حدیث موضوع چیست؟




حدیث موضوع حدیثی است که آنرا به دروغ به پیامبر صلی الله علیه وسلم و یا دیگران نسبت داده اند و در حقیقت آن احادیث کذب و دروغ هستند.و برای آنها سند درست می کنند و در انتها متنی را به پیامبر صلی الله علیه وسلم یا صحابه و یا تابعیین نسبت می دهند.

چگونگی راه یافتن و شکل گرفتن احادیث موضوع به دین:

احادیث موضوع (دروغ) با اهداف و مقاصد مختلفی وارد دین گشته اند.

اول) برخی از واضعان و جعل کنندگان حدیث به قول خودشان به نیت خیر و تقرب الی الله این کار را می کنند. مثلا احادیثی را برای ترغیب مردم و ترساندن آنها جهت تقوای الهی وضع می کنند!

بعنوان مثال شخصی بنام "میسره بن عبد ربه" از چنین کسانی بوده است. ابن حبان در کتاب "الضعفا "از ابن مهدی روایت می کند: « به میسره بن عبد ربه گفتم: این احادیث را از کجا آورده ای؟! (مثلا) کسی که فلان سوره را بخواند فلان ثواب به وی میرسد!؟ (میسره) گفت:آن احادیث را وضع کرده ام  تا مردم را به اعمال نیک ترغیب نمایم!»

بیشتر این افراد از عارفان و متصوفان هستند و به منظور ترغیب مردم به کارهای نیک احادیثی را به دروغ به پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت داده اند.

دوم) گاهی برخی افراد که جزو فرقه یا مذهبی هستند، برای اینکه مذهب خود را حق جلوه بدارند و باعث ترویج آن شوند نیز اقدام به وضع و جعل احادیثی می پردازند.مانند فرقه های خوارج و شیعه .

مثلا حدیث "علي خیرالبشر من شک فیه کفر" یعنی:( علی برترین بشر ( عالم) است و کسی که در آن شک داشته باشد، به حقیقت کافر شده است!)

عبدالله بن یزید مقری گفته است:" مردی از اهل بدعت از آیین انحرافی خود برگشت و توبه نمود،بعد از توبه همیشه می گفت:«در مورد پذیرش احادیث دقت کنید، زیرا ما هر وقت می خواستیم یکی از اعتقادات خود را تبلیغ کنیم برای آن حدیثی جعل می کردیم» "(تدریب الراوی ص 100)

حماد بن سلمه گفته است: "شیخی از شیوخ روافض به من خبر داد که آنها حدیث جعل می کردند"(تدریب الراوی ص 103)

سوم) برخی دیگر به هدف طعن و ضربه زدن به دین اسلام چنین کاری می کنند؛از جمله زنادقه (ملحدان و بی دینان) زیرا این افراد توانایی مقابله با اسلام را ندارند و لذا از این طریق قصد ضربه زدن به اسلام می کنند و احادیثی را به قصد ایجاد شبهه و طعن در دین به دروغ روایت می کنند و برای آن سند درست می نمایند. از جمله این افراد می توان به "محمد بن سعید الشامی" نام برد که حدیث زیر را روایت کرده است:

او ( محمد بن سعید الشامی) از حمید از انس بصورت مرفوع روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم گفته اند: " انا خاتم النبیین لانبی بعدي الا ان یشاءالله"
یعنی: من خاتم (و آخرین) پیامبران الهی هستم، هیچ پیامبری بعد از من نخواهد آمد مگر اینکه الله تعالی اراده کند!

و او با وضع این حدیث قصد دارد تا ختم نبوت را زیر سوال و مورد تشکیک قرار دهد و اگر احیانا دجالانی ادعای پیامبری کردند، احتمال صدق را برای آن دجال باقی گذاشت( والعیاذبالله).

سوم) نزدیکی به برخی از حاکمان: بدین صورت که برخی از مسلمانان ضعیف الایمان جهت خشنودی و نزدیک شدن به حکما، در مدح یا تایید بعضی از اعمال آنها اقدام به وضع حدیث می کنند. مثلا "غیاث بن ابرهیم النخعی الکوفی" که در دربار المهدی (خلیفه عباسی) بود و هنگامی که خلیفه با کبوترهای خود بازی می کرد، حدیثی را با سند خود ساخت بگونه ایکه آن حدیث را به پیامبر منتسب نمود که فرموده باشند: « لا سبق الا فی نصل ، او خف، او حافر، او جناح»

هر چند این حدیث صحیح است ولی غیاث جهت خشنودی خلیفه و تایید کبوتر بازی وی " جناح" را به حدیث اضافه می کند! بعد از روایت این حدیث توسط غیاث، خلیفه گفت که من شهادت میدهم این مرد بر پیامبر صلی الله علیه وسلم دروغ بست و من باعث این عمل (یعنی وضع حدیث توسط غیاث) هستم و لذا دستور داد تا همه کبوتران را سرببرند.

چهارم) وضع حدیث جهت کسب رزق و روزی، گاهی بعضی از داستانسراین هنگامی که برای مردم قصه و داستان می سرایند، جهت مشتاق نمودن مردم در اثناء داستان یکسری از احادیث را به دروغ نقل می کنند یا احادیث را باب میل شنوندگان تغییر می دهند.

مثلا روزی امام احمد بن حنبل و یحیی بن معین که هر دو از ائمه حدیث هستند در مسجد رصافه نماز خواندند، بعد از نماز شخصی قصه پرداز مردم را دور خود جمع نمود و شروع به قصه گویی نمود، آن دو امام نیز قصه های وی را می شنیدند، قصه گو در اثنا داستانی که تعریف می کرد گفت:"احمد بن حنبل و یحیی بن معین گفته اند: عبدالرزاق از معمر از قتاده از انس از پیامبر صلی الله علیه وسلم نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: « من قال لا اله الا الله خلق الله من کل کلمة طیرا منقاره من ذهب و ریشه من مرجان...» یعنی: هرکس بگوید لا اله الا الله، خداوند برای او پرنده ای را که منقارش از طلا و پرهایش از مرجان است خلق می کند>
سپس داستان را ادامه داد تا بپایان رسید. بعد از آن احمد بن حنبل و یحیی بن معین با تعجب به همدیگر نگاه کردند و گفتند؛ کدامیک از ما این حدیث را روایت کرده است؟! بعد نزد داستانسرا می روند و به او می گویند: ما احمد بن حنبل و یحیی بن معین هستیم و ما هرگز چنین حدیثی را نقل نکرده ایم؟ داستانسرا به آنها گفت: مگر شما فکر می کنید در دنیا فقط شما دو نفر با این نام هستید؟!من از هفده نفر به نام یحیی بن معین و احمد بن حنبل حدیث نقل کرده ام.(منبع: شرح النخبة ابن حجر ص 20)

پنجم) افرادی که به قصد شهرت اقدام به جعل حدیث می کنند، تا خود را جزو راویان حدیث قرار دهند مانند "ابن ابی دحیة" و "حماد النصیبی"

به هر حال وضع احادیث متاسفانه با اهداف گوناگونی صورت گرفته است و در این میان ائمه متبحر حدیث شروع به پالایش احادیث ضعیف و صحیح نموده اند و الحمدلله الان تمامی احادیث دروغ از صحیح جدا گشته اند.

"به عبدالله ابن مبارک گفته شد که با این احادیث موضوع چکار کنیم؟ وی جواب داد: مردان بزرگی عهده دار این امر مهم خواهند شد و سپس این آیه را قرائت نمود: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»(الحجر 9) یعنی: ما قرآن را نازل کرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!"(شرح النخبة ص 20)

و به حقیقت مردان بزرگی عهده دار این وظیفه ی مهم شدند و روش علمی دقیقی برای شناخت احادیث موضوع و ضعیف بوجود آوردند و قواعدی را بنا نهادند از جمله:

1-    اعتراف شخصی که حدیث را وضع نموده همانطور که ابوعصمه بن ابی مریم ملقب به نوح جامع اعتراف کرد که احادثی را درباره ی فضایل قرآن وضع نموده است. (شرح النخبة ص 20)
عبد الکریم بن ابی العوجاء طبق اعتراف خودش حدود چهار هزار حدیث وضع نموده است، وقتی در زمان خلیفه المهدی او را بردند تا گردن بزنند، رو به مردم کرد و گفت: "چهار هزار حدیث وضع کرده ام که در این مجموعه حلال را حرام و حرام را حلال مرده ام." (تدریب الراوی ص 103)
2-    حدیثی که الفاظ آن دارای لحن یا سستی معنا باشد زیرا حدیث از کسی که فصیحترین مردم است (پیامبر صلی الله علیه وسلم) صادر نمی شود.
3-    حدیثی که معنای آن مخالف صریح آیات قرآن باشد و حکم نسخ آیات قرآن را نداشته باشند ویا مخالف عقل سلیم باشد. مثلا به عبد الرحمن بن زید گفته شد: تو از پدرت و او نیز از پدرش نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرموده است: (کشتی نوح طواف خانه ی خدا کرد و سپس پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارده است.) عبدالرحمن جواب داد: آری من چنین نقل کرده ام.(شرح النخبة ص 20)
4-    عبارت است از حدیثی که شامل عقاب و عذاب بزرگی بر یک گناه کوچک باشد یا بلعکس. مانند عقاب و جهنم سوزان برای کسی که یک امر مستحب را انجام نداده است( در حالیکه انجام ندادن عمی مستحب عقاب ندارد هرچند گاهی لوم دارد) داستان سرایان معمولا برای تحریک عوان الناس چنین احادیثی را وضع می کنند.(الباحث الحثیث ص 91)
5-    اگر شهرت راویی به دروغگویی و کم دینی و فسق باشد که بخاطر خواسته های شخصی حدیث و سند آنرا وضع می کند(تدریب الراوی ص 99)

و همانطور که الله تعالی وعده داده بود، از قرآن و حدیث ( که نوعی از وحی و ذکر است) محافظت نمود و افرادی را از میان انسانهای مومن برای این امر انتخاب نمود و با فضل خود بدانها علم و صبر و مهارت عطا نمود و بدین ترتیب اسباب حفظ "ذکر" را فراهم ساخت.(والحمدلله)

کتابهایی همانند صحیح بخاری و مسلم حتی یک حدیث دروغ نیز ندارند و بقیه احادیث کتب دیگر (همانند سننها) نیز پالایش شده اند و ضعیف و صحیح آنها مشخص شده اند.

از جمله مشهورترین کتابها در مورد شناخت احادیث موضوع می توان به کتاب "الموضوعات" ابن الجوزی و "الآلی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة" سیوطی و "تنزیه الشریعة المرفوعة عن الاحادیث الشنیعة الموضوعة" ابن عراقی الکنانی و کتابهای دیگری نیز اشاره کرد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر