توحيدي كه به آن امر شده است



 
تأليف شيخ يوسف القرضاوي
توحيدي كه به آن امر شده است، داراي دو بخش است:
الف) اعتقادي               ب) عملي و رفتاري
به عبارت ديگر توحيد كامل داراي دو بخش جدايي‌ناپذير است. بخشي از آن مربوط به شناخت خدا، اثبات وجود او و اعتقاد به آن است و بخش ديگر مربوط به طلب خدا، قصد به او رسيدن و اراده‌ي او را كردن است.
در واقع ايمان هيچ شخصي نزد خداوند مقبول نيست مگر اين كه هم در علم و اعتقاد، خدا را تنها بداند و ايمان داشته باشدكه خداوند در ذات و صفات و افعال يگانه است و شريك و مشابه و فرزند ندارد و فرزند كسي هم نيست.
و هم در قصد و عمل نيز خدا را تنها بداند. يعني تنها او را شايسته‌ي عبادت كامل و اطاعت بي‌چون و چرا دانسته و فقط در برابر او اظهار ذلّت كرده و توبه و ندامت و توكّل و ترس و اميد را فقط براي خدا انجام دهد.
بخش اول‌توحيد، همان است‌كه به روشني و وضوح در سوره «اخلاص»، ابتداي سوره «آل‌عمران»، اول سوره‌ «طه»، اول سوره سجده، اول سوره‌ «حديد» و انتهاي سوره‌ «حشر» و … بيان شده است.
و بخش دوم توحيد نيز همان است كه در سوره‌هاي زير بيان شده و كاملاً مورد تأكيد قرار گرفته است : سوره «كافرون»، كل سوره «انعام»، ابتداي سوره «اعراف» و انتهاي همين سوره ابتداي سوره «يونس» و اواسط و آخر همين سوره و ابتدا و انتهاي سوره «زمر».
البته در اغلب سوره‌هاي قرآن به آن اشاره شده است و امام ابن‌قيم مي‌فرمايد كه تمامي سوره‌هاي قرآن در برگيرنده‌ي اين دو نوع توحيد هستند.
بسياري‌ از نويسندگان جديد وقديم نوع اوّلِ توحيد را«توحيد ربوبيّت» و نوع دوم آن را «توحيد الاهيت» يا «الوهيّت» ناميده‌اند.
اي خواننده‌ي گرامي، من (مؤلف) تو را نيازمند اين مي‌دانم كه معني اين دو اصطلاح در پرتو نور بيشتري از علم و دانش قرار گيرد و تو دليلي روشن از پروردگار خود داشته و در دين خود داراي بينش باشي تاآنان‌كه گمراه مي‌شوند با آگاهي و حجّت بوده و آنان كه راه حقّ را مي‌پذيرند باآگاهي و دليل آشكار باشد.
اكنون با تفصيل بيشتر بدانيم‌كه معني‌توحيد ربوبيّت و توحيد
الوهيّت چيست؟

الف) توحيد ربوبيّت
معني آن اين است كه ايمان داشته باشيم، خداوند، پروردگار آسمان‌ها و زمين است و هركس و هرچه در آنهاست، توسط او آفريده شده و امر و فرمان در سراسر اين‌ جهان‌ مخصوص اوست و در اداره‌ي امور اين هستي شريك و ياوري ندارد و كسي نيست كه وي را براي كارهايي كه مي‌كند، بازخواست كند. پس او به تنهايي پرورش‌دهنده‌ي همه چيز، روزي رسان هر موجود زنده و تدبيركننده هر امر است. تنها اوست‌ كه مي‌تواند به پستي كشاند و يا به بزرگي و مقام، ببخشايد و يا منع كند، ضرر رساند و يا بهره دهد، عزيز كند و يا به ذلّت و خواري رساند. غير از خدا هر كس و هر چه‌ كه هست، نه اختيار نفع و ضرر خود را به عهده دارد و نه ديگري را، مگر به اذن و اجازه‌ و خواستِ او.
بايد دانست كه اين بخش از توحيد را همه قبول دارند مگر ماده‌پرستان ملحد كه وجود خدا را انكار مي‌كنند و در گذشته به «دهريّون» و امروزه به «كمونيست‌ها» مشهورند.
عدّه‌اي ديگر از اين‌ماده‌پرستان به «دوگانه‌پرستان» مشهورند كه معتقد بوجود دو خدا براي‌جهان هستند، خداي نور و خداي تاريكي‌ها. و غير از اين‌گروه، اكثر مشركين جهان مانند مشركين زمان جاهليّت عرب، اين بخش توحيد را قبول داشته و آن را انكار نمي‌كردند. قرآن از آنان اين‌گونه نقل مي‌كند:
] وَ لَئِنْ سَألْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللهُ  [ عنكبوت/61
«هرگاه از آنان (كه كساني يا بت‌هايي را شريك خدا مي‌دانند) بپرسي چه كسي آسمان‌ها و زمين را آفريده است و خورشيد و ماه را (براي شما) مسخّر كرده است؟ قطعاً خواهند گفت : خدا! (زيرا مي‌دانند كه معبودان دروغين مخلوقند و از اين كار ناتوان).»
] وَ لَئِنْ سَألْتَهُم مَنْ نَزَّلَ مِنَ‌السَّمَاءِ مَاءً فَأحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوتِها لَيَقُولُنَّ اللهُ  [ عنكبوت/63
«اگر از آنان (كه مشكوكند) بپرسي چه كسي از آسمان آب بارانده است و زمين را به وسيله‌ي آن پس از مرگش زنده گردانده است؟ قطعاً خواهند گفت : خدا!.»
] قُلْ لِمَنِ الأرْضُ وَ مَنْ فِيهَا إنْ كُنتُم تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ للهِ قُلْ أفَلا تَذَكَّرُونَ * قُلْ مَنْ ربُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرشِ العَظِيمِ * سَيَقُولُونَ للهِ قُلْ أفَلا تَتَّقُونَ * قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجَارُ عَلَيهِ إنْ كُنْتُم تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ للهِ قُلْ فَأنَّي تُسْحَرُونَ  [ مؤمنون / 84 ـ 89
«بگو زمين و كساني كه در زمين هستند از آن‌ كيستند، اگر دانا و فرزانه‌ايد؟! خواهند گفت : از آنِ خدايند. بگو : پس چرا نمي‌انديشيد و يادآور نمي‌گرديد. بگو : چه‌ كسي صاحب آسمان‌هاي هفتگانه و صاحب عرش عظيم است؟ خواهند گفت :‌ از آن خداست. بگو : پس چرا پرهيزگاري پيش نمي‌گيريد (و خود را از فرجام شرك و كفر و نافرماني نسبت به خدا، به دور نمي‌داريد.) بگو : آيا چه كسي فرماندهي بزرگ همه چيز را در دست دارد؟ و پناه مي‌دهد (هركسي را كه بخواهد) و كسي را (نمي‌توان) از (عذاب) او پناه داد. اگر فهميده و آگاهيد؟! خواهند گفت : از آن خداست. بگو : پس چگونه گول (هوي و هوس و وسوسه‌هاي شيطان را) مي‌خوريد و انگار جادو مي‌شويد.»
چنين پاسخ‌هايي از طرف مشركين نشان مي‌دهد كه آنان ربوبيّت خداوندتعالي را در هستي و تدبير امور مي‌پذيرفتند و به آن ايمان داشتند. و لازمه‌ي اين ايمان اين بود كه فقط خدا را عبادت‌كرده و در عبادت خودكسي را شريك او نكنند، امّا آنان منكر بخش ديگر توحيد، يعني «توحيد الوهيّت» بودند [و به همين خاطر، قرآن آنان را مشرك مي‌داند].

ب) توحيد الوهيّت
معني توحيد الوهيّت اين است كه بندگي و خضوع و اطاعت كامل و بي‌چون و چرا فقط براي خداوند متعال باشد و فرد معتقد به اين‌توحيد به جز خداوند هيچ شخص‌ديگري را عبادت نكرده و در زمين و آسمان شريكي براي وي نگيرد.‌ توحيد كامل زماني به انجام مي‌رسد كه توحيد الوهيّت همراه‌ توحيد ربوبيّت پذيرفته شود. زيرا توحيد ربوبيّت به‌تنهايي براي نجات كافي نيست و عرب‌هاي مشرك با وجودي كه آن را پذيرفته بودند، اما به دايره‌ي اسلام وارد نشدند [و بر كُفر خود باقي ماندند] زيرا بدون دليل صحيح براي خدا شريك قائل بوده و خدايان ديگري را به همراه خداي حقيقي مي‌پرستيدند. به اين گمان كه اين خدايان آنها را به خداي حقيقي نزديك كرده و يا نزد او برايشان شفاعت كنند.
مسيحيان نيز منكر اين نبودندكه پروردگار آسمان‌ها و زمين الله است. امّا عيسي مسيح را شريك وي دانسته و غير از خدا، او را نيز خدا مي‌دانستند. به همين‌دليل در معيار قرآن، اين مسيحيان همانند ساير كفّار در جهنّم جاودانه شده و بهشت بر آنان حرام شده است.
باگذشت زمان مردم از توحيد الوهيّت فاصله‌گرفته و خدايان مختلفي را به غير از خداي واقعي عبادت‌كردند. قوم نوح،«ودّ» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و «نسر» را و قوم ابراهيم، بت‌هاي چوبي و سنگي را و مصريان قديم، گوساله را، هندوها گاو را، اهالي‌سرزمين سبا خورشيد را، ستاره‌پرستان‌ ستاره‌ها را،آتش پرستان آتش را، عرب‌ها بت‌هاي سنگي را و مسيحيان عيسي و مادر عيسي و دانشمندان و راهبان‌خود را را عبادت كردند. اينان همه مشركند. زيرا عبادت را كه فقط شايسته‌ي خداست براي ديگران انجام دادند.
 
به نقل از کتاب: حقيقت توحيد، تأليف شيخ يوسف القرضاوي

0 نظرات:

ارسال یک نظر