مفهوم قضا و قدر و اثر آن در تربیت صحابه

 



در دوران مکی، قرآن کریم به مسئلة تقدیر و قضا اهتمام ورزیده است؛ چنانکه می‌فرماید:
{ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (٤٩)} (قمر، 49)
«ما هر چیزی را به اندازه ی مقرر آفریده‌ایم.»
و می‌فرماید:
{ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا (٢)} (فرقان، 2)
«آن کسی که حکومت و مالکیت آسمانها و زمین از آن اوست و نه فرزندی برای خود برگزیده و نه در حکومت و مالکیت انبازی داشته است و همه چیز را آفریده و آن را دقیقاً اندازه‌گیری و برآورد کرده است.»
پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم  نیز در وجود یارانش، مفهوم قضا و قدر را غرس می‌نمود و مراتب آن را در خلال نزول قرآن کریم بیان می‌کرد که عبارتند از:
مرحله اول : علم الهی همة امور را احاطه کرده است:
{ وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأرْضِ وَلا فِي السَّمَاءِ وَلا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (٦١)} (یونس، 61)
«(ای پیامبر) تو به هیچ کاری نمی‌پردازی و چیزی از قرآن نمی‌خوانی و (شما ای مؤمنان) هیچ کاری نمی‌کنید مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم، در همان حال که شما بدان دست می‌یازید و سرگرم انجام آن می‌باشید و هیچ چیز در آسمان و زمین از پروردگار تو پنهان نمی‌ماند؛ چه ذره‌ای باشد و چه کوچک‌تر و چه بزرگ‌‌تر از آن (همه اینها) در کتاب واضح و روشنی ثبت و ضبط می‌گردد.»
مرحله دوم : هر آنچه انجام می‌شود، نزد خداوند ثبت می‌گردد:
{ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ (١٢)} (یس، 12)
«ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم و چیزهایی را که (در دنیا) پیشاپیش فرستاده‌اند و چیزهایی را که (در آن) برجای نهاده‌اند، می‌نویسیم و ما همه چیز را در کتاب آشکاری سرشماری می‌نماییم و می‌نگاریم.»
مرحله سوم: مشیت و خواست نافذ الهی و قدرت کامل ایشان:
{ أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا (٤٤)} (فاطر، 44)
«آیا در زمین به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا ببینند فرجام کار پیشینیان به کجا کشیده است در حالی که آنها از اینان قدرت و قوت بیشتری داشته‌اند، هیچ چیزی چه در آسمانها و چه در زمین، خدا را درمانده و ناتوان نخواهد کرد؛ چراکه او بسیار فرزانه  قدرتمند است.»
مرحله چهارم: خداوند همه چیز را آفریده است:
{ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (١٠٢)}
(انعام، 102)
«آن خدا، پروردگار شما است. جز او خدایی نیست و او آفرینندة همه چیز است؛ پس وی را باید بپرستید و او حافظ و مدبر همه چیز است.»
فهم درست و باور قطعی و راسخ آنها به حقیقت قضا و قدر، برای آنان نتایج مفید و سودمندی در برداشت که بر اثر آن خوبی های دنیا و آخرت را برایشان به ارمغان آورد که می‌توان به امور ذیل اشاره کرد :
1- ادای عبادات: ایمان داشتن به تقدیر باعث می‌شود که انسانها به عبادت خدا روی بیاورند.
2- ایمان داشتن به تقدیر: این امر، راهی برای رهایی از شرک است؛ زیرا مؤمن معتقد است که مالک اصلی نفع، ضرر، عزت و ذلت فقط خداوند عزوجل می‌باشد.
3- شجاعت در عمل: ایمان داشتن اصحاب به تقدیر و قضای الهی، چنان تأثیری بر آنها گزارده بود که یقین داشتند، مرگ و اجل در دست خداوند است و هر انسان، نامه تقدیری دارد که اجلش در آن ثبت شده است.
4- صبر را پیشه گرفتن و چشم داشتن به پاداش و مواجه شدن با دشواریها.
5- آرامش و آسایش خاطر: علاوه بر موارد ذکر شده که از نتایج و ثمرات ایمان به تقدیر و قضا بودند و در دنیا همه درصدد رسیدن به آن هستند، اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم  نیز از چنان آرامش خاطر و سکون قلبی برخوردار بودند که هیچ امری نمی‌توانست کوچک‌ترین نقشی در به هم زدن این آرامش درونی داشته باشد.
6- یکی دیگر از نتیجه‌های ایمان به قضاو قدر، عزت نفس و قناعت و آزاد شدن از بند اسارت و بردگی مخلوقات است؛ پس ایمان به قضا و قدر الهی این امور را در ذهن افراد نهادینه خواهد نمود که روزی‌اش به دست خداست و او را برای خود کافی می‌داند همچنین به خوبی می‌داند که تا روزی‌اش را به طور کامل، دریافت نکرده است، مرگ به سراغش نخواهد آمد و به این باور رسیده است که انسانها در دادن و یا گرفتن رزق و روزی به او بدون ارادة الهی نقشی نخواهند داشت بنابراین، به قناعت و عزت نفس می‌رسد و از اسارت خلق آزاد می‌شود و دل به دنیا نمی‌بندد و چشم طمع به آنچه در دست اهل دنیا است، نمی‌دوزد؛ بلکه با دل و جان متوجه پروردگار جهانیان می‌باشد.
پیامبر اکرم  صلي الله عليه و سلم  نیز فقط به آموزش ارکان شش گانه ایمان به اصحاب و یارانش اکتفا نکرد؛ بلکه بسیاری از مفاهیم و تصورات و باورها در مورد انسان و زندگی و جهان و ارتباط آنان با یکدیگر را تصحیح نمود تا مسلمانان در پرتو نور الهی حرکت نمایند و هدف از خلقت خویش را در زندگی بداند و آنچه را که خداوند از او خواسته است تا آخرین حد محقق نماید و از اوهام و خرافات آزاد گردد.[1]

الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.


 

[1]- اهمیة الجهاد فی نشر الدعوة الاسلامیه، ص 59.

0 نظرات:

ارسال یک نظر