ریشه یابی دروغ مضحک شهادت حضرت فاطمه و خواسته مشروع مردم سنندج!

ریشه یابی دروغ مضحک شهادت حضرت فاطمه و خواسته مشروع مردم سنندج!

عبدالله حیدری
اسلام تنها دین مقبول در نزد خدواند است «إن الدین عند الله الإسلام». هرکس غیر از اسلام دین دیگر برگزیند هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیان کاران خواهد بود ( و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین) هنگامی که خورشید عالمتاب اسلام بر جهان بشریت طلوع کرد تمام جهان و جهانیان در تاریکی مطلق جهل و گمراهی و ظلم و ستم بسر می بردند. دو قطب بزرگ جهان یکی در چنگ مسیحیت گمراه قرار داشت و دیگری در چنگال ساسانیان مغرور و ستمگر .

طبیعی بود که در آن تاریکخانه سر درگم نور اسلام جهان را روشن کند و جنایت و خیانت و ظلم و ستمی که در تاریکی و بر اثر نبود نور خورشید عالمتاب بر انسانها روا داشته می شد برای همگان هویدا و آشکار گردد.

پاپ های کلیسا و کاخ ستمگر قیصر نصرانی در اروپا چنان مردم را زیر فشار گرفته بودند که هر کس آرزو میکرد راه نجاتی بیابد. و در فارس و مدائن و دامنه گسترده امپراتوری کسرای باج بگیر که ملت را از گرسنگی عاجز کرده و دار و ندار کشور را به سر و پای خود و خانوداده خود می مالیدند و مردم را از زندگی بیزار کرده بودند، هر کس آرزوی نجات در سر داشت.

در شبه جزیره عربستان جهل و گمراهی و بت پرستی به اوج خودش رسیده بود و چیزی شبیه زندگی درندگان جنگل بر آن حاکم بود. دین حنیف ابراهیم علیه السلام که بر اساس توحید و یکتا پرستی بنا شده بود بدست مدعیان پیروی از آئین ابراهیم بت شکن به شرک و انحراف کشیده شده بود.

با بلند شدن ندای رسای لا إله إلا الله لرزه بر اندام بت پرستان پر ادعا افتاد و گیج و مبهوت شدند نمی دانستند چه اتفاق افتاده است. فرزند بنی هاشم گر چه صادق و امین اما یتیم و فقیر بود، باغ و سرمایه نداشت و از سویی دعوتی که اعلان کرده بود کار ساده ای نبود تمام بتهای کوچک و بزرگ را یکسره هیچ و پوچ می کرد جز یک خدا یعنی الله یگانه هیچ کسی دیگری را قبول نداشت همه را عاجز و بی اختیار می دانست.

دشمنی آغاز شد، از خود خانواده، از عموی پر طمطراق و اشرافی او، ابولهب سردار و سایر سران و بزرگان قریش، و کم کم این دشمنی ریشه پیدا کرد همه روابط خویشاوندی و اخلاق و صداقت و امانت هیچ شد؛ کسی که دیروز برای حل و فصل نزاع نصب حجر اسود از او کمک گرفتند کسی که تا دیروز در حلف الفضول در کنار آنان همکار و مددگار مظلومان بود، کسی که در تمام شهر مکه به صداقت راستگویی و امانت داری معروف و مشهور بود امروز دشمن و بی دین و دیوانه و ساحر معرفی می شود! چرا؟ به دلیل دعوت توحید و یکتا پرستی! کار به جایی کشید که حضرت و پیروان اندک ایشان را در شعب ابی طالب محاصره کردند محاصره اقتصادی کشنده سه سال به طول انجامید بدترین و سخترین شکنجه ها را در حق گروه کوچک ایمان روا می داشتند! عمار یاسر و بلال حبشی و مقداد و قبل از همه شخصیت اجتماعی معرو ف و تاجر انگشت نما ابوبکر صدیق را آنقدر کتک زدند که بی جان افتاد! سمیه را با شمشیر دونیم کردند، تا اینکه عمر فاروق مسلمان شد و تعداد مسلمانان به چهل نفر رسید، اینجا بود که شخصیت استثنایی قهرمان عرب عمر بن خطاب زهر چشمی از آنان گرفت.

آری عمر که در نتیجه دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمان شده بود باید استثنا می بود و کار استثنایی می کرد. عمر فاروق شمشیرش را حمایل کرد و در کنار کعبه ایستاد و فریاد زد من مسلمان شده ام هر کس می خواهد زنش بیوه و فرزندانش یتیم شوند نزدیک بیاید!

کی جرأت کند! آخر او عمر بن خطاب دیروز و عمر فاروق امروز بود! سیزده سال طول کشید و ده سال هم زندگی مدنی رسول الله صلی الله علیه وسلم و جماعت ایمان. که مجموعا شد ۲۳ سال تا وفات آنحضرت صلی الله علیه وسلم سپس سی سال مدت خلافت راشده بر منهاج نبوت و سپس مرحله پادشاهی آغاز شد.

اسلام عزیز در آن دوره ۲۳ ساله نبوت و ۳۰ ساله خلافت راشده با پنج دشمن بزرگ و خطرناک روبرو شد و همه را از پای در آورد.

اول: مشرکان مکه دوم: منافقان مدینه سوم: یهود در مدینه چهارم: مسحیت در اروپا و پنجم مجوسیت یا آتش پرستی در ایران. در زمان حیات شریفه رسول الله صلی الله علیه وسلم دشمنان ۱ و ۲ و ۳ بشدت با آنحضرت و گروه ایمان در گیری کردند وتمام قدرت و توان خودشان را بخرچ دادند و هر سه با یکدیگر همپیمان و همکار شدند و در دشمنی با اهل ایمان تا توانستند از هیچ لحاظ کوتاهی نکردند اما به لطف و توفیق خداوند سر انجام همگی شکست خوردند و ناچار تسلیم گردیدند. دشمن چهارم در آخرین روزهای حیات شریفه آنحضرت با اسلام در گیر شد، اما این درگیری ادامه پیدا کرد و دامنه آن به خلافت ابوبکر صدیق و عمر فاروق رضی الله عنهما کشیده شد و بالاخره پیش بینی قرآن کریم (اوایل سوره روم)محقق گردید و رومی ها یا اروپایی ها که اهل کتاب بودند بر آتش پرستان هم وطن ما غالب آمدند و سپس دامنه فتوحات اسلامی توسعه یافت و هر دو امپراطوری فارس و روم در برابر ایمان و تقوای جماعت ایمان و شاگردان مکتب رسالت که قرآن و سنت و سیرت و تاریخ آنان را به نام صحابه می شناسد زانو زدند و تسلیم گردیدند گرچه غرور و تکبر یزدگرد اجازه نداد بگوید تسلیم شدم و صدها کیلومتر به سوی شمال کشور پا به فرار گذاشت اما سرمایه ملت ایران که او غارت کرده بود با سه دخترش به مدینه رسید و یکی عروس عمر فاروق و دیگری عروس علی بن ابی طالب شد و بدین وسیله پیوند خویشاوندی ایران با اسلام آغاز گردید. البته پیوند ایمانی قبلا بوسیله سلمان فارسی رضی الله عنه آغاز شده بود.

گرچه در تاریخ نشانه هایی وجود ندارد که دشمنان پنج گانه ای که همه شکست خوردند (غیر از پیمان های مکرر ۱ و ۲ و ۳ در حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم) بعدها همه با هم عملا بر علیه اسلام پیمان مشترکی بسته باشند یعنی پیوستن دشمن ۴ و ۵ که بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم شکست خوردند و تسلیم شدند ظاهرا در تاریخ ثابت نیست اما از آنجایی که همگی زخم خورده بودند هر کدام آرزوی شکست اسلام را داشتند و هرکدام حس انتقام جویی از اسلام را در سر می پروراندند، تنها موردی که در تاریخ وجود دارد اشتراک عمل یهودیان با مجوسیان هم وطن ما در توطئه شهادت عمر فاروق است که به طور آشکار در تاریخ ثبت است. و شاهدان عینی أبو لؤلؤ مجوسی را دیدند که با یهودی رایزنی و گفتگو می کردند پس از اوج فتوحات اسلامی در زمان خلافت بی نظیر عمر فاروق که دشمنان اسلام نیز به عظمت و عدالت بی همتای این شخصیت استثنایی تاریخ اعتراف می کنند همه دشمنان پنج گانه از این فتوحات و قدرت گرفتن برق آسای اسلام به شدت خشمگین بودند.

صحبت از سران و سودجویان و مصلحت طلبان است و الا ملتها که خودشان خواستار توسعه فتوحات بودند به ویژه ایرانیان که به استمرار درخواست می کردند که به داد ما برسید. و ما را از چنگ این ظالمان و ستمگران و چپاول گران نجات دهید.

گرچه دشمن اول تقریبا تمام نیروهایش متلاشی گردید و در فتح مکه در سال هشتم هجری بقایای آن تسلیم شدند اما دشمن دو و سه هم خطرناک و هم دنباله دار بودند لذا احتمالات قوی است که در توطئه شهادت عمر فاروق علاوه از ۳ و ۵ یعنی یهود و مجوس دشمن ۲ یعنی منافقین نیز شرکت داشته باشند.

اما این واقعیت مسلم است که همه دشمنان شکست خورده باقی مانده حس انتقام جویی را در سر داشتند و همه اگر نگوییم یک طرح مشترک اما به عنوان یک عقده مشترک همه این آرزو را داشتند که حال که اسلام از لحاظ عقیدتی و نظامی بر ما غالب شد و ما نتوانستیم جلو نور اسلام و قوت خود جوش مبتنی بر ایمان آنرا بگیریم پس باید از داخل ضربه بزنیم لذا شهادت عمر فاروق اولین گام در این راستا بود.

آنچه خطرناک تر بود اینکه هموطنان ایرانی ما و بخصوص سود جویان و خوشه چینانی که از دور و بر شاهزاده های ساسانی سود می بردند و با پیروزی اسلام و شکست یزدگرد منافع آنان به خطر افتاده بود و نیز کسانی که عرق و رگ ملی جاهلانه و ناسیونالیستی منحرف را بر عقیده و ایدیولوژی ترجیح می دادند طبیعی بود که ابو لؤلؤ برای آنان شجاع الدین باشد، لذا از همان زمان کسانی پیدا شدند که ابولؤلؤ را یک قهرمان معرفی کردند و رفته رفته پیروان و هواداران ابو لؤلؤ به خود رسمیت بخشیدند و با تظاهر به اسلام سعی کردند در میان مسلمانان و بخصوص در جامعه ایرانی که مشترکات زیادی می توانست به آن قوت ببخشد جای باز کردند و خود را منسجم گردانیدند و کم کم به شکل یک گروه منجسم و البته با شعار اسلام اظهار وجود کردند آسانترین شکاری که توانستند بدست بیاورند دوستداران اهل بیت علیهم السلام بودند که از عشق و علاقه آنها به اسلام و اهل بیت سوء استفاده کردند و افکار سرشار از کینه و عقده خود را در میان آنان ترویج نمودند و تئوریسین هایی هم یافتند که افکار ضد اسلامی و ضد قرآنی مبنی بر کینه وعقده در برابر صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای آنان مرتب کنند و به شکل مکتوب در اختیار آنها قرار دهند.

سلیم بن قیس هلالی یکی از این تئوریسین های عقده ای بود او که متوفای ۷۶ یعنی نیمه دوم قرن اول هجری است اگر نسبت کتاب به او درست باشد پس این گروه عقده ای که در تاریخ از آنها به نام موتور = عقده ای یا موتورین = عقده ای ها یاد می شود افکارشان را در قرن اول مرتب کرده و اگر کتاب کار او نباشد بلکه کار شاگردش ابان ابن عیاش متوفای ۱۳۸ هجری باشد پس در نیمه اول قرن دوم این کار انجام شده است تقریبا تمام افکار و عقاید منحرف و ضد قرآنی که امروز در بین غلاة شیعه و افراطیون عقده ای وجود دارد ریشه در کتاب سلیم بن قیس هلالی دارد.

در این کتاب دو روایت در باره تحریف قرآن وجود دارد! امامان سیزده تا هستند! ابوبکر و عمر و عثمان و بقیه صحابه بر سر راه پیامبر صلی الله علیه وسلم چاله ای کنده بودند که حضرت را شهید کنند اما جبریل آمد و ایشان را خبردار کرد!

داستان مضحک شهادت فاطمه زهراء رضی الله عنها نیز در همین کتاب ریشه دارد! و دهها فکر باطل و عقیده منحرفی که دشمنان شکست خورده اسلام آن روز، به اسلام نزدیک کردند تا از اسلامی که آنها با تمام ساز و برگ نظامی و عقاید شرکی و ترفندهای مختلف نتوانستند مانع پیشرفت و درخشش آن شوند در آینده بتوانند از آن انتقام بگیرند.

آری امروز بر اساس آن کتاب مزخرف و بی ریشه و بی سند و قطع و بریده بعضی روایات تاریخی دارند از اسلام انتقام می گیرند لازم نیست که مباشران و مجریان این طرح خود آگاه باشند که چه می کنند خیلی هم محتمل است که بسیاری از کسانی که امروز به نام شیعه و بحث علمی و حقایق تاریخی! این تهمت ها و اهانت ها و جسارت ها را به اهل بیت و صحابه پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم روا می دارند حقیقتا آگاهی نداشته باشند و قصد و غرض بدی هم نداشته باشند به گمان خودشان بخواهند از اسلام دفاع کنند! از اهل بیت دفاع کنند، از فاطمه زهراء رضی الله عنها دفاع کنند!

اما خداوند عقل و چشم و گوش داده چرا کاری کند عاقل که باز آرد پشیمانی؟! وفات طبیعی حضرت فاطمه رضی الله عنها را که قرنهای متمادی وفات بوده طی کمتر از ده سال به شهادت تبدیل کردن و عقده ایجاد کردن و تخم دشمنی کاشتن اگر خیانت نیست پس چیست؟! اگر خدمت به صهیونیست نیست پس چیست؟! اگر آلت دست دشمن قرار گرفتن نیست پس چیست؟!

با وجود این خیانت و دروغ و اهانت و تهمت به اهل بیت و صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم دم از وحدت زدن چه سود؟! از یکسو چاخان کردن و از سوی دیگر دشنام و اهانت و لعن و نفرین به مقدسات دین چه سود؟! به قول معروف کدام را باور کنیم دم خروس یا قسم حضرت عباس را؟

فرض کنیم سنی های طریقه ای و صوفی های قادری پذیرفتند که وهابی و سلفی دشمن آنهاست این دروغها و تهمت ها و ترفند ها را چه می کنید؟ کدام سنی صوفی طریقه ای حاضر است از شما بپذیرد که « لعن الله قاتلیک یا فاطمه» نعوذ بالله شعار امروز شما که این است که خدا لعنت کند قاتلان تو را ای فاطمه؟!! پس بیایید اضافه کنیم که خدا لعنت کند دروغگویانی که این دروغ و تهمت و افتراء را ساخته اند!.

کدام سنی صوفی و طریقه ای حاضر است لعن و نفرین بر عمر فاروق را بپذیرد؟! اختلاف فقهی و کلامی بین مذاهب اهل سنت طبیعی است اما در مورد محبت صحابه رضی الله عنهم همه اتفاق نظر دارند اگر شما واقعا جدی هستید و می خواهید وحدت و اخوت بوجود بیاورید جلو این یاوه سراها و هتاک های لجام گسیخته را بگیرید که تا بالاترین سطوح دستگاهای دولتی رخته کرده و بزرگترین شخصیت های مسئول کشور را با گزارش های غلط و تهمت ها و اهانت های کینه توزانه گمراه نموده و از آنها به نفع افکار و عقاید مسموم خودشان سوء استفاده می کنند! کاش مسئولین رده اول مملکت درک می کردند و حداقل از این سنی های صوفی و طریقه ای درد دل می شنیدند!

یک مسئول رده اول مملکت جای قاضی نشسته و قاضی باید از همه طرفهای خصومت بشنود چون ممکن است با شنیدن از یک طرف فریب بخورد پیامبر گرامی صلی الله و علیه و آله و سلم فرمودند: «ولعل بعضکم الحن فی حجته من بعض» شاید بعضی شما از بعضی دیگر در سخن گفتن مهارت بیشتری داشته باشید! این در صورتی که هر دوخصم حضور داشته باشند.

اما اگر یکی خادم و دست و پا بوس ۲۴ ساعته قاضی باشد و دیگری سالهای متمادی با زور و دروغ و نیرنگ و فریب از قاضی دور نگهداشته شود آیا احتمال نمیرود که این چاپلوس دست و پا بوس که نه از خدا می ترسد و نه از مخلوق حیا می کند بر علیه این بیچاره تبعیدی که سی سال است هنوز تبعیدش تمام نشده هر چه خواست بگوید و هر جور خواست علیه او اقامه دعوا و دلیل نماید؟!

وانگهی قاضی که نباید خودش طرف قرار بگیرد و به نفع یک طرف علیه دیگری موضع گیری کند! عدالت علوی که اینگونه نبود! و تازه ادله علیل و بی پایه یک طرف را علیه طرف دیگر تکرار کردن کجاش عدالت علوی است! هیچکس نگفته که مسلمان شیعه یا سنی فقط به سبب زیارت قبر مشرک می شود!!! زیارت قبر که نزد همه اهل سنت و حتی حنابله و سلفیها و وهابیها نیز سنت است و اجر و ثواب دارد! این مغلطه هتاکان و غالیان است! آنچه در زیارت قبر ممنوع هست استغاثه و استعانت یعنی کمک خواستن از غیر خداست! که تمام علمای مذاهب اربعه و غیر اربعه اهل سنت در این باره هم نظر بوده و اتفاق دارند.

آری وحدت ممکن است به شرطی که بخشی از جامعه به نام سنی سلفی و وهابی جدا نشود! وحدت ممکن است به شرطی که دروغ مضحک شهادت حضرت فاطمه زهرا رضی الله عنها از یک وفات طبیعی توسط غالیان و افراطیان و طیف های مختلف حجتی و صفوی و غیره به شهادت تبدیل نشود! و از مجلس شورای اسلامی این دروغ تصویب نگردد و از یک روز به سه روز و از سه روز به ده روز ارتقاء نکند!.

یعنی ده روز اختصاص به لعن و نفرین بر مقدسات اسلام و اهل سنت! ده روز تعزیه دروغین و تحمیلی! ده روز کاشت و آبیاری کینه و تفرقه و نفاق و دشمنی! عجب اینکه روحانی اهل سنت دستگیر و تحقیر می شود و جوان اهل سنت دستگیر می شود که چرا در دهه به اصطلاح فاطمیه عروسی برگزار کرده اید؟! رحمت به دادگاههای تفتیش عقاید! دروغ و تهمت و افترا و لعن و نفرین زورکی هم بشنویم و در این تعزیه مسخره اهانت آمیز شرکت هم بکنیم! این همان داستان بگو خان مبارک باشه است! که دزدی لباس بنده خدایی را از تنش در می آورد و می پوشد و به صاحب لباس میگوید بگو خان مبارک باشد!

چقدر شرمساری است که در کشوری که سران و مسئولان رده اولش منشور وحدت صادر می کنند و برای تسلی چند ساعته سناریو می سازند از پارلمان این کشور یکی از شگفت انگیزترین دروغهای تاریخ تصویت شود! واقعا جای ننگ و شرمساری است و آن وقت مذاهب فقهی اهل سنت به جرم اعتراض به این دروغ پردازی و هتاکی و لعن و نفرین مارک سلفیت و وهابیت می خورند!

جای بسی ننگ و خجالت است که ۲۲۲ نماینده مجلسی عوض بررسی مشکلات بخش مهمی از جامعه که خدا خواسته مذهب شان نه مذهب حاکم که مذهب پیامبر و اهل بیت و صحابه پیامبر باشد که نماز خواندن پشت سر آنها مانند نماز خواندن پشت سر پیامبرصلی الله علیه وسلم است!! نمایندگان وظیفه شناس مجلس عوض بررسی مشکلات یک چهارم کل کشور زحمت می کشند و از آنها تشکر می کنند که از یک مسئول بلند پایه پذیرایی کرده اند! عجیب است! آنها که پذیرایی کردند شما چکار کردید؟! تازه التیماتم هم به اونها می دهید که کسی حق ندارد خودش را غیر از مسلمان چیز دیگری بنامد! چشم قبول! در مقابل کدام حقوق شان به آنها داده می شود؟! دینی؟ اجتماعی؟ فرهنگی؟ سیاسی؟! ملی که قرار شده نگیم.

پس از سی سال تازه می پرسند مگر اذان اهل سنت از شهر شما پخش نمی شود؟ حضرت عالی که دو دوره مسئولیت سیاسی کشور را داشته اید! و اینک هم بالاترین پست استثنایی در تاریخ را دارید! شما نمی دانید که اذان اهل سنت از هیچ شهر ایران پخش نمی شود؟ و انگهی پخش اذان سه وقته اهل سنت!!! آنهم در کنار اذان رسمی شیعه! فقط از شهر سنندج به چه معنی است؟! بقیه شهرهای سنی نشین یا حداقل شهرهایی که اکثریت مطلق شان اهل سنت است چی؟!

اینها می پرسند اگر پخش اذان حق سنندج است پس حق بقیه هم هست؟ طی سی سال گذشته چرا و با چه مجوزی این حق ضایع می شده است؟! آیا امروز که تشخیص داده شده که بخشی از حقوق اهل سنت ضایع می شده مسئولان فرزانه آمادگی دارند که در چهار چوب قانون اساسی حقوق ضایع شده اهل سنت را به آنها بر گردانند؟! هیئت های بررسی با مشارکت نمایندگان مردم منطقه از کی کارشان را آغاز خواهند کرد؟! سایر حقوق ضایع شده که بررسی خواهد شد و حتما هم حق به حقدار خواهد رسید!! برای نشان دادن حس نیت در ازای محبت و ارادتی که مردم سنتدج نشان دادند یک تقاضا دارند و آن اینکه دهه فاطمیه که یک دروغ محض است و به هیچ دلیل صحیح و روشنی، مستند نیست و پیامدی جز تعمیق کینه و دشمنی ندارد لغو اعلان شود! منتظریم بشنویم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر