شيخ عبدالله انصاری رحمه الله


شيخ عبدالله انصاری رحمه الله
عادل حيدری- سيريک
اوضاع ديني، فرهنگي بندر لنگه در قرون اخير
بدون شك مي توان شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان را يكي از مناره‌هاي علم ودانش در قرون اخير دانست. ارزش فرهنگي اين شهر زماني به اوج خود رسيد كه فرزند برومند اين ديار يعني شيخ عبدالرحمن بن يوسف معروف به سلطان العلماء پس از سالها تلاش وكوشش درجستجوي علم ودانش در مدارس مختلف جهان اسلام از بغداد و بصره و مكه و مدينه گرفته تا هند و شمال آفريقا و دانشگاه الازهر مصر پا به وطن خويش نهاد و بستر علم و دانش را گستراند كه سبب شد كه طلاب فراواني از نقاط مختلف كشور و نه تنها كشور بلكه از نقاط مختلف جهان اسلام و كشورهايي چون امارات، كويت، قطر‌‌، بحرين‌، عربستان، اندونزي، عمان، يمن، هند عازم بندر لنگه شوند و در مقابل اين دانشمند فرزانه زانوي تلمذ بگمارند .

جايگاه شيخ به اندازه اي بود كه بسياري از پادشاهان وامراي كشورهاي خليج براي ملاقات وزيارت وي روانه بندر لنگه مي شدند. شيخ عبدالرحمن شاگردان فراواني را درمكتب خويش پروراند كه از مهمترين آنها مي توان به شيخ ابراهيم انصاري، شيخ محمد علي خالدي (فرزندش)، حاج احمد فقيهي مفتي اوز لارستان ، سيد امير شيخ قتالي و شيخ محمد صالح ضيايي معروف به ملاحاجي (پدر شهيد ضيايي) وغيره اشاره كرد اما از ميان تمامي شاگردان شيخ سلطان العلماء شيخ ابراهيم انصاري كه از روستاي چاه مسلّم در حوالي بندرلنگه و50 كيلومتري اين شهربه محضر سلطان العلماء حاضر شده بود جايگاه ويژه اي ومحبوبيتي خاص در نزد شيخ داشت وهرگاه براي طلاب علم مشكلي پيش مي آمد شيخ سلطان العلماء مي‌فرمود از ملّا انصاري بپرسيد..


بدنيا آمدن ستاره اي افول ناپذير
در سال1340 ه.ق در خانه شيخ ابراهيم انصاري در روستاي چاه مسلّم حوالي بندر لنگه فرزندي بدنيا آمد كه وي را عبدالله نام نهادند شيخ ابراهيم تصور نمي كرد كه ستاره اقبال فرزندش آنقدر بتابد كه جهان اسلام را روشن كند .عبدالله يك ساله بود كه پدرش به شوق ديدار استاد روانه بندر لنگه شد تا شيخ سلطان العلماء را درامر تدريس ياري رساند وپس از شش سال اقامت در بندر لنگه وخدمت در كنار سلطان العلماء زماني كه عبدالله هفت ساله بود شيخ ابراهيم به سبب ظلم وستم هايي كه حاكم چاه مسلّم در حق وي روا مي داشت بار هجرت به قطر را بست وپس از وداع با استاد محبوبش عازم آن ديار گرديد ودر آن كشور اقامت گزيد عبدالله در بدايت حياتش درمقابل پدر بزرگوارشان زانوي تلمذ گشود ودر سن دوازده سالگي موفق به حفظ كل قرآن كريم شد و تعدادي از كتب فقه را از والد ماجدشان فرا گرفتند سپس عازم احساء شد و به مدت سه سال در آنجا كسب علم نمود وپس از آن روانه مكه مكرمه شد ودروس فقه ، اصول ، حديث، تفسير را از علمايي كه در حرم مكي شريف تدريس مي كردند فرا گرفت وپس از اتمام تحصيلات به قطر باز گشت ومسئوليت تعليم وتربيت واداره امور روستايي را برعهده گرفت كه در آن به مشكلات مردمان روستاها رسيدگي مي كرد . دكتر يوسف قرضاوي در كتابش في وداع الأعلام مي نويسد: (شيخ عبدالله انصاري مدت زمان مديدي را بعنوان مسئول وزارت تربيت و تعليم در امور روستاهاي قطر را بر عهده داشت كه اين اداره مشكلات و طبيعت خاص خود را داشت هنگامي كه براي ملاقات و زيارت شيخ روانه دفتر كارش مي شدم او را در حالي مي يافتم كه انسانهاي درمانده و نيازمند فراواني از روستاهاي مختلف وي را احاطه كرده بودند و صبر و حوصله شيخ در برابر اين اشخاص و اينكه مدت زمان زيادي به شكايات آنان گوش فرا مي داد و با چهره اي بشاش و گشاده بين آنها صلح وآشتي بر قرار مي كرد مرا به تعجب وشگفتي وا مي داشت و اين فضيلتي بود كه خداوند به شيخ عنايت كرده بود) پس از آن شيخ عبدالله اداره امور ديني در وزارت آموزش وپرورش قطر را تأسيس كرد و خود مسئوليت آن را بر عهده گرفت سپس شيخ عبدالله اداره إحياء تراث الإسلامي را تأسيس نمود و خود متولي اداره آن شد و از مهمترين امكانات روز براي تحقيق وتحصيل و تدريس استفاده نمود تا جايي كه حكومت قطر از آن بعنوان مؤسسه علمي بزرگي استقبال نمود و همچنين رصدخانه اي را تأسيس كرد كه مبناي تدوين و تنظيم تاريخ هجري قمري در جهان اسلام گشت.

شيخ عبدالله انصاري زماني كه اداره إحياء تراث الإسلامي را افتتاح كرد توانست كتابهاي فراواني را با هزينه دولت و خود چاپ كند شيخ در ابتداي كتب، خود مقدمه اي بسيار زيبا و شيوا بر آن مي‌نوشت و پس از چاپ آنرا بصورت رايگان به تمامي نقاط جهان پخش ميكرد أعم از دانشگاه ازهر و كتابخانه هاي مصر گرفته تا كتابخانه هاي عربستان و شبه قاره هند و ساير نقاط جهان. كه بسياري از آن كتب براي اولين بار در جهان اسلام چاپ مي شدند كه علوم مختلفي چون حديث، فقه، عقيده، سلوك، تاريخ، ادب و لغت را در بر مي‌گرفتند.


تلاشهاي شيخ عبدالله انصاري در جهت برگزاري سومين كنفرانس بين المللي سيرت وسنت نبوي در قطر

يكي از مهمترين فعاليتهاي شيخ انصاري كه قابل ذكر است برگزاري سومين كنفرانس بين المللي سيرت و سنت نبوي در پنجم محرم سال 1400 ه-ق با حضور  شخصيتهاي برجسته اي چون استاد مصطفي زرقاء ، شيخ محمد غزالي ، استاد محمود شيث خطاب ، علامه ابوالحسن ندوي، دكتر يوسف قرضاوي، استاد فتحي يكن ، شيخ محمد مجذوب ، دكتر نجيب گيلاني ، دكتر محمد سعيد رمضان بوطي، دكتر سعيد حوي، دكتر محمد عبده يماني ، دكتر أكرم ضياء العمري، استاد انورجندي و بسياري از انديشمندان جهان اسلام در دوحه قطر مي باشد.

دكتر يوسف قرضاوي مي گويد : (هنگامي كه دولت قطر تصميم گرفت بمناسبت فرا رسيدن قرن 15 هجري كنفرانس بين المللي سيرت نبوي را در دوحه قطر برگزار نمايد رياست هيئت برگزاري اين كنفرانس به شيخ عبدالله انصاري واگذار گرديد در آن هنگام ما به شيخ پيشنهاد داديم كه در ذكر اسم كنفرانس سنت را در كنار سيرت قرار دهد يعني كنفرانس بين المللي سيرت و سنت نبوي. شيخ نيز با طيب خاطر و گشاده رويي پيشنهاد ما را پذيرفت و همچنين ساير پيشنهادهاي ما جهت انتخاب اشخاص براي تدارك ديدن موضوع را با جان و دل مي پذيرفت كه در اين امر اشخاص ديگري همچون شيخ ابوالحسن ندوي ، دكتر عبدالعزيز كامل و دكتر عزالدين ابراهيم نيز با شيخ عبدالله انصاري همكاري مي نمودند و شيخ در راستاي برگزاري اين كنفرانس تلاشهاي شايسته و بي دريغي نمود كه قابل قدرداني است و در پايان اين كنفرانس مايه عزّ و افتخار جهانيان گشت و به إجماع دانشمنداني كه از نقاط مختلف جهان اسلام در اين كنفرانس شركت كرده بودند شيخ عبدالله بعنوان رئيس كنفرانس برگزيده شدكه در اين كنفرانس بحث هاي بسيار زيبايي مطرح گرديد و تمامي اين مباحث در هفت جلد تحت سرپرستي و نظارت خود شيخ چاپ شد).

لازم به ذكر است كه شيخ محمد غزالي كتاب فن الذكر و الدعاء عند خاتم الأنبياء را به پيشنهاد شيخ عبدالله انصاري جهت ارائه در اين كنفرانس نوشت .

شيخ عبدالله در مراسم افتتاحيه اين كنفرانس براي حاضرين سخنراني كرد كه ما در اينجا مختصري از سخنان وي را ذكر خواهيم كرد .



الحمدلله رب العالمين والصّلاه والسلام علي نبيه الصّادق الأمين و علي آله و صحبه اجمعين ومن سار علي نهجه إلي يوم الدين


ولي عهد كشورقطر ، بزرگواران ارجمند ،وزراء و اعضاي مجلس شوري ، سفراء و ميهمانان بزرگوار و دانشمندان فرزانه

بهترين و زيباترين درود هاي دين را نثارتان مي كنم ديني كه خداوند به وسيله آن امت ما را پس از پراكندگي و  از هم گسستگي گرد هم جمع نمود و بعد از تفرق و جدايي در ميان آنها وحدت ايجاد كرد واراده هايي پولادين به آنها بخشيد وپاك طينتي را به آنها عنايت كرد واخلاق آنان را آراسته نمد تا جايي كه از آنها بهترين امت براي هدايت بشريت ساخت كه دلهايشان با هم الفت گرفت وارواحشان به يكديگر مأنوس گشته بود خداوند مي فرمايد : (لو انفقت ما في الأرض جميعاَ ما الّفت بين قلوبهم و لكن الله الّف بينهم ) اگر همه آنچه در زمين است را صرف مي كردي نمي توانستي ميان دلهايشان انس و الفت برقرار نمايي ولي خداوند ميانشان انس و الفت ايجاد كرد.



السلام عليكم ورحمه الله وبركاته

و بعد

هر امتي براي اينكه قهرمانان ومصلحان وعلمايش را به ياد داشته باشد همواره سعي مي كند با بر پايي كنفرانسها ، جشنواره ها و گرد همائي هايي را را به ياد آن قهرمان بر پا نمايد وبا ارائه مباحث ورسالاتي پيرامون آن شخصيت در مورد وي سخن مي گويند تا نسلهاي بعد به وي تأسي جويند وبه استمرار نوادگان اين درسها را از پدرانشان فرا گيرند .

امروز گرد هم جمع شده ايم تا پيرامون سيرت و زندگاني معلّم هدايتگر بشريت عليه الصّلاه وا لسلام بحث كنيم و وظيفه چه كسي غير از ماست كه به تدريس وتبيين سيرت نبوي در هر زمان ومكاني بپردازد ؟ خصوصاً در اين برهه ي تاريك تاريخ و روزگار سياهي كه جهان اسلام با بحرانها وسختي هاي فراواني آنرا سپري مي كند . در اين عصر چه كساني بايد از زندگاني پيامبر الهام بگيرند وبه وسيله آن اساليب عملي و برنامه هاي زندگي را فرا روي نسل جوان به تصوير بكشانند تا اينكه در اين گيرودارها و چالشهاي مدنيت كه در آن غوطه ور هستند سلاح آنها باشد و به وسيله آن از حملات گسترده اي كه دشمنان اسلام به وسيله آنها مبادي ديني و اخلاقي و ارزشهاي انساني آنها و بلكه وجود جسماني آنها را نشانه گرفته است در امان بمانند . به خدا قسم كه اگر انسان از روي نياز كاري را انجام مي دهد ما نيازمندترين انسانها به اين حاجت هستيم.

برادران گرامي امروز پيرامون هم گرد آمده‌ايم تا در مورد سيرت و سنت ارزشمند نبوي بحث كنيم كه خود هدف بسيار بزرگ و مباركي است سنت نبوي تنها كلمات و جملاتي چند نيست كه رد و بدل مي شود و يا كتابهايي كه در كتابخانه‌ها انباشته مي شوند بلكه برنامه كامل زندگي انسان است كه صاحب آن از روي هواي نفس لب به سخن نمي گشايد: ( وما ينطق عن الهوي إن هو الّا وحي يوحي ) از روي هوا و هوس سخن نمي گويد وآنچه ميگويد جز وحي و پيامي نيست كه به وي وحي مي شود.

برنامه اي است آسماني كه پيامبر آسماني از خداي آسمان آورده است تا زندگي انساني كه خداوند او را جانشين خود در زمين معرفي كرده است را نظم و انضباط ببخشد . ارزش اين مسئله در اين است كه سنت دومين مصدر تشريع و تبيين‌گر قرآن مي‌باشد كه آيات و احكام آنرا بيان مي كند .

با كمال تأسف امروزه سيرت وسنت نبوي مورد تعرض بسياري از انسانها گشته كه خود را به اسلام نسبت مي دهند و در پي بدجلوه دادن زندگاني آنحضرت بر مي آيند البته به اين اندازه نيز اكتفا نمي كنند بلكه جهالت و ناداني اين انسانها به اندازه اي رسيده كه اصل نبوت را انكار مي كنند .

سرورم اي رسول خدا اميدواريم به خاطر اين همه بديهايي كه در حق تو مي شود در روز قيامت از ما درگذري . اي محبوبترين مخلوقات خداوند تو به ما آموختي كه براي هدايت چنين انسانهايي دعاء كنيم و ما نيز به اين گفته تو استناد مي كنيم كه ( اللهم اهد قومي فإنهم لايعلمون) بار الها قوم مرا هدايت كن زيرا آنان نميدانند .

به همين علّت اي علماء و دانشمندان بزرگوار شما اميد و آرزوي اين امت مي باشيد كه جامعه اسلامي براين امر گواه است وقلوب اين امت با شما پيوند يافته وچشم اميدشان به شماست لهذا بر شما واجب است كه در مقابل دسيسه دشمنان اسلام از سيرت پيامبرتان دفاع كنيد تا بنيان اساسي اي كه در درون نسل جوان شكل مي گيرد منهدم نشود . اي بزرگواراني كه دوري راه و مشقات سفر را به جان خريده واز شهرها وكشورها وسرزمينهايتان هجرت نموديد و به ديار ما گام نهاديد تا حقيقت ايمان را چشيده واز اسلام عزيز دفاع كنيد وقلوب خويش را با محبت خدا ورسولش ومباحثه پيرامون زندگاني وي آباد نمائيد شما در گذشته بسياري از اوقات خود را در مباحثه دراين موضوع مصروف داشته ايدلهذا تنها چيزي كه مي توانم به شما بگويم اين است خداوند به پاس دفاع از دين و رسولش به شما جزاي خير دهد وبه ميان اهل وخانواده و برادران خودتان خوش آمديد .شما اهل اين سرزمين هستيد قبل از كساني كه در اينجا زندگي مي كنند

وأينما ذكر الله في بلد عددت أرجاء ه من لب أوطاني

در هر سرزميني كه در آن يادي از خدا شود من جاي جاي آن سرزمين را وطن خود مي پندارم

ميهمانان ارجمند

از خداوند سبحان خواستارم كه گامهاي شمارا در راههاي خير استوار گرداند وبه امت عزيز اسلامي ما توفيق عنايت كند واهل طاعت را عزّت عطاء نموده واهل معصيت را خوار وذليل گرداند همچنين از ايزد منان خواستارم كه امروز مارا بهتر از ديروز وفرداي ما را بهتر از امروز گرداند واو بزرگوار تر وبزرگتر از آن است كه ما بندگان حقير چيزي از او بطلبيم و او خير دهنده ترين خير دهندگان است

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته



ساير فعاليتهاي شيخ عبدالله انصاري

شيخ عبدالله انصاري در كنار بزرگاني چون علّامه ابوالحسن ندوي ،دكتر طه جابر العلواني،دكتر يوسف قرضاوي و تني چند از بزرگان جهان اسلام مؤسسه رابطه العالم الإسلامي را تأسيس نمودند وهمچنين عضوهيئت مؤسسين شوراي عالي مساجد درحجاز به شمار مي آمد و از ديگر مسئوليتهاي وي مي توان به عضويت در هيئت مؤسسين انجمن جهاني خيريه اسلامي و عضويت در كادر اداري آن اشاره كرد كه دكتر يوسف قرضاوي در اين مورد مي­گويند: (هنگامي كه كنفرانس كلرادو در سال 1987 ميلادي برنامه هايي را جهت مسيحي نمايي مسلمانان اعلام كرد من پيشنهاد تاسيس انجمن جهاني خيريه اسلامي در كويت را مطرح كردم كه شيخ عبدالله انصاري از اولين كساني بود كه با پيشنهاد من موافقت كرد و ما را در اين راستا تشويق نمود و خود نيز براي ترويج آن از جان مايه گذاشت و بيهوده نيست كه وي را از بنيانگذاران اين موسسه ياد مي كنند و همچنين شيخ تا زمان وفاتشان يكي از اعضاي مجلس اداري اين انجمن بود. علاوه بر اين وظايف، شيخ در اكثر مجامع و هيئت هاي خيريه و اجتماعي در جهان عضويت داشت. شيخ عبدالله رابطه تنگاتنگي با جمعيات و موسسات و دانشگاه هاي اسلامي در هند و پاكستان و فيليپين و نقاط ديگر آسيا و آفريقا داشت و جاي تعجبي نبود اگر وي را در دفترش در اداره احياي تراث اسلامي و يا در خانه اش در حالي مشاهده مي كردي كه جمعيت زيادي از نقاط مختلف جهان اسلام جمع شده بودند و از او براي حل مشكلاتشان ياري مي جستند. هنگامي كه مجلس شيخ را مشاهده مي كردي اين بيت شاعر در ذهن انسان متصور مي شد كه:

يزدحم القصاد في داره و المنهل العذب كثير الزحام



جايگاه شيخ نزد پادشاه قطر:

پس از اتمام تحصيلات شيخ و بازگشت به قطر و فعاليت در اين كشور آوازه شيخ همه جا را فرا گرفت تا جايي كه سبب شد وي محبوبيت خاصي در قلب شيخ خليفه بن حمد آل ثاني پادشاه قطر داشته باشد و اين محبت به اندازه اي بود كه شيخ خليفه دستور دادند تنها اثر پدر شيخ عبدالله انصاري يعني شيخ ابراهيم كه ارشاد الحيران في معرفة آي القرآن نام داشت را با هزينه خود پادشاه و تيراژ بسيار بالا چاپ نموده و در سطح جهان توزيع نمايند و چه بسا گاهي اوقات خود پادشاه قطر به خانه فقيرانه شيخ مي آمد تا با وي ديدار نمايد و همچنين در مسايل حكومتي با وي مشورت نمايد و درهاي خانه پادشاه نيز همواره بر روي او گشوده بود كه شيخ با نصايح و دلسوزي هاي خود پادشاه را راهنمائي مي كرد و پند واندرز مي داد و مشكلات مردم قطر و جهان اسلام را به گوش وي مي رساند و در بر طرف كردن آنها از پادشاه ياري مي جست و شيخ خليفه هم از هيچ تلاش و كوششي در جهت ياري رساندن به شيخ عبدالله در حل مشكلات مسلمانان جهان مضايقه و فروگذاري نمي كرد.


در مسير دعوت و جهاد:

شيخ عبدالله انصاري تمامي وقت، مال و تلاشش را براي گسترش اعمال خيريه در جهان وقف كرده بود و بر هر نوع كمك و مساعدتي براي برادران مسلمانش در جهان اسلام حريص بود تا بتواند ظلم و فقر و تنگدستي را از آنها بزدايد. وي نمونه بارز دعوتگري بود كه تا آخر عمر مباركشان در راه حق و صلاح و نشر دعوت اسلامي و پناه دادن به بي پناهان و سرپرستي ايتام و پوشاندن عاريان و تعليم جاهلان جهاد مي كرد. علامه عبدالله انصاري در آخر عمر مبارك عليرغم كهولت سن و ضعف سلامتي كه داشتند از حضور در كنفرانس ها و همايش هايي كه براي نشر دعوت اسلامي و اعمال خيريه در داخل و خارج جهان اسلام برگزار مي شد تخلف نمي ورزيد و در جهت نشر دعوت به سرتاسر نقاط جهان سفر مي كرد. دكتر يوسف قرضاوي در كتاب في وداع الاعلام مي گويد: (شيخ را به خوبي مي شناختم و شناخت من نسبت به وي زماني عميق شد كه سفرهاي متعددي را به همراه ايشان به نقاط مختلف جهان نمودم. مي گويند: وجه تسميه سفر اين بوده كه چهره واقعي انسان را نمايان مي سازد. من و شيخ عبدالله انصاري سفرهاي بسياري را همراه يكديگر به نقاط مختلف جهان نموديم كه مي توان از آنها به زيارت از مالزي، اندونزي، سنگاپور، هنگ كنگ، فيليپين، كره، ژاپن، رياض، پاكستان، هند، مصر، كويت، بحرين و مكه در سفر حج اشاره كرد. هرگاه براي زيارت و بازديد عازم كشوري مي شديم شيخ عبدالله مبالغ بسيار هنگفتي دلار را كه مقداري از آن از اموال دولت و قسمتي ديگر از اموال اهل خير و قسمتي نيز از اموال شخصي خودش بود با خود حمل مي نمود و به فقرا و نيازمندان و مدارس ديني و مجتمعات اسلامي آن مناطق مي بخشيد تا بهتر بتوانند رسالتي را كه بر دوش دارند اجرا نمايند. شيخ عبدالله چشمه اي جوشان و معدني گرانبها بود كه هيچ گاه از همراهي وي احساس خستگي نمي كردم گر چه مسافت مسافرت ها بسيار طولاني مي بود. )
وي موضعگيري هاي شجاعانه اي در نصرت اسلام و مسلمين و دفاع از آن و همواره نمودن مسير جهاد در سراسر جهان داشتند و زماني كه روسيه به افغانستان حمله كرد در كنار برادران مسلمانش در افغانستان ايستاد و به وسيله مال و تلاش ها و كوشش هاي بي اندازه اش آنها را ياري نمود، همچنانكه در كنار انتفاضه فلسطين ايستاد و نهايت تلاشش را در كمك به فلسطينيان به كار بست و آرزوي ديرينه و تمام هم و غم وي آزادي قدس شريف از چنگال يهوديان غاصب بود.

شيخ عبدالله انصاري مسلمين را مورد خطاب قرار مي داد كه در امر دعوت الي الله كوتاهي مي كنند و امر دعوت را مختص گروهي خاص گردانده اند. به عقيده وي اين ديدگاه بايد تصحيح شود. زيرا بر همه مسلمين واجب است با پيشه هاي مختلف داعيان الي الله باشند. او داعيان را به ضرورت عمل به اساليب و رسائل دعوي خاص همراه با مدرنترين وسايل روز دعوت مي كرد تا نيازهاي مجمعات اسلامي را برطرف نموده و شور و شوق را در مسلمين زنده نمايند و سبب ايجاد تنفر در مدعوين نشوند. وي رساله اي بسيار ارزشمند و گرانبها تحت عنوان (رسالة الاعلام و علاقتها بالدعوة الاسلاميه) نوشت تا مسلمين را متوجه اين امر نمايد كه از همه وسايل پيشرفته روز در جهت دعوت استفاده نمايند كه اين رساله در كنفرانس بين المللي توجيه الدعوة و اعداد الدعاة كه در مدينه منوره برگزار شد به عنوان يكي از رساله هاي برگزيده انتخاب شد.


خصوصيات اخلاقي شيخ عبدالله انصاري

از خصوصيات بارز شيخ عبدالله انصاري احترام علماء وتشويق آنان براي خدمت به علم بود دكتر يوسف قرضاوي مي گويد : ( زماني كه به قطر آمدم شيخ عبدالله انصاري به ملاقات من آمد اين جملات را فرمود : اميدوارم اين شهر را شهر دوم خود بپنداري و ما را نيز برادران وخانواده خود محسوب كني وبه هر چيز كه نياز داشتي در تهيه آن متردد مباش زيرا سينه هاي ما بر تو گشوده شده و اميدوارم خانه حقير و كوچك ما را با حضور گرمتان مشرف فرمائيد و من براي اينكه از اوضاع و احوال قطر اطلاعي بيشتر بيابم وعده ملاقات با وي را گذاشتم وپس از ملاقات دريافتم شخصي كه من او را ديدم از اهل خير و علم و دانش و دعوتگري مبارز است كه بوسيله دين تجارت نمي كند بلكه دعوتگري حقيقي است و گمان من در مورد وي صحيح بود و خداي را از اين بابت شاكرم. زماني كه مسئوليت اداره امور ديني وزارت آموزش و پرورش قطر كه يكي از چهار اداره اي بود كه در عهد وزارت دكتر كمال ناجي زير نظر وزارت آموزش و پرورش بود به شيخ عبدالله واگذار شد مسئوليت اداره دبيرستان ديني به من سپرده شد و قرار شد گاهي اوقات شيخ عبدالمعزّ عبدالستار نيز در اين امر مرا ياري نمايد كه هم من و هم شيخ عبدالمعزّ در پذيرش اين منصب متردد بوديم اما پس از پذيرفتن اين منصب به سبب اخلاق آراسته شيخ عبدالله انصاري و گشودگي سينه اش و محبت فراواني كه بين ما حاكم بود هيچگاه احساس ناراحتي نمي كرديم. )

شيخ عبدالله انساني بسيار متواضع و فروتن بود كه با وجو داشتن عالي ترين منصب ديني در قطر از رسيدگي به مشكلات شخصي مردم و سر زدن به آنها فروگذاري نمي كرد تواضع ايشان به اندازه اي بود كه با وجود مكانت علمي كه داشتند دوست نداشت كسي وي را عالم و دانشمند بنامد بلكه تنها لقبي كه او براي خود برگزيد كه در تمامي كتابهايي كه نوشته و يا تحقيق نموده و يا چاپ كرده مشهود است (خادم العلم) ميباشد زيرا وي بر اساس آيه‌ي ( يرفع الله اللذين آمنوا منكم واللذين اوتوا العلم درجات ) خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و بهره اي از علم دارند درجات بزرگي ميبخشد.

معتقد بود كه اگر انسان در مسير علم ودانش گام برداشت خداوند به سبب علمش وي را عزّت مي دهد درجاتي عالي به او عنايت مي كند .پس زماني كه انسان به چنين مرتبه اي رسيد بايد در مقابل علم گردن خم كند و خدمتكاري براي علم و دانش باشد.

دكتر يوسف قرضاوي در كتاب في وداع الأعلام در مورد شخصيت شيخ عبدالله بحث مي كند ايشان در اين كتاب در مورد خصوصيات شيخ مي گويند: (( شيخ عبدالله انصاري مشعل فروزاني از دعوت وحركت و غيرت ديني بود كه هر كس او را مي شناخت به وي دل مي بست و او را دوست مي داشت واز او راضي بود كه منشأ اين امر بخشش نفس و سعه صدر وحسن اخلاق ولطافت طبع شيخ بود .شيخ عبدالله شخصي بسيار كريم وبزرگوار بود كه دستانش براي خير وخيرات هيچگاه بسته نمي شد.به مردم انس ميگرفت ومردم نيز با وي مأنوس بودند.مردم را دوست مي داشت ومردم هم اورا دوست مي داشتند زيرا او دست نوازش خود را بر سر كودكان مي افكند واحترام بزرگان را بجاي مي آورد شيخ انساني بسيار ميهمان نواز بود وبه نيازمندان كمك مي كرد ومردم را در برطرف كردن نيازهاي زندگيشان ياري مي داد شيخ زندگي اش را بر آسانگيري بنا نهاده بود نه بر سختگيري كه اين مسئله در علم و فقه وتعامل واخلاق وبرخوردهاي ايشان نمايان بود كه اين اخلاق را از منهج نبوي الهام گرفته بود كه : ( يسروا ولا تعسروا وبشّروا و لا تنفروا ) آسان بگيريد و سخت نگيريد و بشارت دهيد و مردم را متنفر نكنيد. و از اخلاق نيك منشانه شيخ اين بود كه به كساني كه همراه وي كار مي كردند بسيار نزديك بود تا جايي كه آنها احساس نمي كردند رئيسي بر آنها حكم مي كند بلكه گمان مي كردند پدري بزرگوار ودلسوز همراه آنهاست . شيخ عبدالله انصاري داراي مذهب شافعي بود اما بر مذهب خود تعصب نداشت بلكه همه ائمه را دوست مي داشت و از آنها به نيكي ياد مي كرد و به همه مذاهب احترام مي‌گذاشت ودليل راجح را از هر مذهبي كه بود مي پذيرفت ومردم را از تقليد مذهب دلخواهشان منع نمي كرد ودر مورد هيچكدام از ائمه گذشته بد زباني نمي كرد بلكه عفت لسان داشت ودوست نداشت انساني ، انسان ديگر را به بدي ياد كند روش شيخ اين بود كه شمع ها را روشن نمايد نه اينكه تاريكي ها را لعنت كند . شيخ عبدالله انصاري را اينگونه شناختم انساني داراي وجدان روحي عميق و حس ايماني دقيق كه به هنگام پند دادن ديگران ويا پند شنيدن از كسي سيلان اشك از چشمانش جاري مي شد وبه خود مي لرزيد و حالت وجد به وي دست مي‌داد . از خصوصيات ديگر شيخ اين بود كه ايشان داراي بدني تنومند بودند كه او را در شنا كردن در دل دريا ياري مي داد شيخ در شنا كردن وغواصي بسيار مهارت داشتند كه دوستانش از مهارت وي بسيار متعجب مي شدند تا جايي كه روزي در مقابل دوستانش به زير آب فرو رفت وتا چند دقيقه از آن بيرون نيامد. به ياد دارم كه در شب عيد قربان در ايام حج همراه با شيخ نماز مغرب وعشاء را در مزدلفه خوانديم و نيمه شب را در آن مكان گذرانديم سپس به مني رفتيم وپس از سنگ زدن جمره عقبه وطواف افاضه به هنگام سعي بين صفاء ومروه شيخ عبدالله در پيشاپيش همه ما راه مي رفت واز همه ما جلوتر بود در حالي كه من از لحاظ سن از او كوچكتر بودم و حتي بسياري از جواناني كه همراه ما بودند توانايي، سرحالي وشادابي شيخ را نداشتند.))

از خصوصيات ديگر شيخ عبدالله انصاري مي توان به صراحت لهجه وي در دفاع از اسلام و مسلمين اشاره كرد كه همين امر سبب شد در آخر حيات مباركشان اختلافات شديدي بين او وحكومت قطر به وجود بيايد تا جايي كه دولت وي را از تمامي مناصب دولتي عزل نمود. اما شيخ به منصب نمي انديشيد زيرا هدف وي خدمت در راه خدا بود لا غير. و بسان سيف الله خالد بن وليد برايش تفاوت چنداني نمي كرد كه در لباس فرماندهي بجنگد يادر لباس سرباز عادي . چه در منصب مدير امور ديني وزارت آموزش و پرورش قطر خدمت كند يا واعظي كه در گوشه اي از مسجد حلقه درسي را تشكيل داده و مسائل ديني را به مردم مي آموزد. پس از بوجود آمدن درگيريهايي بين شيخ و حكومت و عزل وي از تمامي مناصب دولتي شيخ گوشه‌اي از مسجد را براي رساندن رسالتش انتخاب كرد. قبل از نماز ظهر مسجد كنار منزل شيخ مملو از جمعيتي بود كه از محله هاي دور و نزديك دوحه براي استماع سخنان شيخي وارسته و استادي فرزانه و مجاهدي نستوه جمع شده بودند .

شيخ عبدالله انصاري تا آخر عمر مباركشان در مسجد كنار منزلش در شهر دوحه پايتخت كشور قطر حلقه هاي درسي براي مردم داشتند . وي در آخر عمرش بيمار شد و براي علاج بيماري او را به انگلستان بردند .در روز 16 ربيع الأول سال 1410 هق زماني كه شيخ در بيمارستاني در لندن بستري بود واحساس مي كرد آخرين روزهاي زندگي را سپري مي كند فرزندش را به حضور طلبيد و وصاياي بسياري به وي نمود كه از آنها مي توان به اين جملات اشاره كرد :( اي فرزندم اكنون زمان آن فرا رسيده است كه پدرت به ملاقات پروردگارش بشتابد آنگونه زندگي كنيد كه پدرتان شما را بر تقوي و صلاح تربيت نموده است و بر فرائض مواظبت كنيد تا اينكه در پناه خداوند باشيد) و پس از اتمام سخن با فرزندش به ذكر و ياد خداوند مشغول شد تا اينكه دار فاني را وداع گفت و وفات شيخ عبدالله انصاري همانگونه كه دكتر يوسف قرضاوي مي‌فرمود ضايعه اي بسيار بزرگ برجهان اسلام بود.

پيكر مطهر شيخ را به دوحه انتقال دادند آنروز حكومت قطر كه سعي در منزوي كردن شيخ را داشت باچشمان خود ديد كه وفات اين رادمرد تاريخ چه تأ ثيري در جهان اسلام دارد . آنروز شهر دوحه شاهد يك روز استثنايي و بي نظير در طول تاريخ خود بود و مردم از سراسر قطر و نه تنها قطر بلكه از جاي جاي نقاط جهان وبسياري از شخصيتهاي مهم جهان اسلام براي تشييع پيكر وي روانه اين شهر شدند و دوست و رفيق و همسنگرش دكتر يوسف قرضاوي بر وي نماز ميت گذارد و به هنگام تشييع پيكر وي خيابانهاي اصلي شهر تعطيل شد و ازدحام به اندازه اي بود كه همه سعي و تلاش مي كردند خود را به جنازه شيخ نزديك كنند اما قادر به اين كار نبودند و در بسياري از نقاط جهان بروي نماز ميت خوانده شد. در حرمين شريفين قلوب مردم آكنده از اندوه گرديد آنگاه كه مناديان ندا زدند كه اي مسلمين بشتابيد براي خواندن نماز ميت غائب بر مجاهد بزرگ تاريخ اسلام شيخ عبدالله انصاري و در مسجدالحرام و مسجدالنبي ميليونها مسلمان با چشماني پر از اشك و با قلبهايي محزون و آكنده از اندوه بر وي نماز غائب خوانند و بر روحش دعاي رحمت و مغفرت نمودند.


آثار شيخ عبدالله انصاري:

شيخ عبدالله انصاري آثار متعددي از جهت تأليف و تحقيق از خود بجاي گذاشت كه مي‌توان به آثار وي از جهت تأليف به :

1- صفه التحيه في الاسلام
2- الخمره ام الخبائث
3- مجموعه المتون الفقهيه
4- رساله الإعلام في بلاد الإسلام وعلاقتها بالدعوه الإسلاميه
5- عتاب من الكبد ( تأليف همراه با دكتر مصطفي زهره )
6 – معرفه الصواب في موافقه الحساب
7- ردود علي اباطيل و رسائل شيخ محمد
8- ادعيه و اذكار نبويه
9- مواقيت الصلاه حسب توقيت لندن (تحقيق و تأليف )
10- تقويم القطري بالتوقيت الغروبي و الزّوالي ( تحقيق وتأليف )

و از تحقيقات وي مي توان به :

1- ارشادالحيران في معرفه آي القرآن (تأليف پدر بزرگوارش شيخ ابراهيم انصاري)
2- التقاط الدرر و اقتطاف الثمر من كتب اهل العلم و الأثر ( تأليف شيخ حسن قنوجي )
3- تفسير ابن عطيه
4- الروضه النديه ( تأليف شيخ حسن قنوجي )
5- مفيد العلوم و مبيد العلوم ( تآليف جمال الدين ابوبكر خوارزمي )
6- صيحه الحق ( تأليف شيخ محمد درويش )
7- من خلق القرآن ( تأليف محمد عبدالله دراز )
8- مصرع الشرك والخرافه ( تأليف خالد محمد علي الحاج )
9- التحقيق الباهر في معني الإيمان باليوم الآخر ( تأليف ابي الفضل بن عبدالله )
10- زادالمحتاج بشرح منهاج ( تأليف شيخ حسن كوهجي )
 
و غيره كه از مجال ذكر خارج است اشاره كرد.

گرچه شيخ عبدالله انصاري از ميان ما رفت اما آثار گرانبهايي از خود بجاي گذاشت و تا مسلماني بر روي اين كره خاكي زندگي مي كند نام وي همواره در آسمان علم ودانش و تاريخ اسلام مي درخشد .

خداوند شيخ عبدالله انصاري راجزاي خير دهد و او را در كنار نبيين، صديقين، شهداء و صالحين محشور نمايد.

(ربنا اغفرلنا و لإخواننا اللذين سبقونا بالإيمان و لا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنوا ربنا انك رؤوف رحيم )

وب سایت شیخ :
 http://www.ansariweb.net

به نقل از سايت: بيان

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر