيرا ايشان نوة عزيز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و از سرداران بزرگ اسلام و از علماي صحابة كرام بود، وي مرد عابد، شجاع و سخاوتمندي بود، ولي بايد پذيرفت آنچه را كه برادران شيعة ما در روز عاشورا بخاطر شهادتش انجام ميدهند نادرست است، و اكثر اين كارها ساختگي است و جنبة نمايشي دارد و الا پدر ايشان عليt افضل و بهتر از او بود، چرا براي شهادتش ماتم نمي كنند؟! همچنين عثمانt در نزد اهل سنت از عليt بهتر است ولي در روز شهادتش كسي عزاداري نمي كند.
همچنين عمرt بهتر از عثمانt بود ولي براي شهادت ايشان كسي عزاداري نمي كند. همچنين ابوبكر صديقt از عمرt بهتر بود ولي در روز وفاتش كسي عزاداري نمي كند، از همه برتر خود پيامبرگرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم كه سردار جهانيان در دنيا و آخرت است خداوند روحش را مانند سائر انبياعليهم السلام قبض كرد ولي هيچكس براي ايشان عزاداري نكرد.[110]
بر هر مسلماني واجب است كه در وقت مصيبت از صبر و شكيبائي كار بگيرد و بگويد:«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».
 تا اينكه خداوند و پيامبرش از اين عمل خشنود و راضي گردند. » وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ *الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ«.
 ترجمه:«و مژده بده به بردباران.كساني كه هر گاه بلائي به آنها برسد ميگويند: ما از آن خدائيم و بسوي او باز ميگرديم»[111].
پيامبرگرامي صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «هيچ بنده اي نيست كه به مصيبتي گرفتار شود و بگويد: انا لله وانا اليه راجعون. يعني:«همانا ما از اوييم و بسوي او باز گردانندگانيم». خدايا! مرا در مصيبتم مزد داده و برايم از او عوض بهتري بده. مگر اينكه خداوند او را در مصيبتش مزد داده و عوض بهتري براي او ميدهد، ام سلمه مي فرمايد: ابو سلمه (شوهرش) وفات يافت چنانكه رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم مرا امركرده بود گفتم. خداوند عوضي نيكوتر از او، يعني رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم را به من داد.[112]
در كتاب جلاء العيون از ملا باقر مجلسي قول حسين بن علي رضي الله عنهما چنين آمده است: «اي خواهر! اگر باشميشر ظالمان كشته شدم و از اين دنيا رحلت كردم پس گريبانت را پاره مكن، و رويت را مخراش، وموهايت را نكش و فغان و ناله مكن»[113].
پس به سر و صورت زدن و گريبان پاره نمودن و دعاهاي زمان جاهليت، همه حرام و نا مشروع است و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از چنين اعمالي اظهار بيزاري نموده است چنانكه مي فرمايد:«آنكه بر رويش زده و گريبان پاره كند و دعاهاي جاهليت را بخواند از ما نيست»[114]


گلچيني از روايات اهل بيت عليهم السلام
1-(صوموا العاشوراء- هكذا- التاسع و العاشر فإنه يكفر ذنوب سنة).[115]
از امام صادق و ايشان از پدرش امام باقر عليهما السلام روايت مي كند كه علي عليه السلام فرمود:‌«در عاشورا روزه بگيريد، نهم و دهم زيرا كه گناه يك سال را مي بخشد».
2-(صام رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم يوم عاشوراء).[116]
از ابوالحسن روايت است كه فرمود:«رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم روز عاشورا روزه گرفتند».
3- (صوموا يوم عاشوراء التاسع و العاشر احتياطاً فإنه كفارة السنة التي قبله و إن لم يعلم به أحدكم حتى يأكل فليتم صومه).[117]
از علي عليه السلام روايت است كه فرمود:« نهم و دهم عاشورا احتياطاٌ روزه بگيريد، زيرا كه اين كفارة گناهان سال گذشته است اگر كسي يادش نبود و خورد هر وقت يادش آمد از همان لحظه روزه اش را تكميل كند».
4-(إذا رأيت هلال المحرم فاعدد فإذا أصبت من تاسعة فأصبح صائماً قلت(أي الراوي): كذلك كان يصوم محمد صلى الله عليه وآله وسلم قال: نعم)[118]
از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است كه فرمود:«هر گاه ماه محرم شروع شد، بشمار، به روز نهم كه رسيدي روزه بدار- راوي مي گويد: گفتم آيا حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم در چنين روز، روزه مي گرفتند؟ فرمودند: بله».
5- (أوفت السفينة يوم عاشوراء على الجودي فأمر نوح من معه من الإنس و الجن بصومه، و هو اليوم الذي تاب الله فيه علی آدم عليه السلام).[119]
از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود:«هنگامي كه كشتي نوح عليه السلام در روز عاشورا بر جودي استقرار يافت نوح عليه السلام به همة انسانها و جنهايي كه در كشتي بودند دستور داد كه در آنروز(عاشورا) روزه بگيرند و اين همان روزي است كه خداوند توبة آدم عليه السلام را پذيرفت».
6- از الفاظ رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم كه بهتر از آن نمي توان يافت اين است:«النياحة من أعمال الجاهلية».[120]و در روايت محمد باقر مجلسي با لفظ«النياحة من الجاهلية». آمده است.
يعني:«نوحه كردن از اعمال جاهليت است يا نوحه كردن از جاهليت است».[121]
7- رسول گرامي صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايند:«صوتان ملعونان يغضبهما الله: إعوال عند مصيبة و صوت عند نغمة يعني النوح و الغناء».[122]
يعني:«دو صدا ملعون است و خداوند آن دو صدا را ناپسند مي دارد يكي داد و فرياد در هنگام مصيبت و ديگري صداي نغمه يعني نوحه كردن و موسيقي».
8- امير المؤمنين علي عليه السلام در نامه شان به رفاعه بن شداد مي نويسد: « إياك و النوح علي الميت ببلد يكون لك به سلطان».[123]
يعني:«مبادا در جايي كه قدرت داري بر مرده اي نوحه خواني كني».
9- جابر رضی الله عنه از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم روايت مي كند كه فرمودند:«من شما را از نوحه كردن و از دو صداي احمقانه و فاجرانه نهي كردم، يكي صداي موسيقي كه ساز شيطان است و صدايي كه در هنگام مصيبت بلند مي شود كه صورت خراش مي دهند و گريبان پاره مي كنند، و ناله و فغان مي كشند».[124] (و صوت عند مصيبة خمش وجوه و شق جيوب و رنة الشيطان).
10- امام صادق عليه السلام مي فرمايد:(لايصلح الصياح على الميت ولاينبغي و لكن الناس لايعرفون).[125]
يعني:«شيون كشيدن بر مرده درست و شايسته نيست ولي مردم نمي دانند».
11- فضل بن ميسر مي گويد:‌ خدمت امام صادق عليه السلام بوديم كه شخصي آمد و از غم و مصيبتي كه به او رسيده بود شكوه كرد، امام فرمود:(أما إنك إن تصبر تؤجر و إلا تصير يمضي عليك قدر الله الذي قدر عليك و أنت مأزور).[126]
يعني:«اگر صبر كني پاداش داده مي شوي و اگر صبر نكني باز هم آنچه تقدير خداوند باشد بر تو جاري مي شود، اما در اين صورت گنهكار خواهي شد».
12- رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند:(أنا بريءٌ ممن حلق و صلق و رفع صوته).[127]
يعني:« من بيزارم از كسي كه(بخاطر مصيبت) مويش را بتراشد و صدايش را بلند كند».
13- از امام صادق عليه السلام روايت است كه و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از فرياد كشيدن در هنگام مصيبت و از نوحه كردن و نوحه شنيدن و به صورت زدن نهي كرده اند.
«نهی عن الرنة عند المصيبة و نهی عن النياحة و الإستماع إليها و نهی عن تصفيق الوجه».[128]
14- از امام صادق يا باقر عليهما السلام پرسيده شد كه نماز با كلاه سياه چگونه است؟ فرمودند:«با آن نماز نخوان،‌ زيرا كه رنگ سياه لباس اهل دوزخ است».
(لاتصل فيها فإنها لباس أهل النار).[129]
15- از اميرالمؤمنين علي عليه السلام روايت شده كه فرمودند:«لاتلبسوا السواد فإنه لباس فرعون». يعني:«سياه نپوشيد كه لباس فرعون است».[130]
16- در روايت ديگري آمده است كه فرمود:«خواهرم! اي أم كلثوم! اي فاطمه! اي رباب! مواظب باشيد اگر من شهيد شدم براي من گريبان پاره نكنيد و صورت نخراشيد».[131]
17- و در روايت ديگري آمده است كه فرمود:«خواهرم!‌ قسمت مي دهم، قسمم را نشكن، هر گاه شهيد شدم هرگز براي من گريبان پاره نكن و صورت نخراش و واويلا نكن».
«يا أختي إني أقسمت عليك فأبريء قسمي لا تشقي علي جيباً و لا تخمشي علي وجهاً و لا تدعي علي بالويل إذا أنا هلكت».[132] از امام صادق عليه السلام در تفسير آية كريمه ولايعصينك في معروف نقل شده كه فرمود:«المعروف أن لا يشققن جيباً و لا يلطمن وجهاً ولا يدعون ويلا ولا يقمن عند قبر».
يعني:«معروف اين است كه زنان گريبان پاره نكنند و به سر و صورت نزنند و واويلا نكنند و در كنار قبر قيام نكنند».[133]
 18- از ابوسعيد رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم زن نوحه گر و گوش كنندة نوحه را لعنت كرده است. (لعن النائحة والمستمعة).مستدرك الوسائل 1/144، بحار الأنوار82/93
برگرفته از كتاب
عاشورا در ميزان عقل و دين
نوشتة استاد زين العابدين ابراهيمي



مراجع
1ـ قرآن كريم
2ـ اتعاظ الحنفا باخبار الأئمة الفاطميين الخلفا ـ از تقي الدين احمد بن علي المفريزي- القاهرة 1387هـ
3ـ الآثار الباقية عن القرون الخالية ـ از ابو ريحان محمد الخوارزمي البيروني بيروت
4ـ الآداب السلطانية والدول والدول الاسلامية ـ از محمد بن علي طباطبا الفخري دار بيروت1400 هـ
5- البحر المحيط لابي حيان الاندلس دارالفكر بيروت 1403هـ
6- البداية و النهاية لابي فدا الحافظ ابن كثير دار الكتب العلمية بيروت 1408هـ
7 ـ بلوغ الاماني من اسرار فتح الرباني بترتيب مسند احمد الشيباني القاهرة مطبعة الفتح الرباني صـ 11 1375
8 ـ بهجة الناظرين فيما يصلح الدنيا والدين دار الطيبة الرياض 1406 هـ
9- تاريخ الخلفاء لجلال الدين السيوطي مطبعة السعادة بمصر 1371
10- تاريخ الطبري لابي جعفر بن جرير الطبري دار المعارف القاهره 1387
11ـ تاريخ يعقوبي چاپ لندن
12- التبصرة لابن الجوزي القاهرة 1390هـ تحقيق د/ مصطفي عبدالواحد
13ـ تفسير القرطبي- الجامع لاحكام القرآن – دار الكتاب العربي- بيروت 1398هـ
14- تنبيه الغافلين عن اعمال الجاهلين لابي زكريا ابن احمد النحاس دارالكتب العلميه بيروت 1407هـ
15- تهذيب الآثار للامام الطبري- جامعة الامام الرياض- محمود محمد شاكر
16- جلاء العيون لملا باقر المجلسي – بيروت
17- حاشيه رد المختار علي الدر المختار لابن عابدين مكتبه الحلبي 1386هـ
18- حاشيه الجمل علي شرح المنهج شيخ الاسلام زكريا الانصاري المكتبة الكبري بالقاهره
19- حجة الله البالغة لشاه ولي الله الدهلوي دارالكتب الحديث القاهرة
20- حكمة التشريع و فلسفته – علي احمد الجرجاوي القاهرة المطبعة اليوسفية 1350هـ
21- دائرة المعارف للبستاني طهران
22- الدر لمنثور في التفسير المأ ثور لجلال الدين السيوطي دار الفكر بيروت 1403هـ
23- الدعوة الاسلاميه للدكتور احمد غلوش دار الكتاب المصري القاهرة
24- الدين الخالص لمحمود خطاب السبكي القاهره 1394هـ
25- زاد المعاد لابن القيم الجوزي مؤسسة الرسالة بيروت 1406هـ
26- سفر السعادة لابي طاهر الفيروز آبادي مكتبة علي صبيح القاهرة 1376هـ
27 - سنن أبي داود دار الحديث حمص 1389هـ
 28- سنن الترمذي مكتبة الحلبي با لقاهرة 1388هـ تحقيق فؤاد عبدالباقي
29- السنن الكبري للبيهقي حيدر آباد الدكن الهند 1352هـ
30- سنن النسائي بشرح السيوطي دار البشائر الاسلامية بيروت 1406 هـ
31- سير اعلام النبلاء للذهبي مؤسسه الرسالة بيروت 1402هـ
32- شرح فتح القدير لابن الهمام دار الفكر بيروت 1397هـ
33- شرح معاني الآثار للطحاوي مطبعة الانوار المحمدية القاهره
34 - صحيح البخاري بشرح ا بن حجر العسقلاني المكتبة السلفية القاهرة
35- صحيح سنن ابي داود للالباني مكتبة التر بية العربي لدول الخليج الرياض 1409 هـ
36 - صحيح مسلم بشرح النووي دار الفكر بيروت 1401هـ
37- ظهور خلافة الفاطميين و سقوطها بمصر دارالمعارف بمصر 1976- هـ
38- عمدة القاري بشرح صحيح البخاري للعيني دار الفكر بيروت 1399هـ
39- عون المعبود شرح سنن ابي داود العظيم آبادي المكتبة السلفية المدينة المنورة
40- فقه السنة للسيد سابق دار الكتاب العربي بيروت.
41- الفتاوي الهندية في مذهب الامام الاعظم ابي حنيفة النعمان للشيخ نظام و آخرون دار المعرفة بيروت 1393هـ
42- فتح العلام للسيد محمد الجرداني مكتبة الشباب المسلم حلب
43 - القاموس المحيط للفيروز آبادي مؤسسة الرسالة بيروت 1407هـ
44- قصص الانبياء لابن كثير دار الكتب الحديث القاهرة
45- الكامل في التاريخ لابن الاثير الشيباني دار بيروت 1385هـ
46- كشاف القناع عن متن الاقناع للبهوتي مطبعة الحكومة مكة مكرمة 1394هـ
 47- كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال للبر هان فوري الهندي مكتبة التراث الاسلامي حلب 1391هـ
48- اللباب في الجمع بين السنة والكتاب لآبي محمد المنبجي دار الشروق جده 1403هـ
49- لسان العرب لابن منظور بيروت
50- لطائف المعارف فيما لمواسم العام من الوظائف لابن رجب الحنبلي دار احياء الكتب العربيه القاهره 1342هـ
51- مجمع الزوائد ومنبع الفوائد لنور الدين الهيثمي دار الكتاب العربي بيروت 1402هـ
52- المجموع شرح المهذب لابي زكريا النووي دار الفكر بيروت
53- مجموع فتاوي شيخ الاسلام ابن تيميه مكتبة المعارف الرباط المغرب
54- المدخل لابن الحاج دار الفكر بيروت 1397 هـ
55- مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح للملاعلي القاري دارالكتاب الاسلامي القاهرة
56- المسندللامام احمد بن حنبل دار المعارف القاهرة 1374هـ بشرح احمد شاكر
57- المصباح المنير لآحمد الفيومي مكتبة لبنان بيروت 1987هـ
58- المصنف في الاحاديث و الآثار لابي بكر ابن ابي شيبه مطبعة العلوم الشرقية حيدر آباد الهند 1288هـ
59- المصنف لابي بكر عبد الرزاق الصنعاني منشورات المجلس الاعلي 1391هـ
60- معارف السنن شرح سنن الترمذي لمحمديوسف الحسيني مطبعة القادر بر نتنك سنتر كراچي 1390هـ
 61- المعجم الآوسط لابي القاسم احمد الطبراني مكتبة المعارف الرياض
62- مغني المحتاج للشربيني دار الكتاب المصري القاهرة
63- مقارنة الاديان للدكتور احمد شلبي مكتبة النهضة المصرية القاهرة 1983
64- منهاج السنة شيخ الاسلام ابن تيمية مكتبة الرياض الحديثة الرياض
65- المواعظ و الاعتبار للمقريزي مطبعة النيل بمصر 1324هـ
 66- الموطأ للامام مالك ابن انس داراحياء الكتب العربية القاهرة 1374 هـ
67- النبوة و الانبياء محمد علي الصابوني دار القلم دمشق 1409هـ
68- النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة لابن تغري الاتابكي دارالكتاب اللبناني بيروت 1400 هـ
69- وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان لابن خلكان دار صادر بيروت.
70- تفسير نور از دكتور مصطفى خرم دل.

جرايد و مجلات
1- الازهر: محرم 1381 و محرم 1392- محرم 1387- محرم 1358
2- البلاد: عدد 8351 – 3/ 1/ 1407 هـ
3- عكاظ: عدد 5523- 13/ 9/ 1401 هـ
4- لواء الاسلام: ربيع الآخر 1370 هـ عدد8
5- منبر الاسلام : محرم 1384 عدد 1



زیرنویسها:
1 ـ بقرة : 208ـ 209
2- نور 63.
3ـ بخاري 2/316
4ـ مسلم 2/807
5 ـ بخاري 2/52
6ـ مسلم 2/822
7ـ ترمذي 3/125
8 ـ ترمذي 3/113
9 ـ مسلم 2/819
10ـ مسلم 2/821
11 ـ بخاري 2/50
12ـ مسلم 2/819
13 ـ المصباح المنير ص156، دايرة المعارف بستاني 11/445
14ـ لسان العرب 4/569،و القاموس المحيط صـ565
15ـ دائرة المعارف بستاني/11/445 والآثار الباقيه از البيروني صـ 330
16 ـ عمدة القاري 11/117
17 ـ اللباب في الجمع بين السنه والكتاب 1/431
18 ـ بخاري 2/59
19ـ طبراني 1/351 المعجم الاوسط
20 ـ مسند امام احمد 6/467
21 ـ فقه السنة 1/433
22ـ بخاري 2/58
23ـ ابي داود 2/818
24 ـ عمدة القاري 11/117
25ـ مجمع الزوايد 3/189
26ـ ترمذي 3/119
27ـ مصنف ابن ابي شيبه 3/59
28ـ شرح مسلم از نووي 8/12
29ـ مجموع فتاوي از ابن تيميه 25/311
30ـ بخاري 2/28
31 ـ بخاري 2/59
32ـ عمدة القاري 11/119.
33ـ زاد المعاد 2/ 71.
34 ـ بخاري 3/58
35ـ زاد المعاد 2/70
36 ـ مرقاة المفاتيح 4/304
37ـ شرح معاني الآثار2/75
38 ـ حجة الله البالغه 2/532
39ـ حكمة التشريع و فلسفته از جرجاوي 1/212
40ـ مجلة البلادـ ابوتراب ظاهري عدد 8351 محرم 1407هـ صـ5
41- شعب الامان از بيهقي 3/365
42ـ بهجة الناظرين صـ 159
43 ـ مسلم 2/798
44ـ طبراني در معجم كبير 11/131
45ـ مجموع از نووي 6/383
46 ـ لطائف الاخبار از ابن رجب صـ49
47 ـ شرح معاني الآثار از طحاوي 2/78
48- شرح فتح القدير 2/302 ومرقاة 4/288
49ـ فتح العلام از جرداني 3/418
50ـ مجمع الزوايد از هيثمي 3/189
51- حاشية ابن عابدين 2/375، معارف السنن از كشميري 6/112، الفتاوي الهنديه 1/202
52ـ بخاري 2/59
53 ـ سنن نسائي 4/220
54ـ مسلم 2/819
55ـ شرح مسلم از نووي 8/51
56ـ مرقاه المفاتيح 4/291
57ـ مسلم 8/51
58ـ مغني المحتاج 1/446
59 ـ من نفحات رمضان صـ91 عكاظ عدد5523ـ 1401هـ
60 ـ حجة الله البالغه از دهلوي 2/54
61ـ عمدة القاري از عيني 10/ 254
62- بخاري 2/52
63ـ مقارنة الاديان 3/158
64ـ فتح الباري 4/248
65ـ دعوت اسلامي صـ131
66 ـ أعراف:64
67 ـ شعراء:119 ـ 120
68ـ عنكبوت:15
69ـ هود:44
70ـ نبوت وانبياء از صابوني صـ243
71 ـ طه/77/79
72 ـ يونس 90
73 ـ شعراء:63 :66
74- مسلم 2/796
75ـ فتح الباري
76ـ شرقاوي/ازهرج1سال 44محرم1392صـ29
77ـ التبصره از ابن جوزي 2/8
78ـ كنزالعمال 8/658
79ـ موطا 1/299
80ـ مصنف عبدالرزاق 4/287
81- تهذيب الآثار صـ 389
82- الأماني الخميسية 2/87.
83- تهذيب الأثار صـ: 390.
84 - مصدر سابق و عمده القاري 10/56
85 - زاد المعاد 2/ 70.
86 - بخاري ومسلم باب صوم عاشورا
87- شرح مسلم 8/9
88ـ سورة طه 56/59
89 ـ قصص انبياء از ابن كثير 2/42
90ـ بحر محيط 6/250
91ـ كنزالعمال 8/655
92- لواء الاسلام- حسن السندوبي عدد5 سال 1368هـ
93 ـ الأزهرـ محمد رجب بيومي عدد1سال 1381هـ
94ـ ظهور خلافةالفاطميين وسقوطها صـ320
95ـ المواعظ والاعتبار 2/385
96 ـ النجوم الظاهرة 3/334،الأزهر 1/33محرم 1381 صـ75
97 ـ  بدايه ونهايه 8/204
98ـ اسرار مرفوعه صـ 475
99 ـ ازهر، بيومي 1/33 محرم1381 صـ78
100ـ منهاج سنت 2/322، مجموع فتاوي25/310 وكشاف القناع 2/396
101ـ دين خالص از سبكي 8/417
102ـ فتاوي شيخ الاسلام 25/312
103 ـ سفر سعادت صـ167
104ـ متفق عليه
105ـ مدخل از ابن حاج 1/391
106ـ متفق عليه
107 ـ متفق عليه
108 ـ سنن ابي داود 4/201ـ صححه الباني 3/871صحيح سنن ابي داود
109ـ منبر الاسلام دكتر علي واحدي وافي عدد 1/ سال 22محرم 1384هـ ق
110- بدايه ونهايه 8/205
111ـ بقرة: 155ـ 156
112ـ مسلم كتاب جنائز
113ـ جلاء العيون از مجلسي 1/382
114- بخاري 1/398
115- تهذيب الأحكام 4/299 ، الإستبصار 2/134
116- تهذيب الأحكام4/29
117- مستدرك الوسائل 1-594
118- إقبال الأعمال ص554 وسائل الشيعة 7/347
119- مستدرك الوسائل 1/594
120- من لايحضره الفقيه 4/271-272
121- بحارالأنوار 82/103
122- بحارالأنوار 82/10
123- مستدرك الوسائل 1/144
124 - مستدرك الوسائل 1/145
125- كافي 3/266
126- كافي3/225
127- جامع الأحاديث الشيعة 3/489
128- من لايحضره الفقيه 4/403
129- من لايحضره الفقيه1/163
130- من لايحضره الفقيه 1/163
131- مقتل الحسين ص218 از عبدالرزاق الموسوي
132- مستدرك الوسائل 1/144_ مظالم اهل البيت264_ علي خطي الحسين 116- تظلم الزهراء 190
133- تفسير نور الثقلين 5/308




 

0 نظرات:

ارسال یک نظر