اهداف آمريکا از حمله به عراق


اهداف آمريکا از حمله به عراق

سيداحمد هاشمي
مدرس مدرسه علوم اسلامي خنج

شايد ساده لوحي باشد اگر بپنداريم كه هدف أمريكا از حمله به عراق صرفاً خلع عراق از سلاحهاي كشتار جمعي است زيرا عراق نيز مانند هر كشور ديگري كه داراي استقلال و تماميت ارضي است از ديدگاه قانون بين الملل حق تملك و نگهداري هر نوع سلاحي را داراست بنابراين ابعاد اين حمله بسيار گسترده تر از خلع سلاح ظاهري عراق است ، گذشته از اين آمريكا به گزارش بازرسان سازمان ملل نيز وقعي ننهاده و خود را مصمم به حمله مي داند پس اهداف آمريكا از حمله به عراق چيست؟ شايد بتوان مهمترين أهداف أمريكا را در نقاط زير خلاصه كرد:
هدف اول: حمايت از إسرائيل : اگر نگوييم كه  لوبي هاي صهيونيستي ، سياستهاي خارجي أمريكا را ورق مي زنند.ولي قدر مسلم است كه در سياستهاي خارجي ايالات متحدة نقش مهمي را إيفاء مي كنند،چرا كه بيشتر پستهاي كليدي ايالات متحده و رسانه هاي جمعي آن تحت كنترل لوبي هاي  يهودي يا صهيو نيستي است ،و آنهايند كه أفكار عمومي أمريكا و جهان را هدايت مي كنند،   از زمان تشكيل دولت اسرائيل در سال 1948 آمريكا يكي از مهم ترين حاميان إسرائيل بوده است و گزافه نيست كه بگوييم : اگر حمايت و پشتيباني آمريكا نبود إسرائيل از صفحه وجود  محو مي شد.
 اما حمله به عراق چه ربطي به حمايت از إسرائيل دارد؟
تاريخ به ما مي گويد كه بعد از حكمراني حضرت داود و سليمان عليهما السلام (1000ق.م تا سال 930 ق.م)  بر سرزمين كنعان (فلسطين) مملكت يهود به دو بخش تقسيم شد: اول مملكت اسرائيل در شمال كه پايتختش سامره  و دوم مملكت يهودا در جنوب كه پايتختش قدس يا اورشليم بود .مملكت اول توسط سرگون دوم آشوري در سال 722 ق.م نابود شد و مملكت دوم توسط نبوخذ نصر (بخت النصر) كلداني در سال 568 ويران گرديد و پايتخت آن (أورشليم) به آتش كشيده شد و هيكل سليمان با خاك يكسان شد و عبراني ها (يهود) به عنوان اسيران جنگي به بابل برده شدند و مي دانيم كه آشور و كلده بخشي از عراق امروز بوده است.
گوشه اي از مطالب بالا در قرآن كريم در سورة اسراء به آن اشاره شده است (آيات 4 تا 8) سوره اسراء بيان مي دارند كه يهود دوبار در زمين فساد مي كنند در بار اول خداوند مردمان قدرتمند و جنگجويي را بر آنها مسلط مي كند و آنها را نابود مي كنند ، (بيشتر مفسران بر اين باورند كه آن مردمان بخت النصر بابلي و دارودسته اش بوده اند.) در بار دوم باز مردماني بر آنها مسلط مي شوند و روزگار آنها را سياه مي سازند و مانند بار اول وارد مسجدالاقصي مي شوند و آنها را نيست و نابود مي گردانند .
 مطلب جالب توجه در اين آيات آنجاست كه آن كساني كه در بار دوم يهود را نابود مي كنند همان كساني هستند كه دربار اول چنين كرده اند (و ليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة و ليتبروا ماعلوا تتبيرا) در واقع آيه اشاره ظريفي دارد به اينكه نابودي اسرائيل از سرزمين عراق برخواهد خاست،. شايد همين مطلب حساسيت بيش از حد يهود و به تبع آن آمريكا نسبت به عراق را براي ما توجيه مي كند، از جنگ خليج و محاصره اقتصادي عراق گرفته تا تهديدهاي روزانه كاخ سفيد مبني بر حمله به عراق ، شاهدي بر اين مدعاست. بنابراين عراق كشوري است از چند لحاظ براي اسرائيل منشأ خطر محسوب مي شود:
الف) موقعيت جغرافيايي: در ميان كشورهاي قدرتمند منطقه ، عراق نزديكترين كشور به اسرائيل است، به ويژه كه رود فرات -يكي از مرزهاي مورد نظر إسرائيل -در آن قرار دارد (مرزهاي اسرائيل به ادعاي خودشان از نيل تا فرات است.)
ب)توان نظامي: عراق يكي از كشورهاي مهم منطقه است كه توانسته در طول جنگ ايران و عراق خود را به انبار عظيمي ازمهمات  تبديل كند، علاوه بر اين عراق  داراي كارشناسان تسليحاتي مجربي است كه توانايي توليدات اين سلاح‌ها را دارند و اين دو ، خطر بالقوه اي براي اسرائيل محسوب مي شوند.
ج) آينده عراق: واهمه اسرائيل بيشتر از عراق آينده است نه عراق صدام، واهمه او از اين است كه اگر حكومتي در عراق بر سركار بيايد كه اندك گرايشي اسلامي يا ضد يهودي داشته باشد ، (با توجه به تواناييهاي بالقوه نظامي، انساني ، نفت و غيره و همينطور با توجه به مطالبي كه قبلاً به آن اشاره شد.)كار اسرائيل يكسره خواهد شد  كينه اسرائيل به عراق آن قدر عميق است كه يكي از مقامات اسرائيل در جريان محاصره اقتصادي عراق گفته بود: «ما مي خواهيم انتقام اسارت بابلي را از عراقي ها بگيريم.» از اين گفته نتيجه ميگيريم كه هدف از محاصره اقتصادي عراق مجازات ملت  عراق و توليد نسلي از كودكان عقب مانده ذهني  در نتيجه سوء تغذيه است كه توانايي انجام هيچ دست آوردي را نداشته باشند.
هدف دوم: نجات اقتصاد آمريكا :كارشناسان اقتصادي ، اقتصاد آمريكا را در آستانه سقوط مي دانند ،بسياري از شركت هاي آمريكايي در سالهاي اخير دچار ورشكستگي شده و يا در آستانه ورشكستگي قرار دارند كه آخرين آن شركت انرون بود، حادثه يازدهم سپتامر هم اين قضيه را تشديد كرد و آب اقتصاد آمريكا را گل آلود تر نمود.
نفت عراق همان قدر كه خطر بالقوه براي اسرائيل محسوب مي شود مي تواند دم مسيحايي براي اقتصاد آمريكا باشد ، آمريكا پس از اشغال افغانستان و دستيابي به منابع نفتي و گازي آسياي ميانه در فكر دستيابي به منابع نفتي كشورهاي خاورميانه است و عراق يكي از اين كشورهائيست كه بيشترين ذخيره نفتي در منطقه را داراست و حادثه يازدهم سپتامبر بهترين بهانه اي بود تا آمريكا به بهانه جريحه دار شدنش به هر نقطه اي حمله كند و مورد سرزنش افكار عمومي قرار نگيرد، از طرف ديگر آمريكا خواهد توانست با حمله به عراق بسياري از سلاح هاي آزمايش نشده خود را به محك تجربه بگذارد و همينطور شركت هاي اسلحه سازي را دوباره فعال سازد و بازار سلاح را رونقي دهد و اقتصاد خود را جاني تازه ببخشد ، و لو كه اين حمله بحساب كشته شدن هزاران انسان و بي خانمان شدن ميليونها  نفر تمام شود.
هدف سوم:مهار حركت هاي اسلامي در خاورميانه:يكي از دغدغه هاي امريكا در سالهاي اخير پس از فروپاشي شوروي سابق ، رشد روز افزون جنبشهاي اسلامي ويا باصطلاح غربيها، بنياد گرايي اسلامي در جهان و بخصوص در خاور ميانه است ،غرب پس از فروپاشي شوروي، اسلام را خطربالقوه اي براي خود مي داند و از آن بعنوان خطر سبز ياد مي كند .بنابراين حضور فعال امريكا در خاورميانه و حمله به كشورهاي منطقه وروي كار آوردن رهبران دست نشانده ،مي تواند ضامن حفظ منافع امريكا و مهار حركتهاي اسلامي يا بنياد گرايي اسلامي دراين كشورها باشد.
كوته سخن آنكه ،امريكا از حمله به عراق اهداف متعددي را دنبال ميكند ،و خلع سلاح عراق تنها يكي از اهداف امريكا در راستاي حمايت از اسرائيل است .

0 نظرات:

ارسال یک نظر