مفهوم احادیث مرفوع و موقوف و مقطوع چیست؟ (قسمت دوم)




در شماره ی پیشین گفته بودیم که:
 اگر بخواهیم احادیث را از جهت اینکه به چه کسی منتهی می شوند و به اصطلاح متن حدیث از جانب چه کسی است، سه نوع حدیث را می توان تعریف کرد:
حدیث مرفوع، حدیث موقوف و حدیث مقطوع
و اکنون می پردازیم به حدیث موقوف.

ب) حدیث موقوف چیست؟
خبرهایی (احادیثی) که از صحابی، و از اقوال و افعال و تقریرات او نقل شده باشد و سند حدیث به صحابی ختم شده باشد و به رسول‌الله صلی الله علیه وسلم نرسیده باشد، موقوف نام دارد، و اگر حدیث موقوف صحابی دارای سندی متصل باشد به آن موقوف موصول گفته می‌شود و در غیر این صورت آن را موقوف غیر موصول می‌نامیم، درست مانند حدیث مرفوع متصل و یا منقطعی که به رسول‌الله صلی الله علیه وسلم منتهی شده باشد.

البته برخی از علما به خبرهایی که از صحابی نقل می شوند حدیث نمی گویند بلکه به آن "اثر" گویند، یعنی نزد این علما، اقوال و افعال و تقریرات صحابی "اثر" نام دارد و به آن نمی توان لفظ حدیث گفت.

مثالی برای حدیث موقوف:
از علی رضی الله عنه روایت است که می‌گوید: «حدثوا الناس بما يعرفون، أتحبون أن يكذب الله ورسوله».
یعنی: با مردم به همان اندازه که می‌فهمند صحبت کنید، مگر دوست دارید به خدا و رسولش دروغ بسته شود؟

و این نقل به صحابی منتسب شده است لذا بدان حدیث موقوف گویند.

اما گاهی حدیثی را از یک صحابی نقل می کنند که هرچند آن حدیث لفظا حدیث موقوف نامیده می شود ولی حکم آن حدیث را، مرفوع می نامند، یعنی گویند حدیث لفظا موقوف است ولی حکما مرفوع است، و این زمانی است که معنی و مفهوم متن حدیث نقل شده هرچند از قول یا فعل یا تقریر صحابی است ولی علماء نتیجه می گیرند که آن قول یا فعل یا تقریر صحابی در حقیقت مورد تایید پیامبر صلی الله علیه وسلم است و نمی تواند اجتهاد خود صحابی باشد.

ابن حجر می‌آورد که اگر تفسیر صحابی از قبیل اجتهاد شخصی و یا نقل لغت عربی نباشد حدیث در حکم مرفوع است، و در غیر این صورت مرفوع نیست. بنابراین، اخبار مربوط به گذشته از شروع خلقت و داستان‌های پیامبران و یا از امور آینده مانند ملاحم و فتن و قیامت و صفات بهشت و جهنم و یا عملی که پاداش و یا عقاب مخصوصی دارد این قبیل موارد اجتهادی نیستند و در حکم احادیث مرفوع می‌باشند. البته ابن حجر یک دسته از اصحاب (مانند عبدالله بن سلام و عبدالله بن عمرو بن العاص) را که به اسرائیلیات آشنا بوده‌اند از این لیست خارج کرده و احادیث آن‌ها را [اگر که مشخص نباشد از پیامبر صلی الله علیه وسلم است] در موارد فوق مرفوع نمی‌داند.(ق. النکت. ابن حجر).


همچنین اگر صحابی قول یا فعل خود را به زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم برگرداند ، صحیح آنست که بگوییم حدیث مرفوع است، بعبارتی اگر صحابی بگوید: (کنّا نفعل کذا أو کنّا نقول کذا): «ما این چنین کار می‌کردیم و یا این چنین چیزی می‌گفتیم» اما نگوید در زمان رسول‌الله صلی الله علیه وسلم این کار را می‌کردیم و یا این را می‌گفتیم، این حدیث از زمره‌ی احادیث موقوف می‌باشد، ولی اگر روایت را به زمان رسول‌الله صلی الله علیه وسلم نسبت دهد، دو حالت دارد؛ اگر در حضور پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد بدان مرفوع تقریری گویند ولی اگر در حضور ایشان نبوده باشد آنرا حکما مرفوع گویند.

مانند روایت از جابر بن عبدالله انصاری که می‌فرماید: «در عصر رسول  خدا صلی الله علیه وسلم و در شرایطی که آیات قرآن نازل می‌شدند، ما گاهی اقدام به عزل می‌نمودیم و رسول  خدا صلی الله علیه وسلم از آن باخبر بود و ما را از آن نهی نمی‌فرمود».( متفق علیه)

و صحیح آنست که این روایت را مرفوع تقریری بنامیم.

خلاصه اینکه، نکته‌ای که در این جا باید مورد توجه قرار گیرد این است که [تأیید پیامبر صلی الله علیه وسلم  از طریق] سکوت دو نوع است:
1-    حضور شخص پیامبر صلی الله علیه وسلم  و سکوت ایشان.
2-    انجام عملی توسط صحابی در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم .

نوع دوم را در صورت سکوت پیامبر صلی الله علیه وسلم  به نسبت آن، حکماً مرفوع می‌نامند [در حکم حدیث مرفوع می‌باشد] چرا که ظاهرا پیامبر صلی الله علیه وسلم  از عمل آ‌ن‌ها مطلع بوده است. ( شرح نخبة الفکر، ابن حجر).
ادامه دارد
=============================



0 نظرات:

ارسال یک نظر