آیا ائمه واجب الطاعه هستند؟...
علامه آیت الله العظمی برقعی ( رحمه الله) در تفسیر آیه/38 سوره احزاب می فرمایند:مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً)
ترجمه: بر پیامبر باکی نیست در آنچه خدا برای او مقرر کرده، آئین خدا دربارة کسانی که از پیش گذشتهاند چنین بوده و فرمان خدا باندازة معینی است(38).
نکات: نکتة دیگر آنکه در آیة 36 عصیان خدا و رسول را موجب ضلالت شمرده نه عصیان اولیا و ائمه و دانشمندان دیگر را که عصیان اینان موجب ضلالت نیست. معلوم میشود که اولیاء و ائمه واجب الإطاعة نبودهاند، و خود آنان نیز خود را واجب الاطاعه ندانسته بلکه خود را از عصیان مصون نمیدانند چنانکه حضرت سجاد در صحیفة سجادیه دعای 34 میفرماید : «کم نهی لک قد أتیناه و سیئة اکتسبناها». و در دعای دهم فرموده: «اللهم إن الشیطان قد شمت بنا إذ شایعناه علی معصیتک»، و در دعای 52 فرموده: شهواتی حرمتنی یعنی؛ شهواتم مرا بیبهره ساخته، و در دعای 41 فرموده : «لا تعلن علی عیون الملأ خبری»، «أخف عنهم ما یکون نشره علی عارا»، و در دعای 25 و 16 فرموده : «أعذنی و ذریتی من الشیطان الرجیم، سلطته منا علی ما لم تسلطنا علیه منه»، «و من أبعد غورا فی الباطل و أشد إقداما علی السوء منی حین أقف بین دعوتک و دعوة الشیطان فأتبع دعوته»، یعنی ...... هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان بایستم دعوت شیطان را میپذیرم. و حضرت امیر علیه السلام در صحیفة علویه در بعضی از دعاهای خود میفرماید «أستغفرک للنعم التی مننت بها علی فتقویت بها علی معاصیک، لکل ذنب أذنبته و لکل معصیه ارتکبتها إلهی أفحمتنی ذنوبی و قطعت مقالتی فلاحجة لی و لا عذر کبر ذنبی، فأنا الهالک إن لم تعن علیها بتخفیف الأثقال خلصنی من النار و إن استوجبتها». و بسیاری از کلمات ائمه علیه السلام که بر آنچه گفتیم دلالت دارد، و چون ذکر آن موجب تطویل است، از نوشتن آن معذوریم. و عجیب است در زمان ما که شب و روز در شناخت و عصمت ائمه بحث میکنند و بکلی مردم را از دین و حقائق آن دور کردهاند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر