ذكر مؤمن در هر شبانه روز


ذكر مؤمن در هر شبانه روز

دعاي وقتِ بيدار شدن از خواب:
((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ)))[1]). ستايش از آن خدايى است كه ما را بعد از مردن زنده گردانيد و زنده شدن به سوي اوست .
((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي فِي جَسَدِي وَرَدَّ عَلَيَّ رُوحِي وَأَذِنَ لِي بِذِكْرِهِ)))[2]).
ستايش از آن خدايى است كه به من تندرستى بخشيد و جانم را به من باز گردانيد و به من اجازه ي ذكرش را داد .

دعاي هنگام ورود به مستراح وخارج شدن از آن:
پيش از وارد شدن مىگويد:
((اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ)))[3]) . خدايا! از شيطان هاي نر و ماده به تو پناه مىبرم .
و پس از خارج شدن مىگويد: ((غُفْرَانَكَ)))[4]). خدايا مرا بيامرز .
دعاي پس از وضو:
((أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ)))[5]) .
گواهى مىدهم كه معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا و براي او هيچ شريكى نيست و گواهى مىدهم كه محمد  صلی الله علیه و سلم  بنده و فرستاده ي خداست .


ذكرِ بعد از نماز وِتر:
((سُبْحَانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ يُطِيلُ فِي آخِرِهِنَّ)))[6]). أي بالثالثةِ ((ويرفعُ صوتَه بها)))[7]) .
«خداوند پاك و منـزه است، در نهايت پاكى است». سه بار آن را تكرار مىكند و مرتبه ي سوم با صداى بلند آن را مىكشـد .
آن چه در وقت اذان گفته مىشود:
شنونده ي اذان بايد هر چه مؤذن مىگويد، تكرار كند به جز جمله ي: (حيَّ على الصَّلاةِ، حيَّ على الفلاح) و به جاي آن بگويد: ((لا حولَ ولا قوَّةَ إلاَّ باللهِ)))[8]) هيچ توانايى و هيچ قدرتى نيست مگر با ياري و كمك خدا. آن هم براي دوري از گناه و پايداري در فرمان او .

آن چه بعد از گفتنِ اذان لازم است بگويد.
مىگويد: ((أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُه (اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلَى عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ مُحَمَّدٍ)، رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً وَبِالاسْلامِ دِينًا)))[9]) .
گواهى مىدهم كه معبودي به حق جز خداي يكتا نيست و او هيچ شريكى ندارد و محمد صلی الله علیه و سلم  بنده و فرستاده ي خداست، درود وسلام بر بنده وفرستاده ي خدا محمد  صلی الله علیه و سلم  باد .
((اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ وَالصَّلاةِ الْقَائِمَةِ، آتِ الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِي وَعَدْتَهُ)))[10]) .
بارخدايا! اي صاحب اين دعاها و نمازي كه بر پا مىشود، به محمد  صلی الله علیه و سلم  وسيله (درجه اي است در بهشت كه مخصوص حضرت محمد  صلی الله علیه و سلم  مىباشد) و فضيلت عطا فرما و او را مقام و منزلت نيكو كه وعده داده اي بده .

دعاي هنگام پوشيدن لباس: ((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي هَذَا الثَّوْبَ وَرَزَقَنِيهِ مِنْ غَيْرِ حَوْلٍ مِنِّي وَلا قُوَّةٍ)))[11]) .
ستايش از آن خدايى است كه مرا اين لباس پوشانيد و آن را بدون هيچ قدرت و توانايىِ من، روزي ام گردانيد .

دعاي هنگام خارج شدن از منزل: ((بِسْمِ اللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ)))[12]) .
به نام خدا برخدا توكل كردم. توانايى و قدرتى در دوري از گناه و پايداري بر طاعت [وعبادت ها] نيست، مگر به ياري خدا .
((اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أُضَلَّ، أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَظْلِمَ، أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَيَّ)))[13]).
خدايا! به تو پناه مىبرم از اين كه گمراه كنم يا گمراه شوم، بلغزانم يا لغزيده شوم، ظلم كنم يا بر من ظلم شود، آزار دهم يا به من آزار رسد.

دعاي هنگام رفتن به سوي مسجد: ((اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُورًا وَفِي بَصَرِي نُورًا وَفِي سَمْعِي نُورًا وَعَنْ يَمِينِي نُورًا وَعَنْ يَسَارِي نُورًا وَفَوْقِي نُورًا وَتَحْتِي نُورًا وَأَمَامِي نُورًا وَخَلْفِي نُورًا وَعَظِّمْ لِي نُورًا)))[14]) .
خدايا! در قلبم نوري قرار ده و در چشمم نوري و در گوشم نوري و از سمت راستم نوري و از سمت چپم نوري و از بالا و از پايينم نوري و از رو به رويم و از پشت سرم نوري و برايم نوري بلندقدر [وبزرگ] قرار ده.

دعاي وقت سوار شدن ماشين و هرچه به حركت درآيد: ((بِسْمِ اللَّهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ، سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ)))[15]) .
به نام خدا؛ ستايش از آن خداست، منزه و پاك است آن كه براي ما اين مركوب و سواري را مطيع و رام نمود درحالى كه ما توانايىِ رام كردن آن را نداشتيم. و هرآينه ما به سوي پروردگار خويش باز مىگرديم .


دعاي هنگام وارد شدن به مسجد:
((بِسمِ اللهِ، والصَّلاةُ والسَّلامُ على رسولِ اللهِ، اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ)))[16]) .
به نام خدا؛ درود و سلام بر رسول خدا باد. خدايا دروازه هاي نيكى و احسانت را برمن بگشا.

ذكرها و وردهاي بعد از نماز فرض: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ (يقولها ثَلاثًا).
از خدا آمرزش مىطلبم (سه بار).
((اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَمِنْكَ السَّلامُ تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَلالِ وَالإكْرَامِ)))[17]) .
خدايا تو سلامى و سلامتى از توست؛ بسيار با بركتى تو اى صاحب بزرگى و بخشايش .
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلاَّ إِيَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الْحَسَنُ، لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الكَافِرُوْنَ)))[18]) .
معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا؛ يگانه است، شريكى ندارد، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. و او بر هر چيز تواناست، توانايى و قدرتى در دوري از گناه و در پايداري بر طاعت نيست، مگر با ياري خدا. معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا؛ جز او كسى را نمىپرستيم و نعمت و احسان و مدح و نيكويى، از آن اوست معبودي به حق نيست مگر خدا، عبادت ما خالص براي اوست، هر چند كفار را خوش نيايد.
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَلا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَلا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ)))[19]) .
نيست معبودي به حق، مگر خداي يكتا. شريكى ندارد، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. و او بر هرچيز تواناست. الهى! بازدارنده اى نيست از آن چه خواهى عطا فرمايى و نه دهنده اي از آن چه خواهى منع نمايى. و توانگري سود ندهد نزد تو توانگرىاش را.
افرون بر آن چه گفته شد، دعاهاى زير را ده بار پس از نماز صبح و مغرب، تكرار مىكند:
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)) بعد الفجر وكذلك بعد المغرب، عَشْرَ مَرَّاتٍ([20]) .
نيست معبودي به حق مگر خداي يكتا، شريكى براي او نيست، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. زنده مىكند و مىميراند و او بر هر چيز قادر است.
((يُسَبِّحُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ وَيحَمَِدُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ وَيُكَبِّرُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ، فَتْلِكَ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ، ثمّ يقولُ تَمَامَ الْمِائَةِ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)))[21]) .
33بار سبحان الله، 33بار الحمد لله و33بار الله اكبر مىگويد كه روي هم 99بار مىشود. سپس با گفتنِ (لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) عددِ (100) را كامل مىكند .
سپس آيَةَ الكرسِيِّ مىخواند: )اللَّهُ لاَ إِلَهَ إلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَوودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)) . [البقرة:الآية 255]([22]) .
خداي يكتاست كه جز او خدايى نيست، زنده و پاينده است، هرگز او را كسالت خواب فرا نگيرد، تا چه رسد كه به خواب رود، اوست مالك آن چه در آسمان ها و زمين است، كه را جرأت است كه در پيشگاه او به شفاعت برخيزد مگر به فرمان او، علم او محيط است به آن چه پيش نظر خلق آمده است و آن چه سپس خواهد آمد و خلق به هيچ مرتبه ي علم او احاطه نتوانند كرد، مگر به آن چه او خواهد؛ قلمرو علمش ازآسمان ها و زمين فراتر و نگهبانىِ زمين و آسمان بر او آسان و بىزحمت است، چه او داناي بزرگوار و تواناي باعظمت است.
سپس با اين سوره ها به پايان مىرساند: )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)) . [سورة الإخلاص] .
اي پيامبر خدا! به كسى كه درباره ي صفت پروردگارت از تو پرسيد، بگو: الله آن خداي يكتا پاك و منزه از تركيب و تعداد است، او يكتاي يكتاست، خداي يكتاست كه همه ي بندگان براي انجام و بر آورده شدن نيازهاي خود، به او روي مىآورند و از او مدد مىجويند؛ بىنياز است و مقصود فقط ذات پاك اوست، نزايد و زاده نشود براي اينكه زادن و زاده شدن، نشانه ي مخلوق بودن است كه محل تغيير و دگرگونى هستند و نباشد براي او همتايى؛ كسى نيست كه بتواند همتاي خدا باشد، خدا نه مانندي دارد، نه كسى كه بتواند در مقابل او قرار گيرد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1)مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2)وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4)وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5) ( . [سورة الفلق] .
اي پيامبرما بگو: من از شر آفريده ها به خداي فروزنده ي صبح روشن پناه مىبرم و از شرّ شبِ تار هنگامىكه در آيد و از شرّ زنان افسونگر چون به جادو در گره ها بدمند و از شر حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد برافروزد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)مَلِكِ النَّاسِ(2)إِلَهِ النَّاسِ(3)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5)مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6) ( . [سورة الناس]([23]).
اي پيامبر ما بگو: من به پروردگـار آدميان پناه مىبرم، پادشاه آدميان، خدا يكتا معبود آدميان از شر وسوسه ي شيطان، آن شيطان كه در دل مردم وسوسه و انديشه ي بد افكند، چه آن شيطان از جنس جن باشد يا از نوع انسان .
سپس مؤمن پس از فراغت از نمازهاي صبح و عصر، به ذكرها و دعاهاي صبح و شام مشغول مىشود، كه آن را به طور مشروح إن شاء الله در فصل بعد ذكر خواهم كرد .

دعاي هنگام خارج شدن از مسجد: ((بسم اللهِ، والصَّلاةُ والسَّلامُ على رسولِ اللهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ)))[24]) .
به نام خدا و درود و سلام بر رسول الله.
خدايا! من از تو احسانت را مىخواهم، خدايا! مرا از شيطانِ رانده شده حفظ نما .

دعاي هنگام ورود به خانه:
((اللَّهُم إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْمَوْلِجِ وَخَيْرَ المخرج بِسْمِ اللَّهِ وَلَجْنَا وَبِسْمِ اللَّهِ خَرَجْنَا وَعَلَى اللَّهِ رَبِّنَا تَوَكَّلْنَا )) ثُمَّ لِيُسَلِّمْ عَلَى أَهْلِهِ([25]) .
به نام خدا وارد شديم و به نام خدا خارج شديم و برپروردگارخود توكل كرديم.
آن گاه به افراد خانواده اش سلام مىكند.
 

دعاي پيش از خوردن و آشاميدن وپس از فارغ شدن از آن:
هنگام شروع مىگويد:
((بِسْمِ اللهِ)))[26]) فإن نَسِيَ قالَ: بِسْمِ اللَّهِ أوَّلَهُ وآخِرَهُ([27]) .   به نام خدا.
و اگر در آغاز فراموش كرد، مىگويد: به نام خدا در اول و آخر .
وقتى از خوردن [و آشاميدن] فارغ شد، مىگويد: ((الْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ، غَيْرَ مَكْفِيّ وَلا مُوَدَّعٍ وَلا مُسْتَغْنىً عَنْهُ رَبَّنَا)))[28]).
ستايش از آن خداست، ستايشى بسيار، نيكو و پربركت؛ خدا بى نياز است و درخواست كردن و خواهش از او هميشه ادامه دارد و همه به او نيازمند هستند. پروردگارا ستايش ما را بپذير.

بعضى از ذكرهاى هنگام خواب:ثم يقرأُ آيَةَ الكرسِيِّ: (اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَيَوودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)) . [البقرة:الآية 255]([29]) .
خداى يكتاست كه جز او خدايى نيست، زنده و پاينده است، هرگز او را كسالت خواب فرا نگيرد تا چه رسد كه به خواب رود، اوست مالك آن چه در آسمان ها و زمين است، كه را جرأت است كه در پيشگاه او به شفاعت برخيزد مگر به فرمان او، علم او محيط است به آن چه پيش نظر خلق آمده است و آن چه سپس خواهد آمد و خلقْ به هيچ مرتبه ي علم او احاطه نتوانند كرد مگر به آن چه او خواهد؛ قلمرو علمش از آسمان ها و زمين فراتر و نگهبانى زمين و آسمان بر او آسان و بىزحمت است، چه او داناي بزرگوار و تواناي باعظمت است.
خدا معبودي است كه جز او معبودي به حق نيست، زنده و تدبيركننده ي مخلوقات است، چُرت و خواب به او دست نمىيابد، آن چه در آسمان ها و زمين است از آنِ اوست، كيست كه بتواند نزد او شفاعت نمايد مگر به اجازه ي او؛ آن چـه را كه خلق شدگان در پيشِ رو دارند و آن چه را پشت سر مىگذارند مىداند، از علم خدا هيچ نمىدانند مگر آن چه او بخواهد، كُرسى او آسمان ها و زمين را فراگرفته و نگهدارى آسمان ها و زمين بر خداوند سنگينى نمىكند و او بلندمرتبه ي بزرگ قدر است .
2- آخر سوره بقره را مىخواند: (آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ(285) لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ لَبَتْ(286)). [سورة البقرة:الآيتان 285-286]([30]).
پيامبر به آن چه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان و كتاب ها و پيامبرانِ او ايمان آوردند و گفتند: بين هيچ يك از پيامبرانِ خدا فرق نگذاريم و گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا آمرزش تو را مىخواهيم و بازگشت به سوي توست . خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى او مكلف نمىكند، نيكىهاي هر شخصى به نفع خود او و بديهايش نيز به زيان خود اوست، پروردگارا! اگر فراموش و يا خطا كرديم، ما را به آن مؤاخذه مكن، پروردگارا! تكليف طاقت فرسا چنان كه بر پيشينيان ما نهادي برما نگذار، پروردگارا تكليفى فوق طاقت ما بردوش ما منه و در گذر و بيامرز و ببخشاي ما را، تو خداوند مايى؛ پس ما را بر گروه كافران ياري فرما.
و اين سوره را مىخواند: )قُلْ يَاأَيُّهَا الْكَافِرُونَ(1)لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2)وَلاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3)وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ(4)وَلاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5)لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ(6)) . [سورة الكافرون]([31]) .
اي پيامبر بگو كه اي كافران مشرك! من آن بت ها را كه شما به خدايى مىپرستيد، هرگز نمىپرستم و شما هم آن خداي يكتايى كه من پرستش مىكنم، پرستش نمىكنيد، نه من خدايان باطل شما را عبادت مىكنم و نه شما يكتا خداي معبود مرا عبادت خواهيد كرد؛ پس اينك دين شما براي شما و دين من براي من.
4 - دستهايش را با هم جمع كرده و نزد هم قرار مىدهد، سپس در آن مىدمد و سوره هاي زير را مىخواند: )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)). [سورة الإخلاص] .
اي پيامبر خدا! به كسى كه درباره ي صفت پروردگارت از تو پرسيد، بگو: الله آن خداي يكتا پاك و منزه از تركيب و تعداد است، او يكتاي يكتاست خداي يكتاست كه همه ي بندگان براي بر آورده شدن نيازهاي خود، به او روي مىآورند و از او مدد مىجويند، بىنياز است و مقصود فقط ذات پاك اوست. نزايد و زاده نشود، براى اين كه زادن و زاده شدن نشانه ي مخلوق بودن است كه محل تغيير و دگرگونى هستند و نباشد براي او همتايى؛ كسى نيست كه بتواند همتاي خدا باشد خدا نه مانندي دارد، نه كسى كه بتواند در مقابل او قرار گيرد .
(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1)مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2)وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4)وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5)) [سورة الفلق] .
اي پيامبرما بگو: من از شر مخلوقات، به خداى فروزنده ي صبح روشن پناه مىبرم و از شر شب تار هنگامىكه در آيد و از شر زنان افسونگر چون به جادو در گره ها بدمند و از شر حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد برافروزد .
(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)مَلِكِ النَّاسِ(2)إِلَهِ النَّاسِ(3)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5)مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6)) . [سورة الناس] .
اي پيامبرما بگو: من به پروردگار آدميان پناه مىبرم، پادشاه آدميان، يكتا معبود آدميان، از شر وسوسه ي شيطان، آن شيطان كه در دل مردم وسوسه و انديشه ي بد افكند، چه آن شيطان از جنس جن باشد يا از نوع انسان .
سپس دو كف دست را به سر و صورت و به تمامى بدنش تا آن جا كه بتواند مىكشد و اين عمل را سه بار تكرار مىكند([32]).
5- 33بار سبحان الله، 33بار الحمد لله و 34 بار الله أكبر مىگويد([33]) .
6- سپس مىگويد: ((اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ أَحْيَا وَبِاسْمِكَ أَمُوتُ)))[34]). خداوندا با نام تو زنده مىشوم و مىميرم.
7 - و اگر بخواهد، اين [عبارت] را مىافزايد: ((بِاسْمِكَ رَبِّ وَضَعْتُ جَنْبِي وَبِكَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَكْتَ نَفْسِي فَارْحَمْهَا وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَكَ الصَّالِحِينَ)))[35]) .
با نام تو اي پروردگار، پهلويم را بر زمين گذاشتم و با نام تو آن را بلند مىكنم، پس اگر جانم را گرفتى به آن رحم كن و اگر آن را نگه داشتى، به آن چه بندگان نيك و صالح را حفظ مىكنى حفظ نما .
8 - و با اين دعا آن را به پايان مىبرد: ((اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ وَوَجَّهْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ، لا مَلْجَأ وَلا مَنْجَا مِنْكَ إِلا إِلَيْكَ، آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ)))[36]).
الهى! جانم را به تو سپردم و كارم را به تو واگذاشتم و رويم را به سوي تو گردانيدم و به تو تكيه كردم. درحالِ اميد به ثوابت وترس از عذابت، پناهگاه و جاي نجاتى از عذاب تو جز به سوى تو نيست؛ به كتابى كه نازل نمودي و پيامبري كه فرستادي ايمان آوردم .

ذكرِ وقت بيدار شدن از خواب:((لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَلا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي)))[37]).
نيست معبودي به حق مگرخداي يكتا، براي او شريكى نيست، مُلك هستى از آن اوست، ستايش از آن اوست و او بر هر چيز تواناست، ستايش از آن خداست، خداوند پاك است و توانايى و قدرتى در دوري از گناه و پايداري بر طاعت نيست مگر با كمك و ياري خداوند، خدايا مرا بيامرز.
سپس وضو گرفته و نماز مىخواند و اگر مىخواهد بعد از آن مىخوابد .
اين ذكرهاي شبانه روزي است كه خداوند فرصت داد تا آن را گرد آورم و بايد مؤمن هميشه آن را همراه و ملازم خود بداند .
 

سلسله توشه مؤمن (3)، ورد شبانه روزى، تقديم العلامة الشيخ د. عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين، نوشته ي خالد الجريسي، ترجمه اسحاق بن عبدالله دبيري



----------------------------------
زیرنویسها:
([1]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا أصبح؛ حديث (6325) از ابىذر  رضی الله عنه  وحديث (7395) .
([2]) الترمـذي؛ الدعوات؛ باب: منـه دعاء؛ (باسمك ربي وضعت جنبي …)؛ حديث (3401) از ابىهريره  رضی الله عنه  .
([3]) البخاري؛ الوضوء؛ باب: ما يقول عند الخلاء؛ حديث (142) از انس  رضی الله عنه  .وحديث (6322) همچنين از او . ومسلم؛ الحيض؛ باب: ما يقول إذا أراد دخول الخلاء؛ حديث (375) هم از او. (الخبْث) در مسلم با سكونِ (ب) ثبت شده است.
([4]) أبوداود؛ الطهارة؛ باب: ما يقول الرجل إذا خرج من الخلاء؛ حديث (30) از عايشه رضي الله عنها . والترمذي؛ باب: الطهارة؛ باب: ما يقول إذا خرج من الخلاء؛ حديث (7) هم از او .
([5]) مسلم؛ الطهارة؛ باب الذكر المستحب عقب الوضوء؛ حديث (234) از عقبة بن عامر  رضی الله عنه  .
([6]) النسائي؛ قيام الليل وتطوع النهار؛ باب: كيف الوتر بثلاث؛ حديث (1700) از ابىّ بن كعب  رضی الله عنه  .
([7]) همان كتاب؛ باب: نوع آخر من القراءة في الوتر؛ حديث (1733) از عبدالرحمن بن أبزى  رضی الله عنه  .
([8]) البخاري؛ الأذان؛ باب: ما يقول إذا سمع المنادي؛ حديث (611) از ابىسعيد  رضی الله عنه . ومسلم؛ الصلاة؛ باب: استحباب القول مثل قول المؤذن؛ حديث (385) از عمر  رضی الله عنه  .
([9]) از مجموع دو روايت همان كتاب؛ همان باب؛ حديث (384) از عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما و حديث (386) ازسعد بن ابي وقاص .
([10]) البخاري؛ الأذان؛ باب: الدعاء عند النداء؛ حديث (614) از جابر بن عبدالله رضي الله عنهما .
([11]) أبوداود؛ اللباس؛ حديث (4023) از معاذ  رضی الله عنه  .
([12]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: مايقول إذا خرج من بيته؛ حديث (5095) از انس  رضی الله عنه .
([13]) همان كتاب؛ حديث (5094) از ام سلمة رضي الله عنها.
([14]) مسلم؛ الصلاة؛ باب: في صلاة الليل وقيامه؛ حديث (763) از عبدالله بن عباس رضي الله عنهما .
([15]) قسمتى از حديثى است كه ابوداود آن را روايت كرده؛ الجهاد؛ باب: ما يقول الرجل إذا ركب؛ حديث (2602) از علي بن ربيعة از علي  رضی الله عنه  . والترمذي؛ الدعوات؛ باب: ما جاء ما يقول إذا ركب دابة؛ حديث (3446) هم از او .
([16]) مسلم؛ صلاة المسافرين وقصرها؛ باب: ما يقول إذا دخل المسجد؛ حديث (713) از ابىحميد  رضی الله عنه  واين عبارت در آن نيست: (فليسلّم علي النبيّ  صلی الله علیه و سلم ) و روايت ابىداود والنّسائي وابن ماجه وغيرِ آن ها با اسناد صحيح مىباشد؛ چنان كه امام النووي در الأذكار؛ باب: ما يقوله عند دخول المسجد والخروج منه، آورده است .
والحافظ ابن القيّم رحمه الله در جلاء الأفهام؛ موطن هشتم از مواطن الصلاة على النبي  صلی الله علیه و سلم : عند دخول المسجد وعند الخروج منه؛ چنان كه ابن خزيمة در صحيح وابوحاتم ابن حِبان از ابىهريره  رضی الله عنه  روايت كرده اند: أن رسول الله  صلی الله علیه و سلم ، قال: ((إذا دخل أحدكم المسجد فليُسلّم على النبي  صلی الله علیه و سلم ، وليقل: اللهم افتح لي أبواب رحمتك وإذا = =خرج فليُسلّم علي النبي  صلی الله علیه و سلم ، وليقل: اللهم أََجِرْني من الشيطان)). اهـ . اگر يكى از شما به مسجد داخل شد، درود بر پيامبر بفرستد و بگويد: (اللهم افتح لي أبواب رحمتك) و اگر خارج شد درود بر پيامبر بفرستد و بگويد: (اللهم أجرنى من الشيطان) نگا:عون المعبود شرح ابىداود ص18.
([17]) مسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (591) از ثوبان  رضی الله عنه  . واما چگونگى استغفار: امام الأوزاعي رحمه الله درهمان روايت چنين ذكر كرده اند كه بگويد: (أستغفر الله، أستغفر الله) .
([18]) همان كتاب؛ حديث (594) از عبدالله بن زبير  رضی الله عنه  .
([19]) البخاري؛ الأذان؛ باب: الذكر بعد الصلاة؛ حديث (844) از مغيرة بن شعبة  رضی الله عنه  ومسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (593) هم از او.
([20]) ثابت بودن آن در سنت پيامبر  صلی الله علیه و سلم   سماحة العلاّمة ابن باز رحمه الله در تحفة الأخيار وثابت بودن آن را پس از نماز صبح آورده است. الترمذي در الدعوات؛ باب: في ثواب كلمة التوحيد؛ =

= حديث (3474) از ابىذر  رضی الله عنه  . وقال الترمذي: هذا حديث حسن صحيح غريب . ا هـ . و اما ثابت بودن آن پس از نماز مغرب؛ همچنين در سنن الترمذي؛ الدعوات؛ باب: في تساقط الذنوب؛ حديث (3534) از عمارة بن شبيب السبائي  رضی الله عنه  . وقال أبوعيسي الترمذي: هذا حديث حسن غريب . ا هـ .
([21]) مسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (597) از ابىهريره  رضی الله عنه  .
([22]) النَسائي در سنن الكبرى؛ حديث (9928) و در عمل اليوم والليلة؛ حديث (100) وهمچنين ابن السنّي؛ حديث (121) .
([23]) أبوداود؛ الوتر؛ باب: في الاستغفار؛ حديث (1523) از عقبة بن عامر  رضی الله عنه  و همچنين الترمذي؛ فضائل القرآن؛ باب: ما جاء في المعوّذتين حديث (2903) از او با بسنده و اكتفا كردن به جمله ي (المعوّذتين) .
([24]) خارج نمودنِ آن چه در پانوشتِ (18) آمده است.
([25]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول الرجل إذا دخل بيته؛ حديث (5096) . و امام النووى در الأذكار ذكر كرده وگفته، ابوداود آن را ضعيف ندانسته است .
([26]) البخاري؛ الأطعمة؛ باب: قوله تعالى ¼ N?éSTÕRÒ ÝYÚ g?HTW?YQ~Vº ?WÚ ó$ØRÑHTWTÞ`TÎW¦W¤ » . [البقرة 57، 72] و[الأعراف160] و[طه 81] . حديث (5376) از عمر بن ابىسلمة رضي الله عنهما و همچنين مسلم؛ الأشربة؛ باب: آداب الطعام والشراب؛ حديث (2022) از او.
([27]) دليل آن نزد ابىداود وارد شده؛ الأطعمة؛ باب: التسمية على الطعام؛ حديث (3767) از عايشه رضي الله عنها و حديث (3768) از اُمية بن مَخْشِي  رضی الله عنه  . والترمذي؛ الأطعمة؛ از رسول الله  صلی الله علیه و سلم ، باب: ما جاء في التسمية على الطعام؛ حديث (1858) همچنين از اوست رضي الله عنها، بلفظ: (في أوله وآخره) . وابن ماجَهْ در الأطعمة؛ باب: التسمية عند الطعام؛ حديث (3264) همچنين از اوست رضي الله عنها، بلفظ: (في أوله وآخره) همچنين .
([28]) البخاري؛ الأطعمة؛ باب: ما يقول إذا فرغ من طعامه؛ حديث (5458) از ابىامامة  رضی الله عنه  .
([29]) قسمتى از روايت بخاري است در بدء الخلق؛ باب: صفة إبليس وجنوده؛ حديث (3275) از ابىهريره  رضی الله عنه  .
([30]) البخاري؛ فضائل القرآن؛ باب: من لم ير بأساً أن يقول: سورة البقرة وسورة كذا؛ حديث (5040) از ابىمسعود الأنصاري  رضی الله عنه  . = = ودر بعضى جاها غير از اين در صحيح البخاري. ومسلم؛ صلاة المسافرين وقصرها؛ حديث (807) و (808) با اندكى اختلاف؛ هم از ابىمسعود.
([31]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (5055) از نوفل الأشجعي  رضی الله عنه  . والترمذي؛ الدعوات؛ باب: ما جاء فيمن يقرأ من القرآن عند المنام؛ حديث (3403) هم از او .
([32]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: التعوذ والقراءة عند المنام؛ حديث (6319) از عايشه رضي الله عنها . و حديث (5017) هم از او.
([33]) البخاري؛ فرض الخُمُس؛ باب: ما ذكر عن درع النبي  صلی الله علیه و سلم ؛ حديث (3113) از علي  رضی الله عنه . و بسياري از جاهاي ديگر. ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: التسبيح أول النهار وعند النوم؛ حديث (2727) هم از او .
([34]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا نام؛ حديث (6312) از حذيفة  رضی الله عنه  . ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (2711) هم از او.
([35]) متفق عليه از حديث ابىهريره  رضی الله عنه ، البخاري؛ الدعوات؛ باب: التعوّذ والقرائت عند المنام؛ حديث (6320) . ومسلم؛ الذّكر = =والدعاء والتوبة والاستغفار؛ باب: ما يقول عند النوم وأخذ المضجع؛ حديث (2714) .
([36]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا نام؛ حديث (6313) از البراء بن عازب  رضی الله عنه  . ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (2710) هم از او .
([37]) البخاري؛ أبواب التهجّد؛ باب: فضل من تعارّ من الليل فصلّى؛ حديث (1154) از عبادة بن صامت  رضی الله عنه .
 

0 نظرات:

ارسال یک نظر