هجرت... حادثه بزرگ امت

هجرت... حادثه بزرگ امت
هجرت... حادثه بزرگ امت
خالد عبداللطيف

هجرت... حادثه بزرگ امت
هجرت... روز امت!
چه کسی باور می کند؟ چهار گام، گرد و خاک را طی می کنند... بدون هیچ سلاحی و نه توشه ای چند... تا تاریخ بشریت را دیگرگون سازند؟!


آن دو تن تنها... چه می کنند؟ به مقاومت چه کسانی برخاسته اند؟ و اصلا چگونه دارند ادامه می دهند این مسیر سخت را؟!
اما نه! در این دو بدن دو قلب بزرگ می تپد...
و در این دو قلب ایمان و صبر و باوری بس عظیم نهفته است...
حالا چه فکر می کنید؟!
{ كَتَبَ اللَّهُ لأغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ} [مجادله/21]
(الله اینگونه مقرر كرده است كه بی شک من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد آرى الله نيرومند شكست‏ناپذير است)
{وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ..} [طلاق/3]
(و هر كس بر الله اعتماد كند او براى وى بس است الله فرمانش را به انجام‏رساننده است)
{وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ..}[سجده/24]
{ و چون صبر پیشه كردند و به آيات ما يقين داشتند برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‏كردند }
چگونه اگر این مهاجر بهترین خلق الله باشد (صلی الله علیه وسلم) انسانی که حامل این وحی و مامور رساندن آن به همه جهانیان است؟!
و یارش صدیق باشد { الَّذِي جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ } بهترین انسان در گیتی بعد از پیامبران (رضی الله عنه)
محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و سلم) مایلها را بر پاهای خود می پیماید تا دعوت الهی را به "طیبه" برساند تا نور این دعوت از این شهر به جهان بتابد.
دشمن از پشت سر... خطر از روبرو... و ایمان در قلب... پس اشکالی ندارد!
اسماء دختر صدیق کمربند خود را به دو نیم می کند تا با آن برای پیامبر و یارش غذا ببرد... چه نیک معلمی است او برای دیگر زنان تا برای آنان مثالی باشد برای بلندی همت: صحرای پیش رو و باری سنگین بر دوش... و در قلبش یاری بهترین پیامبران... پس هیچ اشکالی ندارد!
پسر عموی کم سن و سال علی بن ابی طالب در بستر نبوت می خوابد... در درونش می گذرد که شاید این آخرین خواب باشد! اما حتی اگر این خواب آخر باشد... چه خواب خوشی است! خوابی که یک امت و یک دین را یاری می دهد... پس هیچ اشکالی ندارد!
و بیرون آن شهر مبارک... اقوامی به استقبال پیامبر و یارش ایستاده اند... اقوامی که:
{ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ..}
(..هر كس را كه به سوى آنان هجرت كرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدى نمى‏يابند و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‌‏دارند..)
اقوامی که از انتقام جویی های جاهلی... از ظلم ها و تاریکی های جاهلیت، به تنگ آمده اند. در درون خویش محبتی بس بزرگ نسبت به آن مهاجر بزرگوار نهفته دارند و شوقی بزرگتر به آن نوری که با خود به همراه دارد..!
و امروز در آستانه هزار و چهارصد و بیست و نهمین سال از "روز امت" بزرگ... کسانی دیگر نیز چشم به راه این سال ایستاده اند... اما نه چون پیشینیان... نه! آنان را هوای درون و امیال دیگر پراکنده ساخته...
جمع بزرگشان چون خس و خاشاک سیلاب هیچ فایده ای ندارد و دیگر امت ها همچون گرسنگان همدیگر را برای بلعیدنشان دعوت می کنند... و سرزمینها و منابعشان را به تاراج می برند...
آیا هجرت و سالروز آن امت را به ذات خود بازمی گرداند؟؟
آیا از سر تکان دادن به مرحله عبرت گیری می رسیم؟!
آیا پدران برای فرزندان خود داستان آن پسر عموی شجاع را تعریف خواهند کرد تا فرزندانشان بر شجاعت و فداکاری تربیت شوند؟!
آیا مادران داستان اسماء "ذات النطاقین" را برای دختران خود بازگو خواهند کرد تا آنان نقش مثبت زن مسلمان را برای یاری دین بیاموزند؟
آیا غافلان این امت پس از گذشت یک سال بیدار خواهند شد که از خود بپرسند: برای خودم... برای امتم... چه کردم؟؟
این است هجرت... حادثه بزرگ یک امت... بخواهد هر که بخوهد و نخواهد هر آنکه نخواهد!
شاید جاهلان بگویند: هجرت گذشت و به تاریخ پیوست... بس کنید داستان سرایی را!
اما ما همچنان از چشمه وحی و داستان های سیرت چراغهایی برمی گیریم و این چشمه چون همیشه در ما یقین و اعتماد برمی انگیزد! اینچنین پروردگارمان ما را راهنموده است:
{فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} [اعراف/176]
(پس اين داستانها را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند)
{إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} [توبه/40]
(اگر او [پيامبر] را يارى نكنيد قطعا الله او را يارى كرد هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند او را [از مكه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه كه در غار [ثور] بودند وقتى به همراه خود مى‏گفت اندوه مدار كه خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى‏‌ديديد تاييد كرد و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پست‏تر گردانيد و كلمه الله است كه برتر است و الله شكست‏‌ناپذير حكيم است)

به نقل از:
سايت بيداري اسلامي

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر