سحر از ديدگاه اسلام



 
خطيب: شيخ علي بن عبد الرحمن الحذيفي
 
بسم الله الرحمن الرحيم
اى مسلمانان ! از خدا بترسيد وبه ريسمان محكم او چنگ بزنيد وبه راه راست وى برويد كه رستگارى آشكار همين است.
اى بندگان خدا! بدانيد كه بدترين وزشت ترين كارها نافرمانى خداوند است، وبدترين گناه گناهى است كه ضررش بزرگترين وخطرش متحقق باشد ، گناهان كبيره از بزرگترين گناهانى است كه بوسيله آنها معصيت ونافرمانى الله انجام مى گيرد ،بلكه ارتكاب اين گناهان به منزله اعلان جنگ باخدا ورسول است ، وطبيعى است كه بعضى گناهان از نظر مفاسد وضرر، وعقوبت وسزاى دنيوى واخروى از بعضى ديگر خطرناكتر باشد ، گناه ، هرچه كه باهدف خلقت كائنات ،بيشتر تصادم داشته باشد وهرچه كه بيشتر درتضاد باحق واصلاح جامعه واقع گردد بهمان اندازه خطرناكتر است.
از آنجايى كه خداوند كائنات را آفريده است تا اينكه به يكتايى پرستيده شود وبرايش شريك وهمتا تراشيده نشود واز آنجايى كه آسمان وزمين را براى اظهار حق آفريده وتا اينكه هر انسانى را بدون اينكه مورد ظلم قرار بگيرد مطابق عملش سزا يا پاداش دهد براى تحقق اين هدف بزرگ ذات قادر با حكمت پيامبران را باكتب آسمانى فرستاد تا اينكه زمين را از لوث گناهان پاك كنند بنا براين هرآنچه با اين اهداف ارزشمند ناسارگارى داشته باشد در نزد خدا ناپسند است، وخداوند قادر ومتعال براى كسانيكه از اين قانون الهى سرپيچى كنند بدترين وعبرتناك ترين انواع تنبيهات را در نظر گرفته است هم در دنيا همدر آخرت .
لذا از آنجايى كه شرك به خدا از همهء گناهان كبيره بزرگتر بود عقوبتش نيز ازهمه شديد تر است لذا خداوند بهشت را برمشرك حرام كرده است ، ودستور صادر كرده كه براى هميشه در دوزخ بماند ( إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر مادون ذلك لمن يشاء ومن يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة ومأواه النار وما للظالمين من أنصار ) يعنى: (( يقين داشته باشيد كه خداوند شرك را نمى بخشد وهر آنچه جز شرك باشد براى هركس كه بخواهد مى بخشد وكسى كه به خداوند شريك بياورد بتحقيق كه خداوند بهشت را براو حرام كرده است و جايگاهش دوزخ است وستمگران را هيچ ياور ومددگارى نخواهد بود )) خداوند شفاعت هيچ شفاعت كننده اى را در باره مشرك قبول نمى كند واين نوع ، برخورد شديد باشرك بخاطر مفاسد بزرگى است كه بر اثر اين پديده زشت بر جامعه بشري وروح وروان انسان مرتب مى گردد ، بعد از شرك نوبت گناهان كبيره است هر گناه بر حسب مفاسد ومضراتى كه بر نفس وصلاح جامعه وكائنات مرتب مى شود بزرگ وخطر ناك است .
وسحر از گناهان كبيره است بلكه سحر مصادف با كفر ورزيدن وشرك آوردن به خداوند است ، كه خداوند در همهء اديان آنرا حرام كرده وپيامبر خدا فرمودند: (( اجتبنوا السبع الموبقات ، از هفت گناه كبيره پرهيز كنيد ، گفتند: اى رسول خدا آنها كدامند ؟ فرمودند: 1- شرك ورزيدن به خدا 2- سحر 3- كشتن نفس كه خداوند جز به حق كشتن آنرا حرام كرده است 4- خوردن ربا 5- خوردن مال يتيم . 6- فرار از جهاد 7- وتهمت زدنبه زنان مؤمنه اى كه بى گناه باشند ))
سحر همه اعمال ساحر را باطل مى كند چونكه سحر ، شرك را نيز همراه دارد ، وساحر هرگر نمى تواند سحر كند تازمانى كه باعبادت جنيات وشياطين يانذر كردن يا سجده براى آنان، يا كمك خواستن از آنان ، ياپناه جستن به آنان ، يا خواندن آنان يا بول كردن بر قرآن كريم ، يا خوردن نجاست ، يا مرتكب شدن گناه كبيره وغيره خودش را به آنان نزديك نكند ، هرگاه به خدا شريك ورزيد جنات وشياطين از او اطاعت مى كنند وبه خدمتش در مى آيند ، ودر مقابل شرك به خدا خواسته ها ومشكلاتش را برطرف مىكنند ، ساحر هميشه چند گناه را به يكبار مرتكب مى شود دروغ گفتن ، خباثت قلب، وجسارت برگناه چنانكه خداوند مى فرمايد ( هل انبئكم على من تنزل الشياطين ) (( آيا خبر دهم شمار ا كه شياطين بر چه كسانى فرود مى آيند)) ( تنزل على كل أفاك أثيم ) (( برهر دروغگوى آلوده به گناه فرود مى آيند )) .
سحر بين دوستان جدايى مى اندازد ، زن را از شوهر، وفرزند را از پدر وبرادرا ودوستانش جدا مى كند ، وبا محبت وكنيه بر دلها ونيز بر اراده انسان تأثير مى گذارد وآنرا تضعيف مى كند لذا شخص سحر شده در آنچه نفع مى رساند ضرر مى بيند ودر آنچه كه ضرر مى رساند فايده مى بيند ، چه بسا بر روى خانواده اش بد گمان مىشود وهمسرش را متهم مىكند، وچونكه اراده اش را از وگرفته اند نمى تواند اين ديدگاه منفى را كه صرفاً وهم وخيال است از خودش دور كند ، وچه بسا سحر بر روى مرد تأثير مى گذرد كه نمى تواند باهمسرش نزديك شود وچه بسا سحر انسانرا مى كشد يا مريض مىكند يا عقل را مختل مى گرداند وانسان را دچار وسوسه هاى پليد وخيالات باطل وكمر شكن مى كند وچه بسا معيبها ونابسانيهاى فراونى را پديد مى آورد كه البته همه اينها با اجازه واراده خداوند است ، چون هيچ كارى صورت نمى گيرد جز با اراده ومشيت خداوند متعال ، چنانكه مى فرمايد: ( ويتعلمون منها ما يفرقون به بين المرء وزوجه وما هم بضارين به من أحد إلا بإذن الله ) (( واز آنان چيز هايى را مى آموزند كه بين شخص وهمسرش جدايى مى افكند وآنان قادر نيستند كه به هيچ كسى هيچگونه ضررى برسانند مگربا اجازه خداوند )) .

معمولا سحر در ميان زنهاى مفسد وجاهل منتشر مى شود كه از ساحران فريب مى خورند وچيزى به آنها مى دهند تا اينكه شوهر يا شخص ديگرى را سحر كنند يا به منظور اينكه اورا دوست داشته باشد يا بخاطر انتقام جويى وضرر رساندن به ديگرى چونكه مثلا از او خوشش نمى آيد ، گاهى سحر توسط بعضى مردان اوباش وفاسق صورت مى گيرد كه براى ارضاى خبث باطنى يا ضرر رساندن به ديگران دست به دامن ساحر مى اندازند وباعث پديد آمدن مصيبت ها ومشكلاتى براى ديگران مى گردند ، ثمره اين مصيبت اين است كه سحر كننده ودستور دهنده هر دو بد بخت مى شوند ، چونكه هر دويشان مرتكب گناه بزرگى شده وبلكه به شرك مبتلا گرديده اند ، اما سحر شونده چونكه مظلوم واقع شده ومورد دستم قرار گرفته خداوند ناصر وپشتيبانش خواهد بود ، امام طبرانى -رحمة الله عليه – از ابن عباس -رضي الله عنهما- روايت مى كند كه پيامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند : ( ليس منا من تطير أو تطير له أو تكهن له أو سحر أو سحر له ) (( از ما نيست كسى كه بد شكونى كند يا كس ديگرى برايش شگون بدببيند يا فال ببيند يا برايش فال ديده شود ، يا سحر كند يا برايش سحر شود )) وامام نسائى -رحمة الله عليه- باروايت أبوهريرة رضی الله عنه نقل مى كند كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند (( كسى كه نخى را گره بزند آنگاه در آن بدمد به تحقيق كه سحر كرده است ، وكسى كه سحر كند مشرك مى شود وكسى كه چيزى (از قبيل مهره وسنگ وتعويذات وغيره) آويزان كند امرش به خودش وا گذار مى شود)).
سحـر درلغت:هـر آن چيزى است كه علت وسببش مخفى باشد ، ودر اصطلاح شريعت: خواندن ودم كردن شرك آميز يا گره هايى است كه برجسم ودل تأثير مى گذارد وطرف را مريض مىكند ، وگاه موجب مرگش مى شود ، وزن وشوهر را از يك ديگر جدا مىكند ، يادگرفتن وياد دادن سحركفر است وبنا بر قول راجح از اقوال علماء صاحب آن از دائره اسلام خارج مى شود ، چنانكه خداوند مى فرمايد: ( ولقد علموا لمن اشتراه ماله في الآخرة من خلاق ) (( وبراستيكه مى دانستند هر كسى خريدار اينگونه متاع باشد ، در آخرت بهره اى نخواهد داشت )) .
( ولا يفلح الساحر حيث أتى ) (( وساحر هرجا رود رستگار نخواهد شد ))
اين واقعيت مسلمى است كه سحر يك حقيقت است وبنا بر اعتقاد اهل سنت سحر با اجازه خدا به شخص سحر شده ضرر مى رساند لذا خداوند أمر فرموده كه سحر به او پناه برده شود ، بعضى انواع سحر صرفاً خيالات است ، بنا بر رأى اكثر علماء اهل سنت از جمله مذهب امام مالك و امام احمد وامام أبو حنيفه -رحمة الله عليهم – است كه مرد ساحر وزن ساحره بايد كشته شود ، امام أحمد -رحمة الله عيله – مىفرمايد از سه نفر از صحابه پيامبر صلی الله علیه و سلم ثابت شده كه ساحر را كشته اند ، اول: از حضرت عمر رضی الله عنه هنگامى كه به استانداران خويش نوشت كه مردان وزنان ساحره را بكشيد مجاله بن عبدة مىگويد سه نفر از آنان را كشتيم ، دوم: از حضرت أم المؤمنين حفصه -رضى الله عنها – ثابت شده كه دستور دادند كنيزىكه ايشان را سحر كرده بود كشته شود ، سوم:از جندب بن كعب ازدى رضی الله عنه ثابت شده كه ساحرى را كه در نزد وليد بود وبا سحرش هنرمايى ميكرد باشمشير گردنش را زد وگفت اگر راست مى گويد خودش را نجات دهد ، ساحار به اين دليل كشته مى شود تا اينكه مردم از شرش محفوظ بمانند وجلو فسادش گرفته شود وريشه هاى شرك از جامعه اسلامى قطع گردد واعتقادات وعقول وأموال مسلمين پاك ومحفوظ بماند وجلو مفاسدى كه از اين راه ممكن است به مسلمين برسد گرفته شود ، آرى اين اسلام است كه هر خيرى راجلب كرده وبا هر شرى مبارزه مى كند پس بنا بر قول راجح از اقوال علماء زن ومرد ساحر حتى اگر توبه كنند كشتند مى شوند زيرا كه صحابه اى كه ساحران را كشته از آنان طلب توبه نكردند چونكه ساحر اكثراً دروغ مى گويد لذا نمى توان هيچ گفته اش را باور كرده حتى توبه اى كه اظها مى كند ، اگر راست بگويد وواقعاً توبه كرده باشد توبه اش در نزد خدا مى تواند نجاتش دهد ، اما نمى تواند حكم قتل را از او ساقط كند زيرا كه وى مفسدى است كه خبث ظاهرى وباطنى اش برهمگان آشكار است.
آرى برادر وخواهر مسلمان! تأسف اينجاست كه نيرنگهاى ساحران وشعبده بازان دروغگو بعضى مردم را سردرگم كرده وحركات فريبنده آنان مانند پرواز به هواء ، رفتن بر روى آب ، شفاى مريض ،وطى كردن مسافت طولانى در وقت اندك وخبر دادن از بعضى مسائل پنهان وغيبى آنان را دچار حيرت وتعجب كرده است، لذا اين جاهلان وبى سوادانى كه از دين آگاهى ندارند گمان مى كنند كه اين شياطين از اولياء خدا هستند وچه بسا كار بدانجا مىكشد كه بعضى از اين شياطين از سوى عده اى ساده لوح نعوذ بالله مورد پرستش قرار مى گيرند واز آنان اميد نفع وضرر مى برند ، اين بيچاره ها گمان مىكنند كه اين چشم بندى ها وحركات جادويى كراماتى است كه از جانب خدا به اين ولى! داده شده لذا اولياء شيطان را ، اولياء رحمن خيال كرده اند در حالى كه شريعت بين اين دو گروه فرق گذاشته است، اولياء رحمن كسانى هستند ظاهراً وباطناً پايبند حدود شريعت بوده ودر هر حال از اوامر خداوند اطاعت كرده واز محرمات او پرهيز كنند ، وپايبند نماز جماعت باشند خداوند مى فرمايد ( ألا إن أولياء الله لا خوف عليهم ولا هم يحزنون الذين آمنوا وكانوا يتقون) يعنى (( بدانيد كه اولياء خدا هيچ ترسى بر آنان نيست ونه آنان غمگين مى شوند آنها كسانى هستند كه ايمان آوردند وتقوا پيشه كردند)) هرگر از شروط ولى بودن اين نيست كه از او كراماتى ظاهر شود كه خلاف عادت باشد ومردم را به حيرت وادارد ، زيرا بزرگترين كرامت استقامت بر دين است، اين اولياء شيطان هستند كه از آنان كارهاى خارق العاده ظهور مى كند اما زندگى شان سراسر مخالف اسلام است اين كارها شعبده ظهور مى كند وجاهلان آنهارا كرامت مى پندارند در واقع كارها شيطانى است كه شيطانها در پديد آوردن آنها به اين شياطين انسى كمك مى كنند ، تا اينكه مردم را به گمراهى بكشانند.
پس اى برادر وخواهرمسلمان ! داخل شدن در آتش ، رفتن بر روى آب ، پرواز در فضاء، گرفتن مار وديگر چشم بندى ها وشبعده بازى ها ترا نفريبد ، اگر به زندگى عملى آنان نگاه كنى مى بينى كه هيچگونه تمسك وپايبندى اى به شريعت ندارند ، نه جمعه مى خوانند نه در نماز جماعت حاضر مى شوند ، ونه حتى قرآن گوش مى كنند چه بسا مي بينى كه ترانه هاى مبتذل گوش مى كنند وسعى در نشر فحشاء دارند ، اينها گروه شيطانند وبراستى كه گروه شيطان در خسارت آشكار است وضعيت اينها شباهت زيادى با دجال بزرگ دارد كه خطاب به آسمان مىگويد: ببار ، پس مى بارد ، وبه زمين مىگويد برويان ، پس مى روياند ، وبا اجازه خدا مرده ها را زنده مى كند ، در حالى كه او كافرترين مخلوقات است.
از ديگر كسانى كه از نظر مذمت وعقوبت حكم ساحر را دارند فالبين ها، نجومى ها وديگر غيبگوها هستند كه همه اينها كافر واز دائره اسلام خارجند چونكه ادعاى علم غيب كرده اند وخداوند مىفرمايد: ( قل لايعلم من في السموات والأرض الغيب إلا الله ) يعنى (( بگو اى پيامبر جز الله همه كسانى كه در آسمان وزمين هستند غيب نمى دانند )) وكسى كه آنها را در ادعايشان تصديق كند نيز كافر است حضرت أبوهريرة رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روايت مى كند كه فرمودند: ( من أتى كاهناً فصدقه بما يقول فقد كفر بما أنزل على محمد صلی الله علیه و سلم ) روايت از ابو داود است
يعنى ((كسى كه نزد فالبينى برود آنگاه او را در آنچه كه ادعا مى كند تصديق كند به تحقيق كه به آنچه بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده كافر گرديده است)).
از جمله اسبابى كه سحر را باطل مىكند مى توان توكل بر خداوند ، دعا كردن ، تلاوت قرآن كريم، خواندن دعاهاى ثابت ومأثور ، كمال توحيد، واحساس خطر از گرفتار آمدن به دام شرك ودورى جستن از مفسدان وظالمان نام برد.
خداوند متعال مى فرمايد: (

خطبه دوم :
برادران وخواهران مسلمان ! از خدا بترسيد وتقوى پيشه كنيد وبدانيد كه خداوند همهء اسرار آشكار وپنهان را مى داند، واز خدا ورسول اطاعت كنيد زيرا خداوند مى فرمايد: (( واز خدا ورسول اطاعت كنيد واز مخالفت بپرهيزيد پس اگر روى گردانيديد بدانيد كه رسول ما فقط وظيفه دارد دين را بطور آشكار برساندشمارا ما محاسبه خواهيم كرد)) .
بندگان خدا! همچنانكه گفتم براى نجات از سحر، توحيد كامل وتوكل بر خداوند بهترين سلاح است خداوند مىفرمايد : ( ومن يتوكل على الله فهو حسبه ) وكسى كه بر خدا توكل كند پس خدا براى او كافى است وهمچنين دعا وپناه جستن به خداوند چنانكه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: ( لا ينجي حذر من قدر والدعاء ينفع مما نزل ومما لم ينزل ) يعنى (( ترسيدن وحذر كردن از قضاء وقدر الهى نجات نمى دهد البته دعانفع مى رساند چه براى آن بخش از تقدير ، كه نازل شده وچه براى آن بخش كه هنوز نازل نشده است)) از ديگر اسباب حفاظت ونجات از سحر پناه بردن به تلاوت قرآن كريم وپايبندى به اذكار مسنونه اى است كه هرصبح وشام خوانده مىشود پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: (( حفظ وتلاوت سورة بقرة را محكم بگيريد ، كه گرفتن آن سبب بركت وترك آن سبب حسرت ومحروميت است واهل باطل (يعنى ساحران) نمى توانند به كسى كه آنرا حفظ داشته باشد وتلاوت كند ضرر برسانند )) از ديگر اسباب نجات از سحر سوزاندن كتب سحر وكشتن ساحران است كه البته اين كار را بايد حكومت بكند هر كس اطلاع داشت باشد بايد در باره چنين افرادى گذارش دهد تا اينكه مردم از شر وفسادشان محفوظ بمانند ، اگر كسىرا سحركنند وسحر بر او اثر كند علاجش اين است كه چيزى كه سحر بوسيله آن انجام گرفته ، اگر پيداشد سوزانده شود ، چنانكه پيامبر صلی الله علیه و سلم هنگامى كه ” لبيد بن اعصم ” ايشان را باشانه وچند موىسر سحر كرده بود آنها را سوزاندند ، همچنين از اسباب علاج ونجات از سحر اين است كه انسان هميشه دعا كند كه خداوند اورا از اين بيمارى شفاببخشد حضرت عايشه -رضي الله عنها- مى فرمايد هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه و سلم سحر شدند يكروز خيلى طولانى دعا كردند آنگاه فرمودند : عايشه ! آيا فهميدى كه خداوند مرا شفا بخشيد وخبر دادكه چه كسى سحر كرده است؟.
البته بايد دانست كه سحرى كه بر پيامبر صلی الله علیه و سلم اجرا شده و اثر كرده بود هيچ تعارضى با عصمت ايشان نداشت وهيچ مانعى در امر تبليغ ايجاد نكرد چونكه اين سحر نه بر عقل وفكر كه فقط بر جسم آن حضرت صلی الله علیه و سلم بشكل يك بيمارى اثر كرده بود كه خداوند شفايشان بخشيد .
ازديگر وسايلى كه در علاج سحر بكار مى رود خواندن سوره هاى فاتحه ، معوذتين ، اخلاص ، وآيه الكرسى است كه اين سوره ها اثر آنرا بحدى ضعيف مى كنند كه بمرور ازبين مى رود ، فرقى نمى كند كه خودش بخواند يا كسى ديگرى از صالحين بر او بخواند ، البته به هيجوجه جايز نيست كه سحر را بسحر باز كنند زيرا خداوند شفاى اين امت را در آنچه كه بر او حرام كرده قرار نداده است.
البته سحر را با داروهاى مباح ديگر اعم از گياهى وغيرآن علاج كردن جايز است.


http://islamtxt.wordpress.com

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر