صحیفه‌هایی در دست اصحاب



 
تألیف : استاد فاضل حاج ملاعبدالله احمدیان
 
طبق اسناد مذکور، در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم  هیچ نوشته‌ای از احادیث به صورت کتاب برای عموم وجود نداشته بلکه تنها به صورت جزوه‌های کوچک به نام «صحایف» در دسترس برخی از اصحاب بوده‌اند و تعدادی از آن صحیفه‌ها را با سندهای متفاوت در قوت و ضعف به شرح زیر گزارش کرده‌اند:
1- صحیفة ابوبکر صدیق رضی الله عنه  (م ـ 1)، ام‌المؤمنین عایشه رضی‌الله عنها گفته است: «پدرم احادیث رسول‌الله صلی الله علیه و سلم [1] تا پانصد حدیث جمع کرده و نوشته بود، ناگاه شبی از شب‌ها آرام نگرفت و همواره از پهلویی به پهلوی دیگر می‌گشت و من از مشاهدة این وضع غمگین و نگران شدم و عرض کردم: «این ناآرامی بر اثر درد و ناراحتی است یا خبر ناخوشایندی به تو رسیده است»، و وقتی که روز شد به من گفت: آن احادیثی که پیش توست بیاور، و وقتی آن نوشته را آوردم آتش را خواست و آن را سوزاند و به او عرض کردم چرا این نوشته را سوزاندی؟ در جواب گفت: می‌ترسم بمیرم و این نوشته بنام من باقی بماند، من احادیثی را از کسانی که مورد اطمینان من بوده‌اند روایت کرده‌ام و ممکن است آنها واقعیت را برای من روایت نکرده باشند، و در نتیجه من سبب شوم که خلاف واقعیت بنام احادیث روایت گردد.[2]
2- صحیفة علی مرتضی رضی الله عنه  : بخاری[3] محدث در صحیح خود از ابی‌جحفه روایت می‌کند که به علی رضی الله عنه  گفتم: آیا در نزد شما کتابی وجود دارد علی در جواب گفت: نه، غیر از کتاب خدا و درک و فهمی که به مرد مسلمانی داده شده است[4]، و به غیر از آنچه در این صحیفه هست چیزی در نزد ما نیست[5]، گفتم در این صحیفه[6] چه چیزهایی وجود دارد؟ در جواب گفت موضوع حکم دیه و آزاد کردن اسیر و اینکه مسلمان به قصاص قتل کافر کشته نمی‌شود» و قسطلانی در شرح این صحیفه نوشته است: «برگی بود نوشته شده و به قبضة شمشیر او آویزان بود، و بر حسب روایت نسائی، علی مرتضی در این هنگام نوشته‌ای از غلاف شمشیرش[7] بیرون آورده، و برخی ترجیح می‌دهند[8] که عبارت علی مرتضی: «به غیر از آنچه در این صحیفه هست» اشاره به همان منشور وحدت شهروندان مدینه بوده، که پیامبر صلی الله علیه و سلم  در سال اول هجرتش به مدینه، به منظور حفظ حقوق تمام شهروندان ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ دستور داد آن منشور را با همین سرآغاز بنویسند: «هذا کتاب[9] محمد النبیّ رسو‌ل‌الله بین المؤمنین و المسلمین من قریش[10] و اهل یثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم انهم امّة واحدة من دون الناس» که در این منشور عبارت «اهل هذه الصحیفة» پنج مرتبه تکرار شده است و مطالب مذکور «حکم دیه و آزاد کردن اسیر و ...» از بخش‌های مهم آن منشور بوده است.
3- صحیفة عبدالله‌بن عمروعاص (م ـ 65) که از بزرگترین جزوه‌ها و به گفته ابن اثیر مشتمل بر یک هزار حدیث بوده و از معروف‌ترین صحیفه‌ها به شمار می‌آید، و عبدالله با اجازه پیامبر صلی الله علیه و سلم  این احادیث را یادداشت کرده است، زیرا روایت گردیده که روزی عبدالله به خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم  آمد و عرض کرد آیا هر چه از تو شنیدم اجازه هست آن را به قید کتابت[11] درآورم؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: بلی، عبدالله گفت چه در حال شادی و رضا و چه در حال قهر و عصبانیت؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: بلی همه را به قید کتابت درآور، زیرا در هیچ شرایطی من جز حق چیزی نمی‌گویم و این صحیفه در مسند امام احمد[12] مندرج و روایت گردیده است و به «صحیفه صادقه»[13] معروف است و عمروبن شعیب (م ـ 120) نوة عبدالله بن عمروعاص و همچنین مجاهد (م ـ 103) تابعی بزرگوار این صحیفه را از عبدالله بن عمروعاص روایت کرده‌اند و این دو راوی شخصاً این صحیفه را دیده‌اند، زیرا عمروبن شعیب (م ـ 120) فرد بسیار نزدیک به خانوادة عبدالله بن عمروعاس بوده و مجاهد نیز خود گفته است: «روزی به ملاقات عبدالله بن عمروعاص رفتم و به آن صحیفه که در زیر فرش جلو او بود دست بردم مرا از بیرون آوردن آن منع کرد، گفتم عجیب است تو تا حال هیچ چیزی را از من دریغ نکرده‌ای! گفت: این «صحیفه صادقه» است شخصاً احادیث مندرج در آن را از خود پیامبر صلی الله علیه و سلم  شنیده‌ام[14] و کسی واسطه نبوده است.
4- صحیفة سعدبن عباده انصاری (م ـ 15) ترمذی[15] محدث روایت کرده است که: سعدبن عباده انصاری صحیفه‌ای در اختیار داشت که در آن پاره‌ای از احادیث و سنت‌های[16] رسول‌الله صلی الله علیه و سلم  را گردآوری کرده بود، این صحیفه بعدها توسط فرزند همین[17] صحابی روایت گردید و بنا به نقل بخاری محدث این صحیفه نسخه‌ای از همان صحیفة عبدالله بن اوفی[18] است که احادیثی را به دست خود استنساخ کرده و مردم نیز آن را در محضر او سماع و قرائت کرده‌اند.
5- صحیفة جابربن[19] عبدالله (م ـ 78) که به اعتقاد مسلم حدیث در صحیحش این صحیفه دربارة مراسم حج مشتمل بر احادیثی بوده است و احتمال دارد که برخی از احادیث آن در حجه‌الوداع و ضمن خطبة مفصل پیامبر صلی الله علیه و سلم  ذکر شده باشند، و امری که این احتمال را قوت می‌بخشد این است که قتادة تابعی (م ـ 118) دربارة اهمیت این صحیفه می‌گفت: «من برای حفظ صحیفة جابر به اندازة حفظ سورة بقره[20] اهمیت می‌دهم و بعید نیست احادیثی را که سلیمان ‌بن قیس یشکری یکی از شاگردان جابر آنها را روایت کرده، از همین صحیفه[21] نقل کرده باشد، و شایان توجه است که برای روایتی ارزش قایل شویم مبنی بر اینکه وهب بن منبه (م ـ 114) احادیث جابر را از املا کردن او روایت کرده[22] هنگامی که جابر حلقة درسش را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و سلم  تشکیل می‌داد و احتمال دارد آن احادیث هم از صحیفة جابر نقل شده باشند، و کمترین نتیجة این گزارش‌ها این است که آن صحیفه در بین مردم معروف بوده، و ممکن است بعضی از شاگردان جابر آن استنساخ کرده باشند هر چند امروز اثر محسوسی از این نسخه‌ها دیده نمی‌شود.
6- صحیفة سمرة بن جندب (م ـ 60) که احادیث بسیاری در آن نوشته شده بود، و نسخة بزرگی بود که بعد از وفات سمره پسرش آن را به ارث برد[23] و از آن صحیفه روایت[24] می‌کرد و گمان می‌رود این صحیفه همان رساله‌ای باشد که سمره برای فرزندانش ارسال داشته و ابن سیرین درباره آن گفته: «در رسالة سمره که برای فرزندانش فرستاده، علم بسیاری[25] وجود داشت».
7- صحیفة عبدالله بن عباس (م ـ 69) که به یادداشت و نوشتن بسیاری از احادیث و سیره رسول‌الله صلی الله علیه و سلم  در لوح‌ها اقدام نمود و آنها را با خود به محافل[26] علمی می‌برد، و به طور تواتر نقل گردیده که بعد از وفاتش کتاب‌های به جا مانده‌اش بار یک شتر بود[27]، و شاگردش سعدبن جبیر آنچه ابن عباس بر او می‌خواند یادداشت می‌کرد و اگر کاغذ تمام می‌شد آنها را بر لباس خود و گاهی روی کف دست خود می‌نوشت و بعد از مراجعت به منزل، آنها را به برگ‌هایی از کاغذ منتقل[28] می‌نمود. و صحیفة ابن عباس مدت‌ها نزد همگان معروف و استفاده از آن متداول بود، و فرزندش علی این صحیفه را از پدرش ارث برده[29] است و مردم تا آن اندازه در هر زمانی آن را مورد استفاده و روایت خود قرار داده‌اند که کتاب‌های تفسیر و حدیث پر از روایت‌های ابن عباس گردیده است، اما معلوم نیست خود آن صحیفه درچه زمانی و به چه شکل و علتی از بین رفته است.
8- صحیفة گردآوری ابوهریره که شاگردش تابعی معروفی همام‌بن منبه (م ـ 101) از او روایت کرده است و بعد به صحیفة همام معروف گردیده است و این صحیفه از چندین جهت جایز اهمیت است. یکی از این جهت که این صحیفه همان‌گونه که ابوهریره احادیثش را روایت و همام آن را تدوین نموده عیناً به دست ما رسیده است و شایسته است آن را «صحیفه صحیحه»[30] بنامیم همان‌گونه که صحیفة عبدالله بن عمر را «صحیفة صادقه» نامیده‌اند و برای اولین بار محقق پژوهشگر دکتر محمد حمیدالله از دو نسخة خطی و مانند هم از صحیفة همام در دمشق و برلن خبر داد، و آنچه ما را از صحت مندرجات آنها مطمئن می‌کند این است که احادیث موجود در آنها تمام و کمال در مسند امام احمد آمده‌اند و بسیاری از احادیث این صحیفه نیز در صحیح بخاری در ابواب گوناگون[31] دیده می‌شوند و این صحیفه مشتمل بر یک صد و سی و هفت حدیث است و جهت اهمیت دیگر این صحیفه این است که به صورت علمی و عینی بیشتر از صحیفه‌های دیگر دلالت دارد بر اینکه زیرا همام در سال چهل متولد و ابوهریره استادش در پنچاه و هشت متوفی گشته و بدیهی است تدوین این صحیفه به وسیلة همام قطعاً قبل از وفات استادش بوده است، زیرا تمام احادیث موجود در این صحیفه را از ابوهریره استماع نموده است و وجود این صحیفه و امثال آن این شایعه را که حدیث فقط در آغاز قرن سوم تدوین شده است به کلی تکذیب[32] می‌کند.


[1]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 1، ص 5 و علوم الحدیث، زیرنویس، ص 21.
[2]- همان.
[3]- ارشاد الساری، شرح بخاری، ج 1، ص 214.
[4]- همان.
[5]- بنابر منابع شیعه حضرت علیt دارای صحیفه بوده است.
[6]- همان.
[7]- همان.
[8]- صبحی صالح در علوم الحدیث، ص 19 و 20.
[9]- روایت این منشور از ابوعبید و ابن هشام و به وثایق سیاسی، دکتر محمد حمیدالله، شماره 1 مراجعه شود. به نقل علوم‌‌الحدیث، ص 19 و ترجمه عبارت فوق: این مکتوب محمد پیامبرr و رسول‌الله است در بین مؤمنین و مسلمین از قریش و اهل یثرب (مدینه) و کسانی که از آنان تبعیت کرده و به آنان ملحق و در جهاد با آنها هستند. بی‌گمان آنان ملت واحدی هستند، جدا از مردم.
[10]- همان.
[11]- تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی، ص 58 و المحدث الفاضل، تألیف رامهرمزی، ص 4 و جلد 2 و طبقات ابن سعد 2/2، ص 125 و تقیید العلم، خطیب بغدادی، ص 84.
[12]- همان.
[13]- همان.
[14]- همان.
[15]- سنن ترمذی، کتاب الاحکام باب الیمین مع الشاهد.
[16]- صحیفه همام، ص 17 و عرض الانوار، ص 173، به نقل از علوم الحدیث، ص 13.
[17]- صحیفه همام، ص 16، به نقل تدوین حدیث.
[18]- صحیح بخاری، کتاب جهاد و به نقل السیر الحثیث فی تاریخ تدوین الحدیث، ص 9.
[19]- طبقات ابن سعد، 5/344 و تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 1، ص 110.
[20]- تاریخ کبیر، بخاری، ج 4، ص 182.
[21]- تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج 4، ص 215.
[22]- همان کتاب، شرح حال وهب‌بن منبه و به صحیفه همام، ص 16 مراجعه شود، صبحی صالح، ص 14.
[23]- تهذیب التهذیب، عسقلانی، ج 4، ص 198.
[24]- همان.
[25]- همان، ص 236.
[26]- طبقات ابن سعد، ج 5، ص 123 و السیر الحثیث، ص 9.
[27]- طبقات ابن سعد، ج 5، ص 216 و تقیید العلم، خطیب بغدادی، ص 136 و شذرات الذهب، ابن حماد حنبلی، ج 1، ص 114.
[28]- سنن دارمی، ج 1، ص 128 و ابن سعد، ج 6، ص 179 به نقل از علوم‌الحدیث، صبحی، ص 20 و 21.
[29]- طبقات ابن سعد، ج 5، ص 216.
[30]- همان‌گونه که در کشف الظنون است.
[31]- صحیح بخاری، چاپ مصر در سال 1313، ج 1، ص 34 و 39 و 56 65 و 91، ج 4، ص 56 و 63 و 86 به نقل صبحی صالحی، ص 23.
[32]- علوم الحدیث و مصطلحه، صبحی صالح، ص 22.

به نقل از: تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث، تألیف : استاد فاضل حاج ملاعبدالله احمدیان

0 نظرات:

ارسال یک نظر