مؤلف : علی محمد محمد الصلابی، مترجم محمد ابراهیم کیانی
پس از شهادت امیر مؤمنان علی رضی الله عنه ، به صورت عمومی با حسن رضی الله عنه بيعت شد و فرمانداران و فرماندهان دوران خلافت علي رضی الله عنه و همچنين تمامي مردماني كه پيش از اين با اميرالمؤمنين علي رضی الله عنه بيعت كرده بودند، با حسن رضی الله عنه نيز بيعت نمودند و بدين ترتيب حسن بن علي رضی الله عنه خليفهي مسلمانان گشت و زمام امور را به دست گرفت. وي، کارگزاران و فرمانداران خويش را به نواحي مختلف فرستاد و به تقسيم عطايا پرداخت و براي راضيكردن مجاهداني كه در جنگها شركت داشتهاند، بر سهم آنان افزود و توانست رضايت آنان را جلب كند.[1]
حسن بن علي رضی الله عنه به مرحلهاي رسيده بود كه توان رویارویی با معاويه رضی الله عنه را به دست آورده بود؛ زيرا شخصيت يگانه و استوار او به لحاظ سياسي، نظامي، اخلاقي و ديني از يكسو، و وجود شخصيتهايي چون قيس بن سعد بن عباده، حاكم بن عدي طائي و چندي ديگر از فرماندهانی كه توانايي نظامي و تاكتيكي زيادي داشتند، از سوی ديگر، موقعيت بسيار خوبی براي وي فراهم آورده بود. با اين حال حسن رضی الله عنه ترجيح داد به منظور جلوگيري از خونريزي و کشته شدن مسلمانان، به صلح و سازش روی بیاورد و بدین سان وحدت و يكپارچگي امت اسلامي را حفظ نمايد. او، هیچ علاقهاي به دنيا و جاه و مقام دنيوي نداشت.
حسن بن علي رضی الله عنه تلاش برای وحدت امت اسلامي را سرلوحهي كار خويش قرار داد. آن هم درحالي كه نيروي نظامي قدرتمندی داشت و همچنان زمام امور، در دست او و يارانش بود. امام بخاري روايتي نقل نموده كه بر اقتدار نظامي حسن رضی الله عنه دلالت میکند. عمرو بن عاص رضی الله عنه ميگويد: «گردانها و لشكريان (حسن رضی الله عنه ) را به گونه اي يافتم كه تا بر رقباي خويش پيروز نشوند، دستبردار نیستند»[2]. حسن بن علي رضی الله عنه ميفرمود: «مهتران عرب تحت فرمان و در اختيارم بودند و اگر به آنها دستور جنگ ميدادم، در کنار من ميجنگيدند و اگر صلح ميكردم،آنها نيز صلح مينمودند»[3].
اگر حسن رضی الله عنه از نيروي نظامي مقتدري برخوردار نبود، ديگر ضرورتی نداشت كه معاويه رضی الله عنه با او به گفتگو بپردازد و به شروط و ضوابطي كه توسط وي مقرر شده بود، تن دهد؛ زيرا اگر معاويه رضی الله عنه ميدانست كه حسن رضی الله عنه به لحاظ نظامي (و سياسي) ضعيف است و قدرت چندانی ندارد، بدون هيچ دغدغهاي وارد كوفه ميشد و زحمت مذاکره با حسن رضی الله عنه را متحمل نميگشت و به شروط وي تن نميداد و به راحتی بر حسن رضی الله عنه ظفر مييافت. راستي آيا دليل صلح حسن رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه ضعف نظامي و سياسي حسن بن علي رضی الله عنه بوده است[4]؟!
ابن تيمیه رحمه الله در كتاب منهاجالسنۀ در پاسخ اين سؤال ميگويد: حسن رضی الله عنه قدرت داشت به همراهي يارانش هرچند كمتر از ياران و لشكريان معاويه رضی الله عنه بودند، بر وي پيروز شود؛ همچنانكه در بسياري از موارد تعدادي اندك، بر لشكري بسيار بزرگ ظفر يافتهاند، اما حسن بن علي رضی الله عنه اخلاقي سترگ داشت و با آشوب و تفرقه، به شدت مخالف بود و به وحدت و یکپارچگی امت اسلامي، اهمیت زیادی ميداد. بدين ترتيب خداوند سبحانه و تعالی به وسيلهي حسن بن علي رضی الله عنه شكافهاي ميان امت اسلامي را برداشت و مسلمانان را متحد و یکپارچه ساخت.[5]
حسن رضی الله عنه شخص همیشه بيدار و آگاهی بود كه به اصلاح امت و ایجاد وحدت و یکپارچگی ميانديشيد و براي رسيدن به اين هدف، در برابر موانع و تنگناها ايستادگي ميكرد و گاهي نيز براي مصلحت امت، در برابر ناملايمات، برخلاف ميل قلبي، سر تسليم فرود ميآورد. در صلحي كه ميان معاويه رضی الله عنه و حسن رضی الله عنه صورت گرفت، شروط و تعهداتي مقرر گرديد و اين صلح، به نتايجي انجاميد كه در عصرهاي مختلف و درگذر زمان، همواره افتخاري براي امام حسن رضی الله عنه به حساب آمده و خواهد آمد. دكتر خالد الغيث ميگويد: صلح حسن مجتبی رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه كه موجب جلوگيري ازخونريزي و هدر رفتن خون مسلمانان شد، در واقع از اهميتي چون جمعآوري قرآن توسط عثمان بن عفان رضی الله عنه و جهاد عليه مرتدان، توسط ابوبكر صديق رضی الله عنه برخوردار بود.[6] و ميتوان اين صلح را یکی از معجزات نبي اكرم صلی الله علیه و آله و سلم برشمرد. دليل اين ادعا، روایتی است كه امام بخاري نقل كرده است؛ ابوبكره رضی الله عنه ميگويد: از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم شنيدم كه بر فراز منبر ميفرمود: (ابني هذا سيد و لعل الله أن يصلح به بين فئتين من المسلمين) يعني: «اين فرزندم، سيد و آقاست؛ چهبسا خداوند، او را واسطهي صلح و سازش دو گروه بزرگ مسلمان بگرداند». ابوبكره رضی الله عنه ميگويد: در آن هنگام، حسن رضی الله عنه كنار رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بود و آن حضرتص ضمن بيان اين فرموده، گاهي به حسن نگاه ميكرد و گاهي به مردم.[7]
صلح حسن رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه ، در تاريخ اسلام از اهميت شاياني برخوردار است؛ بدین دلیل که:
1ـ اين صلح، يكي از نشانههاي حقانيت رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بود.
2ـ اين صلح، موجب جلوگيري از قتال و خونريزي ميان مسلمانان شد و در نهايت، به وحدت و يكپارچگي آنان انجاميد.
3ـ امام حسن رضی الله عنه نخستین خليفهاي بود كه هرچند در اوج قدرت قرار داشت و هيچ فشاری سياسي و نظامي، او را تهديد نميكرد، اما از پست و منصب خلافت روي گرداند تا با اين كار، ميان امت اسلامي، صلح و آرامش برقرار كند.
4ـ حسن رضی الله عنه آخرين خليفه از خلفای راشدین پس از رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و سلم بود و به همين خاطر كتب عقايد، حديث، تاريخ، ادبيات و غيره مملو از رواياتي است كه به صلح حسن بن علي رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه پرداخته است. كساني كه اين كتابها را مطالعه ميكنند، در بسیاری از آنها بویژه در تاريخ طبري، رواياتي را در اين باره مييابند كه برخي، با برخي ديگر متناقض ميباشد و صحيح و ضعيف آنها، با هم خلط شده است. در اين میان، گزارشهای تاریخی، بدون در نظرگرفتن زمان وقوع آن، نقل گرديده و همين، مطالعهكننده را در فهم و نتيجهگيري با مشکل، مواجه نموده است. در حالي كه رعايت تسلسل زماني در نقل وقايع و جريانهاي صلح از اهميت شاياني برخوردار است و کمک وافری به فهم موضوع كمك ميكند[8].
دكتر خالد الغيث، تلاش فراواني كرده تا اين مصادر و كتابها را مورد بررسي قرار دهد و روايات صحيح و غیرصحیح را از هم جدا نماید و آنها را به ترتيب زمان وقوع، گرد آورد. وي، روايات ضعيفي را كه به نحوي، با روايات صحيح تطابق دارند، از سایر روايات، جدا نموده و به روشي خاص، از آنها در نتيجهگيري موضوع، استفاده کرده است. وي، در مورد رواياتي كه پيرامون خلافت معاويه رضی الله عنه در تاريخ طبري آمده نيز به همين روش عمل نموده است[9]. بنده، در نقل و بازنویسی گزارشهای مربوط به صلح امام حسن رضی الله عنه از اين تلاشهاي زيبا و تقسيمبندي ابتكاري دکتر خالد الغیث بهره ی وافری بردم.
حسن بن علي رضی الله عنه به مرحلهاي رسيده بود كه توان رویارویی با معاويه رضی الله عنه را به دست آورده بود؛ زيرا شخصيت يگانه و استوار او به لحاظ سياسي، نظامي، اخلاقي و ديني از يكسو، و وجود شخصيتهايي چون قيس بن سعد بن عباده، حاكم بن عدي طائي و چندي ديگر از فرماندهانی كه توانايي نظامي و تاكتيكي زيادي داشتند، از سوی ديگر، موقعيت بسيار خوبی براي وي فراهم آورده بود. با اين حال حسن رضی الله عنه ترجيح داد به منظور جلوگيري از خونريزي و کشته شدن مسلمانان، به صلح و سازش روی بیاورد و بدین سان وحدت و يكپارچگي امت اسلامي را حفظ نمايد. او، هیچ علاقهاي به دنيا و جاه و مقام دنيوي نداشت.
حسن بن علي رضی الله عنه تلاش برای وحدت امت اسلامي را سرلوحهي كار خويش قرار داد. آن هم درحالي كه نيروي نظامي قدرتمندی داشت و همچنان زمام امور، در دست او و يارانش بود. امام بخاري روايتي نقل نموده كه بر اقتدار نظامي حسن رضی الله عنه دلالت میکند. عمرو بن عاص رضی الله عنه ميگويد: «گردانها و لشكريان (حسن رضی الله عنه ) را به گونه اي يافتم كه تا بر رقباي خويش پيروز نشوند، دستبردار نیستند»[2]. حسن بن علي رضی الله عنه ميفرمود: «مهتران عرب تحت فرمان و در اختيارم بودند و اگر به آنها دستور جنگ ميدادم، در کنار من ميجنگيدند و اگر صلح ميكردم،آنها نيز صلح مينمودند»[3].
اگر حسن رضی الله عنه از نيروي نظامي مقتدري برخوردار نبود، ديگر ضرورتی نداشت كه معاويه رضی الله عنه با او به گفتگو بپردازد و به شروط و ضوابطي كه توسط وي مقرر شده بود، تن دهد؛ زيرا اگر معاويه رضی الله عنه ميدانست كه حسن رضی الله عنه به لحاظ نظامي (و سياسي) ضعيف است و قدرت چندانی ندارد، بدون هيچ دغدغهاي وارد كوفه ميشد و زحمت مذاکره با حسن رضی الله عنه را متحمل نميگشت و به شروط وي تن نميداد و به راحتی بر حسن رضی الله عنه ظفر مييافت. راستي آيا دليل صلح حسن رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه ضعف نظامي و سياسي حسن بن علي رضی الله عنه بوده است[4]؟!
ابن تيمیه رحمه الله در كتاب منهاجالسنۀ در پاسخ اين سؤال ميگويد: حسن رضی الله عنه قدرت داشت به همراهي يارانش هرچند كمتر از ياران و لشكريان معاويه رضی الله عنه بودند، بر وي پيروز شود؛ همچنانكه در بسياري از موارد تعدادي اندك، بر لشكري بسيار بزرگ ظفر يافتهاند، اما حسن بن علي رضی الله عنه اخلاقي سترگ داشت و با آشوب و تفرقه، به شدت مخالف بود و به وحدت و یکپارچگی امت اسلامي، اهمیت زیادی ميداد. بدين ترتيب خداوند سبحانه و تعالی به وسيلهي حسن بن علي رضی الله عنه شكافهاي ميان امت اسلامي را برداشت و مسلمانان را متحد و یکپارچه ساخت.[5]
حسن رضی الله عنه شخص همیشه بيدار و آگاهی بود كه به اصلاح امت و ایجاد وحدت و یکپارچگی ميانديشيد و براي رسيدن به اين هدف، در برابر موانع و تنگناها ايستادگي ميكرد و گاهي نيز براي مصلحت امت، در برابر ناملايمات، برخلاف ميل قلبي، سر تسليم فرود ميآورد. در صلحي كه ميان معاويه رضی الله عنه و حسن رضی الله عنه صورت گرفت، شروط و تعهداتي مقرر گرديد و اين صلح، به نتايجي انجاميد كه در عصرهاي مختلف و درگذر زمان، همواره افتخاري براي امام حسن رضی الله عنه به حساب آمده و خواهد آمد. دكتر خالد الغيث ميگويد: صلح حسن مجتبی رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه كه موجب جلوگيري ازخونريزي و هدر رفتن خون مسلمانان شد، در واقع از اهميتي چون جمعآوري قرآن توسط عثمان بن عفان رضی الله عنه و جهاد عليه مرتدان، توسط ابوبكر صديق رضی الله عنه برخوردار بود.[6] و ميتوان اين صلح را یکی از معجزات نبي اكرم صلی الله علیه و آله و سلم برشمرد. دليل اين ادعا، روایتی است كه امام بخاري نقل كرده است؛ ابوبكره رضی الله عنه ميگويد: از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم شنيدم كه بر فراز منبر ميفرمود: (ابني هذا سيد و لعل الله أن يصلح به بين فئتين من المسلمين) يعني: «اين فرزندم، سيد و آقاست؛ چهبسا خداوند، او را واسطهي صلح و سازش دو گروه بزرگ مسلمان بگرداند». ابوبكره رضی الله عنه ميگويد: در آن هنگام، حسن رضی الله عنه كنار رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بود و آن حضرتص ضمن بيان اين فرموده، گاهي به حسن نگاه ميكرد و گاهي به مردم.[7]
صلح حسن رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه ، در تاريخ اسلام از اهميت شاياني برخوردار است؛ بدین دلیل که:
1ـ اين صلح، يكي از نشانههاي حقانيت رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بود.
2ـ اين صلح، موجب جلوگيري از قتال و خونريزي ميان مسلمانان شد و در نهايت، به وحدت و يكپارچگي آنان انجاميد.
3ـ امام حسن رضی الله عنه نخستین خليفهاي بود كه هرچند در اوج قدرت قرار داشت و هيچ فشاری سياسي و نظامي، او را تهديد نميكرد، اما از پست و منصب خلافت روي گرداند تا با اين كار، ميان امت اسلامي، صلح و آرامش برقرار كند.
4ـ حسن رضی الله عنه آخرين خليفه از خلفای راشدین پس از رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و سلم بود و به همين خاطر كتب عقايد، حديث، تاريخ، ادبيات و غيره مملو از رواياتي است كه به صلح حسن بن علي رضی الله عنه با معاويه رضی الله عنه پرداخته است. كساني كه اين كتابها را مطالعه ميكنند، در بسیاری از آنها بویژه در تاريخ طبري، رواياتي را در اين باره مييابند كه برخي، با برخي ديگر متناقض ميباشد و صحيح و ضعيف آنها، با هم خلط شده است. در اين میان، گزارشهای تاریخی، بدون در نظرگرفتن زمان وقوع آن، نقل گرديده و همين، مطالعهكننده را در فهم و نتيجهگيري با مشکل، مواجه نموده است. در حالي كه رعايت تسلسل زماني در نقل وقايع و جريانهاي صلح از اهميت شاياني برخوردار است و کمک وافری به فهم موضوع كمك ميكند[8].
دكتر خالد الغيث، تلاش فراواني كرده تا اين مصادر و كتابها را مورد بررسي قرار دهد و روايات صحيح و غیرصحیح را از هم جدا نماید و آنها را به ترتيب زمان وقوع، گرد آورد. وي، روايات ضعيفي را كه به نحوي، با روايات صحيح تطابق دارند، از سایر روايات، جدا نموده و به روشي خاص، از آنها در نتيجهگيري موضوع، استفاده کرده است. وي، در مورد رواياتي كه پيرامون خلافت معاويه رضی الله عنه در تاريخ طبري آمده نيز به همين روش عمل نموده است[9]. بنده، در نقل و بازنویسی گزارشهای مربوط به صلح امام حسن رضی الله عنه از اين تلاشهاي زيبا و تقسيمبندي ابتكاري دکتر خالد الغیث بهره ی وافری بردم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر