دعوت علنی اسلام



مؤلف : علی محمّد صلّابی
مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین

نقش تمامی قبیله‌های قریش در انتشار اسلام در دوران دعوت مخفی، یکسان بود بدون اینکه قبیله‌ای، نقش مؤثرتری داشته باشد؛ چراکه اسلام با طبیعت زندگی قبیله‌ای آن روز مخالف بود. اگرچه اسلام نتوانست از ساختار قبیله‌ای جامعه، برای حمایت و نشر دعوت جدید استفاده کند و از طرفی دیگر هم هیچ یک از قبیله‌ها، اسلام را متعلق به قبیله‌ای خاص نمی‌دانست، از این رو از تمام تیره‌های قریش، افرادی به دین اسلام گرویدند و اسلام به صورت متوازن در تمام قبایل گسترش پیدا نمود؛ مثلاً، ابوبکر صدیق از قبیله تمیم، عثمان بن عفان از بنی‌امیه، زبیر بن عوام از بنی عبدالدار، علی بن ابی طالب از بنی‌هاشم، عبدالرحمن بن عوف از بنی زهره، سعید بن زید از بنی عدی و عثمان بن مظعون از قبیله بنی جمح بود و تعدادی از مسلمانان نیز در این مرحله از سایر قبایل بودند مانند : عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر که از قبیله عنس از مدحج بودند، زید بن حارثه بن کلب، طفیل بن عمرو که از قبیله دوس بودند و عمرو عبسه از قبیله سلیم و صهیب نمری از بنی ثمر بن قاسط بود و این مسئله روشن می‌ساخت که اسلام ویژه اهل مکه نیست.[1]
پیامبر اکرم  صلي الله عليه و سلم  هدف خود را با برنامه‌ریزی و دقت و استفاده از اسباب با توکل بر خدا دنبال می‌نمود؛ او به تربیت ریشه‌دار و دقیق و تعلیم گسترده و احتیاط امنیتی و حرکت طبیعی در جامعه و آمادگی همه جانبه برای مراحل بعدی اهتمام می‌ورزید؛ زیرا معتقد بود که دعوت به خدا شایسته نیست که دعوتی پنهانی باشد تا یک فرد به تنهایی با فردی دیگر آن را در میان بگذارد؛ بلکه این دعوت، جهانی است و فرستاده شده تا بر جهانیان اقامه حجت نماید تا با پذیرش این دعوت، خداوند هر کس را که بخواهد، از تاریکیهای شرک و جهالت به سوی نور اسلام و توحید بیرون بیاورد. بنابراین، خداوند حقیقت این دعوت و مسیر و هدف آن را از نخستین روزهای دعوت، مشخص کرد؛ چنانکه قرآن در سوره‌های مکی، فراگیری دعوت و جهانی بودن آن را بیان داشته و فرموده است:
{ إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ }(ص، 87)
«این قرآن چیزی جز پند و اندرز برای جهانیان نمی‌باشد.»
و می‌فرماید:
{ وَمَا هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ } (قلم، 52)
«قرآن، چیزی جز اندرز و پند برای جهانیان نیست.»
فلسفة دعوت این بود تا بشر را خطاب نماید و تمام انسانها و هر کس را که خداوند خیری برایش مقدر نموده است، نجات دهد و از ویژگیهای آن اعلان و آشکار نمودن و رساندن و بازگو کردن و بیم دادن است و تحمل نمودن تکذیب و آزارها و کشتن را به دنبال دارد. دعوت پنهانی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم   در ابتدا حالت استثنایی و در شرایط خاصی بود که آغاز دعوت و ناتوانی و غربت آن، اقتضا می‌نمود و باید در چهارچوب این شرایط، آن را فهمید. اگر پنهان کاری سیاسی مصلحتی است، در بسیاری از امور اسلام و در جنگ و صلح از آن استفاده می‌شود در موضوع دعوت نیز باید آن را این گونه دانست و اگر نه اصل این است که دین خدا و شریعت و فرمان الهی برای همه مردم به صورت آشکار بیان شود. اما پنهان کاری با دیگر وسیله‌ها و برنامه‌ها و تفصیلات، امری مصلحتی است که به نظر و اجتهاد انسانی بستگی دارد؛ زیرا پنهان داشتن برنامه‌ها و ... باعث پنهان داشتن دین و سکوت از حق نمی‌شود و بیان و رساندن امور دینی بدان مربوط نیست به عنوان مثال دانستن پیروانی که ایمان آورده‌اند، امری مصلحتی است که در قضیه رساندن و بیم دادن که کتابها به آن نازل شده‌اند و پیامبران به خاطر آن مبعوث شده‌اند خلل ایجاد نمی‌کند؛ پس تعداد پیروان دعوت تا زمانی که مصلحت ایجاب می‌نماید، می‌تواند به عنوان یک راز باقی بماند به شرط اینکه در کنار آن به امر دعوت و تبلیغ پرداخته شود و پیامبر اکرم  صلي الله عليه و سلم  حتی بعد از اینکه دعوتش را آشکار نمود و مردم را بیم داد و رسالت خویش را بیان نمود، بسیاری از چیزهایی که در امر بلاغت و رسالت تأثیری نداشت مانند تعداد  پیروانش و اینکه کجا با آنها دیدار می‌نماید و گرد هم می‌آیند؟ و کیفیت برنامه‌هایی که در برابر توطئه جاهلی اتخاذ می‌نمایند و این گونه مسائل را پنهان می‌داشت.[2]


[1]- السیرة النبویه الصحیحه، عمری، ج 1، ص 133.
[2]- الغرباء الاولون، ص 124 - 126.
 
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.

0 نظرات:

ارسال یک نظر